بخشی از مقاله
چکیده :
منابع انسانی امروزه با ارزش ترین ثروت هر کشور محسوب می شود مدیریت بهترمنابع انسانی عامل ارتقای بهره وری درکلیه جوانب ودرنهایت زیر بنای عمده و اساسی توسعه اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی محسوب می شود.سرمایه انسانی زمانی ازبهره وری بیشتر برخوردارمی شود که توانمند باشد. ارتقای ظرفیت های شناختی - آگاهی، دانش - می تواند هسته های لازم را برای دستیابی به توانمندسازی کشاورزان که از عناصر توسعه پایدار به شمار می آیند فراهم آورد و توسعه کشاورزی را به دنبال داشته باشد . برای پرداختن به این ضرورت بایستی در زمینه افزایش بازدهی و بهره وری کشاورزی در قالب برنامه های دور نگر تلاش شود.
مقدمه: منابع انسانی امروزه با ارزش ترین ثروت هر کشور محسوب می شود. چون که با به کارگیری منابع انسانی فرهیخته، کشورها درسطح جهانی فعلی که رقابت شدید بر آن حاکم است،نیل به اهداف ذیل را تسریع می بخشندکه شامل : رشدسریع، بهبود مستمر، کارآمدی، سودبخشی، انعطاف پذیری، انطباق پذیری، آمادگی برای آینده ، پرهویدا است هر کشوری که به مولفه های فوق عنایت نداشته باشد بالطبع درمیدان رقابت از قافله توسعه عقب می ماند - - Schuler, 2001 . Jackson تعابیر متفاوتی از توانمندسازی در طول زمان به لحاظ فرهنگی وبرحسب شیوه زندگی می شود. درهندزنان کاست هم اکنون احسا س توانمندی می کنند زیرا گوش شنوایی خریدار حرفهای آنان است .
دربرزیل شهر وندان مرد وزن، زمانی احساس توانمندی می کنند که تصمیمات آنان درجامعه به کرسی نشسته ویا به عبارتی قادر به اتخاذ تصمیم در تخصیص بودجه و ......باشند دراتیوپی شهروندان و گروههای جامعه مدنی حس توانمندی را زمانی احساس می کنند که مشاوران آنها با کمک یک گروه از آنها مسائل و مشکلات جامعه را مخصوصاً تعداد فقرا، میزان تورم و .....منعکس کنند درامریکا کارگران مهاجر توانمند از طریق تشکیل صنفی خوداجازه گفتگو با کارفرما را درباره طرز کارخود دارند با این رویکرد می توان گفت واژه توانمندسازی از فلسفه فعالان - ایالات متحده دراواخر - 1980به بعد پابه عرصه وجود گذاشته درهر جامعه ای اولین شرط اساسی ایجاد فرهنگ توانمندسازی می باشد وایجاد این فرهنگ مستلزم برخورد قدرتمندانه با ناملایمات وتلاش برای حفظ موازنه شکننده میان مسئولیت وآزادی است - امینی - 22 :1379 توانمند سازی: درلغتنامه انگلیسی آکسفورد، توانمندسازی به معنی اعطای قدرت به مردم بیان شده است واعطای قدرت به مردم یعنی ارتقاء توانایی ، توانا ساختن آنان جهت انجام ، عمل واقدام می باشد.
از نظرجان اشتین توانمندسازی به عنوان فرآیند گروهی جهت هدایت و - رهبری - تغییرات اجتماعی وفردی می باشد.که عموماً به نتایج فعالیتهای توانبخشی مانندقدرت دست یابی به موفقیت بیشتر، عزت نفس والاتر ویا کنترل مازاد بردرآمد شخصی منجر می گردد. توانمندسازی به معنی وتشویق افراد برای مشارکت بیشتر در تصمیم گیریهای است که برفعالیت آنها موثراست یعنی اینکه فضایی برای افراد فراهم شود که بتواند ایده های خوبی را بیافرینند وانها را به عمل تبدیل کند. توانمندسازی عنصرحیاتی در دنیای نوین است.
امروزه سازمانها به افرادی نیاز دارند که مشکل گشا و مبتکر باشد - . - Blau& Alba: 2005 طبق تحقیقات توماس وولتهوس درسال 1990چهار بعد برای توانمندسازی در نظر گرفته شده است این ابعاد شامل: احساس خود تعیینی ، معنی داربودن ، احساس شایستگی - خود اثربخشی - وتاثیر می باشد میشرادرسال 1992 یک بعد اعتماد را به عناصر فوق اضافه نمود -1احساس خودتعیین: خود تعیینی به احساس انتخاب برا ی اجرا ونظم بخشیدن به فعالیت ها اطلاق می شود هنگامی که افراد به جای اینکه با اجبار درکاری درگیر شوند یا دست ازآن کار بکشند، خود داوطلبانه وعاملانه دروظایف خویش درگیر شوند احساس خود تعیینی وبه عبارتی خودسامانی می کنند - وتن، گمرون :1385 صص . - 26-27
-2احساس شایستگی :. این افراد احساس می کنند که می توانند وظایفشان را با مهارت بالا انجام دهند - حیدری ساربان، - 1388 :48 باندورا درسال 1977پیشنهاد کرده است که سه شرط لازم است تا افراد احساس خوداثر بخشی کنند: الف - باوربه اینکه توانایی انجام کاردارندب - باوربه اینکه ظرفیت به کاربستن تلاش لازم را دارند ج - باوربه اینکه هیچ مانعی خارجی آنها را ازانجام دادن کارمورد نظر بازنخواهد داشت - وتن، گمرون :1385 صص . - 26-27 در شکل - 1 زیر سه شرط لازم احساس خود اثر بخشی افراد از نظر باندورا نشان داده شده است
-3تاثیر یا پذیرفتن شخصی نتیجه : افراد توانمند اعتقاد ندارند که موانع محیط بیرونی فعالیتهای آنان را کنترل می کنند، بلکه براین باورندکه آن موانع را می توان کنترل کرد. آنان احساس - کنترل فعال - دارندکه به آنها اجازه می دهد تا محیط را با خواسته های خود همسو کنند. داشتن احساس پذیرفتن شخصی نتیجه، کاملا به احساس خودکنترل مربوط است. برای آنکه افراد احساس توانمندی کنند، آنان نه تنها بایداحساس کنندکه آنچه انجام می دهند اثری به دنبال دارد بلکه احساس کنند که آنان خود می توانند آن اثر را بوجود آورند.
-4معنی داردبودن : یعنی ارتباط اهداف ووظایف کاری با ایده ها واستانداردهای فرد می باشند - حیدری ساربان، - 1388 :50 -5 اعتماد: افراد توانمند دارای حسی به نام اعتماد هستند مطمئن هستندکه با آن منصفانه ویکسان برخورد خواهد شد این افراد این اطمینان را حفظ می کنند که حتی در مقام زیر دست نیز نتیجه نهایی کارهای شان ، نه آسیب وزیان بلکه عدالت وصفا خواهد بود معنی این احساس آن است که آنان اطمینان دارند که متصدیان مراکز قدرت یا صاحبان قدرت به آنان آسیب یا زیان نخواهند زد . پژوهش درمورد اعتمادنشان داده است افرادی که اعتماد می کنند، آمادگی بیشتری دارند تاصداقت وصمیمت را جانشین تظاهر وبی مایگی سازند.آنان بیشتر مستعد صراحت ، صداقت وسازگاری هستند تافریبکاری، آنان بیشتر پژوهشگراو خودسامان ، خودباور و مشتاق به یادگیری هستنددر شکل - 2 پنج بعد هسته ای توانمند سازی نشان داده شده است
شکل - 2 پنج بعد هسته ای توانمندسازی ماخذ : - حیدری ساربان، - 1388 :51
ارکان توانمندسازی: -1مشارکت همگانی دراطلاعات: یعنی هر اطلاعی را که درمحدوده کار خود دارید دراختیار بقیه افراد قرار دهید دراین جاست که یک نوع اعتماد سازی شروع می شود ودرصورت دارا بودن اطلاعات مورد نیاز ، رفتار افراد به نوعی مسئولانه خواهد بود. درحقیقت مشارکت اطلاعاتی به نوعی روشن کردن موتور قطار توانمند سازی می باشد. -2ایجاد خودگردانی درقلمروجدید: درحالیکه توانمندسازی مترادف با کوچک کردن ساختار به خاطر خودگردان کردن افراد است رهبرا ن باید فرآیند حرکت به سمت توانمندی را با افزودن ساختار های جدید آغاز کننداین نشان دهنده نوعی تناقص است برای اینکه کار مبتنی برمشارکت اطلاعاتی باشد باید به این اصل توجه کرد این اصل به معنی خودگردان کردن افراد، سازمانها وگروهها از طریق ایجاد مرزها وساختارهای جدید است با پیشرفت فرآیند توانمندسازی حیطه و محدوده ساختارها گسترش می یابد تاافراد بتوانند اختیار ومسئولیت بیشتری پیدا کنند.