بخشی از مقاله
چکیده
تمدن، خارجیترین الیه از سهگانهی به هم پیوسته «تفکر، فرهنگ و تمدن» است و محصول تفکری است کاه باه عنوان پشتوانه برای آن تمدن ضروری است. هر تمدنی بر پایه تفکر منسجمی بنا شده که ماندگاری و استواری آن را تأمین میکند. از سویی، حکمت عملی بایدهاونبایدهای عملیِ فاردی و اجتمااعیای اسات کاه در ارتبااطی مستقیم یا غیرمستقیم با هستها و نیستهای تبیین شده از سوی مکتبی فکری بوده و وظیفه آن رساندن فارد و جامعه به سعادتی از پیش تعریفشده میباشد.
این اشترافِ در بنیان فکری، برای برقراری ارتباش مهمی میان حکمت عملی و تمدن، بستر بسیار مناسبی را فراهم میآورد. به عبارتی، در هر جامعهای، تفکری که تأمین کننده بایدهاونبایدهای حکمت عملی است همان تفکری است که در فرهنگ و تمدنِ برخاساته از آن باروز مایکناد. در نتیجه، برای دستیابی به تمدن جدید اسالمی، توجه به حکمت عملی از اهمیت فراوانی برخوردار است. هر تفکار، تا زمانی که از انسجام باالیی برخوردار نباشد قادر نخواهد بود تا حکمت عملی قابل قبولی را شکل دهاد؛ و اگار چنین حکمت عملیای شکل گرفت، این بایدهاونبایدهای مشخص شده مسیر شکلگیری تمدن را مشخص خواهند کرد؛ تفکر تا وقتی که به صورت حکمت عملی درنیاید نمیتواند به یک تمدن مبدل شود.
راه حل آن نیز توجه باه دو پایه تولید علم وتربیت نیرو بر اساس سبک زندگی مَستخرج از حکمت عملی اسالم است. خروجی توجه باه این دو پایه «مومن واقعی» است، کسی که بر اساس آموزههای برگرفته از حکمت عملی، فرایند تمدنسازی که به دو عنصر تربیت نیرو و تولید علم نیاز دارد را در پیش بگیرد و محکِ موفقیت یاا عادم توفیاق خاود را در ایان مسیر، عینیت یافتن این بایدهاونبایدها قرار دهد. به هر میزان که زندگی فردی و اجتماعی رناگ و باوی حکمات عملی به خود بگیرد امیدواری در طی درست مسیرِ تمدنسازی بیشتر خواهد بود.
مقدمه
ضرورت توجه به تمدن نوین اسلامی جهت عبور از شرایط تاریخی موجود، چیزی است که هر اندیشمند مسلمان و متعهدی متوجه آن بوده و دغدغه تحقق آن تمدن را دارد. در این بین آنچه مهم است، مسیری است که باید برای رسیدن به این تمدن طی گردد. شناخت مؤلفهها، مبانی و عوامل مختلف در تحققبخشی و دستیابی بدان از الزاماتی است که هر متفکری باید به آنها بپردازد؛ که البته تفاوت دیدگاهها در این زمینه قابل چشمپوشی نیست. از میان علل و عوامل مختلفی که در این فرایند برشمرده میشوند، متأسفانه نقش حکمت عملی از آنچه بایسته و شایسته آن است کمرنگتر دیده شده و به دلایل مختلفی مغفول مانده است. احیای این جایگاه و استفاده از توان و قدرت بالای این بخش میتواند ما را در ترسیم بهتر فضای موجود و آینده مطلوب و نیز دستیابی بهتر و سریعتر به دوران درخشان تمدن نوین اسلامی یاری فراوانی برساند؛ انشاءاالله.
فرضیه و سوالهای پژوهش
بر همین اساس در این تحقیق، مهمترین مسألهای که پیش روی ماست این است که در ساخت و شکلدهی تمدن نوین اسلامی جایگاه حوزهی کمتر دیده شدهای چون حکمت عملی کجاست و اصلاً آیا ارتباطی بین این حوزه و فعالیتهای ناظر به دستیابی به این تمدن قابل تصوّر هست؟ اگر رابطهای وجود دارد این رابطه چه الزاماتی را در پی دارد؟ و در نهایت تبیین این رابطه چه تأثیر ملموس و مشهودی در خروجی این تمدن و عینیت یافتن آن دارد؟
نتیجهای که ما در پایان در پی آنیم این است که نه تنها حکمت عملی بیارتباط با تمدنی که در آینده امید رسیدن بدان را داریم نیست، بلکه همه آنچه برای دستیابی بدان نیازمندیم از راه همین حکمت عملی تأمین میشود؛ چه سختافزارهای مورد نیاز و چه نرم افزارها و محتواهای مورد استفاده. و همین مسأله ضرورت و اهمیت حوزه عمل و حکمت عملی را در برنامهریزیهای کلانی که برای این آینده مطلوب صورت میگیرد روشن میسازد. سرانجام نیز، تجلی و تبلور این تأثیر را در انسان طراز تمدن نوین اسلامی پی میگیریم؛ انسانی که به خاطر بهرهمندی از آموزههای این حکمت عملی در مسیر تربیتی خود به فردی حکیم مبدل شده و رفتار و گفتار و کردارش شایستگی احراز عنوان حکیمانه را یافته است.
روش پژوهش، جامعه آماری، برآورد نمونه و روش نمونه گیری، ابزارهای پژوهش، شیوه تحلیل دادهها روش پژوهش در اینجا عقلی - فلسفی - بوده و در مواردی که نیاز به ورود به مباحث تاریخی و ارائه مثال وجود داشته به تناسب، از نمونههای مختلف برای فهم بهتر اسفاده شده است. به خاطر نوع پژوهش نیز، نیازی به نمونهگیری و استفاده از روشهای آماری نبوده است. گردآوری اطلاعات در این پژوهش نیز، به روش کتابخانهای بوده و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی میباشد.
یافته ها
تمدن چیست؟
برای ورود به بحث و قبل از هر چیز باید به این سؤال بپردازیم که تمدن چیست و چرا بشر بدان نیازمند است؟ علت نیاز انسان به تمدن در درون خود او نهفته است. این موجود، طبیعتاً اجتماعی و به اصطلاح مدنیّالطبع است، درنتیجه حتماً نیازمند زندگی اجتماعی بوده که این حیات اجتماعی را تمدن1 میگویند. در اثبات نیاز بشر به اجتماع و تمدن فیلسوفان شواهد و دلایل خوبی آوردهاند؛ مثلاً فارابی میگوید: اینکه بشر قدرت گفتگوکردن دارد نشان میدهد که ما به ارتباط با غیر خود نیاز داریم [1]، وی همچنین معتقد است که این نیاز، نیازی است که توسط خالق در ما نهاده شدهاست؛ ما زبان را از روی تفنّن و تفریح اختراع نکردهایم، بلکه استعداد گفتگو و ایجاد صوت همراه با معانی، ذاتیِ ماست . به عبارت دیگر، این قدرت گفتگو، برای ارتباط با دیگران است . بنابراین در ذات ما »ارتباط با غیر« سرشته شده است. به همین روی، ما نمیتوانیم کسی را بیابیم که بدون زندگی جمعی و بودنِ با دیگران زندگی کند.
علامهی طباطبایی - ره - از این منظر به بحث ورود میکنند و بیاندارندمی که اوّلاً ما معتقدیم که اگر از جمع انسانها فاصله بگیریم، زمینهی رشد بسیاری از استعدادهایمان را از دست میدهیم و چون این استعدادها در ذات ما گذاشته شده و لازم است شکوفا شود و چون این استعدادها از طریق اجتماع با انسانها و تشکیل مدینه شکوفا میگردد، پس انسانها در کنار هم و بر اساس نیازهای فراوانی که به یکدیگر دارند، لازم است مدینه یا شهری را تشکیل بدهند .[2]
ایشان همچنین در مورد نیاز بشر به قانون اینگونه بیان میدارند که با توجه به اینکه نیازهای بشر در اجتماع بهتر برآورده میشود و چون انسان کمالطلب است، در نتیجه به اجتماع روی میآورد؛ از طرفی به خاطر غریزهی سودجویی و استخدام همنوعان، دراجتماع نزاع و تزاحمِ منافع پیش میآید -هرکس میخواهد دیگری را به نفع خود به کار گیرد- بنابراین قوانینی جهت کنترل خودخواهی و سودجوییِ انسانها در این اجتماع نیاز است .[3] ایشان معتقدند اکنون با پذیرش وجود غریزه استخدامِ یکدیگر، دو راه پیش روی ما تصویر میشود؛ یا باید به خاطر وجود چنین غریزهای که تضاد و تزاحم را در پی دارد تمدن و مجتمع بودن انسانها را رها کنیم و از دستیابی بدان ناامید شویم، یا اینکه نتایج و جنبههای منفی این غریزه را با وضع برخی قوانین اصلاح نماییم.
تأمین اسلامی بودن تمدن
اکنون سؤالی که بیدرنگ رُخ مینماید این است که داشتن کدام ویژگی این قوانین را قادر میسازد تا آفت گرفتاری به جنبههای منفی غریزه استخدام را برطرف نماید؟ علامه در ادامه خصوصیات آن قوانین را طرح میکنند و میگویند در اینکه بشر جمعیتگراست و تمدن داشتن لازمهی طبیعت اوست و در اینکه انسان موجودی استخدامگر است، شکی نیست. در نتیجه باید قوانینی را که وضع مینماییم بتوانند مشکل ناشی از این تجمع را از بین ببرند.