بخشی از مقاله

چکیده

ارتباط میان علم و دین، فزازوفرودهایی فراوان در ادوار تاریخ به خود دیده است و دائماً مکاتب متعددي در جستجوي کلیدي براي حل و بازگشایی این مسأله بودهاند. ابزارگرایی یکی از این مکاتب است. این مکتب، دیدگاهی است که در علم خواهان استفاده ابزاري در جهت پیشبینی پدیدههاست و از دیگر نقشها، در فرآیند جریان علم چشمپوشی میکند. این رویکرد، براي ایجاد آشتی میان علم و دین راهحل جدید ارائه میدهد؛ توجه به این مطلب که گزارههاي علمی داراي واقعیت نیست و همواره به دنبال اهداف ترسیم شده ي خویش در جهت تنظیم پدیدارها و استفاده روزافزون از طبیعت است.

از سوي دیگر، آموزههاي دینی حکایت از واقع دارند و نقشی گزارشگري و خبردادن از عالم خارج دارند، بنابراین هیچگونه چالش و تعارضی میان علم و دین وجود نخواهد داشت. در صورتی تعارض مطرح بود که آن دو واقعنما و بیانکننده حقیقت بودند. همین نکته، زمینهي مناسبی را براي متألهان و دانشمندان ابزاراندیش، جهت حلّ معماي تاریخی علم و دین فراهم آورد.

طرح مسأله

شاید نتوان تاریخی دقیق براي مسألهي »ارتباط میان علم و دین« ذکر نمودام.ا این مسأله، به شکل جدید و امروزیش، تعلق به زادگاه اصلی علم، به معناي دانش» تجربیِ جدید« دارد و به لحاظ تاریخی، به عصر روشنگري1 و سدههاي بعدي یعنی قرون هیجدهم، نوزدهم و بیستم تعلّق دارد.گزارشهاي تاریخی فراوان، در خصوص رابطهي علم و دین، به بحث از تعارض و چالش2 میان این این دو پرداختهاند و هر یک در کاوش راهی براي حلّ این تعارض برآمدند. یکی از این راهحلها، مربوط به نظریهي موسوم به ابزارانگاري3 است.

ابزارگرایان با توجه به دیدگاه خود، قائل به نفی هرگونه تعارض بین علم و دین هستند. اینان عقیده دارند هنگامی میتوان بحث از چنین چالشی را مطرح نمود که هر دو قضایاي علمی و دینی، را واقعنما و نشاندهندهي حقیقت بدانیم؛ در این صورت، دانش تجربی و تعالیم دینی با یکدیگر در صحنهي تعارض قرار میگیرند؛ درحالی که، ابزارگرایان بهکل، چنین ادعاي را رد میکنند. به اعتقاد اینان به هیچ عنوان، گزارههاي علمی حکایت از واقع و نفسالامر ندارند. زیرا این گزارهها تنها غیر از خبر دادن و گزارش از عالم خارج نقش دیگري ندارند. از اینرو، تعارض و تضادي میان آن دو وجود نخواهد داشت.

در مقاله حاضر، به تبیین نظریهي ابزارانگاري به صورت مختصر و موجز در فلسفهي علم پرداخته شده است. در این گام، سعی شده تا به بررسی هستهي مرکزي این نظریه توجه شود. در ادامه، دو دیدگاه مهم دینی و علمی که با تکیه بر نظریهي ابزارانگاري در پی آشتیدادن نزاع میان علم و دین بودند، از نظر گزرانده میشود. در پایان هر یک از این دو دیدگاه، مورد نقد و ارزیابی مدعاي دینی و علمیشان قرار میگیرندتا آشکار گردد که آیا واقعاً نظریهي ابزارانگاري بنابر ادعاي دارد، قادر به حل مشکل تعارض علم و دین است.

وسیله انگاري در علم

تقریرهاي متعددي در خصوص نحوهي شکلگیري این مکتب بیان شده است. برخی ردپاي این نظریه را همچون بسیاري دیگر از نظریههاي جدید علمی، در آثار افلاطون348-427 - 4ق.م - و ارسطو322-385 - 5ق.م - جستجو کردهاند , اما غالباً سرچشمهي این نظریهها را در آراء کشیشانی میتوان یافت که در پی دفاع از آموزههاي دینی، با روش فروکاستن از قدرت علم در جهت اقتدار و عزت دین بودند

در تاریخ فلسفه نیز از جرج بارکلی6 نیز به عنوان شخصیتی یادشده که حامی و طرفدار نظریه ابزارانگاري است. از مهمترین طرفداران این مسلک میتوان از اسامی زیر نام برد: کشیشانی همچون اندریاس اوسیاندر7 و روبرت بلارمین8که غالباً این کشیشان به دلیل استفاده از این روش براي دفاع از  آموزههاي دینی و با فروکاستن از منزلت علم، در پی عزت و سربلندي علم بودند و فیزکدانانی بزرگی چون پیر موریس دوئم1، ارنست ماخ2، ژول هانري پوانکاره3، اروین شرودینگر4 و غیره.

یکی از دیدگاههاي معروف در فلسفهي علم که مبناي براي رفع چالش میان علم و دین، دیدگاه وسیلهانگاري در علم است. به اعتقاد وسیلهانگاران، دانش تجربی به هیچ وجه واقعنما و حقیقتجو نیست، بلکه هدف علوم تجربی یافتن قوانین در جهت تنظیم پدیدارها و سلطهي روزافزون بر طبیعت است. تأکید این گروه بر ابعاد کاربردي علم و اجتناب از وجوه نظري علم است، این همان مطلبی است که فرانسیس بیکن5 در علم در پی آن بود: علم قدرت است و هدف آن تصرف بر طبیعت استمکتب.

ابزارانگاري به علم در جستجوي آن است که علم حقیقتاً حقیقتنما نیست. علم تنها نظریهها را بر ما عرضه میکند که براي علم به مثابهي ابزاري عمل میکند تا به تدوین پدیدهها دست یابند . اگر این نظر را قبول کنیم، خواهیم گفت که دین، حقیقت را میگوید، اما علوم ابزاري تنظیم پدیدهها را در اختیار ما میگذارند. به این نحو، مشکل علم و دین از بین خواهد رفت . بنابراین با رد واقعیت داشتن یافتههاي علمی با واقعیت دیگر بحث از تعارض علم و دین معناي ندارد.

در فرآیند این تفکر، به خصلت »حقیقت و صدق« گزارههاي علمی اعتنایی نمیشود و بر ویژهگیها »مفید بودن و کارآیی« آنها تأکید میشود. اینان از نظریههاي علمی و تجربی به عنوان دستورالعمل تنظیمی6 و آیینکار7 و یا طریقی موقت براي نیل به اهداف مطلوب در پژوهش علمی8 سخن میگویند. غایت و هدف علم واقعنمایی به حقیقت نیست و چنین انتظاري هم از آن نمیتوان داشتعلم. صرفاً ابزارهایی براي پیشبینی پدیدههاست. به این ترتیب، در این دیدگاه، واقعیت فیزیکی مطرح نیست. لذا میتوان هدف این دیدگاه را عرضهي قدرت محاسبه،نترلک و تصرّف در طبیعت به بشر دانست.

لب کلام دیدگاه ابزارگرایان در روش علمی را میتوان بدین گونه بیان نمود:

الف - ابزارها و وسایل مشاهدتی براي انجام پیشبینیهاي دقیق.

ب - راهنمايهاي نظمدهنده براي هدایت آزمایشگريهاي بشتر.

ج - ابزارهاي عملی براي کسب کنترل فنی.

مبناي سنجش و داوري دربارهي آنها، مفید بودنشان در نیل به هدفهاي مدنظر و نه صدق و کذب یا حقیقت و بطلانشان.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید