بخشی از مقاله

چکیده

بهشت رؤیاییترین اقلیم هستی است که خداوند آن را براي انسان آفرید. بهشت بزرگترین، زیباترین و باشکوهترین هدیهي خدا براي انسان است. بهشت آرمانی ترین و مقدسترین سرزمینی است که، آرمانیس ترین انسانها و زیباترین چشمهها و کاخها و باغها و دلانگیزترین زندگیها و شادکامیها در آن وجود دارد. هیچ زیان و خسارتی براي انسان بالاتر از حرمان بهشت نیست، چرا که خداوند انسان را براي بهشت آفرید. این اقلیم آرمانی از بدو خلقت، ذهن انسان را همواره به خود مشغول داشته و فیلسوفان و عرفاي اسلامی نیز هر یک بر اساس جهان بینی خاص خود به تبیین و تشریح آن پرداخته اند.

در باب بهشت و چگونگی این اقلیم مقدس و آرمانیِ انسان، سخنان کوتاه و ابیات محدود، ولی بسیار زیبایی در ادبیات فارسی قبل از عطار میتوان یافت، لیکن هیچ یک از این سخنان به زیبایی و لطافت و عمق کلام عطار در مثنوي هایش نیست. در این مقاله ضمن تشریح اقلیم هاي هشت گانه و مفهوم حقیقی بهشت از دیدگاه فیلسوفان و عرفاي اسلامی، به دیدگاه هاي عطار نیز در این مورد، بر اساس مثنوي هاي او، به تفصیل پرداخته شده است.

مقدمه

بنابر اعتقاد مسلمانان، حقیقت بهشت تجلّی رحمت و مغفرت خداست و جهنم تجلّی غضب و لعنت خداست. گاهی این چنین گمان میشود که »بهشت« و »جهنم« دو موضوع جداگانه میباشند. اما این پندارى بیش نیست؛ بلکه حقیقت آن است که بهشت و جهنم، جدا از مسأله لقاى پروردگار نمی باشدح هر حرکتی در نهایت به مبدأ متعال منتهی میگردد و بهشتها و جهنمها، از آثار چگونگی لقاءها و رسیدنها است؛ یعنی، بهشت از آثار لقاى حضرت حق با »اسماى رحمت و مغفرت« و جهنم نیز از آثار و تبعات لقاىِ پروردگار با »اسماى غضب و سخط« است.

خداوند نیز در مورد بهشت در قرآن آیات زیادي آورده است در سوره آل عمران میفرماید:

- آلعمران، آیات 132 و - 133 و فرمان برید خدا و رسول را باشد که شما رحمت کرده شوید و بشتابید به سوي آمرزش از پروردگار خود و بهشتی که عرضش آسمانها و زمین است که مهیا شده است براي پرهیزکاران و آیات بسیاري نیز در مورد جهنم آورده است.

مثلاً در سوره آل عمران میفرماید: أُولئ 87 و - 88 آن گروه پاداششان آن است که بر آنهاست لعنت خدا و فرشتگان و مردمان همگی داخل میشوند در آن کم نمیشود عذاب از ایشان و نه به ایشان مهلت داده میشود.

آنچه که بین متکلمین دین مشهور است این است که بهشت در آسمانها و زیر عرش قرار دارد اما جهنم زیر طبقات زمین میباشد. از خواجه نصیر طوسی نقل شده که از مکان بهشت و جهنم اطلاع نداریم اما ممکن است از آیه - عندها جنه المأوي - عند سدرة المنتهی استفاده میشود که در آسمانها است و همچنین از - و فی اسماء رزقکم و ما توعدون - دلیل روشنی در رابطه با مکان بهشت و جهنم نداریم اکثر بزرگان میگویند در بالاي آسمانها و زیر عرش قرار دارد زیرا که خداوند میفرمایند: »عند سدرة المنتهی عندها جنه المأوي« و پیامبر فرموده: سقف بهشت عرش خداوند است و اما جهنم زیر طبقات زمین است. اما خود علامه مجلسی میفرمایند: حق این است که بگوییم علم اینها در انحصار خداوند است ما نمیدانیم.

به هر روي براي درك بهتر حقیقت بهشت و جهنم در آثار عطار ابتدا به نگاه وي در مثنويهاي او نسبت به انسان میپردازیم و سپس به درك و شناخت او از بهشت و جهنم میپردازیم.

عطار در اسرارنامه خود نخست خطابی ستایشآمیز نسبت به مقام انسان دارد و سپس به او یادآور میشود که نباید تصور کند که این مقام والاي انسانی او حاصل حواس پنجگانه مادي اوست زیرا همین بینایی و شنوایی و بویایی را حیواناتی از جنس گنجشک و خرگوش و موش نیز دارا هستند، بنابراین موجب هیچ گونه ارزش که گویی چون نگارستان چین است که زندان تو باري بوستان است ز خلقان عمر دزدد آشکاره از آن بر بام زندان دزد داریم

میشود

او همه جا انسان را با تمثیلهایی از جهان مادي و محسوس به سوي تعالی و سفر معنوي و روحانی فرامیخواند مثلاً این که برگ درخت توت از مقام »برگ بودن« خود سفر می کند تا به مقام ابریشم و حریر شدن میرسد، و با این تمثیل میخواهد به انسان بفهماند که همهي کاینات در سفر تکاملی هستند. افلاك پیوسته در حرکتند و اگر سفر تکاملی نمیبود ماه نو، بدر نمیشد و با این سخنان، مسأله جهان روح و عالم معنی را مطرح میکند. سپس به بیوفایی دنیا و زندان بودن آن اشاره کرده و دنیا را به دزدي مانند کرده که عمر آدمیان را از آنها میگیرد.

... که یارب بام زندانت چنین است ندانم بام بستانت چه سان است ولی بر بام این زندان ستاره چو این زندان به جانی مزد داریم

سریان عشق در کاینات

سریان عشق در کاینات یکی از زیباترین قلمروهاي اندیشهي عرفانی است. ابنسینا قبل از همه متفکران ایرانی عصر اسلام در ماهیت عشق رسالهاي با عنوان رساله فی ماهیه العشق نوشته است.

ما در آثار اسلامی ابتدا با این آموزه مواجه میشویم که عشق زمینی و یا آن گونه که عرفاي متأخر مینامند،

»عشق مجازي« مکتبی مقدماتی براي عشق آسمانی و یا به عبارت دیگر عشق حقیقی است. »برخی از صوفیه ادعا میکنند که خداوند مردمان را گرفتار عشق میسازد تا به فرمانبرداري از آن کس که دوستش میدارند ناگزیر گردند و ناخرسندي وي بر ایشان دشوار آید و از خرسندي او خشنود شوند و بدین ترتیب قدر فرمانبرداري از خداي عزّوجلّ را که مثل و مانندي ندارد و آفریدگار ایشان است و از دریاي نعمت خویش به آنان روزي میرساند، دریابند و اگر طاعت دیگري را بر خویشتن روا شمردهاند بدانند که خداي تعالی براي جلب خرسندي شایستهتر است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید