بخشی از مقاله

چکیده

خیالانگیزی در شعر، بهواسطه امکانات و دستاویزهای متنوعی صورت میگیرد. یکی از آنها، تلمیح و نقل داستانهای معروف و اشارات مذهبی، تاریخی، اسطورهای و... است که شاعران در پهنه ادب فارسی، در آفرینش معنی جدید و مضامین تازه از آن به انحاء گوناگون استفاده میکنند. ابنیمینفریومدی یکی از شاعران برجسته و سخنور ادب فارسی در قرن هشتم هجری است که در انواع شعر و نظم از قصیده، غزل و قطعه و رباعی و مثنوی و... سخنسرایی نموده و از انواع تلمیح نیز برای غنیسازی محتوای اشعارش سود جسته و تخیل شعری خود را وسعت بخشیده است.

از اینرو، بررسی ابعاد مختلف تلمیح در شعر وی ضروری می نماید. این پژوهش به شیوه تحلیلی - توصیفی و بر مبنای نتیجهگیری آماری در کل دیوان به انجام رسیده است. بر این اساس، مقاله حاضر بر آن است که انواع تلمیحات و بسامد کاربرد هر یک را در دیوان ابن یمین فریومدی، مورد بررسی قرار دهد. نتایج نشان میدهد میزان کاربرد انواع تلمیحات مورد استفاده به ترتیب شامل تلمیحات دینی با بیشترین حجم، تاریخی، حماسی، اساطیری و متفرقه میباشد. همچنین وفور انواع تلمیح در قصاید بیشتر از قطعات و غزلیات است.

کلیدواژهها: ابن یمین فریومدی، دیوان، تلمیح، تحلیل و تفسیر -1مقدمه

تلمیح در لغت به معنی اشاره کردن با گوشه چشم است و در اصطلاح، آن است که گوینده در ضمن کلام، به داستانی یا مثلی یا آیه و حدیثی معروف اشاره کند تلمیح و به تعبیر دیگر  چشمزد در لغت به چیزی نگریستن یا به چیزی اشاره کردن است و در اصطلاح آن است که »متکلم در نظم یا نثر اشاره نماید به قصهای معروف یا مثلی مشهور بطوری که معنی مقصود را قوت دهد و گاه به شعری اشاره نمایند و بر این اساس آن را شش قسم دانسته اند.

پاره ای از علما آن را با صنعت ارسال مثل مقایسه کردهاند و نوشته اند »در لغت به معنی درخشیدن باشد، پس به جهت ظهور مثل و وضوح او، این صنعت را تلمیح گفتهاند تلمیح ازنظر موضوعی انواع مختلفی دارد. تلمیح به آیه، حکایت مشهور مانند قصص قرآنی، اساطیر، حدیث، ارسال المثل  دانشنامه بزرگ اسلامی ذیل تلمیح - وبر این اساس میتوان اقسام مختلف قرآنی ، اساطیری، دینی، تاریخی،داستانی وفرهنگ عامّه رابرشمرد.

و حتّی درشعر نو از این هم فراتر رفت و انواع موضوعی حماسی، مکانی، اعلام، سیاسی، خانوادگی وجهانی را برشمرد؟ به طور کلی، استفاده از تلمیح به منظور اثبات سخن گوینده و تداعی تمام مطلب مورد اشاره در ذهن خواننده است که به وسیله آن بیان از سطح عالی کلام فراتر رفته و در وجه هنری قرار می گیرد که در نهایت به تقویت ابعاد زیبایی شناختی متن منجر میشود. پی بردن به مقصود گوینده و فهم عبارت متضمن تلمیح، جز با آگاهی از اصل تلمیح و جوانب آن دشوار و یا ناممکن میگردد. از اینرو، »برای درک بیت یا عبارتی که حاوی تلمیح است میباید داستان یا شعر یا مثل سائر مورد اشاره را به تمامی دانست.

شاعران از تلمیح استفادههای متعددی کردهاند. شمیسا در کتاب فرهنگ تلمیحات به پارهای از آنها اشاره کرده است. به عنوان نمونه استفاده از تلمیح به منظور بالا بردن شعر یا ایجاد زبان شعری که آن موجب افزایش قدرت تأثیر و القاء بیان میشود؛ یکی از این موارد است. علاوه بر آن، با استفاده از تلمیح میتوان کلام مستقیم و معمول را، کنایی و غیر مستقیم بیان نمود که این امر در دو بعدی بودن کلام و شگفتانگیز نمودن آن و نیز کار نقاشی زبانی، که هم بیان میکند و هم نشان می دهد؛ سودمند است.

این موضوع در نهایت، بیشترین معنی را به بیان داده و التذاذ ادبی را به همراه دارد. همچنین، کاربرد تلمیح در بیان،به منظور اثبات صفتی برای ممدوح یا معشوق است که آن را می توان در محدوده صنعت تشبیه و اغراق به حساب آورد زیرا شاعر به جهت قدرت بخشیدن و قوی کردن تشبیه به اغراق نظر دارد.به عبارت دیگر، غرض از تشبیه، اغراق است و این است که مشبه را از افراد تلمیح قرار میدهد اشاره به حوادث تاریخی عصر نیز یکی دیگر از مقاصد استفاده از تلمیح است.

بدین نحو که در مفاد کلام، ذکر برخی رویدادها و حوادث روزگار، به منظور استفاده از درونمایه های آن در القای محتوای بیان، امتیازی است که گوینده با استفاده از تلمیح بدان دست مییابد. همچنین، از آنجا که تلمیح را به شرط ذکر پارهای معروف و مشهور از تمام داستان و شعر یا مثل سائر یک صنعت بدیعی محسوب داشتهاند؛ ایجاز و باز گفت عصاره داستانها و امثال و به طور کلی نکات تلمیحی، یکی دیگر از دلایل استفاده از این صنعت میباشد. زیرا با استفاده از یک کلمه - یک جزء تلمیحی - میتوان تمام مقصود داستانی را بیان کرد.

حافظ شیرازی در این زمینه بهترین نمونه است. به طوری که میتوان گفت غالب تلمیحات او اشاره به یک حادثه تاریخی است. علاوه بر این، معنی آفرینی و ساخت مضامین نو و وسعت بخشیدن به پهنای خیال و معانی بیان، یکی دیگر از عوامل کاربرد تلمیح در کلام است. برخی از گویندگان همانند مولوی بلخی نیز با استفاده از این صنعت، به ایجاد زبان رمزی کوشیدهاند. همچنین، پنهانکاری و ابهام به عوض تقریر و ایضاح مطلب که گوینده را اجباری یا قصدی در آن بوده باشد؛ از دلایل دیگر کاربرد تلمیح میباشد.

به طور کلی، استفاده از تلمیح به هر مرادی صورت گرفته باشد؛ موجب خیالانگیزی و تداعی معانی گشته و در ذهن خواننده کشف ارتباط عناصر تلمیحی با پیام کلام، خارج از ضعف و قوت آن، به لذت ادبی ختم میشود. تلمیحات، عصاره داستانهای فرهنگی هستند که با مطالعه آنها میتوان به محتوای فرهنگ یک قوم دست یافت و نحوه تلقی و برخورد تاریخی اقوام را با جهان و فرا جهان دریافت.

تلمیحات هر قدر خلاصهتر شوند همان قدر خیالانگیزتر و متداعیتر میشوند. بدیهی است که قدرت همه شاعران و گویندگان ادیب، در استفاده از تلمیح به یک سطح نیست. از اینرو، به منظور آشنایی با ذهن گویندگان و به طور کلی سنجش میزان معلومات آن ها، بررسی میزان استفاده از عناصر تلمیحی در آثار آنها، سودمند و مفید خواهد بود. خلاصه اینکه، یکی از راههایی که می توان از آن طریق با منابع معلوماتی و مآخذ دانش گویندگان آشنا گردید، سنجش میزان توجه شاعران و نویسندگان در استفاده از عناصر و مضامین تلمیحی است.

از اینرو استفاده از انواع تلمیح، نشانه وسعت اطلاعات و غنایی فرهنگی شاعراست و بر لطف و عمق شعر میافزاید در این راستا، سوال اصلی در پژوهش حاضر این است که تلمیح درشعر ابن یمین فریومدی چگونه نمود یافته و بسامد تکرار انواع تلمیح در دیوان شاعر به چه شکل می باشد؟دایره تلمیحات در دیوان ابنیمین به طور کلی چهار حوزه عمده را در بر می گیرد:تلمیحات مرکزی - شامل تلمیحات دینی و اسلامی - ،تلمیحات اساطیری،تلمیحات تاریخی تلمیحات حماسی.ابنیمین فریومدی ابنیمینفریومدی یکی از شاعران معروف ایران در قرن هشتم هجری استپدرش. امیر یمین الدین طُغرایی چنانکه دولتشاه گفته، مردی فاضل و ترکنژاد بود و به روزگار سلطان در قصبه فریومد اسباب و املاک خریده و همانجا متوطّن شد.

دولتشاه اشعاری از او نقل کرده و نوشته است که مکاتب نظم و نثر او شهرتی عظیم دارد. ابنیمین در سایه عنایت چنین پدر فاضلی تربیت شد. سالهای نخستین زندگانی ابن یمین در خراسان گذشت و هم در دوران جوانی به تبریز رفت و به درگاه غیاث الدین محمد بن رشیدالدین فضل اللّه وزیر که مجمع ارباب فضل بود، پیوست و او را مدح گفت ولی کارش در آن شهر، سامانی نیافت و به خراسان بازگشت. پس از بازگشت به خراسان، بیشتر در مولد خود فریومد به سر میبرد. اواخر زندگانی ابنیمین در سبزوار و فریومد به قناعت گذشت و اصولاً وی مردی قناعت گر و گوشه گیر و دهقان پیشه و معتقد به مبانی اخلاقی بود و این معنا از قطعات اخلاقی معروفی که سروده و از این بابت در میان شاعران معاصر خود منفرد شده است.

به خوبی بر می آید.ابنیمین در سال 769 در گذشت و در فریومد در کنار قبر پدر به خاک سپرده شد ابن یمین در روزگار سربداران میزیست از همین رو محور اصلی شعر ابنیمین را مفاهیمی متضاد چون، یأس و امید، عشق و نفرت، دریغ و پیروزی و شکست و... شکل داده است. با توجه به استفاده شاعر از انواع تلمیحات و اشارات و نیز میزان فراوانی آن در میان سایر صنایع بدیعی در دیوان، میتوان چنین نتیجهگیری کرد که هدف ابنیمین در به کارگیری از این صنعت معنوی بدیع، به موازات اوضاع و شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه، هدفی کنایی و تمثیلی بوده است.

چرا که هر عنصر تلمیحی، حامل پیام و مفهومی است که پس از کشف روابط دالّ و مدلول پنهان در کلام، میتوان متوجه منظور گوینده شد. با این تفاسیر، میتوان گفت گویندگان با تأتّر از عوامل بیشمار محیطی و عبور دادن آنها از صافی دل و ذهن خود، بهوسیله امکانات زبانی و بیانی، درصدد انعکاس برداشت خویش به مخاطب اند که به موازات این موضوع، بسامد توجه آنها به هریک از عناصر تلمیحی و اشارات دینی، تاریخی، اسطورهای، و... نشان دهنده اهمیت و تاکید آن عنصر در باور و آموزههای گوینده است.

در واقع هر اثر، معرف و آینهای است از انعکاس تلقی و باور داشتها و دانش و نگرش صاحب اثر. لیکن از آنجا که تمامی اغراض و اهداف ابنیمین در تکتک ابیات دیوانش در متن محدود مقاله حاضر در نمیگنجد؛ در این تحقیق، به بررسی نمونههای مهم آن و بیان انواع تلمیحات با ذکر شواهد هریک، بسنده می نماییم.

بحث و بررسی

تلمیحات مرکزی گاهی به تلمیحی برمیخوریم که بارها و بارها در آثار یک شاعر، تکرار شده است. به این نوع تلمیح، تلمیح مرکزی گفته میشود  به عبارتی دیگر، تلمیح مرکزی، تلمیحی است که »در آثار یک شاعر، دایم دور میزند و تکرار میشود و یا بسامد تکرار آن تلمیح در بین تلمیحات دیگرش کاملاً چشمگیر است براساس یافتههای این پژوهش یکی از منابع مهمی که ابن یمین در تلمیحات خود در بخش وسیعی از آن بهره گرفته است، مربوط به تلمیحات دینی است که ما در این بررسی تلمیحات قرآنی را نیز جزو آن محسوب داشتهایم.

اولین نکته قابل ذکر، استفاده وسیع از داستانهای زندگی انبیاء و امامان است که به علت تکرار این روایات، میتوان آنها را زیر مجموعه تلمیحات مرکزی دانست. در این خصوص، یاد کرد زندگی و حوادث عصر حضرتمحمد - ص - ، حضرتعلی - ع - ، حضرتموسی - ع - ، حضرتعیسی - ع - ، حضرتسلیمان - ع - ، خضر - ع - ، حضرت یوسف - ع - و حضرت ابراهیم چشمگیرتر از نقل داستانهای سایر انبیاء و اولیاء الهی همچون، حضرت آدم - ع - ، امامحسین - ع - ، حضرتیعقوب - ع - ، حضرت ایوب - ع - ، حضرتنوح - ع - ، حضرت داوود - ع - ، حضرت مریم - ع - ، حضرت فاطمه - س - و... بوده است.

در ذیل به شواهدی از این نوع شاره میشود: حضرت محمد - ص - خاتم الانبیاء مظهر نور نخستین ذات پاک مصطفاست مصطفی کو اولین و آخرین انبیاست شب معراج تاج بخش انبیا کاندر شب معراج قدس بر گذشت از عرش و کرسی زد فراز آن سریر حضرت محمد - ص - در شبی از زمین به آسمان رفت که این شب به شب معراج پیامبر معروف است. او در این سفر سوار اسبی به نام براق بود. معراج در شب اتفاق افتاد و در آن همه امامان و پیامبران در تجلیل و تکریم پیامبر کوشیدند.

در سوره الاسراء آیه 1 میفرماید: سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد القصا الذی بارکنا حوله لنریه من ایاتنا انه هو السمیع البصیر« یعنی: منزه است خدایی که در شب بنده اش را برد از مسجد الحرام به مسجد الاقصی که برکت دادیم پیرامونش را تا بنماییم او را از آیت های خود. همانا که اوست شنوای بینا. حضرت محمد - ص - و شهادت سوسمار به نبوت ایشان کرد بر دعویش اظهار شهادت سوسمار با عزیز و با ذلیل و با عظیم و با حقیر در احوال پیمبر است که سوسمار با او تکلم کرد خلاصه داستان بدین شرح است که عربی سوسماری شکار کرده بود و به خانه می برد. در راه به جماعتی خورد که می گفتند محمد - ص - ادعای پیامبری دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید