بخشی از مقاله
چكيده
علامه طباطبايي - ره - با بررسي آيات معرفت نفس در قرآن كريم علاوه بر تعريف فلسفي از نفسبر - اساسِ آية ١٠٥ سوره مائده - نفس را موجودي معتدل و ساده دانسته كه تقوا و فجور بر اساس آن نسبت پيدا مي كند. موجودي كه با گناهان آلوده شده و با تقوا، تزكيه و تهذيب مي شود. براساس نفس است كه انسان محروم يا سعادتمند و رستگار ميگردد. بهطور كلي نفس آدمي موجودي مجرد است، موجودي ماوراي بدن و احكامي دارد غير از احكام بدن. به بياني ديگر موجودي است غيرمادي كه نه طول دارد نه عرض و نه در چارديواري بدن ميگنجد.
بلكه با بدن ارتباط و علقهاي دارد و يا به عبارتي با آن متحد است و با شعور، اراده و ساير صفات ادراكي، بدن را اداره ميكند. علامه معتقد است نفس انسان طريقي است كه بواسطة آن به پروردگار خود ميرسد. تكامل نفس از عوالم حسي به مثالي، عقلي و فراعقلي همان مسيري است كه بايد آن را بپيمايد. راه و مسير انسان بسوي خداوند متعال همان نفس است زيرا چيز ديگري بجز خود انسان نميتواند طريق او باشد و اين خود انسان است كه دارايِ تطورات، درجات و مراحل مختلف است.
اين حركت و سير در نفس تنها بواسطة اعمال قلبي و تهذيب نفس كه با اعمال بدني، انجام فرائض و ترك محرمات صورت ميگيرد، واقع ميشود. در اين تحقيق با استناد به آيات قرآن كريم به بيان مراتب نفس، ارتباط آن با معرفت نفس و ارتباط معرفت نفس با تهذيب و اخلاق پرداخته شده است. مسئلهي اصلي تحقيق بررسي چگونگيِارتباط تهذيب نفس با معرفت است و فرضيه تحقيق به اثبات اين موضوع ميپردازد كه با استناد آيات قرآن كريم رابطه تهذيب نفس و معرفت نفس دو طرفه است. در پايان ارتباط تهذيب نفس و معرفت با حب عبودي توضيح داده شده است. نتيجه اينكه نفس با تكامل از عوالم جسماني، مثالي، عقلي و فراعقلي صعود كرده و به معرفت امور مجرد نائل ميآيد و به لقاء االله ميرسد.
درآمد
آغاز تكامل نفس با معرفت نفس
علامه طباطبايي از بزرگمتفكرانترين معاصر اسلامي است كه برايِ تبيينِ شكلِ معرفتي و هستيشناسي انساني علاوه بر اتكا به فلسفه و برهان به قرآن و عرفان نيز نظر داشته است. علامه علاوه بر اينكه بر فلسفه و تفكر اسلامي احاطه داشته، مفسر بزرگ، عرفان شناس نيز بوده است. ازجمله مسائل مهم و برجسته در انديشه علامه طباطبايي مباحث مربوط به نفس، عوالم، مراتب و تكامل آن است. وي دراينباره به مباحثي همچون حقيقت نفس، تجرد نفس و مراتب نفس و معرفت نفس در كتب تفسيري و فلسفي خود پرداخته است.
سهم معرفت نفس براي دستيابي و شناخت كمال مطلق بسيار مهم است. كسي كه خود را نشناسد راهي بهسوي كمال ندارد زيرا نفس انسان عين ربط به ذات واجبالوجود است. شهود نفس نيز بدون شهود خداوند امكانپذير نيست، زيرا نفس حقيقتي است كه ذاتاً به خداوند مرتبط و به او متعلق است، مانند شناخت نوع كه بدون شناخت جنس و فصل ممكن نيست. پس درك سنف بدون شناخت و شهود مقوِم هستي او محال است. اگر كسي نفس خود را مشاهده كند حتماً به مرتبه شهود خداوند رسيده است و اين بهترين راه شهود حق است. انسان راهي نزديكتر از خود، براي رسيدن به مقامات معنوي ندارد.
نظريه علامه طباطبايي درباره تهذيب نفس بر شناخت نفس از عوالم چهارگانه ينفس و ميلِ نفس به صعود از عالم جسماني به عالم فراعقلي بناشده است. علامه با بهرهگيري از معارف قرآني، نفس را داراي دو وجهه ميداند. وجههاي كه رو بهسوي عالم دنيوي دارد و وجههاي كه رو بهسوي عالم ماوراء دارد. بر اين اساس وجههاي از نفس را كه رو بهسوي عالم دنيوي دارد متعلق به عالم خلق ميداند و وجههاي از نفس را كه رو به سوي عالم ماوراء دارد از عالم امر ميداند و نفس را در تعلق به بدن بهواسطة عالم امر ميداند.
براي فهمِ مراحل تكامل نفس بايد به اين نكته توجه كرد كه معرفت نفس بدون معرفت خداوند امكان پذير نيست، زيرا نفس حقيقتي است كه ذاتاً به خداوند مرتبط و به او متعلق است؛ بنابراين تكامل نفس با درجات معرفت به نفس قابلبيان است. انسان پس از درك فقر ذاتي خود، براي مشاهده و شهود خداوند بايد مراحلي را طي كند كه در هر يك از اين مراحل به غناي ذاتي واجب الوجود و فقر ذاتي خود بيشتر آگاه شودبر. اساسِ عوالم چهارگانه وجود كه عالم حس، عالم مثال، عالم عقل و فراعقلي ناميده ميشود، نفس در هركدام از اين عوالم قابليت تكامل و سير بهسوي خداوند متعال را دارد؛ بنابراين انسان با شناخت اين عوالم و تهذيب نفس ميتواند از عالم حسي به عالم مثالي و سپس به همين ترتيب به عالم عقلي و فراعقلي صعود كند.