بخشی از مقاله
جغرافیای تاریخی عربستان
1) عربستان در جهان اسلام
عربستان سعودي با 2/149/690 کيلومتر مربع مساحت، در آسياي جنوب غربي قرار دارد که مدار رأس السرطان از آن مي گذرد. طول مرزهاي آن به 4532 کيلومتر بالغ مي گردد و از نظر سيماي جغرافيايي، شامل ارتفاعات غربي، نجد (بخش اعظم شبه جزيره)، منطق احساء در ساحل شرقي و بر کرانه خليج فارس و صحرا هاي شمالي مي باشد. اين کشور را به سه ناحيه تقسيم مي کنند: حجاز که همچون حاجز (پرده اي) بين بيابان نجد و تهامه قرار گرفته است و مکه و مدينه از شهرهاي آن هستند. تهامه که تا ساحل درياي سرخ ادامه دارد و به دليل گرماي شديد و خشونت آب و هوايي به اين عنوان معروف شده است.
بندرهاي جده و ينبع در اين قسمت قرار دارند. نجد شامل بخش وسيعي از عربستان است که از مرکز تا شرق و ساحل خليج فارس ادامه دارد و به دليل وجود برخي ارتفاعات پراکنده در آن، به اين عنوان معروف شده است. عربستان براي دسترسي به آب هاي آزاد، از دو تنگه مهم هرمز و باب المندب استفاده مي کند. بر اساس آخرين برآوردها در آغاز قرن 21 ميلادي عربستان 22 ميليون نفر سکنه داشته است که نود درصد آنان در شهرها و بقيه در روستاها ساکن بوده اند. نژاد آنان غالبا سامي و عربي است. بيشتر مسلمانان سني مذهب اند، اما در نواحي شرقي، جنوبي و در مدينه، تعداد شيعيان قابل توجه است.
حکومت عربستان از نوع پادشاهي بوده و از بدو تأسيس (سال 1311 ش) تا 1371 ش فاقد قانون اساسي و مجلس قانون گذاري بوده است و از اين تاريخ، ملک فهد طي فراميني، نظام نامه ي حکومتي را که به قانون اساسي شباهت دارد انتشار داد. اين کشور تنها سرزميني است که نام خانواده اي بر آن اطلاق مي گردد. شخص شاه متصدي پست نخست وزيري بوده و بر سه قوه ي مقننه، قضائيه و مجريه نظارت تام دارد. فعاليت هر گونه حزب و تشکل سياسي در عربستان ممنوع است.
سفر ميليون ها مسلمان به عربستان براي انجام دادن مناسک حج، موجب گرديده تا شخصيت معنوي و اعتباري ويژه براي حاکمان اين کشور که خود را خادم حرمين شريفين مي دانند، به وجود آورد، اما رونق اقتصادي آن به دليل وجود ذخاير عظيم نفت است. عربستان 26 درصد منابع شناخته شده انرژي نفت جهان را در اختيار دارد. (1)
و بقيه از کشورهاي آسيايي و آفريقايي هستند. حدود هفتاد هزار نفر از اتباع کشورهاي اروپايي هم در اين سرزمين اقامت دارند که غالبا در بخش هاي نظامي، صنعتي و نفتي مشغول اند.
از نظر جغرافيايي، عربستان به دو بخش شمالي و جنوبي تقسيم مي شود. مردمان نواحي شمالي به دليل گرما و خشکي هوا در اين منطقه، اکثرا به کوچ نشيني مشغول اند، اما در قسمت جنوبي به دليل شرايط مساعدتر، جمعيت متراکم و مردم شهرنشين اند. زبان رسمي مردم عربي است که از زبان هاي سامي به شمار مي آيد. زبان دوم مردم انگليسي است که در دستگاه هاي دولتي و مراکز تجاري، صنعتي و دانشگاهي رواج دارد. افزون بر اين، زبان هاي اردو و پشتو در ميان مهاجران متداول است. خط مردم عربي است.
آداب و رسوم اهالي اين کشور که به سه گروه حجازي، نجدي و اهل منطقه شرقيه تقسيم مي گردد، به طور کلي آميخته اي از فرهنگ اسلامي، آداب و رسوم عشيره اي و سنت هاي کهن و بومي است. اين آميختگي در هر يک از مناطق، شدت و ضعفي متفاوت دارد.
اهالي حجاز که در حوالي درياي سرخ زندگي مي کنند و از قديم ميزبان زائران خانه خدا و حرم رسول اکرم صلي الله عليه و آله بوده اند، به دليل مواجه گرديدن با فرهنگ هاي گوناگون مسلمين جهان، از آداب و رسوم معتدل و مقبولي برخوردارند. مردم منطقه شرقيه به دليل پيروي از مکتب تشيع و نزديکي به خليج فارس، آداب و رسومي متفاوت از نواحي غربي و شمالي عربستان دارند.
اهل نجد که در منطقه اي بياباني و صحرايي زندگي مي کنند، از آداب و رسوم کهن و منجمدي برخوردارند که با وجود آميختگي با اسلام، صبغه ي جاهلي دارد. زنان در اين جامعه هنوز تحقير مي شوند و از بخش اعظم حقوق مسلم خود محروم اند. از نظر لباس مردان عربستان پيراهن سفيدي بر تن کرده، روسري گلدار قرمزي به نام «شماغ» يا سفيد به نام «غتره» بر سر مي اندازند و بر روي آن حلقه اي مشکي به نام «عقال» مي گذارند. در مراسم رسمي، مردان عبا بر دوش مي گيرند که قهوه اي يا کرم روشن است.
کنند و بهترين پذيرايي ها را در حد توان انجام مي دهند. نوشيدني متداول در ميهماني ها و مجالس خانوادگي و عمومي قهوه است که به همراه هل دم مي کنند.
التزام به نماز در ميان مردم تحسين برانگيز است. آنها به محض شنيدن صداي اذان، عازم مساجد مي شوند و نماز جمعه را به شکلي گسترده برگزار مي کنند؛ به نحوي که عده ي کثيري در معابر و کوچه هاي اطراف مساجد به نماز ايستاده اند و به امام جمعه يا جماعت اقتدار کرده اند. (2)
2) جغرافياي تاريخي عربستان
شبه جزيره ي عربستان که در جنوب غربي آسيا واقع شده بزرگترين شبه جزيره ي جهان است که از مشرق به خليج فارس، از مغرب به درياي سرخ يا قلزم و از جنوب به اقيانوس هند (درياي عرب) محدود است. مرز شمالي عربستان را بدقت نمي توان معلوم کرد، ولي مي توان يک خط فرضي از خليج عقبه تا فرات امتداد داد و آن را مرز شمالي جزيره العرب دانست. از لحاظ زمين شناسي بيابان شام (باديه الشام) جزء عربستان است،
ولي از لحاظ جغرافيايي جزء عربستان محسوب نمي شود. وسعت اين شبه جزيره بنا به گفته ي جغرافيا نويسان قريب به 3 ميليون کيلومتر مربع و تقريبا دو برابر وسعت ايران است. کوههاي اين شبه جزيره متعلق به دوره ي ژوراسيک از دوران دوم زمين شناسي است. اين سرزمين را اقيانوس هند و خليج فارس از خاک ايران و هند جدا کرده و هنوز قسمت ساحلي عمان صورت کوهستاني خود را حفظ کرده است. در دوران سوم زمين شناسي شکافي که باعث تشکيل درياي سرخ (بحر احمر) شد، عربستان را از افريقا نيز جدا کرد و در قسمت غربي عربستان کوههاي سراه (شراه) ايجاد شد که رشته ي جنوبي آن تا مغرب شهر صنعاء پايتخت يمن امتداد دارد و درشمال به کوههاي شام متصل است. قله آن به جبل بني شعيب معروف است و3760 متر ارتفاع دارد رشته کوههاي غربي شبه
جزيره که به موازات درياي سرخ کشيده شده داراي آتشفشانهايي است که اکنون خاموشند و گدازه هاي آنها حره هايي را در مغرب و بخشهاي مياني عربستان به وجود آورده اند. به نوشته ي ياقوت قريب سي حره در قسمتهاي غربي و مرکزي عربستان وجود داشته که بعضي از آنها از نظر وسعت قابل توجه بوده اند، از جمله: حره اوطاس، حره بني سليم و حره بني هلال. (3) از رشته کوههاي غربي شبه جزيره در شمال مدينه دو رشته کوه جدا مي شود که به منزله ي دو حصار و سد محکمند و نام آنها اجا و سلمي يا کوههاي طي است. کوه سلمي امروز به جبل شمر شهرت دارد. در کرانه هاي جنوبي عربستان رشته کوههايي
که از کوههاي يمن شاخه مي گيرند به سمت مشرق تا سرزمين عمان امتداد مي يابد و در اين رشته کوه، قله هاي جبل اخضر (کوه سبز) 9 تا 10 هزار پا ارتفاع دارد. در لابلاي رشته کوههاي جنوبي دره هايي وجود دارد که نشان دهنده ي عبور آب باران و سيل به سوي درياست. در سرزمين نجد، مرکز شبه جزيره، برجستگيهايي از سنگهاي آهکي وجود دارد و در پاره اي از نقاط نيز برجستگيهايي از سنگ گرانيت و بازالت پديد آمده است. کوه طويق در شرق نجد و جنوب شرقي رياض واقع است.اين کوه از سنگهاي ماسه اي تشکيل شده و سنگها و تخته سنگهاي آهکي بر آن احاطه دارد. پژوهشهاي انجام شده بيانگر اين مطلب
است که برخي از تخته سنگها و گدازه ها را آتشفشانها به اين منطقه پرتاب کرده اند. (4) در حد فاصل ميان کوهستانها و بر زمينهاي هموار و پست توده هايي از ريگهاي درشت وجود دارد که به آنها «داره» گفته مي شود و جمع آن «دارات» است. (5) در داره ها معمولا گياهان و هليان (هر گونه علف براي چهارپايان و دامها مانند يونجه و شبدر) و روييدنيهاي صحرايي مي رويد. (6) ياقوت، حدود 60 داره را از کتب علما و از اشعار محکم عرب و گفتار شفاهي شيوخ مورد اعتماد در کتاب خود آورده است. (7) برخي از اين دارات به لحاظ آمدن نامشان در اشعار جاهلي داراي اهميتند، مانند داره جلجل که امرؤ القيس کندي از آن در معلقه خود ياد کرده است. يکي ديگر از اين دارات، داره الآرام است که در شعر برج بن خزير مازني جايي پر از شقايق نعماني ياد شده که حجاج بن يوسف ثقفي وي را براي جنگ با خوارج به کمک مهلب فرستاده بود. (8)
در عربستان رودخانه اي که پيوسته به دريا بريزد وجود ندارد؛ ولي واديهايي است که مصب سيلابهاست و کاروانهاي تجارت و حج مسير خود را به وسيله ي آنها تشخيص مي دهند. فيلبي، جهانگرد معروف، از درياچه اي در وادي الافلاج نام مي برد که از ريزش سيلابها تشکيل شده بود. طول اين درياچه هشت هزار متر و عرض آن چهار صد متر بوده است. (9)
دره هاي فراواني در شبه جزيره عربستان وجود دارد که به هنگام بارندگي پر از آب مي شود؛ چنانکه گويي رودهايي سرکش و کف بر لب اند؛ اين دره ها بيشتر طول و کم عمقند. دره هايي که آب آنها به درياي سرخ يا درياي عرب مي ريزد تا اندازه اي کوتاه با گذرگاههاي ژرف تر و سراشيبيهاي تند هستند. بعضي از نويسندگان بر وجود رودهايي در عربستان تصريح کرده اند؛ چنانکه هرودوت از رودي به نام «کورس» نام برده که به گفته ي او بسيار بزرگ بوده و به درياي قلزم
(سرخ) مي ريخته است. (10) به نوشته ي جواد علي، بطلميوس هم از رود بزرگي به نام لار ياد کرده که در کتاب صوره الارض به صورت لادو آمده است (ص 116). اين رود از نجران و شرق جبل السراه سرچشمه مي گيرد؛ سپس به شمال شرقي جريان مي يابد و پس از طي سرزمينها و واحه ها به خليج فارس مي ريزد. امروزه اين رود از بين رفته است. موريتس مي گويد: رودي که بطلميوس بدان اشاره کرده همان «وادي دواسر» است. (11) اين وادي از شرق نجران به سمت شمال شرقي امتداد دارد و پس از طي کيلومترها راه از ميان ربع الخالي گذشته، به سواحل خليج فارس مي رسد. واديهاي ديگري در شبه جزيره ي
عربستان وجود دارد؛ مانند وادي الرمه و وادي الحمض که با کندن چاههاي کم عمق در اين واديها مي توان به آب دست يافت. در بعضي مواقع اين آب بر روي زمين نيز جاري مي شود. (12) امتداد وادي الرمه از نزديک حره خيبر و حره فدک به سمت شرق و جنوب شرقي است؛ سپس دوباره به سمت شرق امتداد مي يابد و در محلي به نام قصيم که بعدها باطن خوانده شد، دو شاخه مي گردد و يکي از آنها در دهناء (نفوذ جنوبي) تا محلي در نزديکي بصره جاري مي شود. (13)
وادي حمض (وادي اضم) (14) از جنوب حره ي خيبر به سمت جنوب غربي امتداد مي يابد تا به مدينه مي رسد. در نزديک مدينه (در سمت شمال آن) وادي عقيق و وادي القري به وادي حمض مي پيوندد. آبهايي که از چشمه هاي کوههاي خيبر روان مي شود در اين وادي جريان مي يابد و در جنوب روستاي الوجه به درياي قلزم (سرخ) مي ريزد. (15) به گفته ي موريتس شهر پرآوازه ي لوک کومه (16) در نزديکي مصب اين وادي به دريا قرار داشته و آيليوس گالوس، سردار
رومي، هنگام فتح يمن از آنجا گذشته است. (17) به نوشته ي ياقوت، اين شهر در محلي به نام الحوراء قرار داشته است. (18) در بعضي از قسمتهاي جزيره العرب چشمه ها و کاريزهايي وجود دارد که از بعضي از آنها آب گرم آتشفشاني بيرون مي آيد مانند آنچه در عسير، حجاز، يمن، حضر موت، عمان، احساء، الهفوف و ديگر جاهاست. (19)
سواحل شبه جزيره ي عربستان نسبتا آباد است؛ ولي در قسمتهاي داخلي آن چند کوير بزرگ از شمال تا جنوب کشيده شده است. در شمال شبه جزيره باديه الشام قرار گرفته است. همان طور که گفته شد باديه الشام از نظر جغرافيايي جزء شبه جزيره ي عربستان نيست، ولي از نظر زمين شناسي مانند بيابانهاي داخل عربستان است و با نفوذ شمالي، بيابان بزرگ عربستان، مرز مشترک دارد. باديه الشام از جنوب فلسطين تا جنوب غربي عراق امتداد دارد.
اين بيابان ميان نواحي تاريخي معروف ادوم، موأب (مؤتفکات)، فلسطين، عربستان شمالي و وادي سرحان واقع است. مرز جنوبي آن نسبتا آباد و واحه هاي قابل سکونت مانند دومه الجندل دارد که در تاريخ اسلام معروف است و در حال حاضر جوف ناميده مي شود. مرز جنوبي باديه الشام و نواحي آباد آن پيش از اسلام و اندکي پس از آن به مشارف شام معروف بوده است. (20) در جنوب جوف (دومه الجندل) نفوذ شمالي واقع است. نفوذ بزرگ بياباني است پوشيده از
شنهاي سفيد و سرخ. طول و عرض اين بيابان 640 در 320 کيلومتر است. اين بيابان ميان جوف و جبل شمر و ناحيه ي نجد قرار دارد. سطح بيابان را تپه هايي از ماسه هاي موج آسا مي پوشاند که بلندي برخي از آنها به 150 متر مي رسد. ژرفا و شکل اين تپه ها متفاوت و بيشتر به شکل نعل اسب است. پس از زمستانهاي پربارش اين بيابان به بهشتي زيبا تبديل مي شود؛ ولي زندگي در اين بهشت زميني کوتاه است و جز چند هفته نمي پايد. (21)