بخشی از مقاله

چکیده:

در عرصه شهرسازی دوره اسلامی، به طور کلی سخن از شهر و تاریخچه شکلگیری کالبدی آن در مقاطع زمانی، همواره از مباحث متفاوت و پیچیدهای است که بی تردید مؤید وجود معمایی پر رمز و راز در جریان پویایی میراثفرهنگی مناطق بوده و در بستری از ارزشهای بدیع، قابل تأمل و بررسی است. با این تفاسیر شهرهای تمدن دیرپای سرزمین ایران نیز، هر کدام سرگذشتی در فراز و نشیب های تاریخی این گستره جغرافیایی دارد. تربت جام از جمله شهرهای هدف در این پژوهش و در شمار مناطق اثر گذار تاریخی و دیرینه سال خراسان است که به دلیل گستردگی دامنه موضوعی، با پیشینهای ستودنی در اعصار اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار بوده و برمبنای متون و منابع این دوران در الگویی از تغییرات کالبدی، تا مرحله شهرنشینی پیش رفته است. شهری که در تقویم زمان از دست رفته، دهکدهای کوچک و مستحیل، معروف به معدآباد بوده و به نوعی تلفیقی موزون از پیوند زمینههای جغرافیایی و تاریخی؛ اجتماعی؛ اعتقادی؛ اقتصادی و...مردم این سامان را می نمایاند.

بنابراین هدف اصلی از این پژوهش تفحص برای ایجاد ساختاری منطقی و طرح همان الگوها و ارزش ها به استناد مدارک متقن، منابع کتابخانه ای و مآخذی از جمله متون جغرافیایی و تاریخی صدر اسلام تا قرون متأخر اسلامی، سفرنامه ها، تصاویر و نقشه های قدیمی شهری و تجزیه و تحلیل یافته های کاوش و بررسی باستان شناسی است که با الحاق نتایج این جستارها به این حقیقت دست یابد که علی رغم نظر برخی محققان، پیش از آمدن شیخ الاسلام احمد از نامق ترشیز به دهکده معدآباد، این روستا با سبقه تاریخی پیش از اسلام، بنا بر قرائن موجود از جمله استقرار در محل تلاقی راههای کاروانرو به عنوان منزلگاهی بین راهی و همچنین مرکزیت آن نسبت به مناطق اقماری همپایه، دارای رونق و اعتبار خاصی بوده و شکل گیری کانونی عرفانی و مذهبی، به توسعه روز افزون آن کمک شایانی نموده است.

واژگان کلیدی: زام، جام، تربت جام، خراسان، معدآباد، شیخ احمدجام.

مقدمه:

به رغم هویت شهری و اهمیت تربت جام، از نواحی اثر گذار در سیر تاریخی گستره جغرافیایی خراسان، با وجود نظرها و بررسی های پیشین، سیر تطور این شهر و چگونگی توسعه آن با بهره گیری از اسناد و مدارک مستدل و متقن، امری ضروری به نظر می رسد. این شهر در مواجهه با نشیب و فرازهای متعددی در طول دوران اسلامی که گاه زخم هایی از حوادث طبیعی و تاریخی بر کالبد آن وارد شده، همواره به رشد و توسعه خود تا مرحله شهر نشینی ادامه داده است. با پیشینهای ستودنی، که زادبوم دانشمندان، علما، هنرمندان و عرفای متعدد بوده و عشق وعرفان با حضور شیخ الاسلام احمد، از افق آن طلوع نمود. به طوری که همه این ارزشها حکایتگر تلفیق موزون از پیوند زمینههای تاریخی و جغرافیایی؛ اعتقادی؛ اجتماعی؛ اقتصادی و سیاسی مردم این سامان است.

شهری که درتقویم زمان از دسترفته، آرمیده در دشتی حاصلخیز به همین نام، با زیباییهایی بیبدیل و در داستانی بیانتها، همان گسترهای است که در دایره چند پارگی تاریخی رستاق - ولایت - زام با مناطق بسیار آن، دهکدهای کوچک و مستحیل، معروف به »معدآباد« با خانههای دلگشا، نشیمنهای روحافزا و درغایت لطافت و نزاهت و باغهای سبز و خرم بود که آفتاب عرفان در سده پنجمهجری بر کالبدآن تابیدن گرفت. در این چشمانداز و از این حیث، عوامل گوناگون فرهنگی؛ تاریخی؛ مذهبی و اجتماعی موجب تطور آن و سرانجام شکلگیری شهر جام طی قرون وسدههای پیشین شده است.

تربت جام، به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و برخورداری از شرایط مطلوب محیطی، در میانه راههای مواصلاتی شهرهای عمده ی خراسان بزرگ و از سویی، بین دو شهر هرات و نیشابور، قرار گرفته بود. همچنین با شهرهای سرخس، توس ناحیه بادغیس، همجوار بوده است؛ از این رو همواره در شمار مناطق پر اهمیت به لحاظ نظامی، اقتصادی و فرهنگی بوده در تطور و شهرنشینی آن بی تأثیر نبوده است - زارعی و دیگران،. - 174 :1395حاشیه شرقی محدوده تربت جام امروزی به رودخانه مرزی هریرود محدودشده و در میانه آن دشت جام و رودخانه فصلی جامرود واقع است. جمرود یا رودجام با درازای170کیلومتر دردهن دوآب به هریرود می ریزد و تا1200 متری بسترخود را با ماندآبهای گسترده و نیزارهای بلند می پوشاند.

بسترخیزابی هریرود در این نقطه2 / 5 تا3 کیلومتر پهنا داشته و میزان آبدهی - دبی - آن به هجده میلیون مترمکعب می رسد. شاخه قلعه خاکی افغانستان یکی از پررفت و آمدترین پی آبهای هریرود بر سر راه هرات-مشهد از تربت جام قرارگرفته است - پاپلی یزدی، . - 129 :1374 دشت جام که جزئی از حومه آبریز »قره قوم« محسوب می شود به سبب وجود رسوبات جام رود بسیار حاصلخیز است. بنابراین مهمترین دلیل شکلگیری هسته های یکجانشین از اعصار پیش از تاریخ، تاریخی و قرون اسلامی از جمله زیستگاه انسانی با نام »معدآباد « همانا، وجود منابع آبی، آبهای جاری زیرزمینی و رودخانه فصلی جامرود است که بستر آن، عرصه مساعدی برای کشاورزی وزراعت محسوب می شود.

این رودخانه فصلی از شمال شرق تربت جام فعلی عبور کرده و محدوده معدآباد قدیم را مشروب می نموده است. همین طور طغیان فصلی رودخانه و جریان سیل، می توانست عامل تهدید کننده ای برای آن باشد . اما به طور کلی بررسی متون و منابع کهن مؤید این مطلب است که با توجه به استعداد تمدنی پیرامونی، معد آباد از مناطق زام کهن که در دورانهایی بخشی از هرات ، قصبه ای از توس و یا قسمتی از نیشابور و کوره ای از قهستان به شمار آمده، می تواند زیستگاهی باقی مانده از دوران تاریخی باشد که در صدر اسلام و پس از آن نیز به حیات خود تا مرحله شهر نشینی ادامه داده است.

روش پژوهش:

از آنجاییکه منظور اصلی از طرح پژوهش حاضر، شناخت و بررسی تاریخ گرایش به شهر و شهرنشینی تربت جام می باشد، ساختار و اساس آن منطبق بر روشهای تحلیل جغرافیایی منطقه و تحقیق در خصوص روند گسترش تاریخی دهکده معدآباد با مدل مرکزی و جمعیت متصور نسبت به مناطق اقماری خود خواهد بود. از این رو ایجاب می نماید که از بیشترین منابع مکتوب از مؤلفان متون کهن جغرافیایی و تاریخی صدر اسلام به صورت مطالعات کتابخانه ای تا تحلیل و مطالعه تاریخی اسنادی که بتواند به پژوهشگر را برای رسیدن به این هدف کمک نماید، بهره گرفت. بدیهی است در این عرصه عکس های هوایی سالهای 1335 و1346 و نیز یافته های باستان شناسی حاصل از کاوشها و گمانه زنی های محدوده شهری تربت جام، کمک فراوانی به نحوه قالب بندی نتایج پایانی این پژوهش خواهد نمود.

یافته های پژوهش:

تحلیل تاریخی از مفهوم شهر و سیمای کالبدی آن همواره به مرتبه شناخت از فرایند تاریخی آن بستگی دارد. به طوری که با این شناخت بتوان نحوه شکل گیری آن و عناصر مؤثر در رشد و توسعه شهری را بررسی نمود. با این تفاسیر همواره باید این نکته توجه داشت که در مطالعه تربت جام به عنوان یک نقطه شهری باید دو مسئله با اهمیت را مد نظر قرار داد. اینکه رودخانه فصلی جام رود به عنوان بستری مستعد و گذرگاه جنوبی آن مناسب ترین معبر برای مهاجران و مهاجمان برای یکجانشینی و ایجاد زیستگاههایی از حدود هفت هزار سال پیش تا زمان حاضر در این ناحیه بوده و دوم اینکه به سبب فراز و نشیب های تاریخی تربت جام را باید در ارتباط با مراکزی که در دوره های مختلف تاریخی تابع آنها بوده است، مورد تأمل و بررسی قرار داد.

به طوری که متون کهن گواهی می نمایند، ناحیه استقرار این شهر در قرون و سده های گذشته در ولایت »زام« در دوران هایی بخشی از هرات ، قصبه ای از توس و یا بخشی از نیشابور و کوره ای از قهستان بوده است.موقعیت حوضه آبریز جام رود - مأخذ: گزارش مرحله توجیهی جامرود تربت جام - »زام« در بستر حوادث تاریخی ازدیرباز پیوندی ناگسستنی با تاریخ و فرهنگ خراسان داشته است و به عنوان چهارراهی یاد شده که نقطه تلاقی شاهراههای تجاری و نظامی محسوب میشد. این ناحیه همچنین بر سر راه ری؛ قومس؛ نیشابور؛ هرات و خاور دور و از سوی دیگر بر راه زرنج وقهستان به سرخس؛ باختر؛ نسا؛مرو و بخارا قرار داشته و ازنظر ارتباطی در طول تاریخ از رونق و اهمیت خاصی برخوردار بوده است.

درمتون تاریخی ومنابع جغرافیایی به راههایی که درقرون اولیه اسلامی، ولایت جام را به نقاط مختلف خراسان ارتباط میداد و نیز از طریق این شعب، به راههای دیگر منتهی میشد،اشاره شده است - زنگنه،. - 25 :1370مولف فتوح البلدان، احمد بن یحیی بلاذری - 279ق - در ذکر چگونگی فتح زام در سال31هجری گوید، ابن عامر، یزید جرشی پدر سالم بن یزید را به رستاق زام از توابع نیشابور فرستاد و او آن بلد را به عنوه بگشود - بلاذری،:1337ج367، - 1 در سدههای نخستین اسلامی، زام، منطقه وسیعی به هیئت یک شهر از ربع نیشابور و جزئی از اقلیم چهارم بوده و در سال253 قمری،توسط یعقوب لیث صفاری در نزاع با امرای طاهری فتح شده است - منهاج سراج،. - 199 :1363 ولایت زام در سال 287 تا 390 قمری، جزئی از قلمرو حکمرانان سامانی بود.

مؤلف البلدان - 290ق - در این باره می نویسد،:...»و از قومس بر جاده بزرگ تا نیشابورنُه منزل راه است و نیشابور ولایتی است وسیع با نواحی بسیارکه از آن جمله است طبسین و قوهستان، نسا، ابیورد، ابرشهر، جام ، باخرز و.. - یعقوبی، «. - 54 :2536 گویا اوج رونق این رستاق به مرکزیت »بوزجان« در سدهچهارم هجری رقم خورده، به نحویکه در متون به یکصدو هشتاد آبادی در
این ناحیه اشاره شده است - لسترنج،. - 346 :1390 ابوعبداالله محمدبناحمد مقدسی نیز منطقه زام را به عنوان ناحیهای وسیع برشمرده و شهر آن، بوزجان را مانند قصری در برابر خانهای نامیده است - مقدسی،. - 436 :1361

از عهد سامانیان تا اواخر زمامداری سلطانمحمود غزنوی به دلیل وجود دولتی نیرومند در بخارا و غزنه، در نتیجه وجود آرامش نسبی در خراسان و پیشرفت فرهنگی این ناحیه، شخصیتهای بزرگ علمی مانند ریاضیدان معروف ابوالوفابوزجانی؛ شیخابوذر بوزجانی؛ ابوجعفر زامی و... پای به عرصعلمه وادبِ این سرزمین نهادند . این ناحیه دارای دهکدهها و توابع بیشماری بود و »معدآباد« یکی از آنها به شمار می رفت که به لحاظ موقعیت در تلاقی راههای کاروانرو به صورت یک منزلگاه و اطراقگاه مسافران قرار داشت..به طور کلی مسیرهای ارتباطی میان شهرها و آبادیهای قدیم بسیار زیاد و متنوع بود. در شبکه راههای ارتباطی یک راه اصلی یا »شاهراه« وجود داشت که محور اصلی ارتباطی محسوب می شد و بیشترین مسافران ترجیح می دادند تا آن مسیر را طی کنند و البته از مزایای آن نیز برخوردار شوند، مسیرهای اصلی یا شاهراهها در میان راههای دیگر به نسبت میزان رفت و آمد در آن راه تعیین می شد و حرکت مداوم کاروانیان در راه اصلی موجب می شد تا دهکده های کوچک و بزرگ حاشیه ای و نواحی نزدیک اهمیت یافته

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید