بخشی از مقاله

چکیده

در آذر سال 1395 یک رأس گاومیش به بیمارستان دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز ارجاع داده شد. گاومیش ماده 5 ساله از 3 روز قبل بیمار گشته بود. به ادعای دامدار از گله 29 رأسی ایشان، 18 رأس تلف گردیده و لاشه دامهای تلف یا ذبح شده زرد بوده است. دامها با انواع مختلف داروها تحت درمان ناموفق قرار گرفته بودند در معاینه دام هیپوترم بوده، تعداد ضربان قلب 48 ضربه در دقیقه و تعداد تنفس 14 حرکت در دقیقه بود. در بررسی هماتولوژیک نکته خاصی جلب توجه نکرد.

در آزمایشات بیوشیمیایی خون به خصوص تغییرات بیلیروبین قابل توجه بود. پس از درمان علامتی، دو روز بعد، دامدار مجدداً مراجعه کرده و علیرغم بهبودی نسبی گاومیش تمایل خود را به کالبدگشایی اعلام نمود. مطالعات هیستوپاتولوژی نیز روی نمونه ها صورت گرفت. بر اساس مجموع یافته های به دست آمده، مشکل دام - و احتمالا گله - نارسایی کبدی احتمالا به واسطه آفلاتوکسیکوزیس یا مسمومیت با پیرولیزیدین تشخیص داده شد. توصیه گردید که دامها تنها با یونجه تغذیه شوند. در پیگیریهای بعدی مورد جدیدی از بیماری مشاهده نگردید.

مقدمه

کبد بزرگترین غده بدن به حساب آمده وظایف متنوع همچون سوخت و ساز و ذخیره و دفع برخی مواد زاید را بر عهده دارد. اگرچه بیماریهای اولیه کبد در دامهای مزرعه به ندرت اتفاق می افتاد - تنها مورد استثنا ، در این مورد اختلالات ناشی از مسمومیتها میباشد - اما اختلالات ثانویه این عضو متداول بوده و می تواند به عنوان قسمتی از یک بیماری عمومی یا به واسطه انتشار ضایعه یا عامل پاتوژن از عضوی دیگر به کبد بروز کند.

در بیماریهای اولیه کبد، تظاهرات بالینی تنها به واسطه وجود آسیب در خود کبد پدید میآید در حالی که در موارد درگیری ثانویه، سندرم ممکن است نشانه های بالینی غیر مرتبط با ضایعات کبدی را نیز شامل شود. متأسفانه بیماریهای کبدی عمدتاً توسط دامپزشکان مورد غفلت قرار گرفته و توصیف بالینی آنها کمترمطرح گشته است.

در مقاله حاضر برخیها از یافته های بالینی، کلینیکالپاتولوژیک و پاتولوژیک در یک رأس گاومیش مبتلا به نارسایی کبدی مورد توجه قرار گرفته است. تاریخچه، نشانه های بالینی و یافته های پاراکلینیک در تاریخ 1395/9/20 یک رأس گاومیش متعلق به دامداری واقع در دزفول به بیمارستان دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز ارجاع داده شد. به ادعای دامدار گاومیش ماده 5 ساله وی از 3 روز قبل بیمار گشته بود.

همچنین وی ادعا داشت که از گله 29 رأسی ایشان، 18 رأس تلف شده، 1 رأس - دام ارجاعی - بیمار بوده و 10 رأس دیگر - در آن زمان - سالم هستند. وی مدت زمان بروز نشانهها تا مرگ - عمدتا ذبح - را 3 روز میدانست. نشانههای بیماری از نظر دامدار عبارت بود از: در ابتدا بیاشتهایی - به آب و غذا - سپس کوبیدن سر به دیوار - در روز سوم - و اسهال. به ادعای دامدار لاشه دامهای تلف یا ذبح شده زرد بوده است. در زمان مراجعه جیره دامها تنها از کاه و سبوس شلتوک تشکیل میگردید

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید