بخشی از مقاله

چکيده :
اسلام بعنوان دين برتر برفعاليتهاي تجاري تاکيد فراواني دارد ودر همين خصوص خداوند در قرآن رهنمودهايي را براي رستگاري انسان در دنيا وآخرت ارائه نموده است که هدف نهايي در فعاليتهاي تجاري واقتصادي فلاح ورستگاري بيان شده وحسابداري اسلامي مي بايست تصوير درستي از واحد تجاري ارائه نمايدوآنرا به سمت عدالت واحسان سوق دهد، بسياري از جنبه هاي اقتصادي اسلامي با اقتصاد غربي متفاوت مي باشد، اقتصاد اسلامي مبتني بر شريعت بنا شده که هدف اصلي آن زندگي بهتر وعدالت اقتصادي واقتصادي مي باشد. در حاليکه اقتصاد غربي بر مبناي مادي گرايي بنا شده وهدف اصلي آن حداکثر نمودن سود وحداقل کردن زيان مي باشد. بنابراين تکنيکهاي غربي نمي تواند به آساني در اقتصاد اسلامي کاربرد داشته باشد. تفاوتهاي فکري ومذهبي ، سياسي وفرهنگي از مسايل تاثير گذار در اقتصاد غربي وتدوين استانداردهاي حسابداري است واين تفاوتها باعث مي شود که تکنيکهاي حسابداري غربي نتواند قابليت اجرايي در اقتصاد اسلامي وحسابداري اسلامي داشته باشد. اين مقاله مبناي فکري اقتصاد غربي را در مقابل اقتصاد اسلامي مورد بحث قرار مي دهد.
واژگان کليدي: تاريخ حسابداري اسلامي، مبناي تفاوت حسابداري اسلامي با حسابداري غربي ، مفهوم زکات
مقدمه
حسابداري و استانداردهاي بين المللي تحت نفوذ حسابداري انگليسي - آمريکايي بوده که نمي تواند در اقتصاد اسلامي به کار گرفته شود به ويژه جهت اهداف زکات وبانکداري بدون بهره . لازم است ، کشورهاي اسلامي نهاده هاي بيشتري براي تدوين استاندارد بين المللي داشته باشند که اين موضوع زندگي بهتر وعدالت اقتصادي و اجتماعي را در جوامع بشري به ارمغان آورده و باعث ايجاد يک سيستم حسابداري با توجه به آموزه هاي ديني مي شود.
تاريخ هاي حسابداري اسلامي
مطالعات تاريخي نسبتا کمي که به حسابداري در کشورهاي مسلمان مي پردازد. بازرگانان ايتاليا و کشورهاي اروپايي ديگر آموزشهاي اوليه شان را در استفاده از روشهاي تجاري پيچيده از همتاهاي خود در آنسوي درياي مديترانه گرفتند که اغلب آنها مسلمانان بودند اگر چه که در ميان آنها تعداد کمي يهودي يا مسيحي به چشم مي خوردند (٢٣٠ .p ,١٩٦٨ ,Lieber).
همچنين يکي از موارد روش شناختي مي باشد که در استفاده از اصطلاح « حسابداري اسلامي » اين است که اين اسنادي که توسط .(a١٩٩٤ ,Scorgie) از آنها صحبت به ميان آمده به عربي نوشته شده بودند. اما توسط يهوديان بجاي مسلمانان توليد شده بودند. و اين ها مثالهايي از « حسابداري اسلامي » مي باشند ؟
احتمالا سيستم هاي حسابداري توسعه يافته در جهان عرب يا در ميان مسلمانان وجود داشته ، اين گونه بنظر مي رسد که احتمالا پيشرفتهاي بعدي سيستمهاي دفترداري و مکانيسمهاي حسابداري ديگر در نقاط مختلف تحت تاثير آن سيستمهاي موجود واقع شده است . دفتر داري و عملکردهاي کنترل حسابداري در جهان اسلام در سده هاي قرون وسطي بويژه در نيمه دوم قرن دهم از اين قاعده مستثني نمي باشد (٣٢٣ .p ,١٩٩٥ ,.Hamid et al) .
بنابراين شواهد تاريخي درباره « حسابداري اسلامي » حداقل شواهدي که به انگليسي موجود مي باشد، شواهدي است که کم و متکي به تعداد خيلي کمي از منابع دست دوم مي باشد و تنها اکنون به کشف آرشيوهاي اوليه مي پردازد. با وجودي که بيشتر محققين حسابداري فرهنگهاي غربي سنتي را مورد تحقيق قرار مي دهند. محققين فرهنگهاي ديگر در تلاش مي باشند تا بدنبال نشانه هايي از ثبت دوطرفه باشند تا شواهدي از تاثير بر حسابداري ايتاليايي را ارائه دهند بجاي اينکه سيستم هاي حسابداري اسلامي را مد نظر قرار دهند . مشکلات اساسي ثبت معاملات و حفظ منابع اساسا براي کشورهاي اسلامي و تجار کشورهاي غربي يکسان بوده است ، که در نتيجه جاي تعجب نيست که براي حل اين مشکلاتشان راه حلهاي مشابهي را پيدا مي کردند. اما بجاي فرض شباهت ، ممکن است مفيدتر باشد که به اين مسئله بينديشيم که تا چه اندازه تفاوتهاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، مذهبي و فرهنگي موجب تفاوت در حسابداري شده است . همانطورکه
(٧١١ .p ,٢٠٠٢ ,Carnegie and Napier . اشاره مي کند « مواقعي وجود دارد که آنچه را بنظر مي رسد که روشهاي حسابداري مشابه در سطح بالايي مي باشد ممکن است در تجزيه و تحليل بيشتر کاملا متفاوت بنظر برسد ». جاي تاسف است که نشان دهيم که حسابداري اسلامي بر ظهور روشهاي حسابداري ايتاليايي اواخر قرون وسطي تاثير گذاشته ، بدين معني که در تلاش براي يافتن شباهتها ، تفاوتهاي مهم ناديده گرفته شده است .
پيشينه مدرن حسابداري اسلامي
اگر تاريخچه حسابداري اسلامي تنها از نقطه نظر تحقيقي به عرصه ظهور آمده ، تاريخچه مدرن حسابداري طي ٢٥ سال گذشته يا بيشتر رشد يافته است . تغييرات بهم مرتبط سياسي ، اجتماعي و اقتصادي از اواخر دهه ١٩٦٠ بطورچشمگيري ثروت مسلمانان را افزايش داده است . همزمان با اينکه تمايل بيشتري در استفاده از اين ثروت در راههاي سازگار با اصول اسلامي بوده است . بسياري از کشورهايي که جمعيت مسلمانان اکثريت مردم آنرا تشکيل مي دادند يا بصورت مستعمره کشورهاي غربي بودند و يا شديدا تحت تاثير غرب بودند و اين جريان حتي تا بعد از جنگ جهاني دوم ادامه داشت . استثناء کشور ترکيه بود که بطور حساب شده سياست غيرديني اتخاذ کرده و براي عملکردهاي حسابداري اش به غرب نگاه مي کرد
(٢٠٠٧ ,Orten and Bayirli ;٢٠٠٦ ,Orten).
کشورهايي از قبيل پاکستان و ايران با استقلال و در نتيجه انقلاب داخلي جديد آگاهانه خودشان را به عنوان جمهوري « اسلامي » معرفي کرده و هدفشان پذيرفتن قوانين اسلامي وشريعت در تمامي ابعاد زندگي اسلامي از جمله مبادلات اقتصادي بوده است .
بدنبال افزايش قيمت نفت در اوايل دهه ١٩٧٠ و همچنين انتقال ثروت به خاورميانه عامل ديگري بوده است که خلق موسسات مالي اسلامي را تشويق مي نمود. با وجودي که تنها چند کشور ادعاي اسلامي نمودن کامل اقتصاد شان را داشته اند برخي ديگر از کشورها تامين مالي اسلامي را از طريق بانکهاي اسلامي و بانکهاي سنتي که شعبات اسلامي را عرضه مي کردند تشويق مي نمودند
، شعبه هاي اسلامي بخشهاي جداگانه اي از بانکها مي باشد که به محصولات مالي سازگار با شريعت بازاريابي اختصاص دارد .
رشد موسسات مالي اسلامي يکي از عوامل اصلي زيربنايي ظهور پيشينه مدرن حسابداري اسلامي است . عامل ديگر پيشرفت دانشگاههاي کشورهاي مسلمان است بويژه دانشگاههايي که به پيشرفت گسترده تر علوم اسلامي و کاربرد آنها در جهان مدرن اختصاص دارد .
مشخصه محيط گزارشگري شرکتي در کشورهاي اسلامي، نيروهاي اقتصادي ، اجتماعي و سياسي مي باشد که متفاوت از عوامل هايي است که در محيط تجاري غربي يافت مي شود. بدليل اينکه عوامل اقتصادي و سياسي موانعي در رسيدن به اهداف گزارشگري شرکتي و استانداردهاي حسابداري مي باشد.
تاثير قرآن وسنت بر تهيه کنندگان و استفاده کنندگان ، منع ربا، استفاده از معاملات با ساختار ويژه به جاي معاملات سنتي که بهره را در بر مي گرفت ، وظيفه اساسي تمامي مسلمان که « ماليات » مذهبي زکات را بپردازند و اهميت متخصصين و حقوقدانان اسلامي که نقش هايشان متفاوت از همتاهايشان در مذاهب ديگر مي باشد (١٩٨٦ ,Gambling and Karim). به بحث در مورد اصول اندازه گيري زکات مي پردازند که يک نوع ماليات و دارايي مبتني بر ارزش جاري دارايي هاي ويژه مي باشد، اما آنها تئوري حسابداري اسلامي جامعي را ارائه نمي دهند .
عامل دوم بطور جزئي توسط (١٩٩١ ,Gambling and Karim) منتشر شده است . به عقيده آنها بدليل اينکه مسلمانان بايد از شريعت در تمامي ابعاد زندگي شان از جمله حسابداري تبعيت کنند در نتيجه بايد يک روش استنتاجي دستوري را در تنظيم استانداردهاي حسابداري شان پيروي کنند . اين استانداردها از اصول شريعت مشتق مي شود . برطبق گفته افراد مذکور به دليل اينکه انگيزه اصلي براي گزارشگري مالي ، ارائه اطلاعات مرتبط با زکات مي باشد . مفهوم محافظه کاري مرتبط با اهداف گزارشگري مالي اسلامي نبوده و مورد استفاده بهاي تمام شده تاريخي نمي باشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید