بخشی از مقاله
چکیده
ادبیات تعلیمی ازبین انواع ادبی، دارای اهمیت، قدمت و سابقه بیشتری است.شاعران زبان فارسی خصوصاً از قرن چهارم به بعد نسبت به بیان اندرزها و حکمتها در شعرشان همت گماشتنداسدی. توسی نیز به تبع فردوسی به حِکَم و مواعظ توجه وافرشان داده است. او در گرشاسب نامه توانسته است آموزههای دینی، اخلاقی، اجتماعی، و خصوصاً حکمت عملی را وارد این متن حماسی کند بهگونهای که میزان حضور اشعار حکمی و اندرزیبرجستهتر از سایر جنبهها چون حماسه، اسطوره و رزم پهلوانان است. او با تأثیرپذیرفتن از تعالیم دینی و اندرزی اسلام با تکیه بر آیات و احادیث اصول حکمی و اخلاقی در اشعارش نمود عینی داده است.
کلیدواژهها: اسدی توسی، گرشاسب نامه، حماسه، حکمت، اخلاق
مقدمه
نام و تولّد اسدی
نام او حکیم ابونصر علی ابن احمد اسدی توسیاستالبتّه. در برخی منابع، کنیه او را منصور ذکر کردهاند. او در حوالی سال 390 هجری در توس به دنیا آمد. تاریخ وفات او نیز مورد اختلاف هست و دکتر ذبیح االله صفا در تاریخ ادبیات خود سال 465 را که هدایت در مجمع الفصحا نوشته بر نوشته شاهد صادق مبنی بر وفات شاعر در 425، ترجیح می دهد، دولت شاه به خطا در کتابش دو اسدی قائل شده که یکی پسر و دیگری پدر بوده است. او اسدی پدر را استاد فردوسی می خواند. - دهخدا، - 1911:1372 مذهب و تفکّر دینی اسدی در مورد مذهب و تفکر دینی اسدی، دو نظریه متفاوت هست: -1 دکتر فروزان فر در کتاب » سخن و سخنوران« ضمن اشاره به مناظره مغ و مسلم و بیان مضمون آن می گوید: »در ترجیح، آتش بر خاک، از قدیم طرفدار داشته و شعوبیه در ترجیحآتش به خاک سخن می راندهاند.
و استاد توس در آغاز شاهنامه فرموده است:
یکی آتشی بر شده تابناک میان باد و آب از بر تیره خاک
زمین را بلندی نبد جایگاه یکی مرکزی تیره بود و سیاه - فروزانفر، - 446 :1387
-2 برتلس در این باره نیز چنین بیان میدارد: »با بررسی مناظره مغ و مسلمان که پیشتر پیکاوی نشده بود، پیش از همه میتوانیم بگوییم که اسدی در سالهای سرودن آن، در جایگاه بسیار نمایان شعوبیه بوده است زیرا در محافل شعوییه بارها شرکت داشته. در مناظره عرب و عجم با دفاع از مردمان شکست خورده ایران و یادآوری برتری آنان بر تازیان، گرایش نمایانی هم به سوی تشیّع داشته است. نمیتوانیادآور نشد اسدی که با خشم درباره کشته شدن علی - ع - ، حسن - ع - و حسین - ع - و حتی عثمان سخن میگوید، درباره قتل عمر که در محافل شیعیان مایه تأیید بوده است، در کل خاموش است و سخنی نمیگوید« - برتلس، - 377 :1386
اخلاق اسدی
روح اسدی از آنچه خوانده بود بی حد متاثر بوده و لوح خیالش به نقوش علمی زیوریافته، به اقوال علمای فلسفه و نتایج افکارآنان اتکا و ایمان داشته و از حدود آرای متکلمان و فیلسوفان سر مویی تجاوز روا نمیدارد و به پشتیبانی همین اصول عقاید خود را تقریر میکند. تأثیر عقاید دینی هم در دماغ وی قوی و بسیار بوده است و حس مذهبی او بر حسهسای دیگر فزونی داشته، چندانکه در ضمن بیان عقایدخود با مخالفان کیش خود با لحنی تند و زبانی درشت تعرض کرده است. دلبستگی و خشکی او به معلومات و در دین خود، آتش ذوق و شعله عشق وی را فرو نشانده و شاعر را به سنگینی و جا افتادگی و نپذیرفتن اثر اشیاء حتی جاذبه عشق مایل گردانیده. اسدی مانند بیشتر گویندگان، از ناپایداری عالم و خوشی و مسرتهای بشر غمگین و آزرده خاطر است و عالم را متاعی فاسد و تباهیپذیر میبینید و اندیشههای دور ودراز بشر رانمیپسندد. وی به اغتنام فرصت و بهره گیری از عمر و مال میخواند و معتقد است که انسان بر خوان گیتی، به منزله مهمانی است که پس از وی مهمانان دیگر هم هستند و باید پیش ار آنکه برخیزد، سیر بخورد و کام بر گیرد، اسدی از این جهت به خیام شبیه است. - فروزانفر، - 443- 442 :1387
با مطالعه این بخش از گفته های استاد فروزانفر معلوم می شود جهان بینی اسدی توسی در واقع دنباله و پیرو جهان بینی شعرا و ادبای اولیهما در خراسان است که البتّه در این دوره، به دلیل پیدایش منش های صوفیانه و عاشقانه، به گونهای تازه،کشاکشی بین این جهان بینی و جهان بینیعارفان و متصوّفه به وجود آمده است و همین باعث شده تا اسدی نیز، در این کشاکش شرکت جسته و ضمن بیان و شرح دیدگاه و مکتب خود، از گروه مخالف خود رنجیده خاطر گشته و همانند پیروان شریعت و علمای شریعت مدار به آنان حمله می کند. او از نظر تفکر و جهان بینی، اندیشههای ملی گرایانه داشته و همانگونه که از مطالب گرشاسب نامه برمیآید، وی مسلمانی با گرایش های شیعی بوده است. - آیدنلو، - 7 :1382
آثار اسدی
از استاد توس، اسدی، آثاری به جای مانده است که عبارتند از: - 1گرشاسبنامه - 2 مناظره - 3 لغتفرس - 4 الابینه عن حقایق الادویه - 1قصاید و مناظره: اسدی در هر قصیده،گفت وگویی خیالی بین دو موجود به راه انداخته است. که هر یک از طرفین میکوشند تا با آوردن دلیل خود را به دیگری ترجیح دهند و سرانجام، با دخالت موجود بیطرف سوّمی،یکیاز طرفین قانع شده و درآخر قصیده نیز به مدح ممدوح خود پرداخته است. این قصایدکه بلندنیستند عبارتند از:
مناظره آسمان و زمین: که در پایانش مدح امیر ابولوفا آمده است که این میرابولوفا شخص معروفی نیست. مناظره مغ و مسلمان: که ممدوح آن به درستی معلوم نیست و در مقدمه گرشاسب نامه اسدی تصحیح حبیبیغمایی، این قصیده را به ابونصر خلیل بن احمد نسبت داده اند. مناظره تیر و کمان: قطعا مدح پایانی این قصیده در مورد شجاع الدوله منوچهر بن شاوور شدادی که این امر تاریخ گذاری این قصیده را نسبت به قصاید دیگر، آسان کرده است. مناظره شب و روز: در مدح ابونصر خلیل بن احمد، که منسوب به اسدی است. مناظره عرب و عجمکه: از مذهب و تفکّر دینی اسدی در مورد آن بحث شده و برتلس که در آن از انتساب آن به اسدی دفاع کرده حدس زده است که در پایان، قصیده به ابوجعفر محمد، هدیه شده است.
-2لغت فرس: این کتاب که گویا بعد از گرشاسب نامه نوشته شده است، قدیمیترین فرهنگ لغت فارسی است. در آن، بسیاری از کلمات قدیمی فارسی ضبط شده و هر چند برخی لغات به مرادف خود تغییر پیدا کرده و یا تعریف دقیق و جامعی از بعضی لغات شده است اما به دلیل اینکه برخی از شاعران اگر ذکرشان در کتاب او نمیآمد، چه بسا فراموش میشدند و ما نامی از آنان نمیشنیدیم.
-3الابینه عن حقایق الادویه: کتابیاست که ابونصر موفّق هر وی نوشته است و نسخه قدیمیتر و منحصرتر آن را اسدی توسی نوشته است. پس نقش اسدی در این کتاب، نسخه برداری است. نویسنده، معاصر اسدی بوده و چون تاریخ استنساخ نسخه حاضر سال 447 ه.ق است نشان میدهد که نویسنده در این سال در حیات بوده است. اسدی این کتاب را با خط زیبایی شبیه به خط کوفی نوشته است.
-4گرشاسب نامه: اینمنظومه، اوّلین اثر حماسیقابل توجّه است که بعد از شاهنامه استاد توس، توسط حکیم اسدی توسی سروده میشود. پیروی کامل اسدی از فردوسی و توانایی و نهایت قدرت این دو گوینده بزرگ در نظم حماسی و ارتباط و همانندی موضوع، چنان این دو کتاب را به یکدیگر پیوسته که می توان گرشاسب نامه را بخشی از شاهنامه شمرد و جای جای که اشعار اسدی به شاهنامه الحاق شده چنان بجا و چسبنده است که تشخیص آنها بر اهل فن نیز دشوار میآید »گرشاسب نامه که تعداد ابیات آن را بین 7 تا 10 هزار بیت دانسته اند، منظومهای است در بحر متقارب مثمن مقصور یا محذوف که اسدی سرودن آن را از حدود سال 456 ه. ق آغازمیکند و آنگونه که خودش گفته است »سه سال اندر آن صرف شد روزگار« در سال 458 ه. ق به پایان می رساند و به نام ممدوح خود امیر بودلف پادشاه نخجوان و ارمن میکند و به وی تقدیم می دارد. این منظومه با بیت زیر آغاز می شود :
سپاس از خدا ایزد رهنمای که از کاف و نون کرد گیتی به پای
و با این ابیات که در آن به تاریخ ختم کار خود اشارت کرده، با درود بر حضرت محمد - ص - خاتمه مییابد :
شد این داستان بزرگ اسپری به پیروزی و روز نیک اختری
زهجرت زدور سپهری که گشت شده چارصد سال و پنجاه و هشت
هزاران درود و هزاران سلام زما بر محمّد علیهالسّلام