بخشی از مقاله

چکیده

تفکّر انتقادی به عنوان یک فعالیت مثبت فکری، فرایندی ضروری برای رشد هر جامعه محسوب میشود. فردی که انتقادی میاندیشد قادر است پرسش های مناسب بپرسد و اطلاعات مربوط را جمع آوری کند، سپس با خلاقیت آنها را دسته بندی کرده و با منطق استدلال کند. روشی که در تحقیق فوق بکار برده شده است روش مطالعاتی کتابخانهای است. بدین ترتیب برای جمع آوری مطالب ابتدا به گردآوری مطالب و بعد به تجزیه وتحلیل آنها اقدام شده است.

تحقیقات نشان میدهد آموزش مهارتهای تفکّر، به عنوان اولویت اصلی در برنامهریزیهای آموزشی مراکز تعلیم و تربیت در نظر گرفته شده است. در نتیجه یکی از روشهای آموزش تفکّر، استفاده از تفکّر انتقادی است. بر این اساس، نظام آموزشی باید، به جای انتقال صرف اطلاعات به دانشآموزان موقعیتهای مناسبی را برای پرورش تفکر کودکان فراهم آورد. تفکر، به ویژه تفکر انتقادی، خود به خود رشد نمی یابد، بلکه ضروری است که به صورت نظری و عملی تدریس شود. از آن جا که ما امروزه با بارانی از اطلاعات درست و نادرست روبه رو هستیم باید توانایی تمییز اطلاعات را داشته باشیم که یکی از این راه ها بهرهگیری از تفکر انتقادی است.

مقدمه

تفکر انتقادی عبارت است از استفاده از مهارت ها یا راهبردهای شناختی که احتمال بروز یک برآیند مطلوب را افزایش میدهد این نوع تفکر به منظور توصیف تفکر هدفمند و مستدل به کار میرود؛ یعنی نوعی از تفکر است که دربرگیرنده حل مسئله و استنباط و استنتاج،، محاسبهی احتمالات و تصمیمگیری در هنگامی است که متفکر از این مهارتها برای زمینهی خاص زمانی و مکانی استفاده میکند.

ایجاد بصیرت و نمایاندن چنان که هست، رسالت پیامبر بوده است تا انسان در سایهی بصیرت، عیبها و نارساییهای دنیا را بشناسد و از زیانها و ضررها در امان باشد. رسیدن به شناخت و بصیرت از نتایج ارزشمند نتایج دینی است و شایسته است که در نظام کشورمان تداوم یابد. تعلیم و تربیتی که فقط روی یک موضوع و تفکر تمرکز کند، ناقص است. به طور کلی اگر تفکر را بر دو پایه استوار کنیم، یکی بر پایهی فلسفه و دیگری در روان شناسی است.

آموزش به طور کلی دو نوع است، انتقالی و تبدیلی. انتقالی یعنی معلم تنها انتقال دهندهی اطلاعات است ودانش آموز مصرف کنندهی آن اطلاعات که هیچ گونه ابزار عقیدهای ندارد. مشخصاً در دنیای امروز که در برابر انفجار اطلاعات قرار دهیم شخص شخص باید دارای تفکر انتقادی باشد. از نظر لیپمن شخص دارای تفکر انتقادی به همه چیز شک میکند. از نظر دیویی توجه فرد به موضوع خاص در ذهن، که مشخص و دقیق و موشکافانه به تحلیل آن میپردازیم.

به عبارت کلی تفکر انتقادی عبارت است از بررسی و آزمون هر گونه قضیهای به منظور تعیین میزان انطباق آن با واقعیت. توانایی انتقادی محصول آموزش و کارورزی است - صادقی،. - 1382 تفکر انتقادی، تفکری است مستدل و منطقی در جهت بررسی و تجدیدنظر در عقاید، نظرات، اعمال، و تصمیم گیری درباره آنها برمبنای دلایل و شواهد مؤید آنها و نتایج درست و منطقی که پیامد آنهاست  .لازم است که تفکرانتقادی در افراد شکل گیرد تا برای ورود به عرصه کار و زندگی آماده شوند، زیرا تفکرانتقادی قدرتی ذهنی- جسمی در شخص ایجاد می کند که او را برای رقابت ها و چالش های دنیای به سرعت متغیرکنونی آماده می سازد امروزه در تعیین اهداف تربیتی و فرایند آموزش، رویکردهای جدیدی مطرح شده است.

یکی از بارزترین رویکردها توجه به تفکر است .صاحب نظر ان معتقدند که نخستین هدف تعلیم و تربیت بایستی پرورش انسان های صاحب اندیشه باشد. رشد و پرورش مهارت های فکری دانشجویان همواره آموزش مسأله مهمی بوده است، به نحوی که متخصصان امور تربیتی بشدت از ناتوانی دانشجویان در امر تفکر انتقادی ابراز نگرانی کرده اند. علاقه به توسعه توانایی تفکر انتقادی در محافل اموزشی، پدیده ای جدید نیست و منشاء چنین علاقه ای به مکتب افلاطون برمیگردد - شعبانی،. - 1384تفکر، تفکر تاملی و تفکر انتقادی سال ها ی متمادی موضوع بحث مدرسان است. تفکر انتقادی به معنی پرسیدن بوده و از توانایی تجزیه و تحلیل کردن گرفته شده است.

تفکر انتقادی توانایی فکری ارزنده ای است که فراگیران از طریق آن می توانند شنیده ها ،خوانده ها ، اندیشه ها ، و اعتقادات مختلفی را که در زندگی با آن روبرو هستند، ارزشیابی کنند و درباره آنها تصمیم بگیرندتفکر انتقادی یکی از مهارت های پیچیده یا تفکر سطح بالا است و به صورت های مختلفی تعریف شده است - فیلیپ هال،. - 1384 توجه به تفکر انتقادی، پژوهش درباره آن و علاقه به توسعه توانایی های تفکر انتقادی در محافل آموزشی پدیده جدید نیست و منشا ان به مکتب افلاطون برمیگردد - مایرز،ترجمه ابیلی، . - 1383 پژوهش فریده هاشمیان نژاد - - 1380 با عنوان ارائه و چهرچوب نظری در خصوص برنامه درسی مبتنی بر تفکر انتقادی در دوره ابتدایی با تاکید بر برنامه درسی مطالعات اجتماعی انجام شده است. در این پژوهش هشت مهارت: - 1 سوال کردن - 2 تحلیل کردن - 3 ارزیابی - 4 ارتباط دادن - 5 استدلال کردن - 6 سازماندهی مفاهیم علمی مربوط - 7 کاربرد واژگان انتقادی - 8 فرا شناخت، برای تفکر انتقادی در نظر گرفته شده است.

-2 ایجاد زمینه تفکر

معلم باید زمینهای فراهم سازد که همه دانش آموزان تفکر کنند و بدون نگرانی تفکرات خویش را اظهار نمایند . هرچند شاگردان در فرایند تفکر ممکن است اشتباه کنند، اما مهم، تفکر و پرورش فکر است .در این گونه کلاسها پاسخ صحیح و غلط شاگرد برای معلم ارزش یکسان خواهد داشت؛ زیرا به هر حال دانشآموز به تفکر واداشته شده است. به عبارت دیگر، باید به دانشآموزان اجازه داده شود تا اشتباههایی را مرتکب شوند؛ زیرا ممکن است اشتباهها به بینشهای مثمرثمری منتهی شوند .معلم باید شرایط آموزشی را به گونهای ترتیب دهد که شاگردان مطمئن شوند که اختلاف نظر آنان با معلم مشکلاتی برای آنان نخواهد داشت .به هیچ وجه نباید اندیشههای شاگردان را طرد کرد زیرا در این صورت آنان به تفکر نخواهند پرداخت.

-2-1 معنا و مفهوم تفکر انتقادی

واژه نقد در میان عموم مردم، دو مینا متداول دارد. نخست، به معنای نگریستن در نکات منفی و در نهایت، "رد کاردن" آنها، و دیگر، غلبه یافتن در بحث ها و مجادلات کلامی. مراد از "تفکر نقادانه" هیچ یک از این معانی نیست. مراد از تفکر نقادانه که بهتر است آن را تفکر سنجشگرانه بنامیم: قصد دائمی و پیوسته برا ی ارزیابی و بازنگری باورها، و بهبود استدلالها شخصی در نسبت با دلایل رقیب و داده ها جدید است.

هدت تکنیکها و ترفندها ارائه شده در تفکر نقادانه، غلبه در بحث نیست؛ این تفکر تنها وقتی سودمندخواهند بود که ما نخست، آنها را درباره خود بکار ببریم. هدف اساسی در تفکر نقادانه روشنساختن تعهدات ما در مقام یک متفکر» خوش درخشیدن در اندیشیدن«برای اندیشیدنی واقعبینانه، روشن، و مستدل است. هدف تفکر سنجشگرانه ،»متفکر؛ بکارگیری روندی دقیق و ساختارمند در فهم و سنجش استدلالهاست. سنجشگرانه اندیشی، همه افراد جامعه را به ریزبینی و دقت نظر در بررسی دلایل دعوت میکند و میکوشد از آنها افرادی فعال، منطقی و اثرگذار بسازد. اگر در جامعهای تفکر نقادانه حاکم نباشد، به تدریج سکه های تقلبی جای سکههای واقعی را میگیرد. وآن وقت دیگر معیاری برای قیمتی بودن نظرات، وداوری درباره آنها وجود ندارد. تفکر نقادانه میخواهد سطح عقلانیت عمومی جامعه را در نسبت با ادعاهای کاذب، اخبار شبه علمی، تبلیغات عوام فریبانه، ادعاهای بیدلیل، دلایل نامربوط æ    پیشفرضهای مشکوک، بالا ببرد.

داشتن ذهنی تیز، سنجشگر، پرسشگر، دارای توانایی ارزیابی دلایل، کشف پیشفرضها ازمهمترین اهداف تربیتی در تفکر نقادانه است و مهمترین نتایج کاربردی آن بهبود و موفقیت عملکرد ما در گفتگو، تصمیم سازی، تصمیمگیری، حل مسئله، پژوهش، نگارش و مطالعهی متمرکز است. امروز در بیشتر مدارس و دانشگاههای مطرح دنیا، این مهارت، درقالب یک درس عمومی، و در طول یک ترم تحصیلی ،با سبکها æ    رویکردهای متنوع آموخته میشود. - شمشیری، - 1386 البته تا کنون تعارف متعددی از تفکر انتقادی شده، اما در اینکه تفکر انتقادی چیست اتفاق نظر وجود ندارد. 

بروکفیلد - - 1987 با برشمردن خلاصهای از تعاریف تفکر اتقادی از منظر صاحبنظران، نشان میدهد که معنای این مفهوم بسیار فربه و یافتن معانی خاص از آن بسیار دشوار است: رشد تواناییهای استدلال منطقی، کاربرد قضاوت سازنده جستو جوی فرضیهها، خلق، کاربرد و آزمودن مفهوم، تواناییهای استدلال و تحلیل، تلاشهای هدفمند و معقول برای به کار گیری تفکر در راستای حرکت به سوی یک هدف. - علی پور، - 1390 از نظر بروکفیلد به طور کلی، مفهوم سازی در تفکر انتقادی به چند دلیل زیر پیچیده است: دلیل نخست در نبود اجماع نظر در معنای تفکر انتقادی به وجود مبانی مختلف درباره ایمن مفهوم میگردد که هرکدام از چشم انداز متفاوتی به آن مینگرند. دیدگاههای مختلف درباره تفکر انتقادی از مبانی فلسفی، تربیتی و نظریههای روان شناسی شناختگرا،سرچشمه میگیرند.

تاریخ تاملات فلسفی به خوبی نشان می دهد که تفکر انتقادی، به هیچ وجه مفهوم نو بنیادی نیست وتمامی تعارف نو ظهور ذر این زمینه، ریشه در اندیشههای فلسفی سقراط تا جان دیویی دارد. در سنت فلسفی اندیشمندان به ماهیت و نقش تفکر در زندگی آدمی میپردازند. طرفداران دیدگاه فلسفی همچون سقراط، دیویی، پائولو فریره و افرادمتاخری به مانند لیس و لیپمن بر مهارتهای استدلال، تجزیه وتحلیل و نظامهای منطق صوری تاکید میکنند. سنت روان شناختی به مفهوم تفکر انتقادی، نشانگر بررسی تفکر انتقادی از نقطه نظر شناختی است.

در این سنت میتوان از افرادی همچون ویگوتسکی، ژان پیاژه و برونر نام برد. این دیدگاه از علوم شناختی سرچشمه میگیرد و به بررسی علمی فرآیندهای شناختی میپردازد. دلیل دوم در گستردگی معنای تفکر انتقادی، به حوزهی نامحدود کاربرد این مفهوم در جامعه شناسی، روان شناسی، مدیریت، صنعت و آموزش بازمیگردد. براین اساس، هر یک از پژوهشگران با توجه به اینکه از مفهوم تفکر انتقادی در حوزه کار خویش چه استفادهای میکنند، معنای خاصی از آن را در نظر دارند و با قاطعیت از درک خود درباره تفکر انتقادی دفاع میکنند.

دلیل سوم در نبود تعریف جامع از تفکر انتقادی به مولفههای تشکیلدهندهی این مفهوم برمیگردد. برخی از پژوهشگران در تعریف خود از تفکر انتقادی، صرفاً به مهارتهای شناختی یعنی مهارتهای تجزیه و تحلیل، سازماندهی، ارزیابی، داوری و دیگر مهارتهای شناختی توجه میکنند و جنبه های عاطفی، احساسی و تمایلات را نادیده میگیرنداین درحالی است که تفکر انتقادی در برگیرنده دو حوزه شناختی وتمایلات است.

دلیل چهارم برای نبود اجماع نظر در تعریف تفکر انتقادی، کاربرد مترادف این مفهوم با مفاهیم مرتبط دیگر است. گاهی اوقات مربیان، اصطلاح تفکر انتقادی را به جای انواع دیگر پردازش اطلاعات، نظیر تفکر سطح بالا، حل مسئله، تفکر منطقی،استدلال و تفکر سازنده، فراشناخت و تفکر خلاق در نظر میگیرند. هر یک از پژوهشگران حوزههای مختلف، توضیح متفاوتی از این که تفکر انتقادی چیست و چه چیزی را شامل میشود مطرح میکنند. وجود مفاهیم همگون، تلاش برای رسیدن به یک تعریف شفاف از تفکر انتقادی را دچار ابهام کرده است. البته برخی از متفکران، تفکر منطقی- تحلیلی، شهودی، انتقادی و خلاق را ابعاد تفکر انتقادی می نامند.

-2-2 تفکر انتقادی در آموزش و پرورش

در مورد ضرورت، معنا و مفهوم، مولفهها، ویژگیها و رویکردهای تفکر انتقادی به تفصیل سخن گفتیم. با این حال تاکنون چند نکته همچنان بی پاسخ مانده است: چرا بسیاری از افاراد جامعه، فاقد مهارتها و تمایلات انتقادی هستند؟ چگونه میتوان مهارتها و تمایلات انتقادی هستند؟ چگونه میتوان مهلرتها و تمایلات انتقادی را در افراد جامعه پرورش داد؟ آموزش و پرورش چه نقشی میتواند در رشد مهارتها، تمایلات و نگرشهای انتقادی داشته باشد؟

. همواره در جامعه با انسانهایی مواجه هستیم که از قدرت تحزیه و تحلیل مسائل و مشکلات خود برخوردار نیستند. آنها به جای رویارویی با مشکلات و ارزیابی و تحلیل موقعیت خود، از مسائل به سرعت میگذرند و با میل به تنبلی، زحمت اندیشیدن را به دیگران میسپارند. افراد در برخورد با پدیدهها و رخدادهای زندگی از بودن در یک موقعیت مساله انگیز و دشوار میهراسند و از قضاوت انتقادی نسبت به مسائل خویش ناتوانند.

مغالطه، بیمنطقی، سفسطه کردن و غرض ورزی از دیگر ویژگیهای فرهنگ عمومی در جوامع عاری از تفکر انتقادی است. مغالطه در تخطئه مخاطب، مغالطه از طریق توسل به عامه مردم - عوام فریبی - ، مغالطه مصادره به مطلوب ومغالطه از طریق دلیل و ادعای بی ربط از جمله مغالطههایی است که امروزه بخشی از رفتار و فرهنگ عمومی ما شده است. شیوع تمامی این مغالطهها ناشی از فقدان تفکر انتقادی در جامعه کنونی است.

-2-3 نقش معلمان در آموزش تفکر انتقادی

معلمان باید بیشترین فرصت را برای تقویت مباحثه و مناظرهی فراگیران فراهم کنند. دستیابی به تفکر انتقادی، ممارست و تمرین در تجزیه و تحلیل را می طلبد. تربیت دانشآموزانی که از ویژگی و مهارت تفکر انتقادی برخوردار باشند، از طریق حصول شرایطی خاص امکانپذیر است. ابتدا بایستی تمام اجزای فرایند تدریسBیادگیری و اقدامات ارزشیابی مورد بررسی قرار گیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید