بخشی از مقاله
چکیده
علامه طباطبائی - ره - معتقد است نفس انسان طریقی است که بواسطه آن به پروردگار خود میرسد. تکامل نفس از عوالم حسّی به مثالی، عقلی و فراعقلی همان مسیری است که باید آن را بپیماید. راه و مسیر انسان بسوی خداوند متعال همان نفس استزیرا چیز دیگری بجز خود انسان نمی تواند طریق او باشد و این خود انسان است که دارایِ تطورات گوناگون، درجات و مراحل مختلف است. این حرکت و سیر در نفس تنها بواسطه اعمال قلبی و تهذیب نفس که با اعمال بدنی، انجام فرائض و ترک محرمات صورت میگیرد، واقع می شود.
در این تحقیق با بیان مراتب نفس و ارتباط آن با معرفت نفس، به موضوع ارتباطِ معرفت نفس با تهذیب و اخلاق پرداخته شده است . مسئلهی اصلی تحقیق بررسی چگونگیِ ارتباطِ تهذیب نفس با معرفت است و فرضیه تحقیق به اثبات این موضوع می پردازد که به نظر علامه - ره - رابطه تهذیب نفس و معرفت نفس دو طرفه است. در پایان ارتباط تهذیب نفس و معرفت با حب عبودی توضیح داده شده است. نتیجه تحقیق اینگونه است که نفس با تکامل از چهار عالم جسمانی، مثالی، عقلی و فراعقلی صعود کرده و به معرفت امور مجرد نائل میآید و به لقاء االله می رسد.
درآمد
-1 آغاز تکامل نفس با معرفت نفس
علامه طباطبایی از بزرگترین متفکران معاصر اسلامی است که برایِ تبیینِ شکلِ معرفتی و هستی شناسی انسانی علاوه بر اتکا به فلسفه و برهان به قرآن و عرفان نیز نظر داشته است. علامه علاوه بر اینکه بر فلسفه و تفکر اسلامی احاطه داشته، مفسر بزرگ، عرفان شناس نیز بوده است. از جمله مسائل مهم و برجسته در اندیشه علامه طباطبایی مباحث مربوط به نفس، عوالم، مراتب و تکامل آن است. وی در این باره به مباحثی همچون حقیقت نفس، تجرد نفس و مراتب نفس و معرفت نفس در کتب تفسیری و فلسفی خود پرداخته است.
سهم معرفت نفس برای دستیابی و شناخت کمال مطلق بسیار مهم است. کسی که خود را نشناسد راهی بسوی کمال ندارد زیرا نفس انسان عین ربط به ذات واجب الوجود است. شهود نفس نیز بدون شهود خداوند امکانپذیر نیست، زیرانفس حقیقتی است که ذاتاً به خداوند مرتبط و به او متعلق است، مانند شناخت نوع که بدون شناخت جنس و فصل ممکن نیستپس. درک نفس بدون شناخت و شهود مقوِم هستی او محال است. اگر کسی نفس خود را مشاهده کند حتماً به مرتبه شهود خداوند رسیده است و این بهترین راه شهود حق است. انسان راهی نزدیکتر از خود، برای رسیدن به مقامات معنوی ندارد.
نظریه علامه طباطبایی درباره تهذیب نفس بر شناختِ نفس از عوالم چهارگانه ی نفس و میلِ نفس به صعود از عالم جسمانی به عالم فراعقلی بنا شده است. علامه با بهره گیری از معارف قرآنی، نفس را دارای دو وجهه می داند. وجهه ای که رو بسویِ عالم دنیوی دارد و وجهه ای که روبسویِ عالم ماوراء دارد. و بر این اساس وجههیا از نفس را که رو بسویِ عالم دنیوی دارد متعلق به عالم خلق میداند و وجههای از نفس را که رو بسوی عالم ماوراء دارد از عالم امر میداند و نفس را در تعلق به بدن بواسطه عالم امر میداند.
برای فهمِ مراحل تکامل نفس باید به این نکته توجه کرد که معرفت نفس بدون معرفت خداوند امکان پذیر نیست، زیرا نفس حقیقتی است که ذاتاً به خداوند مرتبط و به او متعلق است. بنابراین تکامل نفس با درجات معرفت به نفس قابل بیان است. انسان پس از درک فقر ذاتی خود، برای مشاهده و شهود خداوند باید مراحلی را طی کند که در هر یک از این مراحل به غنای ذاتی واجب الوجود و فقر ذاتی خود بیشتر آگاه شود.
بر اساسِ عوالم چهارگانهوجود که عالم حسّ، عالم مثال، عالم عقل و فراعقلی نامیده میشود، نفس در هر کدام از این عوالم قابلیت تکامل و سیر بسوی خداوند متعال را دارد. بنابراین انسان با شناخت این عوالم و تهذیب نفس میتواند از عالم حسّی به عالم مثالی و سپس به همین ترتیب به عالم عقلی و فراعقلی صعود کند. تهذیب نفس از این لحاظ که بسیار در شریعت و دین به آن تأکید شده است و علامه با تفاسیری که از این موضوع در قرآن داشته و توانسته این موضوع را در جهتِ کسبِ معرفت انسان به خود و خداوند بکار ببرد ازمهمترین دستاوردهایِ اندیشه علامه به شمار میرود.
هر چند موضوع ارتباطِ تهذیب نفس و معرفت در آثار فیلسوفان پیش از وی نظیرِ فارابی، ابن سینا و ملاصدرا نیز مورد توجه بوده است. به نظر علامه طباطبایی معرفت به نفس عامل تهذیب نفس استاینکه. نفس دارایِ عوالمی است وهمچنین نفس میل به صعود در جهتِ تکامل در مراتبِ عوالم وجودی دارد و این بواسطه تجرّد از عالمِ حسی و رهایی از امور نفسانی بدست میآید. بنابراین در این مقاله کوشیده ایم تا با بررسی وتعریف تهذیب، تکامل و مراتب نفس، تهذیب و شاخصه های آن در تفکرِ قرآنی علامه طباطبایی و ارتباط آن با معرفت به نفس و معرفت به خداوند توجه گردد. بر همین اساس با توجه به اندیشهای علامه به بیانِ تکامل نفس و تعالی نفس که دارای درجات است توجه شده و سعی خواهد شد تا با بیان این درجات نفس ارتباط آن با درجات معرفت به عالم حسی و عالم مثالی وعقلی و فراعقلی موردِ تبیین قرار گیرد.
-2 تعریف نفس
علامه طباطبایی - ره - در کتاب وزین نهایه الحکمه میفرمایند: »النفس هی الجوهر المجرد عن المادهذاتاً، المتعلق بها فعلاً« نفس جوهری است که ذاتاً مجرد از ماده است ولی در مقام فعل به آن تعلق دارد. - طباطبایی، 1382، ص - 353 علامه - ره - علاوه بر تعریف فلسفی از نفس بر اساسِ آیه 105 سوره مائدهفرماید:که خداوند} نفس را چنین توضیح میدهد: خداوند در این آیه نفس را موجودی معتدل و ساده چنانچه هست، دانسته و آنرا موجودی میداند که تقوا و فجور بر اساس آن نسبت پیدا میکند.
موجودی که با گناهان آلوده شده و با تقوا تزکیه و تهذیب میشود. براساس نفس است که انسان محروم یا سعادتمند و رستگار می گردد. - طباطبایی، 1382، ص - 246 بهطور کلی نفس آدمی موجودی مجرد است، موجودی ماورای بدن و احکامی دارد غیر از احکام بدن. به بیانی دیگر موجودی است غیرمادی که نه طول دارد و نه عرض و نه در چاردیواری بدن میگنجد؛ بلکه با بدن ارتباط و علقهای دارد و یا به عبارتی با آن متحد است و با شعور، اراده و سایر صفات ادراکی، بدن را اداره میکند.