بخشی از مقاله

چکیده

ایران در عصر صفوی به ثبات سیاسی رسید و مرزهای جغرافیایی خود را بویژه در دوران پادشاهی شاه عباس گسترش داد. این گسترش سبب آغاز روابط سیاسی، مبادلات فرهنگی و توسعه روابط ادبی با سرزمین های دور و نزدیک شد.ایرانیان و هندیان به دلیل مشترکات فرهنگی بسیار، تأثیرات متقابلی بر یکدیگر داشتند. روابط فرهنگی، سیاسی و ادبی بین دو کشور در دوره صفوی به گونه ای گردید که رشته های کهن این مبادلات استوارتر شد و عمق بیشتری یافت.

عدم توجّه کافی پادشاهان سلسله صفوی به سخنوران و شاعران و وجود دربارهای ادبی و علمی در هند، سبب گردید شاعران برای عرضه هنر خود به دنبال پناهگاه امنی بگردند و البتّه هندوستان به سبب سابقه کهن زبانی و فرهنگی و وجود امکانات درخور بهترین جایگاه تجلّی هنر شاعران ایرانی شد. پادشاهان هندوستان این شاعران را در سایه حمایت و تکریم خود قرار دادند و هر یک به سهم خویش در بسط زبان و ادبیات فارسی کوشیدند.

این مهاجرت ها سبب بروز احساسات شاعران نسبت به وطن - ایران - و غربت - هند - در قالب مضمون ها و معنی های باریک در لفظ اندک که از خصوصیات سبک هندی است، گردید. در این تحقیق در پی بررسی تصویر بلاغی وطن و غربت از دیدگاه تعدادی ازین شاعران برجسته مهاجر در دوره صفوی هستیم.

مقدمه

از دیرباز رابطه ای خوب و دوجانبه میان دو کشور ایران و هند بوده است که سبب مبادله فرهنگ و زبان دو کشور شده است. موضوع نفوذ و شیوع ادبیات و زبان فارسی در هندوستان یکی از دلایل بزرگ خوبی و پرمایگی زبان فارسی و از مفاخر فراموش نشدنی ادبیات ایران است، ازین روی مناسب است که درباره این موضوع و چگونگی رواج ادبیات فارسی در هندوستان دامنه سخن را گسترده تر کنیم.

برخی چگونگی رواج ادبیات فارسی را در سرزمین هندوستان بعد از اسلام به دو دوره تقسیم کرده اند،که این تقسیم دور از نظر این تحقیق نیست.

1 دوره اول: از استیلای محمود تا تشکیل سلطنت اعقاب تیمور که در چهار چوب تحقیق ما نمی گنجد.

2 دوره دوم: از تشکیل سلطنت مغولان تیموری تا استیلای انگلیسیان.

دوره دوم به تشکیل سلطنت تیموریان در هند به دست بابر شاه شروع و به منقرض شدن این خاندان به دست انگلیسیان و تسلّط ایشان بر سرزمین هندوستان ختم می گردد. در این دوره طولانی زبان و ادبیات فارسی در هندوستان و در دربار سلاطین تیموری به منتهی درجه عظمت می رسد و رواجی بسزا پیدا می کند؛ چنان که مرکز شعر و ادب فارسی، هند می گردد و ایران از این حیث در درجه دوم قرار می گیرد. آگرا در هندوستان و اصفهان در ایران همانند دو بخش یک شهر ادبی شدند که تبادل منظّم شاعر و ادیب بین آن ها صورت گرفت.

بابر پادشاه مؤسس این خاندان، پس از آن که اساس سلطنت خویش را مستحکم کرد بر اغلب شهرها و ایالات هندوستان دست یافت. دهلی را دارالملک خود قرار داد و در ترویج، تشویق و انعام شاعران و سخنوران فارسی زبان کوشید و گروه زیادی از سخنوران فارسی گوی را در دربار خود جمع کرد. اعقاب او نیز شیوه پسندیده او را سرمشق قرار داده و تا آن جا که می توانستند از ترویج شعر و شعرگویان فارسی زبان دریغ نمی کردند و در این شیوه چنان شهرتی یافتند که اغلب شاعران و دانشمندان این عصر در هر جا که بوده شوق زیارت هند داشته و آرزوی سفر هندوستان را در سر می پرورانده و اغلب به هر طور بود خود را به هند می رساندند

سفر هند در این عصر یکی از آرزوهای هر شاعر ایرانی بود. تیموریان نیز مقدم این گروه را نیز گرامی داشتند و در ترفیه حال و ارضای خاطر آنان می کوشیدند. همان طور که در کتب تاریخی گفته شده است در دوران سلطنت محمّد اکبر شاه که با عنوان دوران طلایی شعر و ادب فارسی در سرزمین هندوستان یاد می شود، پنجاه و یک شاعر ایرانی الاصل به هندوستان رفتند و در دربار آن پادشاه بخوبی پذیرفته شدند. دربار وی ملجأ و مأمن شاعران، ادیبان و سخن گویان فارسی زبان بود و تمامی شاعران کاملاً مشمول احساسات و عواطف وی می گردیدند و در زمره ادیبان دربار وی درمی آمدند.

دربار گورکانی هند به دلیل جذّابیّت مادی و تا حدودی آزاد منشی، گردهمایی باشکوهی از شاعران ایرانی ترتیب داده بود. شاعران طالب سفره رنگین تر، همیشه در آرزوی سفر هند بودند که در آن جا شاعران به سبک خاصی معروف به هندی به زبان فارسی شعر می گفتند

خلاصه سخن آن که بابر شاه، مؤسّس سلطنت بزرگی در هندوستان گردید که اعقاب وی متجاوز بر سه قرن در هندوستان سلطنت کردند. نهایت ترقّی زبان و ادیبات فارسی در هند در عصر این سلسله بود؛ چنان که هند از نظر مرکز بزرگ ادبیات فارسی بر ایران برتری یافت.

در کتاب های مختلف علل متفاوتی را برای مهاجرت شاعران و ادیبانبه خطّه هندوستان در دوره صفوی برشمرده اند.

در دوره صفویّه به دو سبب جمع بسیاری از ارباب ذوق و کمال و شوق و حال مهاجرت را بر ماندن در ایران رجحان نهادند و بیشتر آن ها به هندوستان رخت کشیدند. سخت گیری های متعصّبانه دولت و فقها که با دولت همدست شده سیاست و روحانیّت را یک کاسه کرده بودند، موجب شد تا گروهی که برای تحمّل آزار و تقیّه آماده نبودند به در رفتند و چون از ترکان نیز خوششان نمی آمد به اسلامبول نرفتند. دیگر طمع و انتجاع چه در ایران به سبب فترات دیرین و اشتغال دولت به جنگ های پی در پی یک دسته از علما، سایرین نمی توانستند بخوبی معیشت کنند؛ بنابراین از شاعر گرفته تا واعظ و نویسنده و هر هنرمندی که توانست از ایران بگریزد خاصه در اوایل حال به سوی هند روانه شد زیرا پادشاهان خاندان تیموری هند، ایران را وطن خود و ایرانیان را هم شهری و هم زبان خود می دانستندو از هوش و ذوق اینان لذّت می بردند و ثروت بی پایان هند و اقتضای آب و هوا که به استراحت و صحبت می کشید نیز درباریان را به پذیرفتن مهمانان بذله گوی خوش زبان و هوشمند وادار ساخت

ازین زائرین هند بعضی به خواهش طبع و به ابتکار خود بار سفر می بستند و گروهی دیگر با نامه و خواهش پادشاهان و بزرگان آن دیار آهنگ آن دیار می کردند. از سویی دیگر شوق شکرستان هند چنان در دلها جای گرفته بود که کمتر به نامه و نوید حاجت می افتاد و این شوق سفر هند بدان گونه آشکار بود که خود به ایجاد مضمون هایی در شعر آن دوره انجامید.

گلچین معانی در کتاب کاروان هند ضمن ثبت و معرفی 745 ایرانی که در فاصله زمانی آغاز سلطنت شاه اسماعیل اول تا پایان کار شاه سلطان حسین به خطّه هندوستان مهاجرت کردند، این مهاجرت ها را از بی توجّهی شاهان صفوی به شعر و شاعری نمی داند و می گوید این مهاجرت ها علل و جهات دیگری داشته است از قبیل:

خروج شاه اسماعیل اول، سخت گیری های مذهبی شاه طهماسب، فتور ارباب مناصب در زمان شاه اسماعیل ثانی و قتل عام شاهزادگان که مروّج شعر و مربّی شاعران بودند، فتنه های پیاپی ازبکان، هجوم لشکریان روم به دفعات، دعوت شاهان هند از ایشان، همراهی سفیران ایران، رنجش و ناخرسندی، گریز از تهمت بد مذهبی، قلع و قمع سران طایفه خود در عهد شاه عبّاس اول، آزردگی از خویشان یا هم شهریان، درویشی و قلندری، پیوستن به آشنایان و بستگان خود که در آن سامان مقام و منصبی داشتند، سفارت، تجارت، سیاحت، عیّاشی و خوش گذرانی، ناسازگاری روزگار پیدا کردن کار، راه یافتن به دربار

مدّتی پیش از به قدرت رسیدن صفویّان در ایران، مقدّمات ظهور سبک خاصّی که در اصطلاح ادیبان محقّق، هندی نام گرفته است، فراهم شد. در این که پایه گذار این سبک کیست و نخستین پایگاه آن کجا بوده و چه نامی مناسب آن است هنوز میان صاحب نظران اختلاف هست. شاید جهت تسمیه این سبک به هندی آن است که معروف ترین شاعران این سبک یا شاعران فارسی زبان هند هستند یا شاعران ایرانی که به هند مهاجرت کرده و در همان دیار اقامت گزیده اند؛ همچنین باید یادآور شد که دسته ای دیگر از شاعران نیز هستند که از ایران به هندوستان مسافرت نکردند ولی در ایران از سبک هندی پیروی می کردند.

دوره صفوی یادآور سبکی است که از آغاز سده دهم تا میانه سده دوازدهم تاریخ ادبیات ایران را در برگرفت. ظاهراً شالوده این سبک را در سده هشتم و در سخنان حافظ و امیر خسرو دهلوی باید جست و جو کرد؛ زیرا در این دوره شعر رفته رفته از سادگی مضمون فاصله گرفت و مضمون های پیچیده در کلام گویندگان راه پیدا کرد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید