بخشی از مقاله

چکیده

عدالت مهم ترین آرمان و آرزوی بشر از آغاز خلقت تا کنون بوده است. عدالت عرصه های گوناگونی دارد؛ اما در این میان، عدالت در حقوق متقابل زن و مرد به عنوان دو رکن عالم هستی جایگاهی بس ویژه دارد. زن مظهر جمال و مرد مظهر جلال خداوند می باشد و هر کدام در نظام آفرینش مقامی خاص و ویژه دارند و هدف هر دو رسیدن به کمال است؛ بدون این که بر یکدیگر برتری داشته باشند. تفاوت هایی که در برخی احکام اسلام، بین زن و مرد وجود دارد، شائبه تبعیض و نابرابری را در ذهن برخی، به وجود آورده است.

این تفاوت در حقوق به دلیل تفاوت در خلقت، وظایف و نقش های آن هاست؛ بدون این که تبعیضی در کار باشد. عدالت در حقوق زن و مرد را باید با در نظر گرفتن مجموعه ی حقوق هر کدام بررسی نمود تا روشن شود که دین مبین اسلام در وضع حقوق و تکالیف یکی را بر دیگری برتری نداده است.ارث، دیه، قصاص، حق طلاق، حضانت، قضاوت وشهادت از بحث های چالش برانگیز در زمینه حقوق زن و مرد در اسلام است.

واژگان کلیدی: حقوق زن و مرد، تساوی حقوق، تبعیض، تفاوت حقوق، عدالت

مقدمه

عدالت مهم ترین آرمان و آرزوی بشر از آغاز خلقت تا کنون بوده است. عدالت عرصه های گوناگونی دارد؛ اما در این میان، عدالت در حقوق متقابل زن و مرد به عنوان دو رکن عالم هستی جایگاهی بس ویژه دارد. زن مظهر جمال و مرد مظهر جلال خداوند می باشد و هر کدام در نظام آفرینش مقامی خاص و ویژه دارند و هدف هر دو رسیدن به کمال است؛ بدون این که بر یکدیگر برتری داشته باشند.

انسان همان موجودی است که آفرینش وی در زیباترین شکل ممکن صورت پذیرفته و خداوند خود را نسبت به چنین آفرینش تحسین نموده و بر همین اساس جایگاه شایسته و اعمال امروز او مورد تأکید قرار گرفته است. در قرآن آمده است که تنها انسان است که تاج کرامت بر سر او نهاده شده است ؛پس برای چنین انسانی برخورداری از حقوق ویژه امری طبیعی است رابطه مستقیمی بین استعدادها و توانایی های او با دامنه حقوقی وی دارد. از نظر قرآن جنسیت مهم نیست ، بلکه ملاک در نزد خداوند تقوا است.

زن و مرد اگر چه از نظر جنسیت متفاوتند ولی از نظر انسانیت برابر هستند. علت تفاوت حقوق بین زن مرد راباید در تفاوت های وجودی میان زن و مرد جست و جو کرد. اسلام بر اساس تفاوت های فراوانی میان زن و مرد از لحاظ جسمی، روانی، احساسی و بر پایه فطرت انسانی، حقوق خویش را وضع نموده است .با عنایت به این تفاوت ها، حقوقی برای زن و حقوقی برای مرد قائل شده است.

آیا این تفاوتها بیانگر وجود نگرش تبعیض آمیز بین زن و مرد در نظام حقوقی اسلام نیست؟آیا فقهاء و اندیشمندان اسلامی ما زنان را انسان نمیدانند یا در میزان بهرهمندی او از انسانیت شک دارند؟ اگر زنان مانند مردان انسان هستند پس حقوق نابرابر چرا؟ آیا این تفاوتها، همانطور که برخی افراد پنداشته اند، بر خلاف عدالت اسلامی نیست؟ آیا این دستورات چگونه با عقل بشر سازگار است؟ و اگر بپذیریم که آموزه های اسلامی عقلانی هستند، پس این احکام و مقرّرات چگونه قابل تبیین و توجیه است.

تفاوت های جسمی و روحی زن و مرد قابل انکار نیست . از این رو مناسب است به تفاوت های ساختاری زن و مرد و تاثیر آن در قانون گذاری و نظام حقوقی و ملاک و معیار این تاثیرگذاری اشاره شود.یکی از نکات مهمی که در ارزیابی نظام حقوقی نادیده گرفته می شود، این است که قواعد و مقررات حقوقی برای تنظیم روابط اجتماعی است و نه به منظور ارزش گذاری. با این دید مساله تفاوت استعدادها و ناقص بودن زن ها هم مساله ای نیست؛ چون، تفاوت ها، ملاک افتخار نیست و در رسیدن به ارزش های بیش تر، استعدادها دخالت ندارند.

پربحث ترین تفاوت های حقوقی زن و مرد در اسلام در حالی که امروز در سطح بین المللی تلاش گسترده ای برای برقراری تساوی حقوق بین زن و مرد در همه زمینه ها صورت می گیرد و در اسناد بین المللی حقوق بشری به ویژه کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان بر لغو و یا اصلاح قوانینی که مقررات تبعیض آمیز علیه زنان دارند تاکید شده است، در قانون مجازات اسلامی ایران که پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران تدوین و تصویب گردیده و در حال حاضر اجرا می شود مقررات متفاوتی نسبت به زن و مرد وجود دارد که هر چند برخی از آنها نسبت به زن جنبه حمایتی دارد ولی برخی هم به ظاهر تبعیض آمیز به نظر می رسد و جا دارد که مورد بحث و تجزیه و تحلیل و نقادی قرار گیرد.

البته برخی با توجه به تفاوت های طبیعی موجود بین زن و مرد تساوی در حقوق را نادرست دانسته و نوع دیگری حقوق را به نام حقوق طبیعی مورد توجه قرار می دهد و آن را در تمام احکام و قوانین مربوط به زن و مرد جاری می سازند. بر این اساس در این نوشتار به مهم ترین و پرچالش ترین مباحث حقوقی زن و مرد در اسلام می پردازیم. تفاوت در ارث اسلام احکام ارث را بر اساس مرد یا زن بودن وضع نکرده است؛ بلکه بر اساس مسؤولیت مالی و موقعیتی که آن دو در خانواده دارند و به ملاحظه مسئولیت ها و تکالیفی که بر عهده آنها نهاده شده است، قرار داده است.

بنابراین، سهم الارث متفاوت، با دیدگاه کلی اسلام نسبت به خانواده و تقسیم وظائف و مسئولیت ها، سازگار و عادلانه است. کمتر بودن سهم الارث زن در  برخی موارد، دلیل بر این نیست که اسلام، ارزش و شخصیت زن را نادیده گرفته است؛ بلکه صرفا به سبب عوامل اقتصادی و  اجتماعی است.حکمت تفاوت میراث زن و مرد به وسیله حضرات معصومین بیان شده است و این انتقاد سابقه دیرینه دارد و  دانشمندان مسلمان بارها به آن اشاره کردهاند. در نظام حقوقی اسلام به دلیل مسئولیت های اقتصادی و اجتماعی که بر عهده مرد نهاده شده است، از قبیل نفقه زن و فرزند، بذل مهر و صداق، هزینه زندگی زن هنگامی که در عده به سر میبرد، شرکت در جهاد و هزینه سفر و سپردن نفقه خانواده در آن ایام به زن و فرزند، پرداخت دیه در بعضی از جنایات اشتباهی خویشاوندان  - به عنوان عاقله - ، پرداخت مخارج سایر نزدیکان تهی دست - مانند پدر و مادر و خواهر و... - ، در پارهای موارد برای مرد، سهم دو  برابر در نظر گرفته شده است.    

تفاوت در میزان دیه در قرآن کریم فقط در آیه 92 سوره نساء در مورد دیه صحبت شده است: و ما کان لمؤمن ان یقتل مؤمنا الا خطا و من قتل مؤمنا خطا فتحریر رقبه مؤمنه و دیه مسلمه الی اهله الا ان یصدقوا فان کان من قوم عدو لکم و هو مؤمن فتحریر رقبه مؤمنه و ان کان من قوم بینکم و بینهم میثاق فدیه مسلمه الی اهله و تحریر رقبه مؤمنه فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین توبه من االله و کان االله علیما حکیما.در این آیه از قرآن مقرر شده است که اگر فرد مسلمانی یا کسی که با مسلمین پیمان دارد از روی خطا و غیر عمد به قتل رسید به غیر از کفاره که آزاد کردن برده است باید دیه ای به خانواده مقتول پرداخت شود. شان نزول آیه را هم عموم مفسرین گفته اند در مورد مردی است که شخص مسلمان شده ای را به خیال این که همچنان کافر است به قتل رسانده و بعد که خبر به پیامبر - ص - رسید، پیامبر - ص - ناراحت شدند و آیه نازل شد که باید دیه پرداخت گردد.

در این آیه از قرآن کریم که از دیه نام برده شده فقط دیه نفس یعنی دیه مربوط به کشتن انسان به صورت خطا ذکر شده است و گرنه در این آیه نه میزان دیه تعیین شده و نه صریحا تفاوت بین زن و مرد از لحاظ مقدار دیه ذکر شده است، البته لفظ به کار رفته در مورد مقتول به صورت مذکر و من قتل مؤمنا آمده و شان نزول آیه هم در موردی است که کسی مردی را به قتل رسانده بود ولی پیداست این نوع بیان نمی تواند دلیل بر آن باشد که عنایت قرآن فقط به مرد بوده و زنان را از حکم خارج کرده است. در این گونه خطابات اگر لفظ مذکر هم به کار رفته باشد منظور فقط جنس مذکر نیست و مذکر و مؤنث را شامل می شود مگر اینکه قرینه خاصی دلالت بر این اختصاص نماید و با توجه به آن معین گردد که خطاب به مرد اختصاص دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید