بخشی از مقاله

چکیده

قابلیت یادگیری سازمانی و توانمندسازی برای سازمانها به عنوان یک مزیت رقابتی امری حیاتی و مهم تلقی میشود. افراد و سازمانهایی که با تغییرات فراگیر همگام نباشند به سرعت منسوخ خواهند شد بنابراین، سازمانها برای بقاء و موفقیت باید رویه کلاسیک خویش را کنار نهاده دانش، مهارتها و استراتژیهایی را بیایند که آنها را در آینده موفق خواهد کرد. اگر هر فردی در سازمان به طور پیوسته متدهای کاری خویش را به منظور افزایش استانداردهای عملکردی مورد بازبینی قراردهد، همیشه می توان راهی سریعتر، ارزانتر و بهتر برای انجام کارها یافت، یادگیری سازمانی میتواند به افراد سازمان در نیل به این هدف کمک کند.

سازمانهایی که به نیازهای یادگیری کارکنانشان توجه دارند، به طورضمنی این پیام را به آنان میرسانند که : کارمندان برای سازمان مهمند و سازمان به آنها توجه دارد، این موضوع تعهد کارکنان را در جهت سازمان، اهداف آن و رفاه همهگیر، افزایش میدهد.  هریک از کارکنان به کار خود علاقمند شده، از طریق آموزش و تحصیل مناسب به انتظارات سازمان وقوف یافته و سعی در برآورده کردن آنها میکنند. سازمانهای موفق دارای پیشینه یادگیری هستند و موفقیت آنها در مراحل مختلف تکامل سازمانی به صورت غیر ارادی و اتفاقی نبوده است. در این مقاله تلاش شده است که ضمن ارائه تعریفی کوتاه از توانمندسازی، مروری بر زمینه های ایجاد توانمند سازی و پیش نیازهای مورد نیاز برنامه های توانمندسازی کارکنان ، روش های ایجاد توانمندسازی و عوامل موثر بر توانمندسازی صورت گیرد.

مقدمه

یک سازمان موفق مجموعه ای است از انسانهایی با فرهنگ سازمانی،اندیشه و اهدافی مشترک که با کار گروهی در نظام انعطاف پذیر سازمان،تجارب و دانش خود را با عشق به پیشرفت روز افزون سازمان در اختیار مدیریت خود قرار می دهند، سرمایه ها را متراکم می کنند، از منابع طبیعی بهره برداری می کنند، سازمان های اداری، اجتماعی،اقتصادی و سیاسی را بوجود می آورند و روند توسعه را به خوبی پیش می برد. بنابراین هر فرد نسبت به سازمان و وظیفه ای که انجام می دهد احساس مالکیت خواهد کرد. استفاده از توانایی های بالقوه منابع انسانی برای هر سازمانی مزیتی بزرگ به شمار می رود، پس لازمه دستیابی به هدفهای سازمان، مدیریت موثر این منابع با ارزش می باشد.

در این راستا رشد، پیشرفت شکوفایی و ارتقای توانمندیهای کارکنان، در سالیان اخیر تحت عنوان توانمند سازی کارکنان مورد توجه صاحبنظران و کارشناسان مدیریت منابع انسانی واقع شده است. توانمند سازی کارکنان یکی از تکنیکهای نوین و موثر برای افزایش بهره وری کارکنان و استفاده بهینه و بهره گیری از ظرفیت و توانایی فردی و گروهی آنها در راستای بهره وری و اهداف سازمانی است. بدین تعبیر توانمند سازی فرآیندی است در آن از طریق توسعه و گسترش نفوذ و قابلیت افراد و تیم ها،به بهبود و بهینه سازی مستمر عملکرد کمک می شود.

توانمندسازی کارکنان یکی از تکنیکهای موثر برای افزایش بهره وری کارکنان و استفاده بهینه از ظرفیت و تواناییهای فردی و گروهی آنها در راستای اهداف سازمانی است. توانمندسازی فرایندی است که در آن از طریق توسعه و گسترش نفوذ و قابلیت افراد و تیمها به بهبود و بهسازی مستمر عملکرد کمک میشود. به عبارت دیگر توانمندسازی یک راهبرد توسعه و شکوفایی سازمانی است. در این پژوهش با یک رویکرد کاربردی به مفهوم توانمندسازی کارکنان به توضیح و تبیین ابعاد این مفهوم پرداخته شده است.

تعاریف، ویژگیهای سازمانی کارکنان توانمند، عوامل موثر بر توانمندسازی دستاوردها و موانع موجود در سازمانها مقولاتی است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است. تاریخچه اولین تعریف اصطلاح توانمندسازی به سال 1788 بر میگردد که در آن توانمندسازی را به عنوان تفویض اختیار در نقش سازمانی خود میدانستند که این اختیار بایستی به فرد اعطا یا در نقش سازمانی او دیده شود. این توانمندسازی به معنی اشتیاق فرد برای پذیرش مسئولیت واژهای بود که برای اولین بار به طور رسمی به معنی پاسخگویی تفسیر شد. گرو - 1971 - به تعاریف رایج فرهنگ لغت از توانمندسازی اشاره میکند که شامل تفویض قدرت قانونی، تفویض اختیار کردن، مأموریت دادن و قدرت بخشی است.

در سال 1990 گاندز توانمندسازی را با واگذاری اتخاذ تصمیم به کارکنان مفهوم سازی کرد، اما زایمرمن - 1990 - به سهل و ممتنع بودن ارائه تعریفی از آن اشاره میکند و معتقد است زمانی ارائه تعریفی از توانمندسازی آسان است که آن را بدون در نظر گرفتن واژههایی مانند "درماندگی"، "بیقدرتی" و "بیگانگی "بخواهیم مورد توجه قرار دهیم و هرگاه آن را با توجه به افراد گوناگون بخواهیم تعریف کنیم بسیار مشکل است.

ادبیات توانمندسازی تاکنون دگرگونیهای زیادی به خود دیده است تا اینکه بالاخره لی - 2001 - توانمندسازی را زمینهای برای افزایش دیالوگها، تفکر انتقادی، فعالیت درگروههای کوچک میداند و اشاره میکند که اجازه دادن به فعالیتهایی جهت حرکت به فراسوی تسهیم، تقسیم و پالایش تجربیات، تفکر، دیدن و گفتگوها، از اجزای اصلی توانمندسازی هستند. در این پژوهش سعی بر این بوده است که با پرهیز از بحثهای پراکنده و حاشیهای برای سازمانی که مدیریت آن درصدد بهبود تواناییهای کارکنان خویش است، چارچوبها و روشهای دستیابی به این هدف تبیین شود.
 
تعاریف توانمندسازی نیروی انسانی

-1 در فرهنگ لغت وبستر از توانمند سازی به عنوان تفویض اختیار یا اعطای قدرت قانونی به سایرین تعبیر شده است.

-2 فرهنگ لغت آکسفورد نیز فعل توانمند سازی را به عنوان توانا ساختن و به معنای ایجاد شرایط لازم برای بهبود انگیزش افراد در انجام وظایف خویش، از طریق پرورش احساس کفایت نفس تعریف کرده است.

-3 توانمند سازی دادن قدرت به افراد نیست. افراد هم اکنون دارای قدرت می باشند - به صورت سرمایه ای از دانش و انگیزش - تا کار خود را بسیار عالی انجام دهند. توانمند سازی را به عنوان آزاد کردن این قدرت تعریف می کنیم.

-4 توانمندی سازی یعنی واگذار کردن مسئولیت به سطوح پائین تر سازمان تا بتوان از دانایی، مهارت، تجربه و انگیزه آنان برای پیشبرد اهداف سازمان مدد گرفت.

-5 ترلاکسن، توانمندسازی را فرآیند تغییر عملکرد کارکنان از وضعیت آنچه که به آنها گفته شود انجام دهند به آنچه که نیاز است انجام دهند تعریف می نماید به عبارت دیگر یعنی قبل از آنکه به ایشان بگویید چه کار کنند می توانند بخوبی وظایفشان را درک کنند.

-6 توانمند سازی، واگذاری اختیارات رسمی و قدرت قانونی به کارکنان به منظور افزایش کارایی و ایفای نقش مفید در سازمان است بعبارت دیگر رویکردی مدیریتی است تا کارکنان با اختیارات داده شده بتواند خود به اتخاذ تصمیم بپردازد.

-7 توانمند سازی فرآیندی است به منظور ایجاد شرایط مناسب در راستای قادر ساختن کارکنان برای بکار بستن بیشتر نیروی تفکر جهت ارایه راه حلهای مناسب تر در حل مشکلات سازمان.

-8 توانمندسازی فرآیند توسعه است که باعث افزایش توان کارکنان برای حل مشکل و ارتقای بینش سیاسی و اجتماعی آنان شده و ایشان را قادر می سازد تا عوامل محیطی را شناسائی و تحت کنترل بگیرند.

-9 توانمند سازی عبارت است از شناخت، توسعه و گسترش قابلیت و شایستگی افراد برای نیل به بهبود مستمر در عملکرد سازمان.

-10 توانمند سازی یک فرآیند موثر و پیشگام است که برای سازمان مزیت راهبردی و برای کارکنان فرصت مشارکت در کامیابی سازمان را می آفریند.

تاریخچه توانمند سازی

اولین تعریف اصطلاح توانمندسازی به سال 1788 بر میگردد که در آن توانمندسازی را به عنوان تفویض اختیار در نقش سازمانی خود میدانستند که این اختیار بایستی به فرد اعطا یا در نقش سازمانی او دیده شود. گرو - 1971 - به تعاریف رایج فرهنگ لغت از توانمندسازی اشاره میکند که شامل تفویض قدرت قانونی، تفویض اختیار کردن، مأموریت دادن و قدرت بخشی است. در سال 1990 - گاندز - توانمندسازی را با واگذاری اتخاذ تصمیم به کارکنان مفهوم سازی کرد، ادبیات توانمندسازی تا کنون دگرگونیهای زیادی به خود دیده است تا اینکه بالاخره لی - 2001 - توانمندسازی را زمینه برای افزایش دیالوگها، تفکر انتقادی، فعالیت در گرد همایی کوچک میداند و اشاره میکند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید