بخشی از مقاله

چکیده

قرآن و معارف دینی و اسلامی سرشار از نکات و معرفت هایی است که با غوطه ور شدن در آن می توان به گهر های گرانمایه و ارزشمندی دست یافت که بتواند چراغی باشد برای روشنی و هدایت همه افراد بشری در این دنیای مادی و سرشار از گمراهی ها و دغدغه های که هر لحظه آدمی را به گراهی و دوری از صراط مستقیم و راه راست دور می کند.با تورقی در اینگونه مطالب و نوشته که مرتبط با تعلیم و تربیت است به اصول و روش هایی برخورد می کنیم که در گذشته نه چندان دور مورد استفاده همه دست اندرکاران تعلیم و تریت قرار گرفته است.قطعا آشنایی و شناخت این روش ها و اصول می تواند که با اصول عقاید و دینی منطبق است و توصیه علما و دانشمندان اسلامی است می تواند موجبات سعادت دنیوی و اخروی انسانها را رقم بزند.در این پژوهش قصد بر آن است تا با تعداد معدودی از این روش ها و اصول که در آیات و روایات به آنها اشاره شده است پرداخته شود و به صورت اجمالی معرفی و تبیین شود.این امر قطعا می تواند به معلمان و مدیران و دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت دریافتن بهترین اصول و روش ها کمک شایانی بنماید.

واژههای کلیدی:روش های تربیتی، علم، دین

مقدمه

پیشرفتهاینوینعلمی ودیدگاههای جدیدیکهدر زمینه علومرفتاری نصیببشر شده است، راهها و روشهای تازهای را برای تحقق اهداف تربیتی ارائه کرده است. از زمانی که دیدگاه غالب روانشناسی، روانشناسی پاولوف و مسأله شرطی سازی و قیاس انسان بر حیوان بود، تا این زمان که رفتار را بیشتر مرکب از مؤلّفههای بینشی و گرایشی میدانند، روز به روز روشهای جدیدی در تربیتِ انسان ارائه شده است، که اطلاع از آنها برای هر مربی لازم است. کنار گذاشتن یافتههای علمی و آنچه بشر با عقل و درایت خویش که آن هم عطیه الهی و حجتی خدادادی است و بدان دست یازیده کار ناصواب و غیر قابل قبولی است. با این وجود، این به معنای پذیرش همه روشهای موجود در کتب علمی نمیباشد.

به عبارت دیگر، مادام که روش توصیه شده از جانب دانشمندان با اصول و عقاید دینی در تعارض نباشد، به کار نبستن آن روش، امر صوابینیست. بیان این نکته را لازم میدانیم که در جستجو و کاوش دقیق از کتاب خدا و سنت معصومین علیهمالسلام ، به روشهای بسیار مهم و جالبی برمیخوریم که چه بسا تا کنون هیچ یک از مکاتب و دیدگاههای علمی، بدان واقف نگشتهاند. مع ذلک این به معنای انحصار روشها و فنون تربیتی در متون مقدس دینی نمیباشد. در این مقاله تلاش شده است تا با تلفیقی از روشهای علمی و آنچه در متون دینی توصیه شده است، برخی از این روشها را ارائه گردد.

-1 روش پرسش و استفهام

در این روش برای آنکه در متربی انگیزه لازم برای دریافت مطلب، ایجاد گردد، نخست او را به جهل خودش آگاهی میدهیم و سپس به القای اطلاعات میپردازیم. قرآن کریم در موارد متعددی از این روش استفاده کرده که از جمله آنها در سوره واقعه است:»أفرایتم ما تحرثون ءأنتم تزرعونه ام نحن الزارعون، لو نشاء لجعلناه حطاما فضلتم تفکهون؛ آیا آنچه را کشت میکنید ملاحظه کردهاید؟ آیا شما آن را ]بییاری ما] زراعت میکنید یا ماییم که زراعت میکنیم؟ اگر بخواهیمقطعاً خاشاکش میگردانیم پس در افسوس ]و تعجب[ میافتید - 1 - « و آیات دیگر میفرماید:نمونههای از اینگونه در قرآن و روایات، فراوان به چشم میخورد. 1 واقعه، 63 .65

2 استفاده از قصه و داستان

قصه و داستان، تأثیر فوقالعادهای در تربیت انسانها دارد. داستان و قصه میتواند سرگذشت وقایعی باشد که واقعاً در خارج تحقق پیدا کرده است یا اموری افسانهای وخیالی که انسانها ساخته و پرداختهاند. انسانها مایل به شنیدن خاطرات و وقایع گذشتگان و پیشینیان، خصوصاً آنها که با او تعلقی دارند، میباشند. بعلاوه انسانها قادر به تخیل، تجسّم و خلق صحنههاییاند که هیچگونه واقعیت خارجی ندارد، اما برایشان لذت آفرین و ثمربخش است. فایده تربیتی داستان زمانی مشهودتر است که نکات و عبرتهای داستان، را به صورتی متصل به داستان و با تأکید زیاد بیان شود.قرآن کریم که کتاب تربیتی ما مسلمانان نیز محسوب میشود در موارد متعددی از این شیوه استفاده کرده است، بعلاوه به تصریح خداوند، داستانهای قرآنی از بهترین داستانهاست:

»نحن نقص علیک احسن القصص بما او حینا الیک هذا القرآن - - 1؛ ما نیکوترین داستانها را با این قرآنی که به تو وحی کردهایم بر تو حکایت کردهایم.«و بهترین داستان از نظر قرآن، داستانی است که مخاطب را در تشخیص مسیر صحیح عمل و رفتار کمک نماید و از این راه آرامش خاطر و راحت قلبی برای او فراهم آورد:بعلاوه چون هدف قرآن از قصه، موعظه و تربیت و انسان و عبرت دادن به اوست، از داستانسرایی که تنها یک کار ادبی است، چشم پوشیده و به امور جزئی توجهی نکرده است و حتی مواردی از قصه را که دانستن آن فایدهای برای متربی در برنداشته، حذف کرده است. این خود، علاوه بر اینکه متربّی را زودتر به انجام قصه میکشاند، از خستگی ذهن او میکاهد.

بیشترین استفاده قرآن از قصه، پیامهای آن است که در قالب نکات رسا و گویا و پندو  اندرز و عبرتی برای مخاطبان است. خصوصاً که قرآن با تحریک مخاطبین آنها را به پند گیری کشانده است:
»لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب - - 2؛ به راستی در سر گذشت آنان برایخردمندان،عبرتیاست.« در لسان ائمه معصومین - ع - نیز، بازگویی اخبار گذشتگان و پیامدهای عملشان در قالب قصه دیده میشود. امام علی بن ابیطالب در نهج البلاغه ضمن دعوت مردم به تدبر و اندیشه در احوال مؤمنان گذشته و آنچه در اثر تفرقه و اختلاف کلمه برایشان حادث شده است، میگویدو» بقی قصص اخبارهم فیکم عبراً للمعتبرین؛ - - 1 - از گذشتگان تنها - حکایات و داستانهایی - که بیانگر وقایعی است که بر آنها رفته است - نزد شما مانده است، تا پند و عبرتی باشد برای آنها که عبرت گیرند.«

3 روش مقایسه اعمال

از دیگر روشهای عام و مؤثر در تربیت، روش مقایسه اعمال و افکار با یکدیگر است. این امر، خصوصاً در جایی که برداشت و پندار متربی با واقع مغایر است، اهمیت دو چندانی مییابد. چرا که از یکسو پندارها برداشتهای متربی را به هم میریزد و ازسوی دیگر، بنایی نو فراهم میآورد. به دو حدیث زیر دقت کنید:امام صادق - ع - فرمود:»لقضاء حاجه امرء مؤمن احب الی من عشرین حجه، کل حجه ینفق فیها صاحبها مأه الف؛ دستگیری از برادر مؤمن و بر آوردن نیاز و خواسته او، در پیش خدا از بیست حج که در هر حجی یکصد هزار انفاق صورت گیرد برتر است - 1 - .« امام علی - ع - میفرماید:»شتان ما بین عملین: عمل تذهب لذته و تبقی تبعته و عمل تذهب مؤونته و یبقی اجره، چقدر بین این دو عمل تفاوت است، عملی که لذتش گذراست و تبعاتش باقی است و عملی که سختی آن تمام میشود و اجر آن پایدار میماند - 2 - .«

4 روش استفاده از تشبیه و تمثیل

در این روش، برای بیان حقیقت معنای کاری که از فرد انتظار داریم و جهت ایجاد شناخت صحیح، از موردی که در خصوصیت و ویژگی نظیر و شبیه آن است استفاده میشود، که البته به تناسب میزان استعمال و رواج، تشبیه یا تمثیل خواهد بود. اگر مورد نظیر آورده شده، استعمال و رواج چندانی نداشته باشد، این نوعی تشبیه است اگر مورد مذکور استعمال فراوانی داشته و تأثیر بسیاری داشته باشد، از آن به تمثیل و مثل زدن یاد میشود. علت استفاده از کلمه ضرب ]زدن[ برای مثل نیز همین است. گویا گوینده در صدد ایجاد تأثیری عمیق در شنونده است تا او را به هیجان در آورد و تحریک کند و با مثل در گوش وی صدایی طنین میاندازد که اثر آن بر قلب و دل مخاطب مینشیند. - - 2 به همین خاطر است که در علم بلاغت توصیه میشود که برای ایجاد تحقیر و تنفر یا تهییج و تشویق از مثلهای بسیار معروف استفاده شود. قرآن در موارد متعدد از این روش استفاده کرده است. به عنوان نمونه، در وصف حال منافقین و گمراهی و عاقبت کار آنان میفرماید:مثلهم» کمثل الذی استوقد ناراً فلمّا اضاءت ما حوله ذهب االله بنورهم و ترکهم فی ظلمات لایبصرون؛ - - 3 مثل آنان، همچون مثل کسانی است که آتشی افروختند و چون پیرامون آنان را روشنایی داد، خدا نورشان را برد و در میان تاریکیهایی که نمیبینند رهایشان کرد.«

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید