بخشی از مقاله

چکیده:

آثار مولانا نه تنها از ژرفترین و پیچیدهترین نگرشهای عرفان ایرانی است بلکه از نظر فلسفی نیز بسیار عمیق است. در کنار اینها مؤلفههای فلسفهی غرب به خصوص پدیدارشناسی هوسرل را در اثر فیه ما فیه او، گاه به روشنی و گاه در میان داستانهایش میتوان یافت. این پژوهش که مبتنی بر مطالعهی استقرایی، تحلیل و بررسی شواهد متعدد از فیه ما فیه و تطبیق آن با مبانی نظری پدیدارشناسی هوسرلی است، نشان میدهد که مهمترین مؤلفهها و الزامات فیه ما فیه با مبانی نظری پدیدارشناسی هوسرلی همخوانی دارد و این دریچهها قرنها پیش در تفکر و اندیشهی مولوی گشوده شده بوده است. مشترکات قابل تطبیق الزامات فیه ما فیه و پدیدارشناسی هوسرلی عبارتند از: تعلیق و کنار گذاشتن، اگو استعلایی - منِ ناب - ، فرانگری و فراجویی، هستیشناسی و فهم دوباره-ی پدیدهها، ادراک بی واسطه - شهود و تجربه - ، عادت ستیزی و نفی تقلید، تأویلگرایی، زیست جهان و بین الاذهانیت، است و همخوان با پدیدارشناسی است.

کلیدواژهها: ادموند هوسرل، پدیدارشناسی، فیه ما فیه، مولوی

مقدمه

نام و آثار مولانا بدون شک با عرفان و تصوف و فلسفه و ادبیات ایران در آمیخته است. به خصوص در فیه ما فیه که اندیشههای ناب و خالص مولانا در آن چون گنجینهای گران بها گردآوری شده است. و همچنین میتوان رگههایی از نظرها و رویکردهای دیگر نظریه پردازان را نیز در آن جست وجو کرد؛ به ویژه رویکرد پدیدارشناسی ادموند هوسرل را میتوان نام برد. در اندیشههای عارفان و از میان آنها مولانا با اندیشههای هوسرل شباهت-های بسیار را میتوان یافت. پیامبر - ص - میفرمایند: »ارنی اشیاء کما هی - «فروزانفر، - 167:1390 یعنی پروردگارا به ما اشیاء را آن گونه که هست نشان بده؛ میتوان نتیجه گرفت پدیدهها همان طوری که هستند به نظر نمیآیند؛ بلکه دارای ذات و ماهیاتی هستند که به دلیل وجود هالههای ما نمیتوانیم آن را ببینیم.

هوسرل نیز با پدیدارشناسی خود میخواهد ذات و ماهیات آنها را به ما نشان دهد »هر پدیدار در عین اینکه همان است که پدیدار میشود، کل تمام آنچه هست پدیدار نمیباشد، یعنی هر پدیدار در عین اینکه ظاهری است باطنی هم است. - «نوالی، - 227:1380 و هم چنین هر» شیء دارای دو اٌفق است. یکی اٌفقدرونی است و دیگری اٌفق بیرونی. - «ذاکر زاده، - 506:1388 مولانا نیزمعتقد است که هر چیزی ظاهر و باطنی دارد. هم چنین عرفا معتقدند که جهان انعکاسی از درون ما انسانهاست؛ در مثنوی و معنوی مولانا »قصهی صوفی که در میان گلستان سر بر زانو مراقب بود...« را در این زمینه بیان میکند:

گفت آثارش دل است ای بوالهوس    آن برون آثارِ آثار است و بس
باغها و سبزه ها در عین جان    بر برون عکسش چو در آب روان... - مولوی، - 610:1390

هوسرل بر این نظر است که جهان و هر آنچه در بیرون وجود دارد در حقیقت از آگاهی ما نشأت میگیرد »هر چند عالم خارج بر انسان ظهور دارد اما این ظهور از نظر هوسرل، ظهور در آگاهی انسان است. - «خاتمی، - 49:1386 به این ترتیب جهان و امور مربوط به آن را نمیتوان خارج از آگاهی خویش دانست. »امور کلی در فکر ما قرار دارند و ما با تنظیم جهت دید فکری خویش میتوانیم آنها را مشاهده کنیم. - «ذاکر زاده، - 491:1388 و یا میتوان بر این باور بود که »حقیقت، تنها برای من و در درون زندگی آگاهی خود من وجود و اعتبار دارد. - «فتح زاده، - 153:1392 علاوه بر آن چه گفته شد، به طور خلاصه در ذیل، فیه ما فیه و پدیدارشناسی را معرفی میکنیم.

فیه ما فیه یا »مقالات«، سومین اثر مولانا بعد از مثنوی و دیوان شمس است و مجموعه تقریرات اوست در 70 فصل کوتاه که: »در مجالس خود پس از تعطیل شدن مجالس رسمی درس مولانا آغاز، و در عهد صحبت شمس گهگاه بر پا میشده و تا آخرین سالهای عمر مولانا ادامه داشته است. - «زرین کوب، - 321:1383 پسرش سلطان ولد به کمک یکی از مریدانش آن را جمع آوری کردهاند. »موضوع فصول و مجالس و نتیجه آنها العموم مسائل اخلاق و طریقت و نکات تصوف و عرفان و شرح و بیان آیات قرآن و احادیث نبوی و کلمات مشایخ است. - «فروزانفر، - 218:1389اما   پدیدارشناسی، اصطلاح  »پدیدارشناسی« که  مأخوذ  از  ریشه یونانی - - است به معنای »آشکار شدن« یا »ظاهر شدن« و معادل فارسی آن »نمودن« است. - جمادی، - 83:1385 روشی بنیادی در فلسفه که در قرن بیستم توسط ادموند هوسرل - - 1938-1859 فیلسوف آلمانی که خود دانش آموخته ریاضیات بود و شاگرد برنتانو، هوسرل توسط او جذب فلسفه گردید، کسی که روانشناسی توصیفیاش، اساس پدیدارشناسی هوسرل شد، بدین ترتیب آن را پایه گذاری کرد. پدیدارشناسی جنبش فلسفی است که هدف اصلی آن پژوهش و توصیف بی واسطهی پدیدارهاست. آن طور که آگاهانه تجربه شوند، فارغ از هر نوع پیش فرضها و پیش داوریهاست. فرمولی که هوسرل در روش خود مطرح میکند »بازگشت به خود اشیا است.«

پیشینهی تحقیق

پژوهشهایی چون »مؤلفههای پدیدارشناسی هوسرل در مثنوی معنوی مولانا« از دکتر علی اکبر سام خانیانی و »رگههایی از فلسفهی غرب در آراء و اندیشه مولوی« از دکتر بابک معین، در مورد آثار مولانا صورت گرفته است و در زمینهی فیه ما فیه مولانا هم چنین مقالاتی انجام گرفته، اما کاری که با رویکرد و نظریهی فلسفهی غرب، یعنی پدیدارشناسی، به خصوص پدیدارشناسی ادموند هوسرل انجام نگرفته است. در این مقاله سعی داریم باز خوانیی از فیه ما فیه مولوی بر اساس نظریهی پدیدارشناسی هوسرل ارائه دهیم و اشتراکاتی که مؤلفههای پدیدارشناسی هوسرل با مبانی فیه ما فیه مولانا دارد را مورد بررسی قرار دهیم. امید است مسیری تازه بر روی پژوهندگان گشوده شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید