بخشی از مقاله

چکیده
لغت توانمندسازي در زمينه‌هاي آموزش، مددكاري اجتماعي، روان‌شناسي و سیاست‌های راديكال US و توسط سازمان‌های مختلف به‌کار رفته است و به دليل كاربرد گسترده‌ای كه دارد تعاريف متعددي نيز از آن شده است. همچنين داراي شاخص‌های بسيار متعدد و سطوح و حوزه‌های زيادي است. هدف از نگارش این مقاله دستیابی به تعریف واضحی از توانمندسازی زنان، سطوح، زمینه‌ها و مدل‌های آن است. به‌منظور دستیابی به این هدف از روش مرور نظامند مقاالت موجود در حوزه توانمندسازی زنان استفاده گردید. نتایج حاکی از این است که توافق كلي كه در مورد توانمندسازي وجود دارد عبارت از این است كه فرايندي از پايين به باال است كه توسط هيچ نهاد يا سازماني به وجود نمي‌آيد بلكه افراد خود بايد در جهت توانمندسازي خود تالش كنند. زمينه‌هاي توانمندسازی عبارت‌اند از: شخصی، اقتصادي، فرهنگي، سياسي، اجتماعي و قانوني - حقوقی - . چهار مدل توانمندسازی نیز استخراج شد که در این مدل‌ها عاملیت زنان به‌عنوان اصلی‌ترین فاکتور معرفی شده است.

واژه‌های کلیدی: توانمندسازی زنان، زمینه‌ها، سطوح، مدل‌ها

.1 مقدمه

زنان، به‌عنوان نيمه‏اى از جامعه بشرى كه تا سده‏هاى اخير معموالً نه موضوع تحول و تغيير بوده‏اند و نه منشأ تغيير، در توسعه پايدار نقشى محورى به عهده دارند. در واقع شرط تحقق توسعه پايدار حضور و مشاركت واقعى و فعال زنان در فرآيند توسعه است؛ اما بی‌تردید حضور و مشاركت واقعى زنان در گروى توانمندى آن‌ها است. به عبارتى توانمند سازى زنان مقدمه‏اى الزم براى حضور آن‌ها در جريان توسعه است. توانمندسازی زنان از حدود 25 سال پیش در فعالیت‌های کشورهایمختلف مطرح گردید و طی آن سازمان‌ها، جنبش‌ها، شبکه‌ها و اتحادیه‌های زنان در سراسر جهان توسعه یافته است و دیدگاه‌های سیاست‌گذاران به این سمت متمایل گشته است - امیدی و همکاران، . - 1383 از دهه‌ی 1990 توجه زیادی به توانمندسازی شد و موجی از کارهای تحققی و نشریات تمایل محققان، سیاست‌گذاران و دست‌اندرکاران را در پذیرش و اعمال این مفهوم در جنبه‌های مختلف خدمات انسانی نشان داد Adams, 2003; Braye and PrestonShoot: 1995, Green: - 1991, Holdsworth: 1991, Shor: 1992, Stewart: 1994, Wolfendale: 1992, Clarke - and Stewart: 1992, Parsloe: 1996

توانمندسازی در سال‌های اخیر وارد متون مددکاری اجتماعی شده است و توجه مددکاران اجتماعی را به خود جلب کرده است - نک:. - Coulshed,1991 توانمندسازی واژه پرکاربردی است که در زمينه‌هاي مختلف و توسط سازمان‌ها و نهاد های مختلف به کار رفته است. با توجه به حقوق بشر و چشم‌انداز فمینیستی، بيشتر تعاريف مربوط به توانمندسازی در برگیرنده این ايده هستند که تغییر اساسی‌ در «ادراك»، يا «تغيير شكل دروني» در شكل دادن به انتخاب‌ها الزم است، كه این تغییر عبارت است از این‌که «زنان قادر باشند عالئق و گزینه‌هایشان را تعريف كنند و به خودشان نه تنها به‌عنوان این‌که قادر هستند، بلكه به‌عنوان افرادي كه انتخاب كردن را حق مسلم خود مي‌دانند،توجه كنند . - Malhotra: 2002 - با وجود کاربرد گسترده‌این واژه، تعریف واضح و همگانی برای آن وجود ندارد. به این منظور مطالعه نظامند مقاالت و پژوهش‌های حوزه توانمندسازی به‌طور کلی و توانمندسازی زنان به‌طور خاص در پی ارائه تعاریف موجود از توانمندسازی زنان، سطوح، زمینه‌ها و مدل‌های توانمندسازی زنان است.

روش‌شناسی

این مطالعه از نوع مطالعات ثانویه بوده و روش اجرای آن مرور نظامند است. مرور نظامند، جست‌وجوی ساخت یافته ایست که بر اساس قوانین و ضوابط از پیش تعیین شده، صورت مي‌گيرد. این پژوهش با هدف جمع‌آوری تعاریف متعدد توانمندسازی به‌طور کل و توانمندسازی زنان به‌طور خاص صورت گرفته است. برای دستیابی به مطالعات مختلف از موتور جستجوی گوگل و بانک‌های اطالعاتی الکترونیکی سازمان جهانی بهداشت، سازمان ملل و یونیسف استفاده شد. در جست‌وجوی اولیه براساس کلید واژه‌ها، 297 عنوان مطالعه جمع‌آوری شد. در این مرحله براساس معیارهای ورودو خروج مطالعات، عناوین بررسی شد و پس از حذف موارد تکراری و غیر مرتبط 46 مورد مطالعه شده و انتخاب گردید. معیارهای ورود مطالعه عبارت‌اند از: مطالعات مروری با موضوع توانمندسازی وتوانمندسازی زنآن‌که در فاصله‌ی زمانی سال‌های 1990 تا 2007 انجام شده و به ارائه‌ی تعریف، زمینه‌ها، سطوح و مدل‌های توانمندسازی زنان پرداخته‌اند. چکیده‌ی مطالعات مرتبط و منتخب براساس معیارهای ورود و خروج بررسی و در نهایت 29 سند مرتبط انتخاب و مورد مطالعه و جمع‌آوری اطالعات قرار گرفتند.

یافته‌ها
از مرور مطالعات صورت گرفته در این حوزه، توانمندسازی فرایند از پایین به باالی کسب قدرت توسط فرد است که فرد را در شرایطی قرار مي‌دهد که با افزایش دارایی‌ها و توانایی‌هایشان مي‌تواند تصمیمات استراتژیک زندگی خود را شخصاً اتخاذ کند این فرایند مرتبط با مشارکت، خودیاری، حق مالکیت و همکاری‌های شبکه‌ای و گروهی است که منجر به افزایش ظرفیت های فردی، به چالش کشیدن شرایط موجود و باز توزیع قدرت مي‌شود Kabeer,2000; UN,1995; Batli - - wala,1994; cheristian, 1998; Forrest.W.Dod, 1999

توانمندسازی زنان

توانمندسازي زنان فرايندي پويا است كه توانايي زنان براي تغيير ساختارها و ایدئولوژی‌هایی را كه آن‌ها را در موقعيت فرودستي - وابستگي - نگه داشته است، در بر مي‌گيرد. اين فرايند به زنان براي دستيابي بيشتر به منابع و كنترل بر زندگي كمك می‌کند و موجب احساس استقالل و اعتماد به نفس بيشتري در آن‌ها مي‌شود. اين فرايند موجب افزايش عزت نفس زنان می‌گردد به اين معنا كه موجب بهبود تصويري مي‌شود كه زنان از خودشان دارند . - Ugumbeh, 2001 - سريالتا باتليواال توانمندي زنان را به این صورت تعريف می‌کند: توانايي زنان براي به‌دست آوردن آگاهي و كنترل بر نيروهاي شخصي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي براي اقدام در جهت بهبود زندگی‌شان. توانمندسازي طيفي از فعالیت‌ها از ابراز وجود تا مقاومت جمعي، اعتراض و تجمعاتي كه روابط قدرت را به چالش مي‌طلبد را در بر مي‌گيرد . - Menon: 2001 -

توانمندسازي فرايندي است كه عواملي كه زنان را حاشیه‌نشین كرده است را تغيير مي‌دهد. باتليواال نشان مي‌دهد كه توانمندسازي نتيجه الزم قدرت اقتصادي نيست. - زنان ثروتمند نيز از سوء استفاده‌های خانگي و تجاوز رنج می‌برند - . فرايند توانمندسازي، در ابتدا، شامل اين مي‌شود كه زنان با ایدئولوژی‌هایی كه حکم‌فرمایی مرد را قانوني می‌کند آشنا شوند و بفهمند كه اين ایدئولوژی‌ها چطور تعدي آن‌ها را هميشگي می‌کند. باتليواال معتقد است كه زنان خودشان نيز در ستم به خویش نقش دارند و بنابراين عوامل تغيير خارجي كه ممكن است شكل هاي متفاوتي داشته باشد، براي توانمندسازي ضروري مي‌شوند. زنان، نيازمند دستيابي به يك گروه عقیده‌ها و اطالعات جديد هستند كه نه‌تنها آگاهي و تصوير آن‌ها از خودشان را تغيير مي‌دهد بلكه آن‌ها را به اقدام كردن نيز تشويق می‌کند.

در نتیجه باتليواال توانمندسازي را این گونه به تصوير می‌کشد: «يك آگاهي پيچ در پيچ و در حال تغيير كه زمينه ها را براي به هدف تغيير رسيدن، شناسايي می‌کند، استراتژي ها را طرح ريزي می‌کند، براي تغيير اقدام می‌کند و فعالیت‌ها و نتايج را تحليل می‌کند. - Batliwala: 1994 - » كلر و ام بي وو - 1991 - توانمندسازي زنان را فرايندي تعريف می‌کنند كه به‌وسیله آن زنان براي سازمان‌دهی خودشان توانمند مي‌شوند و اعتماد به نفس خود را افزايش می‌دهند و از حقوق خود براي انتخاب مستقل و كنترل بر منابع، كه منجر به از بين رفتن جايگاه فرودستي ايشان می‌گردد؛ دفاع می‌کنند . - Keller and Mbwewe, 1991 - ججي بوي - 2000 - استقالل و توانمندسازي را به‌عنوان اصطالحاتي برابر در نظر مي‌گيرد. وي استقالل و توانمندسازي را دستيابي زنان به كنترل زندگی‌شان در حوزه‌های خانواده، جامعه و بازار تعريف

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید