بخشی از مقاله
چکیده
تمثیل از کارآمدترین ابزارهای بلاغی مولوی در فیه ما فیه برای ابلاغ بهتر و مؤثرتر پیام است. مولوی در این اثر برای عینیت بخشیدن به مسائل عرفانی بهکرات از تمثیل استفاده میکند. وی مسائل عرفانی را تحت عناوین مختلف به همراه تمثیل و حکایت بیان میکند تا فهم و درک آن برای مخاطب آسانتر گردد. ازآنجاکه فیه ما فیه اثری به شیوه مجلسگوییهای عارفانه است شیوه تمثیلی راهبردی بسیار مناسب برای اندرزگویی و نصیحت کردن است.
بهطورکلی تمثیل رد فیه ما فیه صرفاً یک تفنن شاعرانه و یک شیوه بلاغی نیست، بلکه فراتر از آن یک ویژگی و شگرد بهمنظور تعلیم و تبیین اندیشههای عرفانی است. مولوی سخنسنج که کتاب فیه ما فیه، مجموعه تقریرات وی در مجالس وعظ و عرفان خطاب به مریدان و یارانش است به این فن بلاغی بسیار اهمیت داده است و آن را ابزاری برای پیامرسانی بهتر، عینیتبخشی مفاهیم غامض عرفانی و حیلهای برای ورود به مقوله اندرزگویی ساخته است. تمثیلهای فیه ما فیه از حیث نوع بیشتر پارابل و اگزمپلوم است.
ضمن آنکه تمثیل در فیه ما فیه دارای اقسام و شکلهای مختلفی ازجمله: تمثیلهای تصویری، حکایت تمثیلی، اشاره به یک واقعه تاریخی، تضمین آیه یا حدیث و بهرهگیری از آدابورسوم عامیانه هست که هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند.
کلیدواژهها: تمثیل، فیه ما فیه، پیامرسانی، اقسام تمثیل
مقدمه
تمثیل شیوهای مناسب بخصوص برای مجلسگویان و خطیبان بوده است و ازآنجاییکه فیه ما فیه اثری بر همین شیوه است تمثیل عنصری کلیدی در آن محسوب میشود. علمای بلاغت همواره به تأثیر تمثیل در ابلاغ پیام صحه گذاشتهاند و آن را ابزاری مناسب برای پیامرسانی برشمردهاند؛ اما سؤال اینجاست چرا تمثیل شیوهای مناسب برای پیامرسانی نزد خطیبان است؟ عبدالقاهر جرجانی در اسرار البلاغه مینویسد: هرگاه تمثیل در امتداد کلام قرار گیرد یا آنکه تمثیل جایگزین سخن گردد و از صورت اعلی به صورت مثل درآید، آن را شکوهی شایسته فراگیرد و فضیلتی والا به دست آورد که بر مقدار آن بیفزاید و آتش آن را شعلهورتر سازد؛ بهعلاوه نیروی کلام را بالابرده، در برانگیختن نفوس و جذب قلوب تأثیر بیشتر و بهتری خواهد داشت.
سخن عادی و عاری از تمثیل فاقد اقناعکنندگی و لطف است، اما سخنی که با تمثیل آلوده شود شیواتر و شیرینتر است و به شکل مناسبی مقصود و هدف کلام را عیان میکند. بخصوص در فیه ما فیه که ازلحاظ موضوع بسیار متنوع و گونهگون است و مولوی در آن از بسیاری از مطالب عرفانی صحبت کرده است تمثیل وسیلهای مناسب برای تفهیم و تبیین این مسائل شده است. مولوی در فیه ما فیه بهعنوان یک مجلسگو لاجرم باید مخاطبان خود را اقناع کند، یکی از روشهای اقناع استدلال کردن است و تمثیل هم نوعی استدلال است تمثیل در هر نوع و شکل، اعم از یک جمله و مصراع و بیت و یا داستانی کوتاه یا بلند، در حقیقت نوعی استدلال، مثال و نمونه محسوس و عینی است.
پیشینه پژوهش
بررسی شیوه بلاغی تمثیل در متون ادبی فارسی اعم از نظم و نثر موضوع پژوهش چندی از پژوهشگران قرارگرفته است. ازجمله حسین آقا حسینی و همکار در مقاله »بررسی جایگاه تشبیه و تمثیل در اندیشههای تعلیمی سعدی« به کاربرد این فن در آثار تعلیمی سعدی بهویژه گلستان و بوستان پرداختهاند. عباسعلی وفایی و همکار در مقاله »بررسی کارکرد تمثیل در آثار ادبی تعلیمی« این فن را در پارهای از کتب تعلیمی ادب فارسی بررسی کرده و نتیجه گرفتهاند که تمثیل در این نوع آثار یک صنعت ادبی نیست بلکه جزو مختصات و ویژگیهای اثر هستند.
حسن ذوالفقاری در مقاله تمثیل و مثل در مثنوی مولوی مثلها و تمثیلهای- پانصد مثال از هر دو نوع این اثر را استخراج کرده است. فاطمه کوپا در مقاله »تحلیل ظرفیتهای تمثیلی حکایات مربوط به پیامبر اکرم در تمثیل و شیوههای ارائهی آن در فیه ما فیه مثنوی مولانا. تمثیل را در این نوع از حکایات مثنوی پیگیری کرده است.
ماه نظری در مقاله نقش تمثیل در داستانهای مثنوی انواع تمثیل مانند فابل، پارابل و اگزمپلوم را در حکایتهای مثنوی مشخص و بررسی کرده است. عبداالله طلوعی آذر و همکاران در مقاله ریختشناسی تمثیلهای عرفانی با تکیه بر اشعار سنایی، عطار و مولوی صنعت تمثیل را در ادبیات عرفانی موردبررسی قرار دادهاند. مقالات دیگری که از تمثیل در متون ادبی فارسی سخن راندهاند تمثیل و کلیلهودمنه« از وحید باقر زاده خالصی و »حکایات تمثیلی در بوستان از پروین تاجبخش است.
تعریف تمثیل و ذکر ویژگیهای آن
تمثیل جایگزین کردن یک حقیقت و واقعیت به جای حقیقت و واقعیت دیگر است. این جایگزینی مبتنی بر شباهت است. به همین علت است که در کتب بلاغت قدیم تمثیل را عموماً شاخهای از تشبیه به شمار میآوردهاند و با اصطلاحاتی نظیر تشبیه تمثیل، تمثیل تشبیهی، استعاره تمثیلیه از آن یاد شده است. عبدالقاهر جرجانی تشبیه را اعم از تمثیل میداند، یعنی هر تمثیلی تشبیه است اما هر تشبیهی تمثیل نیست چراکه تشبیه، اوصاف یکچیز را مثل اصل آن چیز، آیینه وار در برابر مخاطب قرار میدهد درحالیکه تمثیل فقط این پندار را به وجود میآورد که اصل یکچیز را در برابر مخاطب حاضر آورده است.
سیروس شمیسا در کتاب نگاهی تازه به بدیع تمثیل و ارسالالمثل را یکی میداند و در تعریف آنان مینویسد: »کلام حاوی ضربالمثلی باشد یا جنبه ضربالمثل داشته باشد. بهعبارتدیگر ممکن است نویسنده یا شاعر، ضربالمثلی را در سخن خود به کار گیرد و یا کلاماو بعداً ضربالمثل شود. ساختار ارسال مثل بدین نحو است: دو جمله را بدون ذکر ادات تشبیه به یکدیگر تشبیه کنند و مشبهٌبه ضربالمثل باشد.
در این صورت تشبیه، مرکب - تشبیه تمثیل - و مضمر است و غرض از تشبیه، تأکید مشبه است...میگوید: غم عشق، غمهای دیگر را از میان میبرد و این بدان میماند که با سوزن - غم عشق - ، خار - غمهای دیگر - را از پا درآوردیم. در تشبیه تمثیل مشبهٌبه آن جنبهمَثَل یا حکایت دارد و معمولاً مشبه امری معقول و مرکب است که برای تقریر و اثبات آنمشبهٌبهای مرکب و محسوس میآید. مثل این بیت: اظهار عجز در برابر ظالم روا مدار اشک کباب موجب طغیان آتش است.