بخشی از مقاله

چکیده

در ایران، رمان نویسی از آغاز، داراي فراز و نشیبهایی بوده و بهویژه در دههي 70 ش. که دههي پس از جنگ، فرو نشستن هیاهوهاي اجتناب ناپذیر پس از انقلاب و گسترش سلب آزادي شماري از نویسندگان و روشنفکران در آفرینش ادبی بود، رمان فارسی نیز به فراخور رویدادهاي سیاسی و اجتماعی با تحوّلاتی روبرو و جریانهاي گوناگونی را پذیرا شد. جریان شناسی ادبی در حوزهي رمان، میکوشد به نقد و تحلیل این فراز و فرودها و قبض و بسطها و ارزیابی بررسی علل داخلی- ساختی و خارجی – اجتماعی تغییرات و تحولات ادبی رمان بپردازد.

در عین حال، در دههي هفتاد، فضاي بازتري براي نقد به وجود آمد و شاهد بیان مسایل و مشکلات جامعه در رمان، بهویژه رمان اجتماعی هستیم. به دنبال آن، منتقدان نیز با رویکردي اجتماعی به بررسی و نقد این رمانها پرداختند. منتقدان در این دهه، ادبیات را وسیلهاي براي اعتلاي فرهنگ و اصلاح کاستیها و مشکلات جامعه میدانستند و در نقدهاي خود، غالباً بارویکردي اجتماعی، به بررسی رمانها از نظر انعکاس شرایط اجتماعی جامعه میپرداختند. در این مقاله به بررسی جریان »نقد رمانهاياجتماعی« در دههي هفتاد شمسی، بر اساس رویکرد اجتماعی منتقدان پرداخته میشود. کلیدواژهها: جریان شناسی نقد، رمان اجتماعی، دههي هفتاد ش، رویکرد اجتماعی.

مقدمه

از مهمترین مقولاتی که در دوران معاصر مورد توجه بسیاري از منتقدان قرار گرفته، نقد ادبی است. نقد ادبی به منظور تجزیه، تحلیل و ارزیابی آثار ادبی داراي اهمیت ویژهاي است. از دوران مشروطه به بعد در ایران، ادبیات به عنوان وسیلهاي براي انعکاس اوضاع جامعه و بازتاب دهندهي مسایل و مشکلات اجتماع مطرح شد. باید اذعان کرد که هر اثر ادبی به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم بر جامعه اثر گذاردمی و طبیعتاً جامعه نیز بر اثر ادبی تأثیر میگذارد. در پی ضرورت شناخت ارتباط میان جامعه و ادبیات، بسیاري از افراد به نقد ادبیات به صورت علمی و غیرعلمی پرداختند.در دههي70 شمسی، شاهد کاهش هیاهوهاي بعد از انقلاب و گسترش آزادي قلم بسیاري از منتقدان هستیم.

در این دوران، بعد از پشت سر گذاشتن اختناق حاکم در دورهي پهلوي و سالهاي جنگ و همچنین روند رو به رشد صنعت چاپ و نشر، فضاي بازتري براي نقد به وجود میآید و سیر نقد در این دهه توسعه مییابد و بحثهاي نظري بسیاري در زمینهي نقد، مورد استفادهي منتقدان قرار میگیرد. در این دهه، در پی تغییرات کیفیت آثار داستانی، به ویژه رمان اجتماعی، منتقدان بسیاري به نقد این آثار پرداختند. تحلیل و بررسی سیر نقد آثار داستانی معاصر، از جهات مختلف، از جمله: شناخترویکردهاي پرطرفدار، توجه منتقدان به هر یک از عناصر داستان و نیز گذري مختصر بر فرهنگ و شرایط اجتماعی هر دوره، ضرورت دارد.در این مقاله به بررسی و تحلیل سیر نقد رمان اجتماعی پرداخته شده است و در پی یافتن این نکات هستیم:

١دلایل سیر پیشرفت و رکود نقد رمان اجتماعی- سیاسی در دههي هفتاد شمسی، چیست؟

2.در دههي 70 شمسی، رمانها بیشتر از حیث محتوایی نقد میشوند یا ساختاري؟

3.بررسی چند جانبهي متن امکان ارائهي یک نقد خوب را ایجاد کند،می اما آیا در دههي 70 شمسی، شاهد این روند تخصصی شدن در نقد هستیم؟

4.آثار کدام نویسندگان مورد انتقاد بیشتر قرار گرفتهاند؟

.5شناخت نشریات و منتقدان پرکار این دهه.

پیشینهي نقد ادبی در ادبیات معاصر ایران

در دوران مشروطیت بعد از سفر ناصرالدین شاه به اروپا و به دنبال آن آشنایی ایرانیان و رفت و آمد به اروپا به توصیهي امیر کبیر و عباس میرزا، نقد وارد ایران شد. »میرزا فتحعلی خان آخوند زاده 1228 - تا 1295ق - اولین کسی است که کلمهي نقد را تحت عنوان کریتیکا وارد ایران کرد. نقد وي بر نمایشنامهي میرزا آقا تبریزي اولین نمایش به زبان فارسی تواندمی به عنوان اولین نقد نو محسوب شود« - آبان افتلتی، . - 2219 :1390

از عصر مشروطه تا حکومت رضاشاه دورهي شکل گیري نقد ادبی در ایران است. »در سالهاي پس از 1320 نقدي سیاست زده رواج مییابدکه ادبیات را ملزم به دفاع از جریان فرهنگی سیاسی خاصی میکند« - علوي مقدم، 3.: - 1377اولین مقالهي نقد از دکتر فاطمه سیاح در سال 1325 با عنوان وظیفهي انتقاد درادبیات در اولین کانون نویسندگان ایران خوانده شد و اولین کتاب مدون نقد از دکتر لطفعلی صورتگر با عنوان سخن سنجی در سال 1319 چاپ شد. سیر تاریخی نقد داستان در ایران، نشان میدهد که تا قبل از سال 1330توجه زیادي به این نوع ادبی نمیشده است و علّت این امر را میتوان در بحرانهاي سیاسی و اوضاع نامطلوب مطبوعات و انتشارات در آن زمان جستجو کرد.

دههي » 1330قریب به 15 درصد از جامعه آماري نقد داستان را به خود اختصاص میدهد. آثار صادق هدایت در این دوره بیشتر مد نظر منتقدین بودهاست« - ذوالفقاري، . - 309 :1381از منقدین این دهه از اشخاصی چون جلال آل احمد و محمدعلی جمالزاده باید نام برد.»در دههي 1340 نویسندگانی چون جلال آل احمد با ترویج نظریهيتعه»د و التزام نویسنده« به مانند ژان پل سارتر، به تأثیر و نفوذ نقد اجتماعی باور داشتند. در سالهاي پایانی دههي 1340 منتقدانی مانند شمیم بهار در مجلهي اندیشه و هنر با نقد و تحلیل اثر ادبی بر پایهي اصول زیبایی شناسی و ساختار ادبی، در راه ترویج نقدي به دور از ملاكها و معیهاري صرفاً اجتماعی و سیاسی میکوشند - علوي« مقدم، 4 :1377و. - 3

در دههي 1340نقد داستان به لحاظ کمی پیشرفت چشمگیري پیدا میکند. از جمله منتقدان پرکار این دهه توانمی از رضا براهنی، نادر ابراهیمی و سید عبدالعلی دستغیب نام برد. نقد داستان در دههي 1350 نسبت به دههي گذشته تا حدودي از رونق میافتد. »سیر تاریخی نقد نشان میدهد که افت نقد داستان از اواخر دههي 40-50 از سالهاي 1348 شروع میشود طوري که در سال 1350 کمتر نقدي در مطبوعات مشاهده میشود.« - ذوالفقاري، . - 331 :1381از جمله کسانی که در این دهه به کار نقد پرداختند باید از سید عبدالعلی دستغیب، مهین بهرامی، غلامرضا ستوده و کرامت تفنگدار نام برد.

در سالهاي قبل از جنگ بهدلیل اوضاع آشفتهي مطبوعات و چاپ، نقد ادبی رونق چندانی ندارد. از منتقدان این ساهالاز کسانی مانند سید عبد العلی دستغیب، محمود کیانوش و یعقوب آذري باید نام برد. در سالهاي دههي 60نقد ادبی وضعیت بهتري مییابد. نقدهاي موجود در این دوره به نقد آثار غیر جنگی اختصاص دارد. بعد از انقلاب، در عرصهينقد ادبی، منابع بسیاري منتشر شد، اما تلاشهاي موجود پراکنده و چه بسا کم و محدود بود و مقولهي نقد ادبی چنانکهباید به رسمیت شناخته نشد.

پیشینهي تاریخی رمان اجتماعی

سیاحتنامهي ابراهیم بیک را توانمی مقدمهاي براي ظهور رمان اجتماعی در ایران به شمار آورد. »زیرا نویسنده ضمن بیان داستان سفر نامهاي خویش، به بازنمایی و ریشهیابی معضلات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میپردازد و فساد هیأت حاکم و کارگزاران آن را به خوبی توصیف میکند« - عسگري حسنکلو، . - 45-44 :1386تهران مخوف - 1304 - اثر مرتضی مشفق کاظمی - 1356-1281 - را باید مقدمهاي براي ورود رمان س اجتماعی بهشمار آورد. در این رمان، تهران در سالهاي 1300 شمسی معرفی شده است، محیط تهران عاري از پاکدامنی و نجابت است و جهالت، هرزهگی و ناپاکی در تهران مخوف بیداد میکند.

»آثاري چون تهران مخوف به خاطر ایجاد زبان ساده و روزنامهاي در تلاش یراي از بین بردن نزباسنّتی- ادبی مهم بسیاري داشتهاند« - تسلیمی، . - 36 :1383در همین دوران رمانهاي دیگري به تبعیت از تهران مخوف نگارش یافت؛ مانند: روزگار سیاه - 1303 - ، اثر عباس خلیلی؛ شهرناز - 1305 - نوشتهي یحیی دولتآبادي؛ و نیز جنایات بشر - 1308 - به قلم ربیع انصاري. »در رمانهاي خلیلی بیشتر از ناهنجاريها، تباهیها و فسادهاي زندگی زنان ایرانی، سخن رفته

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید