بخشی از مقاله
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ابعاد مدیریت بر استراتژی تحول سازمانی در شرکت های کارکنان ناجا شهرستان لردگان انجام گرفته است. پژوهش حاضر از نظر هدف پژوهش کاربردی محسوب می شود که به روش توصیفی - پیمایشی و با استفاده از مدل سه بعدی پاولوسکی انجام شده است. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان ناجا شهرستان لردگان در سال 1396 است
در این پژوهش،از روش نمونه گیری تصادفی در دسترس استفاده شده است.در زمینه پخش پرسشنامه ها میزان تمایل افراد به پاسخگویی و همکاری در این پژوهش نیز بسیار مورد توجه قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که ابعاد مدیریت در سه بعد فنی و بعد انسانی و ساختاری بر آمادگی برای پذیرش تحول سازمانی و در بعد ساختاری در کارکنان ناجا شهرستان لردگان مورد تأئید واقع شده است.
مقدمه
بدون شک در دنیای متلاطم کنونی که تغییرات محیطی رشد روزافزونی دارند، سازمان ها نه تنها می خواهند در آینده پابرجا بمانند، بلکه خواهان حفظ قدرت خود نیز هستند. بدین منظور سازمان ها بایستی دائما با تغییرات محیطی همگام بوده و همگامی با تغییرات در گرو یادگیری سازمانی می باشد.
موضوع یادگیری سازمانی اخیرا در حوزه رفتارسازمانی و مدیریت استراتژیک توجهات زیادی را به خود جلب کرده است.سازمان های یادگیرنده ابزاری است برای تغییر سازمان ها با این هدف که موقعیت کنونی سازمان را ارتقا بخشیده، برای سازمان مزیت رقابتی ایجاد کرده و به سازمان کمک می کند تا با تغییرات موجود، خود را منطبق سازد. بنابراین کارمندان سازمانی خودشان را در جهانی در حال تغییر می بینند و معتقدند در این جهان، مدیریت استراتژی مثبت و موثری در برابر تغییر و تحول سازمان است.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
تغییر و تحول در سازمان یکی از مسائل عمده ای است که بر کارکنان و نقش ها تاثیر داشته و فکر آنها را مشغول می کند و در برابر آن واکنش هایی را با توجه به فکر و نگرش خود نسبت به تغییر نشان می دهند و این رابطه ، رابطه ای است دو طرفه . در بعضی مواقع تغییر و تحول آنچنان فراگیر و زیاد است که کارکنان چاره ای جز تغییر در نگرش جهت سازگار نمودن خود با تغییرات انجام شده ندارند در ادامه به تغییرات در سازمان می پردازیم.سازمانها در زمان کنونی به صورت فرایندهای محیطی پویا، با تغییر روبرو هستند و مجبور شدهاند که خود را با عوامل محیطی سازگار کنند.
برای مثال تقریباً هر سازمانی باید خود را با محیط متشکل از فرهنگهای گوناگون سازگار کند.آنچه که شرکتهای هزاره سوم را از گذشته متفاوت خواهد کرد .این است که چطور مدیران ، مسئو لیتهای رهبری تحول گرا را انجام می دهند
مدیران ارشد باید روی رفتار ذی نفعان سازمانی بویژه افراد درون سازمان تاثیر بگذارند ، یعنی مثل یک مربی
عمل کنند. یک رهبر تحول گرای موثر باید بداند که رسیدن به موفقیت از طریق همکاری اعضای تیم امکان پذیر است . به طور کلی اجرای رهبری تحول گرا عبارت اند از :
الف - تعیین هدف یابرنامه سازمان ب - بهره برداری و حفظ شایستگی ج - توسعه سرمایه انسانی
الف - تعیین هدف یا برنامه سازمان :
تعیین جهت گییری سازمان بر عهده مدیران ارشد سازمان است. نتایج یک بررسی روی مدیران اجرایی از 12 شرکت جهانی نشان داد که توانایی تدوین یک برنامه مملوس - و قابل فهم - ، ارزشها و استراتژی برای سازمان مهمترین شایستگی قابل توجه از بین مهارتهای حساس یا حیاتی برای مدیران جهانی است که بتوانند آینده را از آن خود کنند .برنامه سازمانی تسهیل کننده پیشرفت سازمانی است .یک هدف روشن به سازمان اجازه تلاشهای یادگیرنده را برای افزایش مزیت رقابتی می دهد
ب - بهره برداری و حفظ شایستگی منابع و تواناییهای ناشی از نوآوریها ، رقبا و تغییرات پیوسته و انقلابهای تکنولوژیکی شایستگیهای اساسی هستند .در هزاره سوم توانایی بهره برداری و توسعه شایستگیهای اساسی ارتباط نزدیکی با موفقیت سازمان دارد ، شایستگی اساسی سازمان منابع ارزشمند کمیاب و گران و غیر قابل تقلیدند