بخشی از مقاله
چکیده:
توسعهی همه جانبه، مستلزم عبور از سطح جهان سوم بودن و رشد و تعالی یک کشور است و برای رسیدن به سطح کشورهای توسعه یافته، نیاز است در مسیرهای رشد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره گام برداریم. این گامها و اهداف باعث افزایش تقاضای ساخت خواهد شد. بدین معنی که با رشد و توسعهی فرهنگ شهرنشینی و پیشرفت تکنولوژی نیاز اساسی به حفظ محیط زیست احساس میشود و این یعنی مدیریت سبز یک نیاز اساسی برای صنعت ساخت است.
کلمات کلیدی: توسعه پایدار، مدیریت سبز، توسعه همه جانبه، رابطه توسعه اقتصادی با توسعه پایدار
-1 مقدمه
در جهان رو به پیشرفت کنونی که کشورها در حال توسعه هستند، کوچکترین سهلانگاری در مسیر توسعه، موجب خسارات بزرگی به یک کشور میشود. حال باید این توسعه را در همهی جهات در نظر گرفت. همچنین قابل ذکر است اگر توسعهی همه جانبه در نظر گرفته نشود، صدمات متعددی به جهات فروگذاشته شده وارد میشود. بحث اصلی در توسعه پایدار که همان مدیریت سبز است، بحث انرژی و رابطهی توسعهی پایدار با دیگر جوانب توسعه میباشد. در این مقاله سعی شده بحث انرژی و مصرف انرژی، مدیریت سبز، رشد و توسعه اقتصادی به عنوان نمونه و رابطه این توسعه با توسعهی پایدار مورد بحث قرار گیرد.
-2 توسعه پایدار
توسعه در لغت به معنای وسعت دادن، ترقی و پیشرفت است.[1] می توان توسعه را در کل به صورتی دیگر معنانمود: حرکت و جریان به سمت هدف، به صورتی که نظامات اداری- اجتماعی و اقتصادی سازمان در جهت هماهنگ با جریان توسعه دستخوش تغییرات مثبت شوند.ترجمه لاتین توسعهی پایدار، نخستین بار در دهه 1970 میلادی در حوزهی محیط و توسعه به کار رفت. همان طورکه از اسم آن پیداست به معنای پایداری و پایایی در هر توسعه ای مدنظر است که نقش اساسی در منابع آن توسعه دارد. درصورت استفاده از اصول توسعه ی پایدار آینده ای درخشان برای بشریت متصور است که منابع انرژی طبیعی و خدادادی حفظ شده و بیشترین بازده از کمترین مصرف حاصل شده است.
پایداری توسعه را میتوان از نظر تکنولوژی و اکولوژی بررسی نمود:از نظر تکنولوژی برای یافتن پاسخ مشکلات توسعهای، یک روش تکنولوژیکی را در نظر گرفته می شود، حال آنکه ازنظر اکولوژی پاسخ، منوط به انتخاب یک روش فکری جدید برای تغییر ساختار میشود. توسعهی پایدار را میتوان در بخش های اقتصادی، جامعه شناسی و اکولوژی بررسی نمود.[3] اگر خواسته باشیم توسعه پایدار را با عبارتی زیباتر معنا کنیم، عبارت مدیریت سبز بهترین گزینه است.مدیریت به معنای برنامهریزی، سازماندهی، هدفگذاری، رهبری، استفاده بجا از نیروی ماهر، آموزش پرسنل، ارائهراهبردها و استراتژیها برای نیل به هدف، هماهنگ کردن منابع انسانی، منابع زیست محیطی و تکنولوژی برای بهتر نتیجه گرفتن سیستم است.
در حقیقت مدیریت یک نوع هدف است و مدیر هنرمندی است که اجرای سیستم اعم از نیروی انسانی، امکانات و تجهیزات و دانش را به نوعی چیدمان می کند که در نهایت بالاترین بازده در زمان بهینه و صحیحترین موقعیت به دست آید. از طرف دیگر مدیر باید از توانایی نوآوری برخوردار باشد تا بتواند با روشهای جدید و ابتکارات منحصر خود و البته در جهت توسعه جهانی، سیستم تحت نظر خود را اداره کند.به عبارت بسیار ساده مدیریت سبز را میتوان اینگونه معنا نمود که مدیر فرایندی را برای سیستم به عنوان راهکار مشخص نماید که کمترین آسیب به محیط زیست وارد شود. البته باید بازده انرژی نیز ارزیابی گردد تا با بیشینه کردن بازده انرژی از مصرف انرژی کاسته شود.
در سال 1390 خورشیدی، قانون مدیریت سبز به استناد قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران ابلاغ شده است که اصول نگارش آن مطابق با موارد مذکور است.میتوان مدیریت سبز را بهرهوری سبز نیز معنا کرد. منظور از بهره وری سبز استفاده صحیح از تکنولوژی مناسب در جهت ارائه خدمات با کمترین مصرف انرژی و بیشینه کردن توان تولیدی است که البته باید سیستم با محیطزیست سازگاری داشته باشد.از دیگر وظایف مدیر در سامانه رهبری سبز، برنامه ریزی جهت مدیریت پسماندهاست. آنچنانی که از موضوع کار برمیآید، پسماندها باید طوری مدیریت شوند که کمترین آسیب را به محیط زیست برسانند.در سطح کلان میتوان گفت مدیریت سبز باید در جهت گسترش رویکرد مسئولیتپذیری زیست محیطی همگرا با مسئولیتهای اقتصادی و اجتماعی سازمان گام بردارد.
هدف از ارائه تعاریف و معانی مختلف مدیریت سبز، نهادینه کردن این روش مدیریتی در کنار دانش فنی برای یک مدیر موفق است.یکی از راهکارهای مدیریت سبز، بهینه کردن مصرف انرژی است. حال که میخواهیم درباره ی راندمان مصرف انرژی بحث کنیم بهتر است از تعریف انرژی و انواع انرژی و مصرف انرژی مباحثی را مطرح کنیم. انرژی را از یک دیدگاه میتوان به انرژیهای قدیمی و نو تقسیمبندی کرد. انرژیهای قدیمی مثل باد - کشتی بادی - ، چوب، ذغال سنگ، نفت و غیره هستند و انرژیهای نو مثل خورشید، باد - ماشینهای بادی امروزی - ، هیدروژن، اتم و غیره می باشند. بعضی از این انرژیها همچون ذغال سنگ و سوختهای فسیلی تجدید ناپذیرند و به طور یقین اگر چنین رویهی مصرف ادامه پیدا کند، نسلهای بعد از ما فقط باید خاطرهی وجود این نوع انرژیها را از اجدادشان بشنوند.
بعضی دیگر از انرژیها را نمیتوان به طور مستقیم و ارزان استفاده کرد. لازم به ذکر است، انسانها به استفاده از چنین انرژیهایی مثل انرژی سوخت فسیلی عادت کردهاند. باید به راه حلها فکر کنیم. مصرف کمتر، استفاده از ابزاری که با مصرف کمتر، توان بالاتری داشته باشد، جلوگیری از اتلاف انرژی، استفاده از انرژیهای تجدید پذیر و غیره از گزینههایی است که برای نیل به مقصود میتوانند مورد توجه قرار گیرند. همانطور که از نمودار زیر پیداست عمده مصرف انرژی ساختمان به فراوردههای نفتی و گاز طبیعی اختصاص دارد. این نوع سوختها جزء منابع انرژی تجدید ناپذیرند و با مصرف هر چه بیشتر آنها به خطر کمبود انرژی در آینده نزدیکتر میشویم.گرچه آلودگی زیست محیطی ناشی از مصرف این نوع انرژیها نیز باید مورد توجه قرار گیرد.