بخشی از مقاله

چکیده:

حلوان نام یکی از شهرهاي مهم ایران از اوایل دوره ساسانی تا اواخر عصر ایلخانی است. جغرافی نویسان قدیم این شهر را در اقلیم چهارم ، در آخرین حد جبال و به عنوان دروازهي عراق توصیف کرده اند.حلوان در مسیر شاهراه اصلی خراسان- بغداد قرار داشت. در دوره ساسانی علاوه بر موقعیت تجاري و کشاورزي ممتاز از مراکز نظامی نیز به شمار می آمد. این شهر حیات تمدنی خود را بعد از وقفه اي نه چندان طولانی بر اثر حملات مسلمانان، دوباره از سر گرفت و اهمیت خود را باز یافت. علاوه بر لشکرکشی هاي فاتحان و آشوب هاي محلی، سوانح طبیعی از جمله زلزله و بیماري همواره حیات شهر را به مخاطره می انداخت تا اینکه جغرافینویسان در اواسط سده هشتم آن را شهري متروك توصیف می کنند. پژوهش کنونی می کوشد تا به گونه اي گذرا با طرح مواردي همچون سوانح طبیعی، موقعیت جغرافیایی، بررسی جمعیتی و قومی تاریخ این شهر را بررسی کند و بفهمد چرا این شهر زمانی آبادان و زمانی دیگر ویران شده است.

کلید واژه: حلوان، جغرافیاي تاریخی، موقعیت جغرافیایی، جغرافیا نویسان، زلزله، لشکرکشی

مقدمه

حلوان نام یکی از شهرهاي مهم دوره ساسانیان - 226-652م - است که بناي آن را به قباد ساسانی نسبت میدهند. در واقع این شهر مرکز استانی به نام »شاذفیروز« بوده است که پنج طسوج به »پیروز کواز» «جبال«، »صیمر«، »اربل« و »خانقین« را در برداشته است.ویرانه هاي این شهر، در غرب قلمرو ساسانیان در حوالی شهرستان سرپل زهاب امروزي قرار دارد. دهخدا حلوان را به معناي شیرینی و شیرین شدن چیزي آورده است. برخی از منابع از جمله معجم البلدان، حلوان را نام یکی از حاکمان این سرزمین ، »حلوان بن عمران بن الحاف بن القضاعه« ذکر کرده اند. که البته درست به نظر نمی رسد. در واقع این نام اسمی پهلوي و صورت تغییر یافته آرمان، هالمان و هلوان است که به مرور زمان به صورت حلوان رایج شده است. جغرافی نویسان قدیمی، این شهر را در اقلیم چهارم و در آخرین حد جبال آورده اند.

حلوان چون یکی از ایستگاه هاي شاهراه معروف خراسان-تیسفون بود، اهمیت ویژه اي در تاریخ ایران دارد.علاوه بر موقعیت تجاري ممتاز، جایگاه نظامی و دینی آن نیز قابل توجه است. به گونه اي که این شهر یکی از پایگاههاي نظامی و نقطه هاي مقاومت ساسانیان علیه مسلمانان بود.به استناد اکتشافات باستان شناسی و اشاره هاي منابع تاریخی، حلوان مرکز زیست سه دین زرتشت، مسیح و یهود بوده است. مهاجرات عربهاي مسلمان به این شهر در دراز مدت باعث رونق تجاري بیشتر شهر شد. با گسترش اسلام در ایران، فریضه حج بر اهمیت شاهراه خراسان – بغداد دو چندان افزود.حلوان تا زمان آل بویه 320-448 - ق - آنقدر بزرگ شد که جغرافی نویسانی مثل اصطخري، ابن حوقل و مقدسی آن را در شمار شهرهاي بزرگ و آباد ذکر کرده اند.قرن هفتم همزمان با حمله مغول روند ویرانی شهر تسریع شد. تا اینکه قزوینی در اواخر قرن هفتم و حمداالله مستوفی در میانه قرن هشتم آن را شهري متروك توصیف می کنند.

موقعیت جغرافیایی حلوان

جغرافی نویسان قدیم حلوان را در اقلیم چهارم و در آخرین حد جبال ذکر کرده و آن را به عنوان دروازه عراق توصیف نموده اند. آنها مناطق اطراف رشته کوه زاگرس را به خاطر موقعیت کوهستانی آن، جبال می نامیدند.مقدسی جبل را در شرق عراق و غرب خراسان توصیف می کند و حلوان را دورترین جاي آن در طرف عراق می داند. - مقدسی، آفرینش و تاریخ، مجلد 4 تا 6، ص - 604 حلوان، قرمسین - کرمانشاه - ، دینور، همدان، ري و اصفهان بزرگترین شهرهاي جبال بودند.جغرافی نویسان از جمله ابن حوقل، یاقوت حموي، اصطخري و ابی الفداء حلوان را یکی از شهرهاي عراق دانسته اند. براي مثال ابن حوقل می نویسد:

»حلوان شهري است که برروي کوه واقع شده و به عراق مشرف و در نقشه جزو آنجا نگاشته شده است - «ابن حوقل، صوره الارض، ص - 112 اما جیهانی از معدود جغرافی نویسانی است که حلوان را با توجه به اینکه در »حد اقلیم جبل« قرار دارد ، علاوه بر عراق، در صورت نواحی جبال نیز ذکر کرده است. - جیهانی، اشکال العالم، ص - 142 و شاید یعقوبی تنها جغرافی نویسی باشد که این شهر را بصراحت در قلمرو جبال دانسته است. - یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ص - 176 حلوان در مقام مقایسه با عراق، از نظر بارش باران و برف، پوشش گیاهی و حیوانی، تفاوت مشخص دارد.عراق دشتی پهناور، دور از کوه با بارش بسیار اندك برف است. در حالیکه حلوان شهري در میان کوه و خیلی نزدیک به کوهستانهاي همیشه برفگیر است. اغلب جمعیت حلوان کرد و ایرانی- کرد به معناي چادر نشین در دوره متأخر ساسانی و اوایل اسلامی و به معناي مشخص قومی در دوره هاي بعد- بود.

در حالیکه بیشتر ساکنان عراق اسلامی را عربها تشکیل می دادند. حلوان از نظر سیاسی نیز همواره وابسته به قدرتهاي داخل فلات ایران و جبال بوده و به ندرت تحت تأثیر جریانهاي سیاسی عراق قرار داشته است. بنابراین به نظر می رسد که نظر یقوبی دقیق تر از سایر جغرافینویسان باشد.براي تعیین محل دقیق شهر حلوان چند فرضیه ساده طرح شده است. فرضیه اول و شایع، شهرستان سرپل زهاب و فرضیه دوم دهستان زهاب امروزي را مشخص می کند. به نظر نگارنده هر دو فرضیه ضعیف اما دربردارنده وجوهی از حقیقت است. در منابع، براي تعریف واحد جغرافیایی حلوان، کلماتی مثل استان، شهر، حوزه، منطقه، قصبه و ناحیه به طور متناوب بکار رفته است.

وقتی حلوان به عنوان استان مطرح بود، شهرهایی مثل قصرشیرین و خانقین نیز در ردیف شهرهاي آن محسوب می شدند ولی زمانیکه حلوان بعنوان شهر یا قصبه مطرح می شد، مساحت جغرافیایی آن به مراتب کمتر بود.بنابراین با توجه به تناوب واحد جغرافیایی حلوان تعیین مرزها و حدود آن کاري سخت و البته غیر علمی است.اما با توجه به اشاره هاي منابع و یافته هاي باستان شناسی و ویرانه هاي بجا مانده می توان مرکز شهر حلوان را در اطراف پل این شهر، پل حلوان و بعدها پل زهاب، تعیین کرد. که از قضا آثار باستانی تاریخی مهم شهر در همان اطراف هستند.

وضعیت آب و هوایی

حلوان بطور کلی در موقعیت آب و هوایی گرم و خشک قرار دارد. اما قسمتهاي شمالی و شرقی آن در شرایط اقلیمی معتدل کوهستانی هستند.این تفاوت آب و هوایی، تقریباً تنها در مساحت 1251 کیلومتر مربعی این شهر باعث تنوع در پوشش گیاهی و جانوري و البته زیست انسانی شده است. ناحیه گرم و خشک شهر، تابستانهاي گرم و طولانی با درجه حرارتی نزدیک به 50 درجه دارد. که در آن به ندرت برف می بارد در حالیکه در نواحی معتدل آن، بارش برف نادر نیست.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید