بخشی از مقاله
چکیده:
بدون تردید پایداری توسعه و بهرهوری در جامعه و یا بُعد کوچکتر در سازمان ها، بر مبنای محور دانش و دانایی شکل می گیرد یکی از عوامل موفقیت توسعه دانش و آگاهی در هر سازمانی آموزش می باشد. بنابراین می توان عنوان نمود آموزش، کلید توسعه و اکسیژن تازه در سازمان است.
با توجه به اینکه مدیریت به سمت تغییر مستمر نشانه گرفته، کلیه کلان فرآیندها نیز به سمت تخصصی شدن و پیچیدگی های ناشی از تخصص سوق یافته و در حرکت هستند با نگاه اول به امر آموزش و استانداردهای تولید شده در این فرآیند، تغییر در جهت بهبود و بومی سازی سخت به نظر رسیده، اما شرایط امروزی سازمانها ایجاب می کند که انعطاف و ادغام روش ها با در نظر گرفتن احترام به جایگاه فرآیندهای اساسی و همچنین رویکرد رعایت استاندارد ها میسر می شود. و این امر نیازمند اشراف کامل به کلیه استانداردها و فرآیندهای آموزش است.
اهمیت آموزش، در سازمان ها باید همواره تکرار نمود سرآغاز هر طرح، پروژه ورود تکنولوژی یا تغییر اگر از فرآیند آموزش شروع و شکل نگیرد پایه و اساس علمی قابل دفاع نداشته بنابراین دستاوردهای آن نیز علمی، تخصصی و بلندمدت نخواهد بود.
گاهی نیاز است در جهت مدل سازی ها، تغییرات استاندارد و ...، یک یا چند فرآیند بر اساس معیارهای علمی تقویت شده و قطعا نتیجه این تقویت در اثربخشی قابل استناد خواهد بود.
در این مقاله سعی می شود نمونه های از ادغام روش های یکی از مهمترین فرآیندهای آموزش - نیازسنجی - با دقت صورت پذیرد و در پایان دستاوردی قابل توجه به مخاطب عرضه می دارد.
مقدمه :
انسان همواره به دنبال تکامل و ارتقا گام برداشته و در این بین استفاده از خلاقیت و نوآوری یاری رسان آنها است که در همین راستا برای قانون مندی و یکپارچگی، استانداردها شکل گرفته و برای - حداقل قابل قبول - مورد بهره برداری قرار گرفته است.روش ها، استانداردها، مدل ها و الگوها و ساخت شاخص ها در هر حیطه بدنبال تکامل و ساخت ارزش ها است در این بین آموزش که محور پایداری بشر و از زمان تولد تا زمان مرگ او را همراهی می کند از این قاعده مستثنی نیست به عنوان اصلی ترین و ارزشمندترین فاکتور توسعه انسانها، دارای استانداردهای جامعی است که متناسب به نقش توسعه ای در هر جامعه یا سازمان تغییرات و ادغام را رعایت استاندارد و رویکردهای اصلاحی و بلندمدت می توان اعمال نمود.
در عصر کنونی در اغلب سازمانهای بزرگ که نیاز به چشم انداز و ماموریت سازمان احساس شده ، طراحی و تدوین شده است برای کل سازمان نیاز آموزشی باید همراستا با چشم انداز سازمان باشد و جایگاه خود را حفظ کند و به موازات چشم انداز حرکت کند بنابراین وقتی رکن اصلی باشد بقیه نیازهای آموزشی - فردی، شغلی و ... - بصورت مکمل و در کنار نیازهای سازمانی آورده می شوند. و نیازهای قبلی که با وزن بالا ایفای نقش می کردند در حال حاضر و با پررنگ شدن نیازسازمانی، آنها در دل این نیاز دیده می شوند و نیاز سارمانی به شکل نیازها دیده می شود.
نیازسنجی سطحی و فردی و شغلی سازمانی در درون نیازهای سازمانی همپوشانی و صحه گذاری و استاندارسازی می شوند و به عنوان اجماع سازی در سطحی می رساند که رویکرد از قلم بیافتد که در دوره های سازمانی دیده می شوند کلی تر و پالایش شده و بر اساس اهداف سازمان طی می کند.اگر می خواهیم به چشم انداز برسیم باید از این مسیر رد شویم اما گر نیازسنجی استراتژیک را نداشته باشیم مسیر نامشخص و ناواضح است و نمی توان بصورت ملموس نیازهای مورد نیاز را تشخیص داد.
نیازسنجی سازمانی بعنوان یک رکن در عصر کنونی در بحث آموزشی دارای اهمیت فراوانی است. قبلا در دوره یا زمان گذشته ملاک استخراج نیاز آموزشی بر اساس نیاز یک فرد یا نیاز تخصصی بود که ممکن بود این نیاز در راستای اهداف استراتژیک سازمان نباشد. ولی در عصر کنونی و با توجه به اهداف و چشم انداز سازمان و تشدید بازار رقابت در میان شرکت ها، لازم است که سازمانها نیز برای پیشرو بودن در این راستا همواره به دنبال آموزش و یادگیری باشند.
تعریف نیاز:
ارایه تعریف دقیق و صریحی از نیاز آسان نیست و به همین دلیل از مفهوم نیاز ممکن است تعابیر و تفاسیر مختلف و متفاوتی ارایه شود
✓ نیاز به معنای خواسته ها و نظرات افراد: نیاز به معنی خواسته ها و نظرات افراد، نیاز سنجی به معنی تعیین و مشخص کردن برداشت ها، نظرات و ترجیحات افراد است.
✓ نیاز به عنوان نقص یا مشکل: نیاز هنگامی به وجود می آید که در آن نوعی نقص یا مسئله در یک زمینه خاص وجود داشته باشد و آن نقص ذاتا مضر باشد.
✓ نیاز به عنوان فقدان یا ضرورت چیزی: نیازها به عنوان چیزهایی - وضعیت ها و... - که ضروری یا مفید هستند تعریف می شوند.