بخشی از مقاله

چکیده:

یکی از زیورهایی که شاعران و نویسندگان بدان توجه کرده و به وسیله ي آن نقش خیال انگیزي بر پیکره ي نوشته هاي خود زده اند تلمیح می باشد. شهاب الدین محمد خرندزي زیدري نسوي یکی از نویسندگانی است که در اثر خود استفاده فراوانی از این زیور سخن نموده است و با هنرمندي تمام توصیف هاي خود را با استفاده از این آرایه خیال انگیز و بر جسته نموده است.

این پژوهش بر آن است تا تلمیح هاي مربوط به داستان هاي اسلامی و ایرانی را در کتاب نفثه المصدور بررسی نماید.

.1 مقدمه :

تلمیح در لغت به معنی دیدن و نظر کردن وآشکار ساختن واشاره کردن است - لغت نامه ي دهخدا - و در اصطلاح علم بدیع، اشاره به قصه یا شعر یا مثل شاعر است، به شرطی که آن اشاره چنان که از معناي آن اشاره بر می آید تمام داستان یا شعر یا مثل شاعر را در بر نگیرد 

با غور در آثار پارسی و ادبیات فاخر دیار پارس، به وضوح در می یابیم که بیش تر نویسندگان و شاعران این مرز و بوم به طور فراوان از زیور تلمیح استفاده نموده و اثر خود را به آن آراسته اند. این که هدف آنان از استفاده از تلمیح چه بوده چه می باشد را به طور دقیق از خود آنان باید پرسید اما به راحتی می توان به این نکته پی برد که تلمیح به دلایل مختلفی از جمله براي بالا بردن خبر یا اعجاز زبان شعري، اغراق، اشاره به حوادث تاریخی عصر، معنی آفرینی، ایجاد زبان رمزي، پنهان کاري و ابهام استفاده می شود

نفثه المصدور یکی از بی نظیر ترین نثر هاي فنی و از نمونه هاي عالی نثر مصنوع و مزین نیمه اول قرن هفتم است.

نویسنده ي توانا و زبردست این اثر، ، "شهاب الدین محمد خرندزي زیدري" نسوي به وفور از زیور هاي سخن پارسی ازجمله سجع، موازنه، ترصیع، تضمین مزدوج، ایهام، تضاد، مراعات و نظیر، ارسال المثل، حسن تعلیل، مبالغه، اغراق، اطناب و غیره را دست مایه ي کار خود نموده و هم چنین اشاره هاي زیادي به باور هاي قدیمیان و ستارگان و مکان هاي جغرافیایی و اعتقادات طبی و نجومی و بازي ها و دیگر اشاره ها دارد

بی شک استفاده ي نویسنده از این آرایه ها بر فخامت و زیبایی و بزرگی و شکوه این اثر دخیل بوده و هر کدام از این زیور ها به نوبه خود مجالی فراخ براي پژوهش و بررسی در این اثر را دارا می باشد که پرداختن به تمام آن ها سخن را به درازا می کشاند. به همین سبب در این پژوهش سعی بر آن است که تنها تلمیح و آن هم تلمیح به داستان هاي اسلامی قرآنی و اساطیري ایرانی مورد بررسی قرار گیرد.

.2 تلمیح در نفثه المصدور

همان گونه که پیش تر اشاره شد، زیدري از تلمیح آن هم در حوزه گسترده ي آن به وفور استفاده کرده و مبرهن است که با داستان هاي اسلامی و ایرانی و عقیده هاي نجومی و مختلف دیگر آشنایی کامل داشته است. هرچند که محور این پژوهش داستان هاي ایرانی و اسلامی در نفثه المصدور است ولی بیان چند نمونه گواه بر این است که متن کتاب می تواند مصدقی بر ادعاي یاد شده باشد.

زیدري گاهی به ناحیه هاي جغرافیایی و خاصیت خاص آن منطقه اشاره می کند و می گوید:

“نه هر سنگ که از بدخشان خیزد گوهر است و نه هر نی که در مصر روید نیشکر - “

گاهی به اصطلاحات بازي ها پرداخته است . به طور مثال در خصوص بازي نرد می گوید: “مهره اجل در ششدره سوء الحظ افتاد - “

گاهی به اعتقادهاي مردم از جمله طولانی بودن شب یلدا که همواره در بلندي و طولانی بودن مثال زده شده است اشاره می نماید:

“صبح سعادت عماقریب چشم مدار که محنت یلداست - “

و یا اشاره به غراب البین که اعراب آن را شوم می پنداشته و به فراق و جدایی نسبت می داده اند که زیدري در کتاب خود این معنی و اعتقاد را به قلم پیوند می زند:

“غراب البین است که وقت مهاجرت کاغد - “

هم چنین مثل هاي پارسی و عربی زیادي که از آن ها بهره گرفته است

“کار امروز به فردا میفکن هرچند امروز را فرداست - “

“قضاي بد دیده ي باریک بین را تاریک گردانید" که مستفاد از مثل عربی "اذ جاء القضی عمی البصر” می باشد و اما بیش از همه استفاده از کلام الهی است که در تمام کتاب به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به معنا و مفاهیم قرآنی برخورد نموده که در تنه ي اصلی پژوهش به داستان ها اشاره و از دیگر تلمیح هاي قرآن سرباز زده شده است. براي نمونه زیدري طولانی بودن زمان قیامت را اراده کرده و می گوید:

“چه کنم که ایام مصابرت در درازگویی از روز محشر زاده - ”

در آیه ي 47 سوره ي حج خداوند به پیامبر می فرماید امر رسول ما با کافران به مسخره از تو تقاضاي تعجیل درعذاب می کنند و هرگز وعده ي خدا به عذاب آن ها خلف نخواهد شد و همانا یک روز نزد خداوند چون هزار سال به حساب شما ا ست - حج . - 47 /

.3 تلمیح هاي قرآنی و اسلامی

آیه ها و داستان هاي موجود در قرآن مجید، از جمله تملیح هایی هستند که در متون فارسی انعکاس درخور توجهی داشته وکاربرد زیادي نیز در کتاب نفثه المصدور دارد

پاره اي مواقع مشاهده می کنیم که زیدري به طور مستقیم به آیه یا داستانی قرآنی اشاره کرده و در پاره اي دیگر به مفاهیم و تفاسیر قرآنی نظر داشته است

به جرات می توان گفت که بزرگ ترین افتخار انسان، حمل امانت الهی است که نشان می دهد انسان نسبت به بقیه آفریدگان ممتاز گشته و بدین صورت حامل رسالت عظیم الهی گردیده است که خداوند می فرماید ما امانت را بر آسمان ها و زمین وکوه ها عزضه داشتیم، اما آن ها با اینکه از موجودات بزرگ و قدرت مند آفرینش بودند از حمل آن روي بر تافتند و ترسیدند و آما این انسان بود که جلو آمد و آن را بر دوش کشید

- احزاب - 72/ : زیدري نیز به طور مستقیم به این آیه اشاره نموده و از مفهوم آن در راستاي سنگینی و وبال حوادث زمان و عدم تاب و توان آن بلا ها استفاده می نماید و این دو را با هنرمندي تمام به هم ربط می دهد . این تیمار که بر دل نهاده اي اگر بر کوه ها نهند

حال اگر بخواهیم اشاره و تلمیح هاي آیات قرآن را بررسی نماییم از محور اصلی پژوهش که تنها تلمیح داستان ها می باشد به دور افتاده و حجم مطالب نیز به بیش از یک مقاله میرسد. بنا بر این سخن را در این مورد کوتاه و نمونه ي یاد شده را در راستاي تایید و گواهی ادعاي مطرح شده یاد نموده و اکنون تلمیح داستان ها را مورد برسی قرار می دهیم

.3,1 حضرت سلیمان - ع -

در قصه ها آمده است که سبب حکمرانی سلیمان، انگشتر وي و خاتم آن انگشتري بوده که اسم هایی بر روي خاتم انگشتر وجود داشته و سلیمان بدان ها بسیار حرمت می نهاده است. هر گاه به طهارت می رفتند آن انگشتري را به خادم امین خود می سپرده و از قضا روزي که خادم غایب بوده است، دیوي به صورت خادم او در آمده و انگشتر را می رباید و پس از این جریان تمام مردم فکر میکنند که آن دیو حضرت سلیمان است و مطیع او می گردند

ازطرف دیگر سلیمان که نمی توانسته حرفی بزند شهر را رها کرده به کرانه ي دریا آمده و مزدوري صیادان کرده و به سختی روزگار می گذرانده است. پس از چهل روز که مردم به رفتار آن دیو شک می کنند، دیو ترسیده و انگشتر را به دریا می اندازد و می گریزد

ماهی انگشتر را می بلعد و صیادان که همان ماهی را شکار کرده بودند به سلیمان می دهند و سلیمان با شکافتن شکم ماهی، انگشتر خود را می باید و به شهر باز می گردد و همگی او را شناخته، مطیع وي می شوند

زیدري از داستان استفاده نموده و در بیان اوضاع نابسامان و روي کار آمدن انسان هاي نا لایق و نا اهل این گونه بیان می کند:

“روباه بیشه شیر گرفت و شیر عرین نی، دیو بر تخت سلیمان نشست و انگشترین نی -

هم چنین در قرآن مجید به آیه اي بر می خوریم که سلیمان - ع - اظهار می نماید اي مردمان ما را نطق پرنده آموختند و از هر چیزي داند.

نمل. - 16/ : علاوه بر قرآن در کتاب هاي دیگر نیز به دانستن زبان مرغان در مورد حضرت سلیمان اشاره رفته و به همین واسطه او را صاحب منطق الطیر گفته اند ؛ امام چنان که در قصه ها آمده است علاوه بر پرندگان زبان جانوران دیگر را نیز می دانسته و با مورچه ها نیز سخن می رانده است. خواجه ي اهل راز در این مورد می فرماید :
نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست . سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش - حافظ، - 341

اما زیدري نیز از این داستان بهره ي کافی را برده و به این نکته نیز توجه نموده است.

“این قدر ندانسته که هر مجهول که فاعل از مفعول شناخت و موضوع از محمول فرق کرد سلیمان وار به منطق الطیر نرسد - ”

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید