بخشی از مقاله
چکیده
حقوق شهروندی از جمله مسائلی است که در دنیای امروز ارزش و اهمیت افزونتری یافته است. برآورد ما این است که ادبیات در دورانهای مختلف بر آن بوده که انسان را به سوی آرمانشهر و مدینه فاضله راهنمایی کند؛ بر همین اساس و به دلیل جایگاه والای ادبیات در بازنمایی منشور حقوق شهروندی، در پی تحلیل مقایسهای ابعاد حقوق شهروندی در دو اثر مشهور ادبی هستیم. در پژوهش پیشرو، با بهرهگیری از مطالعات اسنادی و کتابخانهای و به روش استقرایی - تحلیلی به بررسی حقوق شهروندی در دو اثر ارزشمند ادبی، یعنی معارف بهاء ولد و فیه ما فیه مولوی پرداختهایم. به نظر میرسد این پژوهش میتواند زمینهای برای آشنایی بهتر و روش-مندتر با شهر آرمانی دو عارف شهیر باشد.
بر اساس یافتههای پژوهش، بهاءالدین و مولوی، هر دو در پی رسیدن انسان به خدا و هدایت و روشنگری مردم از راه تفسیر عرفانی قرآن هستند. آنان چونان مصلحانی هستند کهزندگی پُربار این دنیایی را نیز در حرکت به سوی صراط مستقیم، آن هم با ورود به وادی عشق جستوجو نموده و تمام انسانها را در رعایت حقوق شهروندی، اعم از انسانی و سیاسی و مدنی به این مسر دعوت کردهاند و از خدا میخواهند که هر جزو از آنها را به شهر خوشی و راحت برساند. این پژوهش میتواند مقدمهای باشد بر تأثیرات بهاء ولد بر مولوی و دریافت آرمانشهر مورد نظر آنان باشد.
.1 درآمد
حقوق شهروندی، همان حقوق انسانی، سیاسی و مدنی است که هر فرد در ارتباط با طبقات دیگر و نظام حکومتی خاص کسب میکند و در واقع بیانگر این مسأله است که فرد در دنیایی که زندگی میکند، چه وظایفی بر عهده دارد یا در ارتباط با دیگران چه آزادی عملی میتواند داشته باشد و اینکه چگونه میشود افراد در کنار هم به شکل مسالمتآمیز زندگی کنند و باعث رشد و سعادت و کمال خود و دیگر اعضای جامعه بشوند. »کارکرد اصلی حقوق شهروندی، اداره جامعه مطابق با رعایت حقوق دیگران، و تعهد به انجام امور در جهت حفظ نهادهای مشترکی است که این حقوق را پایدار نگه میدارند
هرچند سخن از حقوق شهروندی سابقهای طولانی ندارد، اما تأکید به دو نکته، بسیار ضروری مینماید؛ نکته اول اینکه حقوق شهروندی را در همین دوران متأخّر خلاصه نکنیم؛ زیرا از بدو تشکیل کوچکترین تمدنهای انسانی، این حقوق به شکلی هر چند ابتدایی وجود داشته است و شهروندان و دولتهای ابتدایی به حقوق و تکالیف خود آگاه بودهاند. نکته دوم این است که باید واکاوی کنیم که چرا امروزه تا این حد به این مسأله اهمیت داده میشود و اساساً دلیل این همه سخن از حقوق شهروندی و طرح مسائلی از این دست چیست.
واقعیت این است که جوامع کنونی بسیار علاقهمند هستند که به یک هدف، هویت، همبستگی و اتحاد ملی برسند و گاه با وجود قومیتها و مذاهب گوناگون در یک سرزمین، دستیابی به این هدف، دور از دسترس مینماید؛ اما با طرح »حقوق شهروندی« فرد میتواند بدون در نظر گرفتن دین، نژاد و قومیت خود محترم شمرده شود و دارای حقوق انسانی در ابعاد مختلف آن باشد و بر عکس، فرد هم نسبت به شهر خود احساس تعلق پیدا میکند، و بدین ترتیب آن هدف دور از دسترس که همان هبستگی و هویت ملّی بود، تحقق پیدا میکند.
آنچه در این پژوهش مهم به نظر میرسد، یافتن آرمانشهر در مقابل پادآرمانشهر از نگاه بهاء ولد و مولوی است. ادبیات آرمان-شهر ویژگیهای مطلوب زندگی جمعی را باز می نماید و ادبیات پادآرمانشهر را میتوان به »آرمانشهر وارون« نیز ترجمه کرد؛ شهری که وضع وارونهای را نشان میدهد که آرمانهای بشر در آن، تبدیل به ضد آرمان شدهاند. در نگاه کلی به کتاب معارف و فیه ما فیه در مییابیم که در آنها به طرح مباحثی پرداختهاند که گویا در پی تفهیم آرمانشهر ویژهای هستند و همه آنچه را که شکل مطلوب زندگی بشری است، نشان دادهاند. در این آثار، روایات عرفانی و رمزی از شهر آرمانی و هبوط انسان دیده میشود که در ادامه به بررسی و توضیح بیشتر این مطالب میپردازیم.
.2 پرسشهای پژوهش
.2-1 بین معارف بهاء ولد و فیه ما فیه مولوی در ترسیم یک آرمانشهر مشترک، به چه نشانههایی میتوان دست یافت؟
.2-2 تفاوتهای موجود در بیان مولوی و بهاء ولد نسبت به آرمانشهر مشترک چیست؟
.3 فرضیههای پژوهش
.3-1 به نظر میرسد در معارف بهاء ولد و فیه ما فیه مولوی، میتوان به نشانههایی از وجود یک آرمانشهر مشترک با تأکید بر حقوق شهروندی به معنای اعم و اخص دست یافت.
.3-2 به نظر میرسد بهاء ولد به صورت کلی و مولوی به شکل جزئیتر این آرمانشهر را به تصویر کشیدهاند.
.4 پیشینه پژوهش
در جستوجو برای پیشینه تحقیق، به اثری با موضوع حاضر دستنیافتیم؛ امّا به مقالههایی درباره موضوع حقوق شهروندی برخوردیم که در هریک از آنها به حقوق شهروندی با توجه به معیارهای مورد نظر در عصر حاضر پرداخته شده و نویسندگان کوشیدهاند به شرح و تعریف دقیق از ارکان آن برآیند، که از جمله آنها به دو مورد اشاره میکنیم.
1. »حقوق و تربیت شهروندی در نهجالبلاغه - 1390 - «، از سیاوش پورطهماسبی و آذر تاجور که در مجله پژوهشنامه علوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی چاپ شده و نویسدندگان به بررسی دیدگاههای اسلامی، بهویژه حضرت علی - ع - برای شهروند و حقوق و تکالیف شهروندان پرداختهاند
2. »بررسی جامعهشناختی رابطه بین دینداری با آشنایی به حقوق شهروند - 1393 - «، از حسن شیرعلیزاده و دیگران، که در مجله مطالعات علوم اجتماعی ایران چاپ شده و نویسندگان چنین نتیجه گرفتهاند که رابطه معناداری بین دینداری و آشنایی با حقوق شهروندی وجود دارد.
5. بحث و بررسی
.5-1 تحلیل مقایسهای ابعاد حقوق شهروندی در معارف بهاءولد و فیهمافیه مولوی
در این پژوهش به دنبال ترسیم و بازنمایی مؤلّفههای زندگی آرمانی بهاءالدین و مولوی از طریق بازخوانی کتب معارف و فیه ما فیه هستیم که برای اینکار ابتدا طی مراحلی شهرخوشی در کتاب معارف به تصویر کشیده میشود و پس از آن همان مؤلفهها را در کتاب فیهمافیه دنبال خواهیم کرد تا نشان دهیم میزان تأثیر مولوی از پدرش تا چه حد بوده است.
.5-1-1 معارف و بهاءولد
»سلطان العلماء بهاءالدین محمد معروف به بهاء ولد از 628-543 - ه - از عالمان و خطیبان بزرگ و متنفذ و از بزرگان مشایخ صوفیه در آخرهای قرن ششم و اولهای قرن هفتم هجری و تربیت یافته نجمالدین کبری بود
اگر نگاهی به کتاب معارف بیندازیم، خواهیم دید که کمتر سطری از کتاب پیدا میشود که در آن لفظ جلاله االله به کار نرفته باشد، و این خود نشانه آن است که نویسنده در پی گفتن مفاهیم عارفانه و دینی است و خود عاشق االله است و االله اجزای او را از مزههای آن جهانی پر کردهاست. همه چیز را از او میبیند و با وی سخن میگوید و در پی شناخت خدا و تبیین راه مستقیم برای دیگر رهروان است. به عقیده او هرچند رنگ خدا را نتوان دید، اما بوی محبّت او را هم نمیتوان نهفت.
.1-1-1-5 توصیف شهر خوشی
یکی از مباحث عمدهای که در کتاب معارف به صورتهای متفاوت به چشم میخورد، توصیف شهر خوشی است که به نظر میرسد همان آرمانشهر مورد نظر بهاء ولد باشد. »گفتم ای االله هر جزو مرا به انعامی بشهر خوشی و راحت برسان و هزار دروازه خوشی بر هر جزو من بگشای و راه راست آن باشد که به شهر خوشی برساند و راه کج آن باشد که به شهر خوشی نرساند
در این عبارتها بهاء ولد از خدا میخواهد که هر جزو او را به شهر خوبی برساند؛ پس معلوم است برای رفتن به شهر خوشی، باید همه اجزای ما پاک باشند و دیگر آنکه هر چیز ما را به شهر خوشی نزدیک کند، آن چیز خوب است و آنچه ما را از این شهر دور کند، آن چیز بد و کژ است. نکته دیگر آنکه رسیدن به شهر خوشی را باید از خدا طلب کرد که مدبّر همه امور است، و باید بدانیم که بهاءالدین همه چیز را از خدا میخواهد. »االله را از بهر چه طلب میکنم از بهر همه مرادها که همه مرادها از االله حاصل میشود
او در جابهجای این کتاب در پی رسیدن به این شهر خوشی و زندگی از نوع دیگر است؛ آنجا که میگوید: » از االله می-خواهم تا آن زندگیم را زیاده کند چون زنده کردن االله را نهایت نیست و االله را ثنا میگویم و میستایم در مخاطبه در وی مینگرم تا زندگی نوع دیگرم دهد چون این نعمت جز از وی از کسی دیگر حاصل نمیشود« - همان: . - 3 حال با بررسی کتاب معارف، ویژگیهای این شهر خوشی و اینکه چگونه میتوان به آن وارد شد و از آن بهرمند گردیید، بیان میشود.
.5-1-1-2 خواستن فقط از االله
تنها با درخواست از خدا است که میتوان به شهر خوشی و آرمانشهر مورد نظر بهاءالدین وارد شد. تا خدا نخواهد، چنین اتفاق خوشی برای کسی رخ نخواهد داد. در نظر سلطانالعلما باید همه چیز را از خدا طلب کرد. او در ذیل تفسیر آیه و» ما من دابﱠه فی الارض إلّا علی االله رزقُها« - هود - 6/
مفاهیم مختلفی را به عنوان رزق معرفی میکند و همه را از خدایش طلب دارد. »و من نیز از االله بحالت وحشت رزق مؤانست میخواهم و از االله میخواهم تا مرا از ذات خود صورت مؤانست دهد در حال تقاضاهای شهوت از االله روزیی محلّ شهوت میطلبم و از االله میخواهم تا مرا هم از ذات خود صورتی دهد در قضای شهوت و در وقت مجاعت روزی غذا می-طلبم هم از ذات االله تا مرا صورت غذا دهد هم از ذات خود و میگویم که ای االله چو مالکم توی من به که بازگردم و هر چه طلبم از که طلبم؟
.5-1-1-3 دین
واژه دین در کتابهای فرهنگ لغت با کلماتی مانند: حکم و قضا، رسم و عادت، شریعت و مذهب، همبستگی و غیره آمده است
به گفته دورکیم، »دین نظام یکپارچهای از باورداشتها و عملکردهای مرتبط به چیزهای مقدس است، این باورداشتها و عملکردها همه کسانی را که به آن عمل میکنند در یک اجتماع اخلاقی واحد همبسته میکند«
منظور ما از دین در اینجا، همان دین اسلام است که با رسالت پیامبر خاتم به وجود آمد. در نزد بهاءالدین، »آنچ گزیدهتراز همه است دینست و مقصود از صلاه و غزو و جهاد و همه چیزها دینست و دین ترکیب از دو چیز است یکی رجا و یکی خوف تا عالم خوف چه عالم عجب است و عالم رجا چه عالم خوش است
همین جملهها کافیاست تا به اهمیّت دین در عقیدل بهاءالدین پی ببریم.
در نظر بهاء ولد، لازم است مردم در صراط مستقیم باشند و صراط مستقیم در نظر او، آن است که »االله وجه حکمت و عبادت خود را بروح من بنماید و روح مرا میل به روش انبیا علیهم السّلام دهد« - همان: - 7، و عمل بر روش انبیا باید ما را نسبت به انجام کار حلال که توشه راه آخرت است، مایل گرداند و از حرام که باعث بازماندن ما است، دور سازد. دینداری در اندیشه او، به معنای فرمان االله را به انجام رساندن است و در نتیجه هر که فرمانبردارتر باشد، در این راه مقامش والاتر است.
در نظر او، انجام اعمال عبادی بسیار مهم است؛ زیرا باعث دفع دیو نفس میگردد و عمل به اعمال اسلامی را به این صورت سفارش میکند: »زکات میده و در دفع دشمن نفس روزه میدار و این سی روز روزه سی چوبیست که مر دیو نفس را میزنی و چند روز در حبس و بیمرادیش میداری و در سالی یک ماه تا نیک بیخرد نشود بیکبارگی سر از فرمان نکشد و میلی کند به حصارچه نماز و شهرستان روزه و ربض صبر و برجهای حج و خندق عتاق و عهود وثاق ایمان و مواضع صلح و جنحک نکاح و طلاق و جرّاحان دیات و چاوشان تسابیح و جانداران کلمات طیّبه و استغفار و لشکر حسن خلق و سیرت خوب. او باقی ماندن شاه ایمان را وابسته به انجام واجبات میداند و انجام واجبات را منوط به رعایت سنت و مسحبها.
بهاءالدین انسان را تشویق میکند که »مرد باید دینشناس باشد و دینشناس آنگاه باشد که خود را و خوشی خود را بشناسد. راز دینداری و خداشناسی هم در همین مفاهیم و تعبیرات زیبا و جذاب نهفته است. به راستی اگر کسی بتواند خودش را بشناسد، خدایش را شناخته است.
5.-1-1-4محبّت و عشق به االله
محبّت و عشق به االله، یکی از موضوعاتی است که در جایجای کتاب معارف به انحاء مختلف بیان میشود و اساساً در نظر بهاء ولد، بدون محبّت حتی عبادت هم بیفایده است و تعظیم و بزرگداشت االله را تنها زمانی مطلوب میداند که همراه با محبت االله باشد. او دو نوع عقیده دارد که مردم نسبت به خدای تعالی دو نوع تعظیم دارند که یکی» تعظیم االله است با محبّت و آن مطلوب است و پسندیده االله است و زندگیست و یکی تعظیم بیمحبّت است و آن مطلوب نیست و پسندیده االله نیست