بخشی از مقاله
چکیده
سبک را تکرار و تداوم یک مشخصه در پیکرهيمتن دانسته و مؤلّفههاي متعددي براي آن برشمردهاند که میتوان: - 1گزینش - 2 هنجارگریزي - 3 بسامد را مهم ترین هاآن دانست. این سه مؤلّفه چارچوب مفهومی پژوهش حاضر را تشکیل میدهد و »تناسببهعنوان« حلقه ي واسط گزینش و هنجارگریزي، اوج خلّاقیت ذهنی و هنري شاعر را به نمایش میگذارد. قیصر امینپور از شاعران صاحب سبک و زبان محور معاصر است که شالودهي اشعارش را بر گزینش و هنجارگریزي و تناسب لفظی و معنایی بنا نهاده است.
گزینش و هنجارگریزي در این مقاله در سه محور: - 1 واژگانی - 2 ترکیبهاي اسمی - 3 عبارت هاي فعلی، مورد بررسی قرار گرفته و نتایج بهدست آمده، حکایت از آن دارد که عمدهترین ویژگی سبکی اشعار امینپور و نیز مهمترین عنصري که وي در فرایند اشعارش بدان دست یافته، ایجاد »تناسب« میان زبان و معناست. از میان گزینش و فراهنجاري سهگانهي »واژگانی«، »ترکیبهاي اسمی« و »عبارتهاي فعلی«، امینپور در دو مجموعهي نخست به زیباییهاي زبانی چندان توجهی ندارد و هرچه از دفترهاي نخستین فاصله میگیرد، ادبی»ت« آثارش بیشتر میشود.
از میان گزینش و فراهنجاري مذکور، واژگانی با 39/06 درصد و عبارتهاي فعلی با 38/28 درصد بسامد، بیشترین کاربرد را دارند. میتوان گفت بیشترین برجستهسازي از طریق انواع گزینش و فراهنجاري، به ترتیب در مجموعهي »گلها همه آفتابگردانند«، و »دستور زبان عشق« به ظهور رسیده ونایدلالت بر کمال و پختگی شخصیت و شعر شاعر در طول زمان دارد. یکی از بهترین کارهایی که در زمینه سبکشناسی اشعار امینپور انجام شده است، مقاله دکتر محمود فتوحی با نام »سه صدا، سه رنگ، سه سبک در شعر امینپور« است: فتوحی، محمود، - 1387 - ، »سهصدا، سهرنگ، سهسبک در شعر قیصر امینپور«، فصلنامهي ادبپژوهی، ش.پنجم، صص.30-9
فتوحی در این مقاله سبک شعري امینپور را در حیات شعریش، به سه دورهي سبک پویا، منفعل و انعکاسی تقسیم کرده است. او این تقسیمبندي را براساس تمایزهاي زبانی، بلاغی و اندیشه انجام داده و به سه دوره مشخص و متمایز در حیات شعري امینپور، .1حماسی و فعال با رنگ سرخ،.رومانتیک غمگنانه و منفعل با رنگ خاکستري و.تقدیرگراییِ3 درونگرا و انعکاسی - بیرنگ - ، دست یازیده است. وي در این مقاله، امینپور را شاعري »شعراندیش و سبکآگاه« دانسته که »روح زمان« در اشعارش بازتاب یافته است. وي در هر یک از این سه دوره، کاربردهاي شاعر را در حوزههاي خانواده واژگان، صداي نحوي، فرآیندهاي فعلی، خانواده ایماژها و صناعات بلاغی و ... بررسی کرده است.
.1درآمد
تعریفهاي مختلفی دربارهي سبک ارائه شده است؛ از جمله این که سبک گزینش آگاهانه یا ناخودآگاه از شکلها و ساختارهاي زبان است. این تعریف از سدهي شانزده میلادي مطرح بوده است - فتوحی، - 35 :1391، اما در روشهاي فرمالیستی، سبک، فراهنجاري یا خروج از زبان معیار تعریف میشود و آن را شخصی شدن زبان و ظهور فردیت میدانند؛ بهطوري که برخی گفتهاند: سبک همان خود شخص است.
در بررسی یک اثر ادبی، سبک را تکرار و تداوم یک مشخصه میدانیم که در یک پیکرهي متنی مشخص، مدام روي بدهد، یعنی بسامد بالایی داشته باشد و پژوهش سبکشناس زمانی به نتیجهي مطلوب میرسد که از رهگذر زبان به شناخت شیوهي بیان و رابطهياندیشه با شکل بیان و موقعیت کلام دست یابد - همان: . - 48 بنابر این، »زبان« بهمثابهي ابزار خلق معنا در پهنهي انتخاب و ترکیب، چنان نقش تعیینکنندهاي دارد که میتوان گفت تمام شگردهاي ادبی در بستر طرح زبانی قابلیت بروز و ظهور دارند؛ زیرا ادبیات عرصهي چگونه گفتن است، نه چه گفتن و ادبا جوهر شعر را بر بنیاد گریز از هنجارهاي زبانِ خودکار استوار میدانند و زیباییهاي ادبی را در شکستن هنجارهاي معمول و منطقی زبان جستجو میکنند. از این رو، ارزشهاي زبانی در خلق زیباییهاي هنري را، در روساخت و ژرفساخت اثر ادبی، میتوان مورد بررسی قرار داد؛ زیرا مبناي بخش عمدهاي از نگرش و تحلیل ساختاري شعر و ادبیات، زبانشناسی است؛ هرچند که زبانشناسی قادر نیست تا هر چیز را در این قلمرو تبیین نماید.
اصولاً زبان از ترکیب و همنشینی واژگان در یک ساختار منظم بهوجود می آید، لیکن مرز میان این دو نحوهي بیان، شکل برخورد گوینده - یا شاعر - با واژه، برخورد واژهها با یکدیگر و کارکرد خاص آنها در شعر است. گفته شد »برخورد واژهها در شعر«، زیرا اگر میان واژهها برخوردي نباشد، شعر به وجود نمیآید. شعر از زبان فراتر رفته، قواعد آن را در هم می ریزد؛ میان واژگان جابهجایی پیش میآید و این یعنی برخورد واژهها که موجد ساختاري به نام شعر است... در زبان شعر واژه نام شیء نیست، خود شیء است.
.2چارچوب مفهومی
در بررسی سبک به عنوان شالودهي زبان، ناگزیر باید شاخصهایی را مبنا قرار داد. از همین رهگذر، عدهاي شش شاخص اصلی براي سبک برشمردهاند: گزینش، هنجارگریزي، بسامد، گونهيکاربردي، موقعیت و فردیت. سبک فرد در نوع گزینش وي از نظام زبان شکل میگیرد؛ زیرا او باید از قلمرو زبان دست به انتخاب بزند. علاوه بر این، کاربرد گروهی از کلمات و ساختارهاي دستوري در گفتار یک فرد، محصول عادت اوست و این عادت تحت تأثیر نگرش، اعتقادات، محیط اقلیمی، طبقهي اجتماعی، نوع مطالعات، تحصیلات و علایق وي قرار دارد - فتوحی،. - 64-35 :1391 استفان اولمن نیز دربارهي سبک، سه عنوان کلی را پیشنهاد میکند: نگرش خاص، گزینش و عدول از هنجار که این هرسه مکمل یکدیگرند.
.1-2گزینش
گزینش زبانی از میان واحدهاي مترادف و متغیرهاي همارز زبانی انجام میگیرد و چنان که اشاره شد، برخی از زبانشناسان، سبک را شالودهاي از گزینش زبان میدانند و کار اساسی سبکشناسی بررسی نوع گزینشها و علت ترجیح یکی بر دیگري است. سوسور، بهعنوان یک منتقد ساختارگرا، درك ساختار هر اثر و مناسبات درونی آن را مبتنی بر فهم و حضور دو اصل زبانشناختی میداند: - 1گزینش - 2ترکیب - امامی، . - 25 :1382
.2-2هنجارگریزي
هنجارگریزي، نوعی آشناییزدایی است که به خلق اثر هنري منجر شود و در آن، زیبایی و شگفتی ایجاد کند. هنجارگریزي انواعی دارد و آوایی، واژگانی، نحوي، معنایی، بلاغی پاره اي از آن میباشند. »برخی از زبانشناسان بین هرگونه هنجارگریزي از روي نادانی و ناتوانی یا تفنن، با فراهنجاري هنرمندانه تفاوت قائلند و معیارهایی براي تفکیک آن دو در نظر گرفتهاند - «امینپور، . - 49 :1385
.3-2بسامد
سبک، تکرار و تداوم یک مشخصه و رفتارهاي زبانی خاص در یک پیکرهي متنی، یعنی بسامد بالاي آن است و این تکرار باید طبیعی باشد تا بهعنوان عادت زبانی پذیرفته شود. بنابراین، کلید تفسیر سبک، بسامد یا میزان تکرار ویژگی سبکی است و تکراري که در آثار ادبی منجر به بروز سبک میشود، طبیعی و ناخودآگاه است - فتوحی،. - 39-37 :1391 از این رو، میتوان گفت سبک ادبی شکل نمیگیرد و اثر جدیدي خلق نمیشود، مگر این که آثار ادبی با بهکارگیري خلاقیت هنرمند از نظر ساختار نو شوند و در صورتهاي تازه یا نوسازيشدهاي ظاهر گردند.