بخشی از مقاله

چکیده

تعهدات دولتها در زمینه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه با توجه به ماهیت ویژه ای که دارند - عام الشمول و بعضا آمره بودن - در حوزه مسئولیت دولتها از اهمیت شایسته ای برخوردارند. چرا که از یکسو ، عدم اجرا یا نقض فاحش این دسته قواعد در قلمروِ دولتهای متعاهد سبب ایجاد مسئولیت برای دولت مورد نظر به دلیل نقض تعهد معاهداتی یا عرفی می گردد و از سوی دیگر ، نقض شدید برخی از حقوق بشر و حقوق بشردوستانه، جرم بین المللی - نسل کشی، جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی - تلقی و منجر به مسئولیت کیفری فردی مرتکب یا مرتکبین می گردد.

جنایت نسل کشی، به عنوان شدیدترین جرم بین المللی - جرم الجرائم - از این مساله مستثنی نبوده و در صورت وقوع ، دو نتیجه روشن در پی دارداولاً:، با توجه به اینکه نسل کشی به عنوان جرم بین المللی شناخته شده است سبب مسئولیت کیفری فردی برای مرتکب یا مرتکبین می گردد. - ماده 25 اساسنامه دیوان کیفری بین المللی - ثانیاً، ارتکاب نسل کشی در قلمرو سرزمینی یک کشور مبین عدم اجرای تعهد بین المللی دولت مورد نظر بوده و این عدم اقدام دولت جهت جلوگیری از نسل کشی و عدم تعقیب و مجازات مرتکبین ، سبب مسئولیت بین المللی دولت مورد نظر میگردد.

در این مقاله، علاوه بر تحلیل مفهوم نسل کشی، مسئولیت بین المللی و مسئولیت کیفری فردی از منظر حقوق بین الملل، همپوشی مفهومی و تقارن صلاحیتی دادگاههای بین المللی درباره این دو برداشت از مسئولیت با رویکرد ایجابی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.

مقدمه

جرائم بین المللی از حیث شدت و ماهیت به دو دسته طبقه بندی میشوند: جرائم عرفی و جرائم معاهده ای. جرائم عرفی، اصولا شامل آن دسته جرائمی می گردد که در حقوق بین الملل عرفی عام جرم تلقی می گردند و اراده دولت ها در پذیرش قواعد مربوط به آنها تأثیری نداشته و فراتر از اراده دولت ها قرار میگیرند. جرائم معاهداتی، اساساً شامل آن دسته جرائم میگردند که دولت ها به صورت معاهدات بین المللی نسبت به آنها توافق نموده و قواعد مربوط به آن در رابطه متقابل آنها لازم الاجراست.

حقوق دانان بین المللی نسبت به جرائمی که در حقوق بین الملل عرفی عام به عنوان جرم بین المللی پذیرفته شده اند تقریبا اجماع دارند و آن را منحصر به نسل کشی، جنایات علیه بشریت ، جنایات جنگی و جنایت تجاوز میدانند. سایر جرائم بین المللی مثل پولشویی، قاچاق مواد مخدر، هواپیما ربائی، تروریسم و غیره از جمله جرائم معاهداتی بین المللی هستند. وجه تمایز اصلی این دو دسته جرائم در شدت ارتکاب و اثر آنها بر مسئولیت دولت ها میباشد.

جرائم شدید بین المللی ، به مثابه کنشی در برابر ارزش های اصیل جامعه بین المللی ، تعهدات عام الشمول و قواعد آمره بین المللی ، نه تنها برای دولت ناقض بلکه برای دولت های ثالث نیز ایجاد مسئولیت میکند.

لیکن جرائم دسته دوم صرفاً برای دولت های عضو معاهده مورد نظر ایجاد مسئولیت مینماید. افزون بر ایجاد مسئولیت برای دولتها، ارتکاب این جرائم سبب ایجاد مسئولیت برای افراد مرتکب این جنایات نیز می گردد. افراد به دلیل ارتکاب فعل یا ترک فعلی که جرم بین المللی تلقی میگردد و قابل انتساب به آنها باشد مسئولیت کیفری داشته و مشمول تعقیب کیفری میگردند.

با توجه به موارد فوق، نظر به اینکه نسل کشی از جمله شدیدترین جرائم بین المللی است که ارزش های اصیل جامعه بین المللی و برخی قواعد اساسی حقوق بنیادین بشر را به چالش میکشد، این سؤال اساسی مطرح میگردد که آیا ارتکاب جرم نسل کشی صرفاً برای مباشر جرم - فرد مرتکب - ایجاد مسئولیت می نماید یا اینکه دولت متبوع فرد نیز مشمول مسئولیت بین المللی میگردد؟ آیا مسئولیت فرد و مسئولیت دولت متقارن و همگراست یا امکان تفکیک و تمیز آنها وجود دارد؟

در این مقاله با بررسی اسناد، رویه بین المللی و آرای دادگاه های بین المللی، همگرایی و تقارن » مسئولیت کیفری فردی« و » مسئولیت بین المللی دولت« با رویکردی ایجابی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. در این چهارچوب، در مبحث اول به مفاهیم اصلی تحقیق ، یعنی نسل کشی، مسئولیت کیفری فردی و مسئولیت بین المللی دولت پرداختیم و سپس در مبحث بعدی ، همگرایی، تقارب و تقارن موضوعی مسئولیت کیفری فردی و مسئولیت بین المللی دولت در صورت وقوع نسل کشی تحلیل شده است .

مبحث اول:مفاهیم کلی

تحلیل ارتباط متقابل مسئولیت کیفری فردی و مسئولیت بین المللی دولت در زمینه نسل کشی مستلزم تبیین مفهومی و محتوایی هر یک از مفاهیم فوق و جایگاه آنها در حقوق بین الملل میباشد. شناخت دقیق دامنه موضوعی مفاهیم سه گانه فوق از منظر حقوق بین الملل و همچنین نوع رویکرد به این موضوعات، در تعیین کیفیت ارتباط بین آنهانفیاً» یا ایجاباً« تأثیر دارد. از این رو، در این بخش هر یک از این مفاهیم، اجمالاً مورد بررسی قرار گرفته تا در بخش بعدی تقارن یا واگرایی آنها به لحاظ حقوقی تحلیل گردد.

بند اول: نسل کشی

نسل کشی صرفاً یک مفهوم حقوقی نیست بلکه در علوم مختلف نظیر جامعه شناسی، روانشناسی ، فلسفه، تاریخ و... به این مفهوم توجه شده است. فی المثل در علوم اجتماعی، نسل کشی » شکلی از کشتار جمعی یک طرفه تلقی شده است که در آن دولت یا مقاماتش تصمیم میگیرند تا یک گروه را نابود کنند. گروه و اعضایش به وسیله مرتکبین تعریف میشوند1 .« همچنین، نسل کشی به » کشتار دسته جمعی تعداد متنابهی از انسانها زمانی که مخاصمه مسلحانه در جریان نباشد، تحت شرایط بی دفاعی و تنهایی مطلق قربانی« تعریف شده است.

-نسل کشی ترجمه واژه انگلیسی Genocide است که در زبان فارسی به اشکال مختلفی مثل نسل زدایی یا کشتار جمعی و ... ترجمه شده است. هیچ یک از ترجمه نمیتواند دقیقا مبین محتوای جرم باشد لیکن از آنجایی که در اکثر منابع از اصطلاح نسل کشی استفاده شده است در این مقاله از این اصطلاح استفاده میگردد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید