بخشی از مقاله
چکیده
جهان، زنان بیش از پیش به آموزش عالی روی در سراسر آورده اند و در برخی کشورها درصد بیشﱰی را نسبت به مردان در کسب مدارج دانشگاهی از آن خود کرده اند. دراین میان اما، تعداد زنانی که در آموزش عالی به ﲰت مدیر، مدیر ارشد، یا هیئت علمی دست پیدا می کنند،به هیچ عنوان با آمار زنان ﲢصیلکرده ﳘخوانی ندارد. چالش های پیش روی زنان در احراز موقعیت های بالادستی و آسیب شناسی این چالش ها که خود مانعی برای توسعه کشورها قلمداد می شود، موضوعی است که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد.
واژگان کلیدی: آموزش عالی، تواﳕند سازی، توسعه، مدیریت
مقدمه
آموزش عامل اصلی رشد و توسعه یک کشور است و به ﳘین دلیل منزلتی رفیع در جامعه دارد . کسی ﳕی تواند منکر نقش اساسی آموزش در حیات فرد و جامعه باشد. آموزش فردی به نظم فکری، شکل دهی به ذهن و پالایش روح کمک می کند؛ با دانشی که به فرد می دهد در حقیقت خوراک ذهن وی را فرهم آورده، شخصیت او را شکل می ﲞشد . - Shanjendu Nath:2014 - آموزش عالی به سطحی از آموزش گفته می شود که در دانشگاه ها، حوزه های علمیه و موسسات فن آوری ارائه می شود و در ازای آن مدرک دانشگاهی یا حوزوی به افراد تعلق می گیرد. بنابراین به صورت عام به ﲢصیلات پس از دوران متوسطه آموزش عالی اطلاق می گردد. دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی پیوسته به عنوان بالاترین مرکز اندیشه ورزی و تولید علم جامعه ﳏسوب شده و با حضور و فعالیت اندیشمندانه متفکران، ﳏققان، دانش پژوهان و دانشجویان در اعتلای علمی و جهت ﲞشیدن به حرکتهای فکری، اعتقادی، فرهنگی و سیاسی جامعه نقشی اساسی دارند.
ظهور آموزش عالی در کشورهای پیشرفته صنعتی، به عنوان یک پدیده اجتماعی مدرن و مبتنی بر ایجاد نیاز اجتماعی بوده است. این نیاز در تعامل با هنادها و سازماهنای ﳐتلف به یک واقعیت پذیرفته شده تبدیل و سپس ﲢولات لازم برای هنادینه شدن آن صورت گرفته است . این هنادینه سازی مبتنی بر ﲢولات گسﱰده و عمیق در ﳘه ابعاد جامعه و به ویژه تغییر پارادایم ها و ﳘراستا با هنادینه سازی اقتدار در ﳘه قلمروها، توسعه مردم سالاری و اﳒام اصلاحات گسﱰده بوده است. ﳘچنین این استقرار متکی به مدیریتعلمی و حاکمیت شرکتی و سازماهنای توسعه یافته بوده
که براساس یک نقشه عقلانی وحساب شده با هدف گذاری، ایجاد ساختار پویا و کارکردهای سیستمی و فرآیندهای تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد و پایبند به تعهدات اجتماعی صورت گرفته است. آموزش عالی یک هناد اجتماعی است که از اقتدار ارزشگذاری در شرایط آزادی علمی و پژوهش و آموزش مستقل از هنادهای سیاسی و نظارتی برخوردار است - قدیمی: ١٣٩٢ - .
پس از انقلاب اسلامی، که حضور قوی زنان در عرصه های علمی و اجتماعی را به دنبال داشت، شاهد نقش آفرنی روز افزون زنان در آموزش عالی نیز بودیم. ورود زنان به دانشگاه ها که در سال هایی حتی درصد بالاتری نسبت به مردان را به خود اختصاص داد، شگفت آور بود و به ﳘگان نشان داد که زنان پیوندی عمیق با علم آموزی دارند. از طرفی، زنان یکه ﲢصیلات عالیه را با موفقیت سپری کرده اند، و آمادگی ورود به بازار کار و عرصه های مدیریتی را دارند، درصد نسبتا کمی از جایگاه های مدیریتی آموزش عالی را به خود اختصاص داده اند. تواﳕند سازی تواﳕندسازي فرایندي است که طی آن زنان از نیازها و خواسته هاي درونی خود آگاه می شوند،جرات دستیابی به هدف را در خود تقویت می کنندو از توانایی لازم براي عملی ساخﱳ خواسته هاي خود برخوردار می شوند - فرخی و ﳘکاران: ١٣٨٢ - .
تواﳕند سازی پروسه به دست آوردن دسﱰسی و توسعه ظرفیت های فرد با نگاهی به شرکت فعالانه در شکل دهی زندگی فردی وی و فاکتورهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است - ُ Somers: . - 2006 امروزه اغلب آشورها براي دست یابی به توسعه پایدار، »تواﳕندسازي« را آارآمدترین روش یافته اند و در ایران هم در برنامه چهارم توسعه ﲨهوري اسلامی ایران به خصوص در مورد اقشار آسیب پذیر، بدان اشاره شده است. با توجه به کاربرد وسیع واژه تواﳕند سازی، دریافت های گوناگونی از آن وجود دارد. علی رغم اینکه این واژه کاربرد زیادی در کار توسعه دارد، به ندرت تعریف مشخصی از آن ارائه شده است.
ریشه واژه تواﳕند سازی کسب قدرت است. قدرت در جایگاه های گوناگون معانی متفاوتی می تواند داشته باشد؛ درحالیکه فهم از قدرت و تواﳕند سازی از سنن و جنبش های بسیار متفاوتی نشئت می گیرد، جنبش فمینیست بر سازمان ﲨعی - power with - تاکید دارد و نفوذ خود را بر توسعه نظرات پیرامون قدرت در درون - power within - صرف کرده است . - Zoº Oxaal with Sally Baden: 1997 - سطوح ﳐتلف فهم شود، که سه قدرت باید به مثابه کاری در ﲞش هنادی، خانوادگی و فردی را شامل می گردد. برای برخی تئوریسین ها، قدرت حاصل ﲨع صفر است: افزایش قدرت یک گروه الزاما به معنای کاهش قدرت گروه دیگر خواهد بود. بنابراین ایده بازتوزیع قدرت دارای تضاد است. در این چشم انداز، تواﳕند سازی زنان به طور ضمنی منجر به از دست رفﱳ قدرت مردان می گردد. برخی نویسندگان فمینیستی این ایده که قدرت باید الزاما شامل سلطه برخی و اطاعت و ستم کشی برخی دیگر باشد را به چالش کشیده اند. مردان هم از نتایج تواﳕند سازی زنان منتفع می شوند. چرا که شانس زندگی در جامعه ای منصف تر و یافﱳ نقش های جدید را خواهند داشت. از این تعریف چند بعدی قدرت، چنین بر می آید که تواﳕند سازی دارای جنبه های متعدد، متفاوت و در هم پیچیده است. تواﳕند سازی تنها ایجاد دسﱰسی به تصمیم گیری نیست، بلکه باید شامل فرایندهایی باشد که مردم را به ﲰتی سوق دهد که باور کنند می توانند فضاهای تصمیم گیری را اشغال کنند . - Rowlands, 1995 - تواﳕند سازی گاهی به عنوان توانایی انتخاب تعریف می شود، اما این تعریف باید توانایی شکل دادن به انتخاب های گوناگون برای ارائه را هم شامل