بخشی از مقاله
چکیده
مولانا عارف بزرگ قرن هفتم در آثار ارزشمند خود، اندیشههای عرفانی را با تعابیر و تفسیرهای بدیعی ارایه میکند. یکی از آثار منثور مولانا کتاب »فیه مافیه« است. »فیه مافیه« مجموعه مقالات و بیانات مولاناست که تدوین نهایی و نامگذاری این اثر عرفانی بعد از وفات او انجام شده است. آنچه در این مجموعه مقالات بیشتر مورد توجّه گوینده بوده، بیان تفسیر قرآن و هدایت مریدان با زبان و اندیشههای عرفانی است. به همین دلیل »فیه مافیه«شرح کلّی چالش بین تن و روح و بیان شیوههای رهایی از پایبندی-های دنیوی با تهذیب نفس است.
عرفا برای بیان اندیشهها و تجربیات خاص خود به اصطلاحات ویژه توجه نشان میدهند در این پژوهش به بررسی چگونگی بهرهگیری از زبان برای بیان اندیشههای عرفانی در فیه مافیه پرداخته میشود. حاصل پژوهش نشان میدهد که ویژگی زبان فیه مافیه با درون پیچیده گوینده در پیوندی نزدیک است و به-گونهای سادگی ظاهری و بیاعتنایی گوینده نسبت به ظواهر دنیا و پیچیدگی باطنی او را بیان میکند.
مقدّمه
مولانا جلالالدین محمد بلخی در سال 604 ه.ق در بلخ به دنیا آمد. مقدمات علوم را ابتدا نزد پدر فرا گرفت و سپس پدر تعلیم فرزند را به سید برهانالدین محقق که از مریدان وی بود و در فضل و کمالات شهرت داشت، واگذار کرد. مولانا بیشتر علوم و فنون را از وی آموخت.
مولانا یکی از بزرگترین شاعران و عارفان جهان اسلام است. زبان شعر و نثر او با بهرهگیری از اندیشههای ناب عرفان اسلامی، آثار او را در شمار کمنظیرترین نمونههای مکتوب جهان ادب و عرفان قرار داده است. به همین دلیل در خصوص درونمایه و ویژگیهای زبانی و بلاغی سرودههای او در مثنوی و غزلیات تا کنون تحقیقات گسترده-ای انجام شده است. زبان شعر و نثر این شاعر عارف به دلیل بهرهمندی از معارف دینی به ویژه سرچشمه بیبدیل قرآن آکنده از فضایل و مکارم اخلاقی است. میتوان گفت این زبان غنی از او گویندهای کمنظیر ساخته که با آثار درخشان خود، معارف ارزشمند اسلامی و انسانی را عرضه داشته است.
فیه مافیه
کتاب فیه مافیه تقریرات مولوی است که معمولاً درباره موضوعی و سؤالی خطاب به شخصی معین بیان شده است. در این کتاب گاه مطالب با یک واقعه یا تفسیر آیه و حدیثی شروع می شود و به دنبال آن به مطالب گوناگون پرداخته میشود. این کتاب با تصحیح بدیعالزمان فروزانفر هفتاد فصل دارد و مانند مثنوی دارای حکایتهای کوتاه و گاه بسیار کوتاه و ضربالمثل است.
مولانا اندیشههای خود را در فیه مافیه به صورت نثر و در قالب داستان به زیبایی بازتاب داده است. در این اثر نیز نظیر سایر آثار، از احادیث و روایات اسلامی و آیات قرآنی بهره برده و مسائل عرفانی، فلسفی، اخلاقی و معنوی را باز نموده است. در کل زبان مولوی در مقالات، ساده و عامه پسند، ولی پر معناست. به همین دلیل میتواند مرجع و آبشخوری درخور برای سایرگویندگان باشد.
فیه مافیه یکی از نمونههای درخشان ساده نویسی است و به طور کلی خالی از تکلفات لفظی و یادآور نثر دوره سامانی است، اگرچه نشانههایی از نثر سدههای ششم و هفتم از جمله طولانی شده جملهها در این اثر مشاهده میشود.
بحث
مولانا برای بیان حقایق معنوی و تفهیم معانی عرفانی با زبان عرفان سخن میگوید و از این طریق سالکان راه حق و عوام را راهنمایی و هدایت میکند و چراغ راه آنان میشود.
در ادامه این جستار خلاصهای از زبان عرفان و نحوه بیان مولانا در فیه مافیه را بیان می-کنیم.
زبان عرفان
در متون عرفانی با دو زبان مواجه ایم. یکی زبان بیان عواطف و هیجانهای الهی که از آن به زبان اشارت تعبیر می شود و دیگری زبان بیان استدلالی و عقلی که تحت عنوان زبان عبارت از آن یاد میشود.
زبان اشارت
»زبان اشارت، بیان حقایق درونی است که به طور غیر ارادی و ضمن تجربه باطنی حاصل می شود و با احساس و عاطفه و دل و روح سر و کار دارد.« - پورنامداریان، - 46 :1367 بیان این حالات نیز با توجه به قصد متکلم به صورتهای مختلفی انجام میگیرد. »پل نویا« در کتاب »تفسیر قرآنی و زبان عرفانی« معتقد است: زبان تجربه عرفانی همان زبان قرآن است. در آغاز تجربه عرفانی و تفسیر قرآنی از یکدیگر جدا نبودهاند و هر یک دیگری را روشن کرده است و زبان تجربه محدود به واژگان قرآن است، اما به تدریج این تجربه استقلال مییابد و از قرآن جدا میشود و زبانی خاص خود پدید میآورد.
زبان اشارت زبانی خاص برای طرح معارف و حقایقی است که در قالب لفظ و کلام به سادگی بیان نمیشود. این زبان، این حقایق را در قالب اصطلاحات و همچنین رمز و نماد بیان میکند. این زبان بیشتر در قالب غزل و گاهی تغزّل و رباعی نیز به کار میرود. مولانا برای بیان معانی عمیق عرفانی و به تصویر کشیدن حقایق غیبی، زبان اشارت را به کار میگیرد و با رمز و اشاره مقصود خود را به مخاطب میرساند.
زبان عرفان، زبان اشاره است. زبان اشارت و ایماء که جامع است بین کتم و افشاء. - یثربی،. - 250 :1386 یعنی گفتن در عین نگفتن و نگفتن و نهفتن در عین اعلان و گفتن. عارفان به جای آن که بکوشند تا زبان خود را به سطح فهم همه کس فرود آورند ترجیح دادهاند که با پوشاندن اندیشه های خود در لفافه الفاظ، خود را از گزند هرگونه پیشامد ناگواری در امان دارند. باید کفت که این زبان، زبان مطلقا تازه ای نیست. زیرا هیچ تجربه ای سر از ذهنی که تهی از مفاهیم مشخص باشد برنمی آورد.
زبان عبارت
»زبان عبارت، زبانی روشن و گویا که ذهنیات و تجربیات عارف را بیان میکند و بیشتر به قصد تعلیم و توضیح تجربه درونی است بهطوری که بتوان مخاطب را اقناع و حتی به امر قدسی و ماورایی ترغیب کرد.