بخشی از مقاله

-1 پیش درآمد

حکیم ابومعین ناصرخسرو قبادیانی بلخی - 394-481 - شاعر نامدار ادب فارسی که معمولاً او را با اشعار حکمی و فلسفی و آیینی میشناسند، گونهای استثناء در تاریخ ادب فارسی به شمار میرود که با پارهای مشخصات برجسته و کم نظیر به همان اندازه که توجه بسیاری از اهل ادب و تاریخ و فرهنگ این سرزمین را به خود جلب کرده است، مایه روی گردانی برخی دیگر از این گونه شعر و شخصیت شده است.

ناصرخسرو با دو رویه متفاوت از زندگی شخصی و اجتماعی که مقطع چهل سالگی آنها را از هم متفاوت میکند با هدف بیان اندیشههای تازه و البته با کوشش بسیار توانسته است به زعم خود کمترین نشانهای از آن سالهای اقامت طرب انگیز در دربار را برجای نگذارد - هرچند که با معیارهای سبک شناسی میتوان پارهای اعترافات و نشانی های ناخودآگاه شاعر را از دوران عشرت جویی در دربار نشان داد - و در این راه تصویری تازه از خود را به یادگار گذارد.

اصرار شاعر در متفاوت نشان دادن مقطع دوم زندگی اش، باعث شده است ناصر خسرو - برخلاف کسانی مانند سنایی که دو کارنامه متفاوت از شعر و شاعری را صادقانه پیش روی خواننده نهاده اند - به گونهایاصرار داشته باشد که اصلاً گذشتهای وجود ندارد و هر چه هست پس از این رؤیای بیدار کننده رخ داده است.

راست این است که درآمدن ناصر به جرگه پیروان آیین شیعه اسماعیلی گونه ای تعصب و سخت کوشی را در نهاد او نشانده است که هم شاعر را در مواردی تندزبان و پرخاش جوی ساخته است و هم او را از اندیشه کردن درباره دیگر فرقهها و نحلهها بازداشته است.

اطمینان یقین آلود او به درستی این مسیر کلامی و مذهبی تا آنجاست که نه تنها اصحاب مذاهب دیگر را به زبان طعن و تخطئه از خود میراند بلکه شاعران دیگر روزگار خود را هم »مشتی شعرفروشان خراسان - 1 - « میداند که با وجود »زهد عمار و بوذر - 2 - « مدح محمود غزنوی، میکنند.

همه کوشش ناصرخسرو در کارنامه شعری اش جدا از طرح مسایل فلسفی و کلامی و آیینی مبتنی بر اصول مذهب اسماعیلیه آن است که نشان دهد »مر این قیمتی در در لفظ دری« را »در پای خوکان - 3 - « نمیریزد.

در مقاله حاضر کوشش میکنیم نخست نظریه اضطراب تأثیر هرولد بلوم را معرفی و تبیین کنیم و سپس کارکردهای هنری ناصر را در چارچوب این نظریه مورد بررسی قرار دهیم.

-2 مسأله تحقیق در بررسی شعر ناصرخسرو به این نکته پی میبریم که او از شاعران درباری آزرده است و مدام آنها را به سبب روی کرد

شعر فروشی شان سرزنش میکند اما از سوی دیگر خود او ناچار است برای تبلیغ باور کلامی و مذهبی اش در میان مردم از همین شعر رایج - سبک خراسانی - یاری بگیرد.

نقد آثار، احوال و تأثیرات ناصرخسرو 

درنگ بیشتر در شعر ناصر نشان میدهد که او ضمن مرورکردن دیوانهای شعر شاعران سبک خراسانی که در دوران اقامت در دربار آنها را در دسترس داشته است و یا از خود شاعر درباری اصل شعر را میشنیده است، کوشش کرده است شباهت شعر خود و آنها را - که از نظر سبکی و زبانی در گستره سبک خراسانی جای میگیرد- نه تنها به پایین ترین سطح برساند بلکه کارهایی کند که نقطه مقابل کارکرد هنری آن شاعران درباری است.

مسأله موردبحث این مقاله آن است که مصداقهای این متفاوت ساختن فضای شعر مذهبی از شعر درباری در یک مقطع تاریخی خاص چیست؟

-3    بحث

-1-3 زندگی نامه ناصرخسرو حکیم ناصرخسرو قبادیانی بلخی در سال 394 هجری در قبادیان بلخ زاده شده است. از آنجا که در دوره جوانی به دربار راه یافته است، باید پیش از آن علوم و دانشهای متداول عصر خویش را فراگرفته باشد و در زمینه دبیری و نویسندگی - که دربارها به کسانی مانند ناصر به همین اعتبار نیاز داشتند - دارای خط و فاصله کافی بوده باشد.

اما از حسن اتفاق فضای سراسر طرب و شادی و تملق و چاپلوسی دربار به مذاق ناصر خوش نمیآید و شاعر در مقطع چهل سالگی به واسطه »خوابی که او را از خواب چهل ساله بیدار میکند« دربار را ترک می کند.

نفرت او از این گذشت عمر چهل ساله در غفلت و بی خبری و خوش باشی تا آنجاست که شاعر حاضر نمیشود تا پایان عمر از آن یاد کند و یا خاطراتی از آن را - حتی برای عبرت گرفتن خوانندهای که خود شاعر سخت دلسوز اوست - مطرح کند.

از طرف دیگر شاعر که نمیتوانسته است این هنر شگرف خویش را کنار بگذارد، نمی خواهد در دوره جدید شاعری هم در مسیری قرار بگیرد که باید با عنصریها و فرخیها آن را رهسپار شود. از این رو با تغییردادن موضوع و مضمون شعر خویش از یک سو و نیز با تصرف کردن در ساختار شعر سنتی خراسانی به کارکردهایی تازه دست پیدا میکند که هر بیت از اشعار او بازتاب دهنده صدای خود شاعر است که با هیچ کس دیگر از سر شباهت و همسانی اشتباه گرفته نمیشود.

ناصرخسرو دهههای پایانی زندگی خویش را در غربت و تنهایی در دره یمگان سپری کرد و سرانجام در سال 481 در تنهایی و غربت در همان جا درگذشت و به خاک سپرده شد.

-2-3 ناصر خسرو و سبک خراسانی روشن است که حضور شاعری در یک دوره سبکی بی اراده و اختیار او رقم خورده است، اما این که آن شاعر در گستره یک سبک دوره بتواند چه نقش و جایگاهی را برای خود تعریف کند به میزان درایت هنری و بلاغت زبانی او وابسته است.

شعر سبک دوره خراسانی که از آغاز شعر فارسی تا پایان قرن پنجم را دربر میگیرد و از کنار حکومتهای طاهری، صفاری، سامانی و غزنوی عبور میکند. به تقریب ویژگیهای زبانی یکسان دارد - مگر تغییر کردن بسامد برخی تعبیرات و ترکیبها و مشخصات زبانی - وگرنه زبان محمد بن و وصیف سیستانی با ناصرخسرو در مجموع خراسانی است که باید تفاوت در لهجهها و گویش ها را هم درنظر داشت.

از نظر ادبی هم توجه بیشتر به تشبیه و ساده بودن فضای شعر و کم کاربردبودن ردیف در شعر و توجه به قالب عقیده در سبک خراسانی خود را نشان میدهد و البته واضح است که هر چه جزیی تر و دقیق تر به این مصداقها بپردازیم در نکات ریز و جزیی تفاوتها خود را بیشتر نشان خواهد داد.

اما از نظر فکر و اندیشه، شعر خراسانی دوره هایی متفاوت را پشت سر نهاده است که از توجه به فرهنگ باستانی ایران تا روی کردن به باورهای شیعی - امامیه و اسماعیلیه - در نوسان است و البته سبک شخصی شاعران خود را بیشتر در این بخش نشان میدهد، زیرا کاربرد واژههای کهن پهلوی یا نزدیک به پهلوی در شعر فرخی و منوچهری و فردوسی و ناصرخسرو فراوان و مشابه به چشم میآید اما ساختار اندیشه ورزی این شاعران با زیرساختهای مدح پادشاه و حماسه ایرانی و آیین اسماعیلی کاملاً متفاوت است.

اتفاقاً همین بخش از سبک خراسانی است که توانسته است تفاوتهای رفتاری و شخصیتی شاعران سبک خراسانی را بهتر و بیشتر نشان بدهد و ناصرخسرو شاعری است که به مدد متنوع ساختن دغدغههای فکری خویش و رهاشدن از چنگال تعابیر و تصاویر درباری کاری کرده است که میتواند برای همیشه تاریخ و فکر و فرهنگ ایران زمین شاعری متفاوت و برجسته و صاحب نظر معرفی شود.

-3-3 خلاقیت شاعرانه ناصرخسرو ناصرخسرو که تقریباً آگاهانه و معتقدانه همه محرومیتها و رنجها و دشواریها را برای خویش متصور میدیده است و نمادی از روح نا آرام ایرانی است

از محیط سراسر مردگی و افسردگی دربارهای نشاط پرور بیرون میآید. اما از آنجا که اعتقادی عمیق و ریشه دار - و متأسفانه گاهی تعصب آلود - داشته است حاضر به عقب نشینی از موقعیت خود و از دست دادن امکانات هنری و فکری خویش نمیشود. زیرا نمیتواند » بدون ایمان زندگی کند و هیچ زجر و عذابی اورا منصرف نمیکند 

از این روست که ناصر با بیرون آمدن از دربار، شعر و شاعری و قالب قصیده را به عنوان »غنیمت« فرهنگی به همراه خویش بیرون می آورد. اما این جدا افتادن از جریان رایج او را به صفاتی مانند طبیعی و دهری و معتقد به مذهب تناسخ ملقب کرده است . او که موظف به بسط دادن باورهای آیین جدید موردتوجه خویش بوده استاولاً، حضور در جمع عوام و مردم کوی و بازار را برمی گزیند زیرا از خواص جامعه - قاضی، فقیه، شاعر، ادیب، دبیر و... - کاملاً ناامید است. به دنبال این روی کرد زبان شاعر از حالت فخیم و استوار درباری به شیوه کوی و بازاری تغییرشکل میدهد که البته این کار برای نخستین بار بدین شکل و شمایل از سوی او انجام میشود.

این مخاطب تازه عامه پسند البته نمیتواند از قالب سنتی و استوار »قصیده درباری« بهره مند شود، زیرا امکان ارتباط برقرارکردن با این قالب ادبی برایش فراهم نیست. کار دیگر ناصر حفظ شکل ظاهری قالب قصیده و زیر بار کشیدن آن برای هدفهای موردنظر یک مبلغ مذهبی است.

در ادامه مقاله کوشش می کنیم فهرستی از کارکردهای ناصر را نشان دهیم که او کوشش کرده است با دستاویزی به انواع اسباب و ابزار زبانی و ادبی و فکری، عیار ابتکار و خلاقیت شاعرانه خود را تا آنجا خلوص میبخشد که هرکس با کمترین دانش و تجربه و مطالعه ادبی توان تشخیص روی کرد متفاوت این شاعر مذهبی را از شاعران درباری داشته باشد و به همگان در طول تاریخ نشان دهد که در »تأثیرپذیری« از شعر خراسانی »اضطراب« ندارد.

-4-3 نگاهی به نظریه اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاقانه یکی از نظریات شایان توجه در حوزه روابط شاعرانه نظریه اضطراب تأثیر است که هرولودبلوم آن را بیان کرده است.

»اضطراب تأثیر با برجسته ساختن رقابت در مقابل همکاری ادبی، روی کرد جدید و ستیزه جویانه تری را نسبت به بینا متنیت عرضه می کند. از نظر بلوم تأثیر ادبی نشان دهنده تعامل مهربانانه اکنون و گذشته نیست، بلکه نشان گر نبرد شاعران متأخر برای چیزه گشتن بر متقدمان است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید