بخشی از مقاله
چکیده
یکی از امکاناتی که شاعر و نویسنده میتواند نقش خیالانگیزی در شعر یا نثر را به کمال برساند، تلمیح است. عطاملک جوینی 623 - 681 ه.ق - در تاریخ جهانگشا از تلمیحات، بهره گرفته است و همین عامل نیز موجب غنای تصاویر تلمیحی اثر وی شده است. این نویسنده با استفاده از انواع تلمیح، جلوههای شاعرانه اثر خود را وسعت داده و دست به آفرینش معانی تازهای زده است. تلمیحات تاریخ جهانگشا در پنج گروه تلمیحات قرآنی، دینی، اساطیری، تاریخی و داستانی جای می گیرند که در این میان تلمیحات قرآنی و دینی پرکاربردتر هستند. این پژوهش بر آن است، تا انواع این تلمیحات را در تاریخ جهانگشا بررسی کند.
مقدّمه
عطا ملک جوینی از نویسندگان و مورخان قرن هفتم هجری است که مدتها در خدمت امیرارغون، حاکم مغول در ایران به خدمات دیوانی اشتغال داشت » گویا دبیر مخصوص او بود و به همین سبب در سفرهایی که امیر ارغون به قراقورم، پایتخت مغولستان میکرد همراه او بود و در این سفرها اطلاعات فراوان درباره مغولان و تاریخ چنگیز و جانشینان وی فراهم کرد و همان اطلاعات موثق است که مطالب اساسی کتاب معروف او جهانگشای را تشکیل داده است.
اثر ماندگار جوینی، تاریخ جهانگشا در سه مجلد به شرح حکومت مغول از چنگیز به بعد تا لشکر کشی هولاکو به ایران و فتح قلاع اسماعیلیه و سلسله خوارزمشاهیان و قراختائیان و اسماعیلیه صباحیه اختصاص دارد.
پیشینه تحقیق
در زمینه تلمیح در متون منظوم و منثور مطالعاتی صورت گرفته و مقالاتی نگاشته شده است؛ امّا در زمینه تلمیح در تاریخ جهانگشا نگارنده مقالهای نیافت؛ لذا بایسته است پژوهشی در این باب صورت پذیرد.
اهمیت تاریخی، ادبی تاریخ جهانگشای جوینی
کتاب تاریخ جهانگشا به سبک منشیانه قدیم نوشته شده است. جوینی در این کتاب به دلایل شکست خوارزمشاهیان و پیروزی چنگیزخان و جانشینانش پرداخته است. مورخّان دیگر به اندازه او در شرح عمیق و جامع وقایع تاریخی این ادوار موفق نبودهاند. این کتاب از نظر سندیّت تاریخی بینظیر است و در روزگار تألیف هم از شهرتی خاص برخوردار بوده است تا آنجا که بسیاری از مورخّان معاصر از آن به عنوان منبعی موثّق، بهره فراوان بردهاند که میتوان به افرادی مانند عبداالله بن فضل االله شیرازی، صاحب تاریخ وصّافو رشید الدّین فضل االله همدانی، صاحب جامع التواریخ اشاره کرد که بسیاری از مطالب تاریخ جهانگشا را در کتاب خود با نثری متفاوت گنجانده است.
تاریخ جهانگشا علاوه بر ارزش تاریخی از نثری شیوا و استوار نیز برخوردار است. جوینی در آرایش نثر این اثر از آرایه های موازنه، سجع، اشتقاق، تلمیح از آیات و احادیث، امثال عربی و فارسی، تشبیه، استعاره، کنایه، ایهام، مراعات نظیر، اصطلاحات علمی و مترادفات لفظی بهره جسته است. او در اثرش، بیش از کلیله و دمنه و مرزبان نامه به آوردناسجاع پرداخته است؛ امّا به میزان مقامات حمیدیسجع مکرّر ندارد و مانند بهاء الدین جرفاذقانی و محمد نسوی نثرش ملال آور نیست. از این نظر جوینی به عوفی شباهت دارد؛ زیرا گاهی عبارات سلیس و زیبا دارد و گاهی عبارات خشن و متکلفانه. او در استعمال لغات مغولی که بعدها در بقیه کتب تاریخی رایج گشت پیشرو بوده است
تاریخ جهانگشای جوینی بارزترین مصداق، یک اثر اصیل تاریخی- ادبی است. عطاملک جوینی با بصیرت و ذوقی بی بدیل توانسته است، مشاهدات و دانستههای خود را توسط اندیشهای رفیع و قلمی نغز به آیندگان منتقل کند. جوینی در خلق این اثر تنها به بیان صرف تاریخ نپرداخته است؛ بلکه اراده خود را بر آفرینش اثر ادبی ماندگار قرار داده است. شیوه نگارش او بیانگر تسلّط کامل جوینی به علوم ادبی، بلاغی و عربی است.
او با بهره گیری از صنایع ادبی و خلقتصاویر بدیع که از خلّاقیّت بیهمالش سرچشمه میگیرد، شایستگی و رفعت طبعش را به اثبات میرساند. اشاره به این نکته ضروری مینماید که جوینی از صنایع ادبی تنها به سبب آرایش کلام استفاده نکرده است؛ بلکه او بروشنی میدانست، آنجا که بیان صریح هنرمند در انتقاد از شرایط جامعه و انتقال درست و جامع وقایع عهد مغول بیم جان را به همراه دارد، به مدد تشبیه، استعاره، کنایه، ایهام و دیگر آرایههای ادبی به بیان حقایق پرداخت تا مایه آگاهی و عبرت آیندگان باشد.
تلمیح
یکی از ابعاد هنرنمایی در آثار ادبی استفاده از عناصر زیباییشناسی است. تلمیح - allusion - به عنوان یکی از آرایههای است که در دایره بدیع از آن سخن به میان میرود. به کار بردن تلمیح از جهتی باعث بالا رفتن ارزش اثر میشود و از جهت دیگر اطلاعات تاریخی، مذهبی و ... را به مخاطب میرساند. تلمیح این امکان را به نویسنده میدهد تا معانی بسیار گسترده را در کمترین کلمات بگنجاند.
تلمیح به تقدیم لام بر میم - از ریشه لمح - در لغت به معنی دیدن و نظر کردن و آشکار ساختن و اشاره کردن است و در اصطلاح علم بدیع اشاره به قصه یا شعر یا مثل سائر دارد به شرطی که آن اشاره چنان که از معنای اشاره بر میآید تمام داستان یا شعر یا مثل سائر را در برنگیر
شاعران و نویسندگان به دلایل مختلفی ممکن است از تلمیح بهره گیرند. از جمله: بالا بردن خبر، اغراق، اشاره به حوادث تاریخی، معنی آفرینی، ایجاز و ... .
تلمیح در تاریخ جهانگشا
از جلوههای شاعرانه تاریخ جهانگشا، کاربرد تلمیح در آن است. تلمیح در لغت به معنی اشاره کردن با گوشه چشم است و در اصطلاح، آن است که »گوینده در ضمن کلام، به داستانی یا مثلی یا آیه و حدیثی معروف اشاره کند.
به بیان خلاصه، تلمیح، شامل هر نوع اشاره مذهبی، اساطیری، تاریخی و... می شود. بنابراین خواننده برای فهم و درک کامل شعر و یا نثری که در آن تلمیح به کار رفته است، باید آگاهی کاملی از کلّ داستان، واقعه و یا مَثَل، داشته باشد. دایره تلمیحات در تاریخ جهانگشابه طور کلّی پنج حوزه عمده را در بر میگیرد:
1. تلمیحات قرآنی
2. تلمیحات دینی
3. تلمیحات اساطیری
4. تلمیحات تاریخی
5. تلمیحات داستانی
تلمیحات قرآنی
قصّههای مربوط به زندگی پیامبران، »نام قهرمانان قومی، نام انبیای قرآن کریم، اشخاص - «زرین کوب،200 :1367 - ، آیات قرآنی و احادیث نیز از جمله تلمیحاتی هستند، که در تاریخ جهانگشا انعکاس یافتهاند که در این نوشتار ما آنها را ذکر نکردهایم.
در جملات زیرکه در ذکر احوال علاء الدّین محمد الختنی بیان گردیده، جوینی با کاربرد پنج تشبیه متوالی که در آنها نامهای پیامبران آورده شده، سعی در تصویری نمودن کلام و فزونی تأکید و اغراق از طریق ایجاد تناسبات واژگانی نموده است:
صالح: نام پیغمبری است که طبق روایات بر قوم ثمود نبوت میکرد و او را از فرزندان سام بن نوح نوشتهاند. یعقوب: یعقوب نبی، یکی از اجداد عبرانیان و پسر اسحق پیغمبر و پدر حضرت یوسف - ع - و ملقب به »اسرائیل« است.
ایوب: نام یکی از پیامبرانی که نامش در قرآن ذکر شده و به صفت صابر توصیف شده است. خدا او را به انواع بلاها مبتلا ساخت و نهایتاً او را عافیت بخشید.
جرجیس: در روایات اسلامی نام یکی از انبیاء است.» جانورداری کشک نام را شتری که حکم ناقه صالح پیغامبر علیهالسّلام داشت که موجب نجات مؤمنان و سبب هلاکت ظالمان بود ضایع میشود
»گفتند اگر لشکر مغول برسد ایشان از آن جانب به تیر و شمشیر روی به تو آرند و ما ازین سو به سنگ از پس پشت حمله کنیم چنانک در قرآن مجید حکایت حال خضر است...
» خضر که موسی را علم لدنّی خواست آموخت
خضر: نزد مسلمانان، نام یکی از انبیاست که موسی - ع - را ارشاد کرده و نزد صوفیان نیز مقامی ممتاز دارد. به موجب
روایات اسلامی وی یکی از جاویدانان است.
» در کثرت عدد فزون بر یأجوج و مأجوج قوم ختای در مابین به حقیقت سدّ ذی القرنین بودند با لشکری آراسته که از کثرت آن یأجوج و مأجوج در موج آن ناچیز میشد.
یأجوج و مأجوج: نام دو قوم است که در تورات و قرآن و مکاشفات یوحنا ذکر شده است. در قرآن کریم به نام مردمی مفسد خوانده شدهاند که ذوالقرنین برای ممانعت از هجوم آنان به اقوام مجاور ایشان سدی بست و ظاهراً این دو کلمه، نام دو قبیله از قبایل ساکن منچوری - چین شمالی - بودهاند. بومیان منچوری از قبایل مانچو - مأجوج - و توانگو و یوچانگ - یأجوج - مرکب بوده.
نفوس یأجوج در یورت خودشان بالغ بر هفتصد هزار تن بودند و مکرر این نفوس کم، چین را اشغال و سلسله سلاطین چین را از طرف خود عزل و نصب میکردند. مردم متفرق مغولستان با وحشیهای بومی مغرب چین که تیره مستقیم - یوچانگ - - یأجوجها - بودند و به نام »وحشیان آلمان« نیز امروز نامیده میشوند، از شمال و مغرب تا حدود چین را مورد تجاوز و ویرانی قرار میدادند تا سد معروف به دیوار چین ساخته شد.
»حکایت سلیمان و مور و پای ملخ بگفت
» بینندگان نابینا بودند والا این معجزه عیسی بن مریمبوده است
» فرمان شد تا اکثر لشکر عمل اصحاب لوط با ایشان بجای آوردند....
» چنانک در عهد نوح عالسّلامیه طوفان آب عامّ شد و در عهد هود عذاب اهل عاد را «....
» در عصر خود یوسف مصر بود....
» در هوای او پیراهن صبرش چاک شده بود مانند گل شکفته چون یوسف و زلیخا به عشق مشهور شدند....
» صباحت و ملاحت حسن او را با یوسف همتنگ کرده....
» در روزگار سلطان سلیمانآثار دست تسلّط ایشان از ظلم و جور مغلول بود....