بخشی از مقاله
چکیده:
ما در جهانی زندگی می کنیم که روزبه روز درحال دگرگونی و پیشرفت است، این پیشرفت در عرصه های مختلف زندگی اتفاق می افتد به همین دلیل ما نیز بایستی به روز باشیم تاازعلم، ترقی و پیشرفت عقب نمانیم. امروزه تحقیق بیشتر پژوهشگران درباره ی خلاقیت و تفکر خلاق می باشد. خلاقیت به ما کمک میکند که در بیشتر امور به پیشرفت دست یابیم ، موضوع مهم دیگر آن است که ابتدای تمام پیشرفت ها برمیگردد به خلاقیت و تفکر خلاق در دانش آموزان که هدف ازاین مقاله نیز بررسی تفکر خلاق و پیشرفت دانش آموزان است.
در آخر ما به این نتیجه رسیدیم که تفکر خلاق و پیشرفت دانش آموزان رابطه مستقیم باهم دارند، همچنین ما با استفاده از روش هایی میتوانیم تفکر خلاق را در دانش آموزان پرورش دهیم و با استفاده از تفکر خلاق و خلاقیت دریچه ی پیشرفت را روی دانش آموزان بگشاییم پس بایستی تا میتوانیم با استفاده از روش های نوین روی تفکر خلاق سرمایه گذاری کنیم،که دراین مقاله نیزدرباره ی راه های پیشرفت خلاقیت و تفکرخلاق ذکر و توضیح داده شده است.
مقدمه:
با گسترش علم در جامعیت بشری تغییراتی به وجود آمده است که یکی از این تغییرات در عرصهی علم و تربیت است، در گذشته این مفهوم به طور فعلی نبود ولی با استفاده از روشهای مخصوص خودشان آنها را آموزش میدادند. امروزه جامعه ی ما نیازمند آموزش مهارتهایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعهی علم و فناوری به پیش برود - ناهید محمدی - . رشد فرایند اطلاعات سبب شده است که هر انسانی از تجربه و علم و دانش برخوردار باشد که دیگری فرصت کسب آنها را نداشته باشد. امروزه دانشمندان توانسته اند با استفاده از روشهایی به پیشرفت بخصوص در زمینهی تعلیم و تربیت دست یابند، یکی از این روش ها به خلاقیت مربوط میشود، دانشمندان دربارهی این مفهوم تعاریف متعددی ارائه داده اند که ما چند نوع از آن ها را ذکر میکنیم.
خلاقیت مجموعه توانایی ها و ویژگیهای فردی است - گلیفورد1 - تفکری که به ابتکار، اندیشه و روش جدیدی می-انجامد - رانکو و چاند. - 2 بی شک نوآوری و خلاقیت در حیات فردی انسان اهمیت ویژهای دارد چنان که بیشتر دستاوردهای بشری از گذشته تا کنون حتی در آینده محصول خلاقیت هستند، تاریخ علوم و فنون به ویژه تاریخ خلاقیت اهمیت این موضوع را مشخص کرده است. فناوری خلاقیت و دستاوردهای پژوهشی و تجربه های دانشمندان مختلف در عرصههای مختلف بیانگر روشها و فنون برای رشد توسعهی خلاقیت هستند
جامعهی ما در صورتی به پیشرفت دست مییابد که ابتدا در عرصهی تعلیم و تربیت به پیشرفت دست یابد پس ما بایستی ابتدا این نوع ایدهها را روی دانش آموزان پیاده کنیم زیرا پیشرفت هر کشوری به دست همین دانش آموزان است. از سوی دیگر نیاز اساسی توسعهی علم، شکل گیری جامعهی علمی است که فضای هنجاری آن این توانایی را منتقل می کند که اعضای آن در عین احساس تعلق جامعهی علمی، خلاقیت های خود را بروز داده و توسعهی علمی را میسر سازد لذا به کارگیری روش های آموزشی مبتنی بر افزایش زمینهی تفکر خلاق از ضرورات هر کشوری محسوب میشود
با توجه به مطالب ذکر شده این نوشته در پی آن است که رابطهی تفکر خلاق و پیشرفت دانش آموزان را مورد بررسی قرار دهد.
امروزه روش های گوناگونی در خصوص یادگیری دانش آموزان به وجود آمده است که یکی از این روش ها مربوط میشود به خلاقیت و تفکر خلاق. قبل از اینکه نقش تفکر خلاق را در پیشرفت دانش آموزان را مورد بررسی قرار دهیم ابتدا بایستی با تفکر خلاق و نقش آن در علم و دانش مورد آشنا شویم.
تعاریف گوناگون تفکر خلاق:
ازنظرپرینس3 تفکر خلاق نوعا تفکری است غیر معمول و غیرعادی و حتی ممکن است به ظاهر غیر منطقی به نظر رسد. گیلفورد خلاقیت را مجموعه ویژگی ها وتوانایی های فردی میداند. خلاقیت ازدیدگاه گیلفورد عبارت از:تفکرواگرا یعنی تفکر از جهات مختلف وابعاد گوناگون. تورنس در یک تعریف جامع ازفرایند تفکر خلاق معتقد است که:تفکر آفریننده عبارت است از فرایند حس کردن مشکلات، مسایل، شکاف در اطلاعات، عناصر گمشده چیزهای ناجور، حدس زدن و فرضیه سازی در باب این کمبودهاو ارزیابی و آزمودن ای فرضها.
باتوجه به تعاریف گوناگون تفکر خلاق نتیجه میگیریم :تفکرخلاق تفکری است که از نظر ساختار، روش و فرایند با تفکر عادی همانند نیست.
ارتباط تفکر خلاق با یادگیری:
ژان پیاژه عبارتی کوتاه در خصوص بدین شرح آورده است:هرگاه چیزی را به کودک یاد دهیم، مانع از آن شده ایم تاخود آنرا شخصا کشف کند. پیاژه شاید بلندترین و عمیق ترین تعریف از فرایند یادگیری خلاق و فعال را دراین عبارت آورده است. در واقع اگر چیزی را به شخص و یا کودکی یاد می دهیم و تجربیات متعددی در ذهن و مخزن حافظه او می گنجانیم. با نگرشی هم خود را راضی کرده ایم هم طرف مقابل را. بدین معنی که توانسته ایم درزمان کوتاهی، تمام دانسته های آماده و اطلاعات جمع آوری شده را مستقیما به طور دفعی و تراکمی به شخصی منتقل کنیم و گمان ببریم که تجربیات چندین ساله و اطلاعات چند جانبه ی بشر را بدون هیچ گونه زحمت و فرصت کشف به دانش آموز واگذار کرده ایم، غافل ازاینکه همین دانسته های آماده مانع خلاقیت و ابتکاراو در یادگیری می شود، درحالی که یادگیری واقعی زمانی رخ می دهد که دانش آموز در برابر ندانسته ها قرار می گیرد و خود خواسته ها را کشف میکند
تعلیم و تربیت به یک معنا عبارت است از رشدقوّه قضاوت صحیح در افراد. تقلید از دیگران یا پیروی از تمایلات و عادات، سبب رکود فکری و عجز فرد در برابر مسائل و مشکلات می شود. امروزه جامعه نیازمند افرادی است که فکر و خرد را حاکم بر اعمال و افکار خویش قرار میدهند و مشکلات را به گونه ابتکاری از سر راه خود برمیدارند. اجمالاً وظایف یک معلم در تحقق این هدف بدین شرح است:
* دانشآموزان را به داشتن ایدههای بکر و نو تشویق نماید؛ ایدههایی که کم و بیش برای خود آنها بکر است. ضمن پذیرش ایدههای بکر، زمینه ابراز آنها را فراهم کندمثلاً،. میتوان از دانشآموزان خواست که به جای ارائه گزارش ساده از یک کتاب، آن راشخصاً ارزیابی کرده و هر نظری که درباره آن دارند بیان کنند و یا این که فصلی از فصلهای سال را توصیف کنند به طور کلی، نقاشیهای آزاد، مقالهنویسی و نگارش داستانهای کوتاه، زمینه ارائه ایده فرد و تفکر خلاق در دانشآموزان را بهتر فراهم میکند.
* مطالب درسی را به صورت مسأله و معما برای شاگردان طرح کند؛ مطالعه کتاب و یا گوش دادن به سخنان معلم و حفظ کردن حقایق علمی و تاریخی، رشد قوه ابتکار شاگردان را به دنبال ندارد. معلم به جای بیان مطالب درسی یا ذکر حقایق علمی، باید دانشآموزان را به طرح مسائل ترغیب کند. * معلم باید به دانشآموزان اجازه دهد تا مسائل، نظرات و ایدههای خود را اعلام کنند و این ایدهها را روی تخته نوشت و پس از طرح مسائل و ایدههای خود به آنان اجازه دهد که این مسائل را نقد و بررسی کرده و مورد آزمایش قرار دهند.