بخشی از مقاله

پیشگفتار :
اطلاعاتی که جغرافی دانان ، مورخان ، صاحبان اندیشه و گردشگران از خود به جای گذاشته اند ، در مورد زنجان بسیار اندک و ناچیز است .
به قول مینورسکی خاور شناس معروف انگلیسی (1877-1966 م ) : « منابع قدیم در مورد زنجان ، هیچ ندارد . »
نویسندگان قرون اولیه ی اسلامی در نوشته های خود ، اشاره ای کلی و زودگذر به شهر زنجان نموده اند ولی درباره ی مسایل اجتماعی ، فرهنگی ، هنری و بزرگان علم و دانش آن ، مطالبی نیاورده اند .
با عنایت به آثار تمدن و زندگی انسانی که از هزاره ی سوم ق.م در منطقه ی زنجان مشهود است ، می توان ادعا کرد که زنجان از نظر قدمت تاریخی ، هم سنگ بسیاری از شهرهای قدیم می باشد و همچون آن شهرها باید گذشته ی مدونی داشته باشد . با وجود بزرگانی همچون سهروردی ها ، شیخ اخی فرج زنجانی ، حافظ ابرو ، عماد الدین زنجانی و ... در محدوده ی

جغرافیایی زنجان از طرفی و داشتن موقعیت سوق الجیشی به سبب واقع شدن در مسیر راه ارتباطی شرق به غرب به ویژه در دوران سلجوقیان که با انشعاب شاخه ای از راه ابریشم که ری و زنجان را به تبریز و ارمنستان و سواحل دریای سیاه ، متصل می کرد و زنجان ، خود در مسیر این شاهراه بازرگانی قرار داشت و نیز وجود برخی از قلاع زنجیره ای اسماعیلیه در منطقه از طرف دیگر ، از معدود شهرهایی است که شناسنامه و هویت تاریخی چندان روشنی ندارد .
نتیجه این که در حملات و کشتار و غارت و تخریب ، قبایل وحشی و سلاطین خود کامه شهرها ، روستاها نابود شده و شهرها بارها و بارها از سکنه خالی گشته و ویران شده و در نتیجه زحمات و ابتکارات هنرمندان و صنعتگران به یغما رفته و یا نابود شده است و دوباره بر روی ویرانه های شهر ، شهر دیگری به وجود آمده و زندگی از نو آغاز گشته است .
بنا به دلایل فوق و نیز عدم وجود تواریخ محلی در منطقه و نیز عدم حفاری باستان شناسی کافی ، اسناد و مدارک کافی در مورد زنجان وجود ندارد . نگارنده از ابتدای ترم سوم تا حال که تقریباً یک سال و نیم را در برمی گیرد به دنبال منابع تحقیق و جمع آوری اطلاعات در مورد موضوع تحقیق خود بوده ام و از کتاب خانه های مختلف شهرهای ابهر ، زنجان ، صائین قلعه ، تاکستان و تهران استفاده کرده ام و بیش از یکصد منبع مختلف دیده و مطالب مورد نظر را از آن ها استخراج کرده ام ، ولی در پایان به آن چه که در نظر داشتم ، نتوانستم برسم .
برای پر کردن خلأ فوق مطالب به صورت کلی بیان گردیده و چون زنجان نیز ، جزئی از ایران بوده و هست در اکثر موارد و شاید همه ی موارد از نظر موقعیت اقتصادی ، سیاسی با قوانین و مقررات حکومتی که برای کل کشور وضع شده ، یکسان بوده است . و به همین دلیل ، در بعضی از موارد ، مطالب و اطلاعات ، کلی بیان شده است . به دلیل محدودیت منابع دست اول ، نتوانستم آن چنان که شایسته بود به جزییات بپردازم ، پوزش می طلبم و اظهار عجز خود را اعلام می دارم . به افرادی که در آینده می خواهند در مورد زنجان تحقیق کنند توصیه می کنم مطالب این پایان نامه را مد نظر داشته باشند و سپس خود نیز به کاوش و جستجو بپردازند ، تا انشاء الله نتیجه ی بهتری به دست آید .
«به وضوح می بینیم که انسان کتابی را می نویسد ، مگر آن که بگوید ، اگر این بخش تغییر می کرد ، بهتر بود ، اگر آن جمله اضافه و جمله ای دیگر حذف می شد ، بهتر بود . اگر فلان عبارت مقدم بر مطالب دیگر بود ، زیباتر می شد . این ها ، همه عبرت و بهترین دلیل بر نقص انسان هاست . » « عماد الدین کاتب اصفهانی »
در پایان مطلبی دیگر را از گیرشمن خاورشناس معروف فرانسوی که 25 سال در ایران ، کار باستا

ن شناسی کرده ، نقل می کنم که امیدوارم مقبول افتد :
« ملتی که در برابر همه ی مهاجمات عرب با ترک و مغول توانست نیروی ادامه ی زندگی خویش را حفظ کند ، بلکه همچنین توانست این عناصر خارجی را ایرانی سازد . موقع جغرافیایی ، ثروت های طبیعی فراوان و سکنه ی فعال آن که از سنن یکی از قدیمی ترین فرهنگ های جهان برخوردار است ، در آینده ، در مجمع ملل آسیایی ، مقامی که شایسته ی گذشته ی وی باشد ، برای او کسب خواهند کرد . 1 »

 


نگارنده ـ شهریور 85

جغرافیای تاریخی چیست ؟
جغرافیای تاریخی علمی است که از تأثیر محیط جغرافیایی بر وقایع تاریخی ، سیرتکامل دولت ها و تغییرات مرزی آن ها و تاریخ اکتشافات جغرافیایی بحث می کند 1 .
و به تعریف دیگر ؛ عملی است که رابطه ی بین انسان و طبیعت را در زمان گذشته بررسی می کند . لذا در این علم ، روابط مکانی انسان در قالب مقاطع زمانی در گذشته ، مطرح می شود تا چگونگی مسایل جغرافیایی امروز بشر ، بهتر درک شود و به تعبیر دیگر جغرافیای تاریخی ، همان جغرافیای انسانی گذشته است 2 .
بنابراین بنا داریم تا حد توان رابطه ی بین ساکنان زنجان و نواحی مربوط به آن را در مقطع تاریخی « ورود اسلام به آن تا هجوم مغول » در محدوده ی جغرافیایی ، با توجه به وجود و گذر حکومت های مختلف اسلامی و ایرانی و آن چه که به مالکیت ، اراضی ، فرهنگ و تمدن و ... بر این سرزمین گذشته مورد بررسی قرار دهیم .
وجود رودخانه های قزل اوزن و زنجان رود در اطراف زنجان و نواحی اطراف آن ، یکجانشینی و توسعه و تمدن را در طول تاریخ آشکار می کند .
البته ساختار کالبدی شهر ، مظهری از شرایط سیاسی و نظامی ـ اجتماعی موجود در آن شهر است 3 .
همان طور که در تواریخ مذکور است زنجان در سال 22 یا 24 هجری بدست مسلمانان با جنگ و غلبه فتح شد که این ، حصار و استحکام نظامی شهر و سلحشوری و شجاعت مدافعان و حاکمان وقت شهر را می رساند .
به طوری که می دانیم شهر زنجان دارای کهن دژ و دروازه های مختلفی بوده است ، که پس از حمله ی اعراب ، به احتمال زیاد ویران شده و یا آسیب جدی دیده که بعدها ، مرمت و احیاء شده است .


شهر زنجان قبل از اسلام به سبب داشتن کهن دژ ، دارای مرکز حکومتی ، نهادهای دولتی و ... بوده است که تابع حکومت ساسانی بوده است . و نیز هریک از گروه های قومی و صنفی ، برای خود جایگاه مخصوصی داشتند فلذا هر قسمت شهر یا هر محله ی آن ، به قوم یا گروه مذهبی یا صنفی یا قومی خاص تعلق داشت . مثل محله ی مسگرها ، محله ی عطارها و ... ، امروز

ه نیز ، محله هایی به این نام ها وجود دارد . شهر زنجان نیز همانند سایر شهرهای مملکت ساسانی به فعالیت روزمره ی خود می پرداخته و دارای تمدن ، فرهنگ و ... مخصوص به خود بوده است .
با هجوم اعراب نو مسلمان به شهر زنجان ، شهر از رونق قبلی افتاده و حکومت آن همانند سایر نقاط مفتوحه ی ایران به دست اعراب افتاد . و چون شهر با غلبه فتح شده بود ، زمین های آن جزو اموال مسلمین ( اموال خالصه اسلامی ) در آمد .
کشور ایران ، حدود دو قرن در دوره ی خلفای راشدین ، امویان و عباسیان توسط عاملان یا نمایندگان کامل آن ها اداره می شد . در عصر امویان سرزمین ایران از متعلقات استان کوفه و بصره به شمار می رفت 1 .
وجود کوهستان های صعب العبور و متعدد ، همچنین وجود قلعه های مختلف در اطراف زنجان ، مخالفان حکومتی را پناه گاهی بود به طوری که حکومت کنگریان از اوایل قرن چهارم ، قدرت را در منطقه ی زنجان به دست می گیرد و جبهه مخالفی در برابر نفوذ و سیادت عرب ایجاد می کند .
اسماعیلیان در طی سلطنت سلطان سنجر 483 ـ 522 تبلیغات سیاسی و مذهبی خود را به اوج می رسانند .
ظهور حکومت های کوچک و محلی دیگر همانند خوارزمشاهیان ، غوریان ، اتابکان در نقاط مختلف ایران ، بار دیگر مرزهای بزرگ این کشور را در هم شکست و زمینه ساز حرکت و حمله ی مغول در آغاز قرن هفتم هجری گردید 2 .
زنجان به هنگام هجوم مغول ، تحت نفوذ خوارزمشاهیان بوده به گونه ای که در سال 621 چنگیز خان ، برای کم کردن نفوذ جلال الدین خوارزمشاه حمله ی دوم خود را به زنجان انجام می دهد . و در هجوم سوم که هولاکو آن را رهبری می کند ، نفوذ اسماعیلیه در زنجان و منطقه به کلی از بین می رود ، مراسم قتل و غارت انجام می گیرد و شهر به ویرانه ای تبدیل می شود .
چون ایلخانان مغول سلطانیه را می سازند و آن را به پایتختی بر می گزینند ، زنجان روستایی از روستاهای آن می گردد .


در منابع مختلف از زنجان به سبب اهمیتی که داشته با القاب مختلفی یاد شده مثلاً ابن خرداد به آن را بلاد پهلویین می نامد . ( شاید به سبب تکلم به زبان پهلوی ) ، انبار غله ی ایران نامیده می شود که حتماًبه سبب تولید زیاد غلّه ، در این منطقه بوده است .
زمانی دارالسعاده بوده و در زمان بابیه ، که در سال 1266 عصر ناصرالدین شاه بابیان زنجان شورش کردند و سرکوب شدند ، لقب ارض اعلی گرفته بود . همچنین از زمان قاجار ، خمسه به سبب وجود پنج بلوک یا پنج ایل بزرگ در آن نامیده شد .
زنجان ، امروزه نیز دارای اهمیت و رونق فراوان است ، وجود معادن غنی روی و فلزات مختلف دیگر ، وجود معادن سنگ های زینتی و ساختمانی ، معادن سلیس و ... ، برخورداری از اراضی کشاورزی وسیع و پربازده ، قرار گرفتن در مسیر راه ترانزیتی ایران ـ اروپا ، برخورداری از تولیدات کارخانجات صنعتی مختلف در سطح استان و ... اهمیت آن صد چندان می شود .
اهداف پژوهش
نگارنده در نظر دارد ، جغرافیای تاریخی زنجان را از ورود مسلمانان به آن تا هجوم مغول ـ که حدود 600 سال را در بر می گیرد ـ بررسی کند و مطالب جمع آوری شده را ، طوری طبقه بندی نماید و به آن انسجام بخشد که ، به صورت سال شمار و ، یا سلسله های حکومتی ، مورد مطالعه قرار گیرد . ( البته سنواتی که در منابع قدیم ، دارای اتفاق و خبری مکتوب باشد )


پیشینه ی پژوهش
سه کتاب از سه نویسنده ی مختلف در مورد تاریخ زنجان وجود دارد : 1 ـ تاریخ زنجان نوشته ی هوشنگ ثبوتی که تاریخ زنجان را از آغاز تا سال تألیف ( 1365 ) در بر می گیرد . این کتاب شامل 247 صفحه است و بیشتر به مطالب کمی پرداخته و به علت کلی حجم کتاب ، نتوانسته به مطالب جزیی بپردازد
2 ـ تاریخ زنجان نوشته ی رامین سلطانی ، بیشتر در مورد منابع تحقیق و طارم و بزرگان زنجان تا هجوم مغول را در بر می گیرد .
3 ـ تاریخ زنجان نوشته ی سید ابراهیم زنجانی ، در مورد رجال زنجان در قرون دوازده ، سیزده و چهارده قمری می باشد .
همچنین کتاب دیگری به نام بناهای تاریخی و آرامگاهی استان زنجان نوشته ی هوشنگ ثبوتی وجود دارد که در آن به بناهای تاریخی و آرامگاهی زنجان و منطقه ، پرداخته شده است .
دیگر، کتاب جغرافیای استان زنجان ، اشاره ای اختصار گونه به جغرافیای این استان دارد .
به هر حال ، تا کنون در این مقطع زمانی خاص ، و به این شیوه ، پژوهشی صورت نگرفته و بال

طبع کتابی هم تألیف نشده است . بنابراین این کار می تواند ، مشوقی برای دیگر پژوهش گران باشد که طالب مطالعه در جغرافیای زنجان هستند . این پژوهش می تواند آن ها را از راه میان بر ، به مقصد نزدیک تر نماید . و تا حد توان دشواری ها را از سر راه آنان بردارد .
روش پژوهش
روش پژوهش در این تحقیق ، روش تحقیق کتابخانه ای است و در بعضی از موارد آمیخته ای از روش کتابخانه ای و روش میدانی صورت گرفته ، به گونه ای که ، یافته های مکتوب در منابع با یافته های عینی ، مطابقت داده شده و سرانجام نظر نگارنده ، با حفظ امانت مکتوبات م

نابع قدیم ، اعمال شده است . ( مکان هایی مانند آتشکده ی شیز ، غار کتله خور ، روستای سر جهان که در پژوهش حاضر ، مورد بررسی قرار گرفته ، از نزدیک توسط نگارنده به همراه راهنمایان محل ، روئت شده است )
محدودیت های پژوهش
به دلیل نبود تاریخ نگاران محلی در این منطقه ، در مقطع زمانی مورد مطالعه ، همچنین کمبود منابع دست اول و قدیم که در آن ها ، به زنجان پرداخته شده باشد و عدم حفاری های باستان شناسی کافی ، اطلاعات و یافته های اندکی ، ازاین منطقه نصیب پژوهشگر می شود و در مواردی او را با ناکامی مواجه می سازد . که نگارنده این خلأ را با بررسی کلی مساله پر کرده و زنجان را که یکی از شهر های ایران بوده و سرنوشتی همسان با دیگر شهر های آن داشته ، در آن گنجانده است . که امید است ، در این مورد موفق بوده باشد و مقبول افتد .

مآخذ شناسی ( تحلیل منابع )
در میان منابع قدیم هیچ کتابی را سراغ نداریم که به طور مستقل به زنجان ، تاریخ ، جغرافیا ، مشاهیر علما و دانشمندان و ... آن پرداخته باشد ، مانند تاریخ نیشاپور تألیف ابو عبد

ا... حاکم نیشاپوری که به تاریخ نیشاپور پرداخته است .
آن چه در منابع قدیم ، در مورد زنجان وجود دارد ، صرفاً اشاراتی بس کوتاه و گذراست . مورخ برای نزدیک شدن به تاریخ زنجان ، باید مطالعات چند ساله ای در منابع قدیم و جدید داشته باشد ، تا بتواند حق مطلب را ادا نماید .
1 ـ البلدان ، اولین منبعی که ذکری از زنجان آورده ، البلدان تألیف احمد بن اسحاق یعقوبی ( م 284 هـ ق ) ، گرچه مؤلف ان ، مورخ مشهوری است ولی درباره ی ایران مطلب چندانی ندار

د . جزییات مربوط به جاده های ایران ، تنها در این کتاب به طور کامل شرح داده شده است او را پدر جغرافیای اسلامی دانسته اند این کتاب به علت قدمت تألیف و شهرت مؤلف آن دارای اعتبار است . این کتاب ترجمه ی آقای محمد ابراهیم آیتی به چاپ رسیده است .
2 ـ فتوح البلدان بلادزی ( م 279 ه ق ) ، در حدود نیمه ی سوم قرن سوم نوشته شده است . بلادزی ، از جوانی در دربار مأمون بود ، در دربار المعتز نیز نفوذ داشته است . وی در عصر نهضت ترجمه ی اسلامی که اوج شکوفایی علوم در قلمرو اسلامی است می زیسته است .
او از دانشمندان بزرگ زمان خود به شمار می رفت و به زبان فارسی تسلط کامل داشت . گفته می شودفراقه بن جعفر یکی از شاگردان وی بوده است .
بلادزی در نوشتن فتوح البلدان تقریباً از همه ی منابع و کتب پیش از خود درباره ی موضوع مورد بحث خود ، استفاده کرده است و نیز از تعداد زیادی دانشمند و راوی و آگاه زمان خود در بدست آوردن اطلاعات ، بهره جسته است .
کتاب وی فقط به فتح ممالک و شهرها بدست اعراب نو مسلمان اکتفا نکرده ، بلکه اتفاقات تاریخی آن ممالک و شهرها را تا زمان حیات خود ثبت کرده است . کتاب وی اطلاعات مفیدی از سرزمین های مختلف از جمله ایران ، در دوره ی عباسیان به دست می دهد .
3 ـ مسالک و ممالک ابن خرداد به ( م 300 ه ق ) مؤلف ، خود اهل خراسان و صاحب برید ولایت جبل در دستگاه معتمد عباسی ، بوده است و به خاطر همین سمت ، اطلاعات مفید و

ارزنده ای در توصیف راه های تجاری و مواصلاتی متعدد به دست می دهد .
او تألیف این اثر را از 230 تا 234 آغاز کرده که هم زمان با سفر او از سامره بوده است .
ابن خرداد ، نخستین فردی است که کتابی در جغرافیای اقتصادی گرد آوری کرده و اثر و

ی برای ما باقی مانده است .
وی ، به خاطر نزدیکی به خلافت عباسی ، امکان استفاده از کتابخانه ها و آرشیوهای حکومتی را داشته است و بدین جهت می تواند اطلاعات موثق و کاملی را ارائه دهد .
قدمت تاریخی اثر واطلاعات جغرافیای انسانی ـ اقتصادی وی آن را در مجموع آثار منحصر به فرد قرار می دهد . این کتاب به ترجمه ی سعید خاکرند با مقدمه ی مفصلی از آندره میکل به چاپ رسیده است .
4 ـ کتاب الخراج قدامه بن جعفر ( م 337 ه ق ) معروف به کاتب بغدادی . نام کامل کتاب وی کتاب الخراج و صنعه الکتابه است . که در نه منزل نوشته ولی چهار منزل آن به دست ما رسیده است . وی ابتدا مسیحی بوده است ولی به اصرار شدید خلیفه المکتفی عباسی خلافت ( 289 ـ 295 ) مسلمان شد . او در اواخر زندگانی به منصب صاحب البرید ی رسید . قدامه کار اداری را با مسایل ادبی آمیخت .
کتاب الخراج ، در باب خراج از مآخذ معتبر بوده است . وچون قدامه خود ناظر حساب و درآمد در اداره ی مرکز بغداد بوده است شغلش ایجاب می کرده است که در آن از تقسیمات قلمرو خلافت و سازمان برید و مالیات هر ولایت ، سخن گوید . او در این کتاب بیشتر به وصف راه های برید و ولایات ، توجه دارد .
می توان گفت : کتاب وی تکمله ای بر کتاب ابن خرداد به است . چون غالباً بر مدارک رسمی آن تکیه دارد .
او نیز همانند یعقوبی و ابن خرداد به ، تقسیم کتاب خود را بنا بر جهات اربعه ( شمال ، جنوب ، مشرق و مغرب ) بر تقسیم جهان ، بر چهار ربع گذاشته است .
این کتاب به اهتمام و تصحیح دکتر حسین قره چانلو به چاپ رسیده است .
5 ـ مسالک و ممالک اصطخری ( م 346 ه ق ) وی بسیاری از ممالک را از دیار عرب تا ترکستا

 

ن به قدم سیاحت کرده و درباره ی پیشه و بازرگانی ها که در هر شهری دیده ، اطلاعات سودمندی ارایه کرده . اصطخری ، اهل استخر ( اصطخر ) فارس بوده و به جهان گردی ، علاقه ی تمام داشته است .
اصطخری کتاب خود را ، بااستناد به کتاب صورالاقالیم ابوزید بلخی ( م 322 ) ، تالیف کرده است و نیز در طرح نقشه ها نیز از وی پیروی کرده است .این کتاب در قرون پنجم یا ششم به فارسی ترجمه شده ولی ترجمه صحیح و کاملی به شمار نمی رود . قدمت زمان تألیف کتاب و اطلاعاتی که به دست می دهد ، آن را در زمره ی کتب دست اول قرار می دهد .
اصطخری نقشه های جغرافیایی رنگی نیز در معرفی سرزمین ها از خود به یادگار گذاشته است که در صورت دیار جبال ( قهستان ) و صورت دیار دیلم و طبرستان ، نام زنجان به چشم می خورد . این کتاب به اهتمام دکتر ایرج افشار به چاپ رسیده است .
6 ـ سفرنامه ی ابودلف در ایران ، تألیف مسعود بن مهلهل الخزرجی الینبوعی شاعر ، جهان گرد ، جغرافی دان و معدن شناس عرب در اواخر قرن چهارم هجری است . کتاب شامل دو قسمت الرساله الاول و الرساله الثانیه می باشد .
کتاب الرساله الثانیه شامل مسافرت های وی در بلاد مغرب و شمال ایران است و اطلاعات مفیدی در مورد بعضی از سلاله های ایران مانند آل زیار ، سامانیان و آل مسافر ( زنجان و ... ) و علویان طبرستان به دست می دهد .
کتاب الرساله الثانیه وی ، برای هر مورخی که در باب تاریخ ایران ، تحقیق می کند به غایت مفید است .
چون گزارش های سیاح که از دیده ها و شنیده هایش گرد آوری شده ، در زمینه ی تاریخ ، جغرافیا و خصوصاً معدن شناسی است . بنابراین ارزش علمی فراوانی دارد .
این کتاب به نام سفرنامه ی ابودلف در ایران با تعلیقات و تحقیقات مینورسکی و ترجمه ی سید ابوالفضل طباطبایی به چاپ رسیده است .
این کتاب از دژ شمیران طارم ، سلسله ی مسافری ، معادن شهر شیز و تخت سلیمان و ... در زنجان و اطراف آن در سال 341 ،اطلاعات مفیدی ارایه می دهد .
7 ـ صوره الارض ، تألیف ابوالقاسم محمدبن حوقل ، معروف به ابن حوقل ، جغرافی دان و سیاح معروف عرب است .
او این کتاب را در حدود سال 350 هـ. ق نوشته است .
ابن حوقل سفر خود را در سال 331 هجری از بغداد آغاز کرد و به قصد تجارت و سیاحت در ا

 

قصی نقاط قلمرو اسلامی ، سفر کرد . وی از کتاب های مسالک ممالک ابن خرداد به و اصطخری ، الخراج قدامه اقتباس های فراوانی کرده است .
او در سال 340 با اصطخری ملاقات داشته و به پیشنهاد اصطخری به اصلاح چند نقشه و تجدید نظر در محتوای کتاب وی پرداخته است . به طوری که در برخی موارد ، مطالب اصطخری را حرف به حرف آورده است .
سفرنامه ی ابن حوقل ( صوره الارض ) حایز اهمیت فراوانی است ، زیرا از آداب و رسوم ، زبان ، اوضاع اجتماعی ، اقتصادی و راه های سرزمین های مختلف ، اطلاعات قابل توجهی به دست می دهد .
در این کتاب واژه ها و لغات فارسی بسیاری به کار رفته که رواج آن واژه ها را در قرن چهارم ( زمان تألیف کتاب ) می رساند . این کتاب ، با ترجمه و تحقیق دکتر جعفر شعار به چاپ رسیده است .
8 ـ حدود العالم من المشرق الی المغرب ، از مؤلفی ناشناخته که به سال 372 هـ ق تألیف شده است .
این کتاب با وجود اجمال و ایجاز ، متضمن اطلاعات بسیار سودمندی است . و یکی از کهن ترین متون به جای مانده ی فارسی است . این کتاب یک بار به کوشش دکتر سید جلال الدین تهرانی و بار دیگر به کوشش دکتر منوچهر ستوده به چاپ رسیده است .
9 ـ احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم تألیف ابوعبدا... محمد مقدسی ، از جغرافی نویسان اسلامی قرن چهارم هجری است . این کتاب از مهمترین و اصلی ترین منابع قدیم است که به سبب اشتمال بر ذکر آب و هوا و عادات و رسوم و صنایع و محصولات و نقود و طرق و اوزان و میزان خراج هر یک از بلاد ، فواید بسیار می توان از آن به دست آورد .
او از بزرگترین جغرافی دانان جهان است و در بلاد مختلف ، خاصه ایران ، سفرهای فراوانی کرده است .
این کتاب با ترجمه دکتر علی نقی منزوی به چاپ رسیده است .
10 ـ تاریخ جهان گشای جوینی تألیف عطامک جوینی ( م 681 ه ق ) معروف به صاحب دیوان که در فاصله ی سال های 650 تا 658 نوشته شده است . این کتاب در 3 جلد چاپ شده است که جلد دوم آن در تاریخ خوارزم شاهیان و ... است و جلد سوم آن مربوط به اسماعیلیان است .
جلد سوم آن ، تاریخ فرقه ی اسماعیلی را تا آخرین رهبر آن ها بازگو می کند .
چون وی در دستگاه حکمرانی مغول ها ، دارای منصب بزرگی بوده ، به بسیاری از اخبار و اطلاعات و منابع ، دسترسی داشته است و از این رو می تواند منبع معتبر و قابل استنادی در تاریخ نگاری باشد .
مؤلف کتاب در سلطانیه پایتخت ایلخانان زندگی می کرده و به زنجان و اطراف آن دسترسی تام داشته ، از آن جهت ، در تاریخ زنجان ، منبع مهم و قابل استنادی به شمار می رود .
این کتاب با ترجمه و تحقیق دکتر محمد قزوینی به چاپ رسیده است .


11 ـ سفرنامه ی ناصرخسرو قبادیانی شاعر و سیاح قرن پنجم هجری است که سرزمین های شمال غرب ایران ، سرزمین ترکیه ، عراق ، سوریه و ... را پیموده است .
او یکی از داعیان اسماعیلی است که لقب حجت گرفت . وی شاعر و نویسنده و مبلغی توانا ، بوده است . ناصر خسرو در سال 437 از دژ شمیران ، دیدن کرده و مشاهدات خود را در سفر نامه ا
او راه ها ، فاصله ها ، شهر ها ، انواع بناها و ... ، ویژگی های جغرافیایی و اقلیمی و ... را در سفر نامه ی خود آورده است . و برای اطلاع از احوال بسیاری از بلاد ایران در آن ادوار ، مرجع خوبی است .
این کتاب به کوشش نادر وزین پور به چاپ رسیده است .
12 ـ معجم البلدان یاقوت حموی ( 574 ـ 626 هـ ق ) جامع ترین و مهم ترین مآخذ ، برای کسب اطلاعات دقیق و درست در باب جغرافیای بلاد اسلام و ایران است .
او با مسافرت های زیاد و استفاده از کتابخانه های مهم ، خاصه در شهر مرو و مطالعه ی مآخذ و مراجع جغرافی نویسان دیگر ، اطلاعات خود را تکمیل نموده است . این کتاب ، فرهنگ جغرافیایی بسیار مفصلی دارد که به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده و مؤلف در ضبط و تصحیح اعلام و اسلامی بلاد و قراء ، اهتمام بسیار کرده است .
این کتاب در 4 جلد عربی است که تنها دو جلد آن توسط دکتر علی نقی منزوی به فارسی ترجمه شده و به چاپ رسیده است . از متن عربی و ترجمه ی فارسی این کتاب در تدوین پایان نامه ، بهره ی فراوان برده ام .
وی صاحب کتاب برگزیده ی مشترک به ترجمه ی محمد پروین گنابادی نیز می باشد .
13 ـ آثار البلاد و اخبار العباد تألیف زکریابن محمد قزوینی ( 605 – 682 هـ.ق ) است .
وی از معجم البلدان یاقوت حموی استفاده های فراوان کرده است .
این کتاب گذشته از اطلاعات جغرافیایی و تاریخی که از سرزمین ها و شهرهای مختلف به دست می دهد ، آگاهی های فراوانی از معادن ، چشمه ها ، مناظر دیدنی ، ضرب المثل ها و آداب مردم نیز دارد .
این کتاب توسط عبدالرحمن شرفکندی ترجمه و یک بار به وسیله ای میر هاشم محدث و بار دیگر به وسیله ی سید محمد شاهمرادی ، تصحیح و منتشر شده است . از این کتاب نیز در تدوین پایان نامه استفاده ی فراوانی بعمل آمد .
14 ـ نزهه القلوب تألیف حمد الله مستوفی ( 680 – 750 ) حاکم تومان قزوین و ابهر و طارمین در سال 711 هـ.ق ـ است که در سال 740 هـ.ق نگاشته شده است . مستوفی تحت حمایت خواجه رشید الدین فضل الله همدانی بوده است .
وی در این کتاب گذشته از نکات مهم جغرافیایی ، نکات ارزنده ی تاریخی راجع به خراج و مالیات و احوال تجارت نیز دارد . این کتاب توسط گای لیسترنج ، متشرق انگلیسی ( 1854 – 1933 م ) به سال 1914 م تصحیح و به زبان انگلیسی به چاپ رسید . و سرانجام با تصحیح و ترجمه ی دکتر محمد دبیر سیاقی به چاپ رسیده است .
این کتاب حاوی اطلاعات مفید و ارزنده ای درباره ی سرزمین های ایران است و از آن در تحق

یق خود بهره برده ام .
15 ـ تاریخ گزیده تألیف حمدالله مستوفی ( 680 – 750 هـ.ق ) ، به سال 730 هـ.ق است .
این کتاب در شش باب نوشته شده که از ذکر پیامبران شروع به سلسله های پادشاهی ، اسماعیلیه ، علماء ، شعراء و ... می پردازد . می توان گفت تاریخ گزیده ، دایره المعارف نوی

سندگان ، شاعران ، بزرگان و ... تا سال 730 می باشد .
این کتاب ابتدا توسط ادوارد براون و نیکلسون در سال 1913 با حواشی و توضیحات به انگلیسی برگردانده شد و سرانجام به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی به فارسی ترجمه و چاپ شد .
در معرفی شخصیتهای زنجان از این کتاب بهره برده ام .
16 ـ مراه البلدان تألیف محمد حسن خان اعتماد السلطنه ( 1259 – 1313 هـ.ق ) از رجال قاجار عهد ناصری است که فرهنگ تذکره ی جغرافیایی قدیم را از مآخذ گذشته ، نقل کرده است و نیز ، شامل معلومات جدیدی درباره ی بلاد مختلف می باشد . این کتاب در 4 جلد نوشته شده و ناتمام باقی مانده ، مراه البلدان توسط آقای میرهاشم محدث و عبدالحسین نوایی در مجموعه ای سه جلدی تصحیح و تدوین و چاپ شده است .
این کتاب چون به استناد کتب قدیمه نگاشته شده ، دارای ارزش و اهمیت علمی بالایی است و بدین جهت مورد استفاده قرار گرفته است .
17 ـ سفرنامه ی کلاویخو نوشته ی روی کنزاله کلاویخو سفیر پادشاه اسپانیا در دربار تیمور گورکانی است که در حدود سال 1430 م / 808 هـ.ق به ایران آمده و در اواخر عمر تیمور ، توسط دربار وی پذیرفته شده و مورد محبت قرار گرفته است .
وی احوال طرق و کاروان ها را از تبریز تا تهران و مشهد که پانصد سال پیش از این ، طی کرده و نیز احوال اجتماعی و اداری آن روزگار را دقیقاً ثبت کرده است .
وی از زنجان نیز دیدن کرده و چند روزی را در آن گذرانده است .
کلاویخو اطلاعات سودمندی از شهر زنجان در سال مذکور به دست می دهد که قابل استناد می باشد .
18 ـ جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی تألیف گای لسترنج ( 1854 – 1933 ) خاورشناس انگلیسی است که در سال 1905 به رشته ی تحریر درآورده است .
او در تدوین این کتاب ، از منابع فارسی ، عربی و ترکی قدیم استفاده کرده است .
مقصود از خلافت شرقی ؛ خلافت خلفای راشدین ، خلفای اموی و عباسی است که مرکز حکومت آن ها مشرق زمین بوده است . این کتاب در رشته ی جغرافیای تاریخی ممالک اسلامی ، فشرده و چکیده ای است از تألیفات و تحقیقات جغرافی نویسان قدیم مسلمین که باپای خود به هر شهر و دیاری رفته اند و آنچه را دیده و شنیده و پرسیده و یافته اند یادداشت کرده اند و برای ما ذخی

ره ی گران بهایی از معلومات خود باقی گذاشته اند .
در تدوین مطالب خود از این کتاب ، بسیار استفاده کرده ام .
19 ـ تاریخ بیهقی ؛ تألیف ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی ( 385 – 470 هـ.ق ) ، از معتبرترین منابع دست اول ، درباره ی تاریخ عهد غزنویان و یکی از کتب تاریخی بسیار ارزشمند فارسی به شمار می رود .
از جغرافیا و اوضاع و احوال آن زمان ، اطلاعات مفیدی به دست می دهد .
وی در زمان سلطان محمود غزنوی ، در دیوان رسایل مشغول خدمت بوده ، در زمان جانشینان سلطان محمود به مقام وزارت نیز رسید . با توجه به این که کتاب در قرن پنجم تدوین یافته و مؤلف خود در دربار حکومتی شاغل بوده و اوضاع و احوال زمان را به چشم دیده و یا از منابع دیگر استفاده کرده می تواند قابل استفاده باشد .
این کتاب به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر به چاپ رسیده است .
20 ـ مالک و زارع در ایران نوشته خانم 1.ک.س . لمتون ، از ایران شناسان معاصر انگلیسی است .
او به زبان فارسی تسلط کامل داشت و آن را تدریس می کرد . او وابسته ی مطبوعات سفارت انگلستان بوده که ازسال 1939 تا 1945 در تهران مشغول خدمت بوده است .
لمتون ، این کتاب را در سال 1952 به رشته ی تحریر در آورد . او در تدوین کتاب خود ، از منابع قدیم فارسی ، عربی ، ترکی و لاتین استفاده کرده است . و سفرهای دور و درازی به اقصی نقاط ایران کرده تا راه و رسم ملکداری و روابط مالک و زارع را از نزدیک ، مشاهده کند .
این کتاب حاوی اطلاعات مفیدی در زمینه ی کشاورزی و روش های اجاره ی زمین در زمان های مختلف ، خاصه در قرون بعد از اسلام به دست می دهد . نیز ، حاوی اطلاعاتی در زمینه ی زمین های زراعتی زنجان است .
21 ـ شهریاران گمنام نوشته ی احمد کسروی ( 1269 – 1324 هـ.ش ) مورخ نامی معاصر است .
وی در این کتاب که پژوهشی در تاریخ ایران است از دیلمیان ، جستانیان ، کنگریان ، سالاریان و ... مطالبسودمند و مفیدی ارائه می دهد . خاصه در مورد کنگریان ، که تختگاه آن ها ، دژ شمیران طارم، واقع در استان زنجان بوده است ، و بین سال های 307 تا 454 بر این مرزوبوم حکومت می کرده اند .
وی نام فرمانروایان ، مدت فرمانروایی و زمان حکومت آنان را در محدوده ی زنجان ، ابهر و قزوین که حوزه ی قلمرو حکومتی آنان بوده ، به تصویر می کشد و به فعالیت اسماعیلیه در این مقطع زمانی نیز اشاراتی دارد . با توجه به مطلب فوق ، این کتاب حاوی اطلاعات مفیدی در زمینه ی زنجان و نواحی آن است و می تواند منبع تاریخی مناسبی برای تحقیق باشد ، خاصه که نویسنده ی آن از مورخان موفق و مشهور معاصر است . از کتاب مذکور استفاده ی زیادی در تدوین پایان نامه ی خود به عمل آورده ام .


از کتاب های دیگری نیز در تدوین پایان نامه ی خود بهره برده ام که نام اثر و نام نویسنده و اطلاعات مربوط به آنها ، در بخش منابع و مآخذ ، خواهد آمد .

فصل دوم ـ جغرافیای طبیعی ، موقعیت و حدود زنجان
جغرافیای استان زنجان


موقعیت استان زنجان

ناهمواری های استان


نقش ناهمواری ها در زندگی ساکنان استان
معادن
آب و هوا و انواع آن در استان
تقسیمات سیاسی استان
منابع آب استان
موقعیت تاریخی ـ جغرافیایی زنجان
آب و هوا

رودخانه ها

چشمه ها
راه ها و اهمیت آن ها ـ فاصله ها
برج و باروی زنجان
وجه تسمیه ی زنجان
زبان
مذهب
خصوصیات مردم زنجان
زنجان در کدام ناحیه است ؟
جغرافیای استان زنجان
موقعیت استان زنجان
استان زنجان ، با مساحتی در حدود 22164 کیلومتر مربع ، 5/1 درصد از مساحت کشور ایران را شامل می شود که بین 35 تا 37 درجه عرض شمالی و 47 تا 49 درجه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار دارد .
ناهمواری های استان
استان زنجان از نظر ناهمواری با توجه به میزان ارتفاع و شیب ظاهری به

واحدهای کوهستان ، تپه ماهور و دشت تقسیم می شود .
الف : کوه های موجود در استان 4 دسته اند .
1ـ رشته شمالی ـ شامل دامنه های جنوبی کوه های تالش ( در شمال قزل اوزن و حوضه منجیل قرار دارد و ارتفاع آن به 2500 تا 3000 متر از سطح دریا می رسد ) در این قسمت به علت بالا بودن میزان بارش ، هوازدگی سنگ ها زیاد بوده و ضخامت خاک نسبتاً ب

یشتر است .
2 ـ رشته کوه های شرقی ، که در غرب دشت قزوین به صورت چند رشته ی موازی از شمال غرب به جنوب شرق کشیده شده .
3 ـ رشته ی قافلانکوه که بین میانه و زنجان واقع شده و دنباله ی کوه های زاگرس است .
4 ـ رشته کوه های غربی و جنوب غربی استان ، شامل کوه های دمیرلو ، جهان داغ و قیدار

ب : تپه ماهورها :
به تپه های واقع در دامنه ی کوه ها گفته می شود و از کوه ها کم ارتفاع ترند و از یک طرف به کوه های بلند و از طرف دیگر با شیب ملایمی به دشت منتهی می شوند .1
ج : دشت ( سرزمین های هموار )
1 ـ دشت شمالی ، دشت زنجان ـ ابهر است که دشت وسیع و مرتفعی است . این دشت از شمال غرب استان به طرف جنوب شرق کشیده شده است .
ارتفاع متوسط این دشت 100 متر می باشد که از حوضه ی منجیل شر

وع و تا نواحی اطراف سلطانیه ، ادامه دارد و به وسیله ی زنجان رود ( که با جهت جریان رو به شمال غرب ، به قزل اوزن می ریزد ) و ابهر رود ( که با جهت جریان رو به جنوب شرق به رود شور پیوسته به دریاچه ی نمک قم می ریزد ) ، آبیاری می گردد . بخش مرتفع این دشت ، در ناحیه ی سلطانیه ، 1700 متر است .
2 ـ دشت های جنوبی استان که غالباً مرتفع اند و شامل تپه ها و دشت های کوچک تر است مانند دشت های کاوند ، دو تپه و کرسف که ارتفاع متوسط آن ها در حدود 1700 متر است . 2
نقش ناهمواری ها در زندگی ساکنان استان
وجود ناهمواری ها در استان در ابعاد مختلف زندگی چون دام پروری ،کشاورزی ، پوشش گیاهی ، آب و هوا ، احداث راه ها و ساختمانها و تشکیل سکونت گاه های انسانی ، تأثیر زیادی دارد و نهایتاً در شیوه ی معیشت و زندگی مردم نقش مهمی را ایفا می کند .
فعالیت های کشاورزی در دشت ها و کوه پایه های استان بیشتر پوشش گیاهی ( مرتع ) در ناحیه ی کوهستانی ، باعث رشد دام داری و دام پروری دراین منطقه شده است . به طوری که سالم ترین دام ها از نظر گوشت و مغذی ترین لبنیات و عسل از نظر درصد چربی و کالری ، به مناطق کوهستانی استان تعلق دارد .
در کنار کشاورزی و دام داری ، فعالیت های اقتصادی دیگر مانند باغ داری ، زنبورداری ، صنایع دستی ، صنایع ماشینی و صنایع استخراجی و خدماتی در این استان انجام می گیرد .
معادن
استان زنجان یکی از ذخایر عظیم معدنی در کشور محسوب می شود که در صورت استخراج و استفاده ی مطلوب و صحیح ، استان می تواند به عنوان قطب مهم اقتصادی در کشور مطرح شود . معادنی مانند : سرب ، روی ، سلیس ، سنگهای مرمرین و ساختمانی و ... 1


آب و هوا
آب و هوای استان که متأثر از ميزان بارندگی و دماست باعث به وجود آمدن مناطق مختلف در استان شده و در شکل گيری و تنوع ويژگي های زيستی ، تأثير به سزايی دارد .
تغييرات دما ، از تغييرات ارتفاع ، تأثير می پذيرد . به طوری که پوشش گياهی در نواحی شمالی استان که هم مرز استان گيلان است و از ارتفاع زيادی برخوردار است ، بيشتر از ساير نواحی استان می باشد .
ميزان بارش سالانه در اين منطقه به 1000 ميلی ليتر می رسد . ولی دره ی س

فلای قزل اوزن که ارتفاع نيز کم است ، ميزان بارش سالانه 200 ميلی ليتر است که منطقه خشکی را به وجود آورده است .
ميانگين بارندگی استان 314 ميلی ليتر است .
انواع آب و هوا در استان
الف : ناحيه سرد سيری - که همان آب و هوای منطقه کوهستانی است ، دارای تابستان های معتدل و زمستان های سرد است . شهرستان زنجان ، ماهنشان ، ابه

ر ، خدابنده ، خرمدره ، ايج رود در اين منطقه آب و هوای قرار دارند . ميزان رطوبت نسبی 61- 44 درصد و تعداد روزهای يخ بندان 110 روز در سال می باشد .
ب - ناحيه معتدل - قسمت پست غرب استان ، شامل قشلاقات افشار و بزينه رود ( خدابنده ) و قسمتی از شهرستان زنجان و ماهنشان که در کنار رود قزل اوزن قرار دارند .
ج – ناحيه نيمه گرمسير طارم عليا در شمال زنجان ، دارای تابستا ن های گرم و زمستان های ملايم و مرطوب است . در اين ناحيه حداکثر درجه حرارت 42 و حداقل آن 5/8 درجه سانتی گراد است 1 .
تقسيمات سياسی استان
استان زنجان شامل 7 شهرستان و 15 بخش است و مرکز آن شهر زنجان می باشد . شهرستان ها شامل : زنجان ، ماهنشان ، طارم ، ايج رود ، ابهر ، خرمدره و خدابنده است .
منابع آب استان
استان زنجان دارای منابع آب سطحی و زير زمينی است که منابع سطحی آن ، شامل رودهای دایمی قزل اوزن ، زنجان رود ، ابهر رود ، خرا رود ، سجاس رود ، بزينه رود و ايج رود است که بيشتر اين رودها نيز فصلی بوده و مقدار آب دهی آنها در فصل بهار و اوايل تابستان است .
اغلب رودهای منطقه کم آب هستند و در تابستان خشک می شود .
70 درصد آب مصرفی استان از منابع زير زمينی تأمين می شود که به مصرف شرب شهر ها و آبياری اراضی و مصارف صنعتی می رسد .
احداث سدهای مختلف دراستان باعث رونق کشاورزی وپرورش ماهی ودامپروری در منطقه شده است2
از آنجا که گذشت ميليون ها سال آب و هوای و اقليم منطقه را تغيير می دهد . و از تاريخ وجود زنجان چند هزار سالی نمی گذرد ، بنابر اين مطالب مربوط به اين بخش از کتاب جغرافيای استان زنجان که در تدوين آن از کتب فراوان ديگر استفاده شده و همچنين از افراد بومی اين منطقه در تدوين کتاب بهره برده شده و به نظر صحيح تر و به واقعيت نزديک تر می رسد ، استفاده شده است .


موقعيت تاريخی – جغرافيای زنجان
بر طبق مدارک آشوری در قرن هفتم قبل از ميلاد ، حدودا شهرستان زنجان مادای نام داشته1 و امروزه نيز روستایی به نام ماد آباد با داشتن آثاری از هزاره ی اول ق. م رونق منطقه را در اين دوره از تاريخ بازگو می کند 2 .
در دوره اشکانيان و ساسانيان علی الخصوص ، دره های زنجان رود و قزل اوزن از رونق بيشتری برخوردار بوده است . آتشگاه عظيم تخت سليمان در غرب و عبادتگاه بهستان در جنوب و آتشکده ی ساسانی در طارم مويد اين نظريه در منطقه است . قدمت آتشکده تشوير در طارم عليا به قرون دوم تا پنجم ميلاد ی می رسد 3 ابوالفداء به نقل از ابن حوقل زنجان را از اقص

ی شهر های جبال از جانب شمال می داند که ابهر در جنوب آن است 4 . ابن خردادبه زنجان را شهری بزرگ و مشهور از نواحی جبال می داند که بر سر راه آذربايجان ودر نزديکی ابهر و قزوين است 5 اصطخری زنجان را جز ديار طبرستان و ديلم ذکر می کند که دارای نعمت و درخت و کشاورزی فراوان است 6 رييس نيا در آذربايجان در سير تاريخ ايران جلد 2 می نويسد : در اواخر قرن چهارم ميلادی ابريشم و سنگ های قيمتی و زينت آلات و آثار نادر هنری ، از آذربايجان و از طريق زنجان و تبريز به بنادر دريای سياه می رسيد تا به روم پايتخت بيزانس برسد 1 و هم او گويد : شاهراه خراسان از طريق دينور ، زنجان ، مراغه ، ميانج ، اردبيل و ورثان به اران می

رفت . 2 قزوينی می گويد : زنجان شهر مشهوری در ناحيه جبال ميان ابهر و خلخال است . و شاهراه قوافل روم و خراسان و شام و عراق و عربستان است و از اين رو اطراف و اکناف زنجان همواره جای دزدان و راهزنان است 3 مقدسی زنجان را درسرحد که فرسوده شده و نهری که از آن می گذرد ياد می کند و شهر های اين سرزمين را همه خوب و پربرکت و مرکز ميوه و گوشت ونعمت های نيکو وارزان می داند . 4 گفته مقدسی را در مورد فرسودگی ، لمتون نيز تأييد می کند و می گويد : در ايران کمتر جای را می توان يافت که آب و باد زمين را به حد وافر نتراشيده و نسایيده باشد ، اين نکته به خصوص در اطراف زنجان به چشم می خورد 5 . اين پديده شايد به دليل عدم وجود جنگل ها و پوشش های گياهی کافی و بروز سيل در اين منطقه باشد .
ثبوتی وجود سفره های آب زير زمينی ، دسترسی و مورد استفاده قراردادن زنجان رود اوضاع اقليمی و محلی و استقرار بر سر راه تجاری و استراتژيکی فلات مر کزی ايران و ارتباط آن با آذربايجان و لزوم اتراق کاروان ها ، بنای شهر زنجان را لازم و ضروری دانسته است 6 .
حمدا... مستوفی ولايت زنجان را صد پاره ديه ثبت کرده که هشت هزار دينار از آن ها و دوازده هزار دينار از خودش بايد ماليات بپردازد 1 کلاويخو از زنجانی صحبت می کند که بيشتر قسمت های شهر غير مسکون است ولی اظهار می دارد اين شهر در گذشته يکی از بزرگترين شهر های ايران بوده است .
او موقعيت شهر را در دشتی در ميان دو رشته کوه بلند که لخت و خالی از جنگل است و در باره 2 حصار شهر می گويد : ديگر قابل تعمير نيست ولی در داخل حصار هنوز خانه ها و مساجد بسياری همچنان استوار و پابر جا بوده اند .
در مورد نظافت و تميزی شهر می گويد : در خيابا ن های آن نهرهای عالی می گذشت که در موقع گذار وی خشک و بی آب بوده است .
او زنجان را در گذشته محل اقامت داريوش و مقر سلطنت او می داند که در آن جا ساکن بوده و از همين شهر به جنگ اسکندر رفته است 3. ساختار کالبدی شهر مظهری از شرايط سياسی ، نظامی و اجتماعی موجود در آن بوده است 4 . دردوره ی اسلامی زنجان نيز يکی از مراکز مهم مذهبی ، سياسی و بازرگانی کشور بوده است 5 .
با توجه به مطالب فوق می توان چنين انديشيد که زنجان از نظر قدمت تاريخی هم سنگ

با خيلی از شهر های قديمی می باشد . و همچون آن شهر ها بايد گذشته مدونی داشته باشد . وجود موقعيت سوق الجيشی به خاطر واقع شدن در مسير راه ارتباطی شرق به غرب به ويژه در دوران سلجوقيان که با انشعاب شاخه ای از راه معروف ابريشم که ری و زنجان را به تبريز و ارمنستان و سواحل دريای سياه متصل می کرد و زنجان را در مسير اين شاهراه بازرگانی قرار داشته و نيز وجود بزرگانی چون سهروردی ها ، شيخ اخی فرج زنگانی ، حافظ ابرو ، عمادالدين زنجانی و ديگر بزرگان علم و دانش در محدوده جغرافيایی زنجان و نيز وجود برخ از قلاع زنجيره ای محدود اسماعيليه در منطقه از معدود شهر های است که شناسنامه و هويت تاريخی چندان روشنی ندارد . و نيز با توجه به عدم حفاري های باستان شناسی ، زنجان و پيشينه آن همچنان ناشناخته باقی مانده است . با توجه به اينکه سرتاسر استان زنجان در منطقه ای با خطر لرزه خيزی متوسط تا بالا قرار دارد و زلزله سال 1180 هجری شمسی سلطانيه و 1258 هـ.ش گروس تخت سليمان گويای اين مطلب است و نيز زلزله طارم در خرداد ماه 1369 که حدود 56 درصد واحد های مسکونی را ويران کرد .
حمله های متعدد به زنجان توسط مسلمانان در صدر اسلام و مغول ها و نيز حمله ی تيمور گورکانی در قرن هشتم چندين بار زنجان را به کلی تخريب کرده ولی دوباره احداث گرديده است .
از نوشته ی حمدا.. مستوفی که بعد از حمله مغول زنجان را باز ديد کرده چنين به نظر می رسد که شهر زنجان شهری بزرگ بوده است به طوری که دور باروی شهر ده هزار گام بوده است 1 و هم شاردن به بيش از يک مايل خرابي بعد از حمله ی تيمور اشاره می کند که اين هم دليل بر عظمت و بزرگي شهر می باشد.
امروزه نيز عبور جاده ترانزيتی ايران به اروپا و نيز وجود آزاد راه زنجان _تهران که در آينده زنجان را به تبريز نيز متصل خواهد کرد ،بر اهميت مواصلاتی اين شهر مي افزايد.
آب و هوا
در نزهة القلوب حمدا... مستوفی آمده است (زنجان)هوايش سرد است .
آن جا اکثرا غله بود در رود خانه ،جاليز و برنج نيز می کارند .اما در آن شهر،ميوه نيست و از طارمين می آورند.1.
صاحب آثار البلاد شهر زنجان را در غايت نظافت و خوبي می داند. و می نويسد: ابوريحان خوارزمی از ابو فرج زنجانی نقل می کند که عقرب در زنجان يافت نشود، مگر در موضعی که موسوم به مقبرةالطيور است و ِاين نيست مگر از خوبی آب و هوا2 .
لسترنج زنجان را در ساحل رودخانه ی زنجان رود که به طرف مغرب جريان دارد و به سفيد رود می ريزد ، دانسته است3.
اصطخری زنجان را شهری پر نعمت و دارای درخت و کشاورزی بسيار معرفی مي کند.4
مقدسی شهرهای زنجان را همه خوب ،با برکت و مرکز ميوه و گوشت و نعمت های نيکو و ارزان يافته است 5.
زکريای قزوينی از کوهی موسم به بز او صحبت مي کند که در ولايت زنجان است و نقل می کند که گويند : در جميع روی زمين از آن کوه ، خوش آب و هواتر نيست . در فصل بهار گل و رياح

ين در آنجا می رويد و دائم آن کوه منقش می شود و از نيم فرسنگی عطر گل و رياحين می آيد 1.
با توجه به کوهستانی بودن آب و هوای منطقه ، گرچه دارای بهار و تابستان های نسبتا خنک ولی سرسبز است اما زمستان های بسيار سرد و يخبندان نيز دارد .
وجود کوه های متعدد در اطراف منطقه زنجان باعث خنکی هوا در منطقه می شود که باطبع مردم را به تفرج و گردش وا می دارد . و زمستان های سرد آن از آنها مردمی مقاوم و سرسخت بار می آورد .
رودخانه ها
رودخانه های قزل اوزن و زنجان رود از اهميت ويژه ای در زنجان و اطراف آن برخوردار هستند ، بنابر اين به شرح اين دو رود خانه از نظر تاريخی بسنده می شود .
1- رود خانه ی قزل اوزن
در دوران اشکانيان و بالاخص ساسانيان دره های زنجان و قزل اوزن از رونق بيشتری برخوردار بوده است . آنشگاه عظيم تخت سليمان در غرب و عبادتگاه بهستان در جنوب و آتشکده های ساسانی در طارم مويد اين نظريه است 2 .
قزل اوزن به معنای رودخانه سرخ آمده است 3. نيز به معنای رودخانه بزرگ آمده است . تصور می شود به خاطر سرخی رنگ آب رودخانه که از رسوبات مجرای خود به شدت متأثر است ، نام قزل اوزن به آن نهاده اند 1 . اين رودخانه به نام های مختلفی ناميده شده که از آن جمله اند : يونانيان نام باستانی آن را آماردوس نوشته اند .
به پيروی از آنان آماردی ، مارد ، آمرد ، مرد نيز ناميده اند . اشتقاق اين اسم را از طايفه مرد يا مردی يا امرد يا مردا 2 که در ساحل همين رود در گيلان و مازندران سکنی داشتند دانسته اند . 3
در بعضی منابع ايرانی آن را سفيد رود و در منابع عربی آن را نهر الابيض خوانده اند 4 .
حمدا.. مستوفی آب سفيد رود را که ترکان هولان موران خوانند و به معنی رودخانه ی سرخ است ، از جبال پنج انگشت که ترکان بش پرماق خوانند ، به ولايت کردستان بر می خيزد 5.
و به آب های زنجان رود ، هشترود ، ميانج رود و آب های کوه های طالش و طارمين جمع شود و به دريای خزر می ريزد دانسته اند 6. قزل اوزن از ارتفاعات کردستان سرچشمه می گيرد ودر ناحيه جنوب غربی وارد خاک استان زنجان شده از جنوب به شمال به صورت مارپيچ خدابنده ، ماهنشان و شمال غرب زنجان را دور زده وارد محدوده ی ميانه و خلخال شده سپس با گردش به سمت شرق در منطقه طارم عليا ، درباره وارد خاک استان شده سپس در گيلوان طارم از استان خارج شده و با دريافت شاخه ی شاهرود ، در شهر منجيل با نام سفيد رود به سمت شمال جريان يافته

 

، به دريای مازندران می ريزد 1 . درازای اين رود بيش از 700 کيلومتر و مساحت حوضه ی آن بيش از 50 هزار کيلومتر مربع تخمين زده شده است . قسمت عمده از دره اين رود ، مرز طبيعی آذربايجان و ايالات جبال را درجانب جنوب شرقی آذربايجان تشکيل می دهد 2 اين رود در مسير طولانی خود دره های بسيار حاصلخيزی را با شرايط آب و هوا یی مناسب برای فعاليت های کشاورزی و دامپروری ايجاد کرده است و باعث سکونت آدميان در اطراف خود شده است . نيز زيستگاه مهمی برای پرندگان مهاجرآبزی و حفظ و تکثير و پرورش آبزيان مختلف و انواع ماهی به شمار می رود 3 .
مردم ساکن در کناره های رودخانه قزل اوزن ، از آب اين رودخانه برای کشاورزی ، دامپروری و تأمين ديگر مايحتاج خوداز ديرباز تا حال استفاده کرده اند . اين رودخانه خود باعث پيدايش تمدن در اين منطقه گرديده ، به طوری که سکونت اوليه منطقه در اطراف اين رودخانه انجام گرفته است . علاوه بر مصارف ياد شده با احداث سده های مختلفی در جلوی رودخانه ی مزبور از آب آن ، برای پرورش ماهی ، توليد نيرو و برق و غيره استفاده می شود .
2- رودخانه ی زنجان رود
آب زنجان رود که آن را ماجرود خوانند ، از توابع سلطانيه برمی خيزد و به آب کوه های زنجان جمع شد ، و بر ولايت زنجان می گذرد به سفيد رود مي ريزد .طولش بيست فرسنگ باشد و اين رود از آغاز تا ده فرسنگ ،زاينده است4.
و در جای ديگر مي نويسد :آبش از آن رود خانه ای که منسوب به شهر است و از حدود سلطانيه بر مي خيزد و به سفيد رود مي ريزد و از قنوات ارتفاعات است. اکثر محصولات آن غله است ودر رودخانه جاليز و برنج نيز مي کارند. ولی در آن شهر ميوه نيست و آن را ازطارمين مي آورند1.
لسترنج زنجان را در ساحل رود خانه ی زنجان، که به طرف مغرب جريان يافته است و به سفيد رود مي ريزد ، مي داند2.


مقدسي در توصيف زنجان مي نويسد :شهرهای اين سر زمين همه خوب پر برکت و مرکز ميوه و گوشت و نعمت های نيکو و ارزان است3 .
روشن است وجود رود خانه و آب ، باعث آباداني و رونق آن منطقه مي شود و بالطبع وجود زنجان رود و قزل اوزن در داخل و اطراف زنجان باعث آباد شدن و رونق اقتصادی ،تمدن و پيشرفت در منطقه از ديرباز بوده است .
امروزه ،اين رودخانه در جنوب شهرستان زنجان باريکه ای سر سبز و زيبا از باغات و کشتزارها به وجود آورده که علاوه بر آبياری سبزيجات و درختان ميوه،فضای سبز و تفرجگاه مناسبی را

برای مردم شهر ايجاد کرده است4.


چشمه ها
ابودلف در سفر نامه ی خود آورده است :که در طارم چشمه ای ديدم که آب آن در مجاورت با هوا ،تبديل به سنگ مي شود و در حال مايع برای خون ريزی های رحمی و خشک آن برای التيام زخم پشت الاغ مفيد است. چشمه ديگری ديدم که زخم های کهنه را معالجه مي کند ولي برای زخم ها ی تازه موثر نيست .و نيز سنگ سفيدی يافتم که به جای پاد زهر به کار مي رود.1
راه ها و اهميت آنها – فاصله ها
ابن خرداد به ،زنجان را از ناحيه جبال مي داند و مي نويسد : قزوين مرز ديلم است ، از قزوين تا زنجان 27 فرسخ راه است و از زنجان تا ابهر 15 فرسخ و از ابهر تا قزوين 12 فرسخ مي باشد . وی از دينور تا زنجان را 29 منزلگاه دانسته است 2ولی اعتماد السلطنه از ابهر تا زنجان را 20 فرسخ نوشته است3.
اصطخری زنجان را جز ناحيه ی ری و از ديار طبرستان مي داند. ولی در جای ديگر آن را جز دیار کوهستان و از شهر های جبال مي داند 4. در جايی که زنجان را از ديار طبرستان مي داند در ذکر ديار طبرستان و دیلم می نويسد : از ری به قزوين چهار مرحله دارند و از قزوين به اوهر (ابهر) دو مرحله سبک ،و از ابهر به زنگان دو روز باشد و اگر از ری به زنگان بروند و به قزوين نروند ،از راهی بروند که بر دهي به نام يزد آباد مي خورد و آن نزديک ری است که اين راه نيز از روستای دستبی می گذرد1.وی از ابهر تا زنگان را بيست فرسنگ ميداند و ميگويد :اگر بخواهند از همدان به راه سهرورد به زنگان بيايند سی و اند فرسنگ راه است2.
بار تولد ميگويد : در اشکال العالم جیهانی آمده است :


« از ری تا حدود آذر بايجان بدين نهج است از ری تا قزوين چهار منزل و تا ابهر دو منزل و تا زنجان دو منزل »
در زنجان راه جبال به شاهراهی که از ری به آذر بايجان مي رفت ،متصل مي شد 3. شاهراه خراسان از طريق دينور ،زنجان ،مراغه،ميانج،اردبيل و ورثان به اران مي رفت4.
بارتولد از قول اصطخری بيان می کند که از شمال همدان راهی از شهر سهرورد به زنجان می رفت ، ولی اين راه که بيش از ساير راه ها مستقيم بود ، گاهی از خطر کردها که سهرورد را دردست داشتند ايمن نبود .
ودر مواقع خطر از همدان به زنجان ، از راه قوسی و از طريق قزوين می رفتند 5 . ابهر و زنجان ، دو شهری که غالبا نام آنها با هم ذکر می شود ، سر راه باختری قزوين واقع اند و از زمان های قديم معروف بوده اند و از ايالت جبال محسوب می شوند 6.


قزوينی زنجان را شهر مشهوری از ناحيه جبال می داند که ميان ابهر و خلخال است و شاهراه قوافل روم و خراسان و شام و عراق و عربستان است . و از اين رو اطراف آن همواره جای دزدان و راه زنان است 1 .
نا امن بودن راه های اطراف زنجان را اصطخری نيز تأييد کرده است .2
می توان چنين استنباط کرد که زنجان از زمان های دور دارای راه های پر اهميت بوده که کاروان های ايرانی و خارجی از آنها عبور می کردند و برای تجارت و بازرگانی و يا مسافرت در اين راه ها تردد می کردند . بنابراين اين راه ها بايد دارا ی کاروان سرا و استراحت گاه نيز باشد که متأسفانه از کاروان سرایی که به دوره تحقيق اين جانب مربوط باشد اثری باقی نمانده است.
با اين وجود ، کاروان سرای سرچم که در سال 734 در دوره ی ایلخانی احداث شده ، در مسیر راه تجاری به آذربایجان در 80 کلومتری محور زنجان - ميانه درساحل رود خانه زنجان چای و مشرف به جاده قديم تبريز قرار دارد 3 ، می تواند نشان از وجود کاروان سراها در مسير راه های ارتباطی منطقه باشد .
برج و باروی زنجان
به روايت تاريخ ، اعراب مسلمان زنجان و طارم را با قهر و غلبه به تصرف خود در آورده اند 4 . زنجان در دوره های اسلامی وابسته به ناحيه جبال ، ديلم ، ری ، قزوين و يا آذربايجان بوده و تا پيش از ظهور حکومت های متقارن ، خصوصا کنگريان و آل بويه تحت سلطه کامل دستگاه خلافت عباسی قرار داشته است .

 


از 214 تا 218 پيروان بابک خرمدين ، از سال 251 ياران حسين بن احمد کواکبی به مدت دو سه سالی به اين ناحيه فرمان روايی کرده اند .1 حسن بن زيد معروف الداعی الی الله در سال 255 قزوين و ابهر و زنجان را تصرف می کند .2
مرد آويچ در سال 319 زنجان ، ابهر ، قزوين ، ری ، قم و کرج را تصرف می کند و قلمرو اسفار را از چنگش در می آورد و او را اسير کرده و می کشد .3
آل بويه در سال 320 به حکومت می رسند و سرزمين ايران مابين آل بويه و سامانيان تقسيم می گردد . زنجان در قلمرو آل بويه در می آيد . شاخه ای از اين دودمان که در ری مستقر شده بودند بر زنجان و ابهر و سهرورد حکمرانی می کنند .4
البته امرای بويهی ، غزنوی و سلجوقی به طارم لشکر کشيده وآنجا را تصرف کرده اند ، ولی حضور و نفوذشان در آنجا ناپايدار بوده است . 5
غزنويان در لشکر کشی سال 420 خود به ايران بساط قدرت آل بويه رادر ری برچيدند ودر شمال غرب تا به قلعه سر جهان در ارتفاعات شمالی صايين قلعه و طارم نيز تاختند و غنايم بسياری بردند .1حکام سلجوقی منطقه زنجان ، زمانی که فدایيان اسماعيلی به طارم مسلط بودند در قلعه سر جهان مستقر می شدند .2 تا با تسلط به ارتفاعات و راه ارتباطی طارم از آمادگی لازم برای مقابله با اسماعيليان بر خودار شوند . و چون زنجان در مسير و شاهراه قوافل روم ، خراسان و شام و عراق و عربستان بود از اين رو در اطراف و اکناف زنجان همواره راهزن و ياغی وجود داشته است 3.
بنابراين برای جلوگيری از غارت و چپاول شهر به احتمال قوی به دور شهر زنجان ، حصار کشيده و قلعه ای نيز در داخل حصار ايجاد کرده اند . سلطان سپاهيان مغول ( سو بو تای ) صرفا قلعه و باروی زنجان را تخريب کرده اند تا محمد خوارزم شاه جهت مقاومت به شهر زنجان عقب نشينی نکند . بعد از حمله مغول حمدا.. مستوفی ، مورخ قرن 8 دور باروی شهر را اندازه گرفت و آن را ده هزار گام ثبت کرده است 4 .
به نظر می رسد در دوره مغول ويرانی کامل نداشته و اگر هم داشته در دوره ايلخانان دوباره بازسازی و مرمت شده است .
چرا که گزارش مستوفی اين ادعا را ثابت می کند . آثار و بقايای نخستين استقرار شهر زنجان قديم که در اصطلاح کهن دژ ناميده می شود تا سال 1300 هجری شمسی پابرجا بوده ودر جريان ساختمان خيابان فرهنگ از بين رفته و تسطيح شده است .
محدوده ی استقرار شهر از شرق به مسيل جبهه ی شرقی می رسيده که از مسيل به عنوان خندقی برای حفاظت از شهر استفاد ه می شده است و از غرب به محل دروازه رشت کنونی منتهی بوده ، در جنوب نيز گورستان شهر مشرف به خيابان کنونی امام قرار داشته است . که در حمله اعراب ويران گرديده ولی در تجديد بنای شهر به سمت غرب و به طرف دروازه ارک و خيابان شهدای کنونی توسعه يافته ، به طوری که در دوره های اسلامی کهن دژ ( ارک ) در محل فعلی مدرسه دينی نصر الله خان ودبيرستان دخترانه ی شرف کنونی قرار داشته است که در سال 1340 شمسی تسطيح و بنای دبيرستان گذاشته شده است 1.

وجه تسمیه زنجان از آن نام برده و در منابع پهلوی ، نام این شهر ، شانجان آمده است . 1
یاقوت می گوید : « ایرانیان زنجان را زنگانم گویند » 2
زنجان به فتح اول و سکون ثانی ، شهر بزرگ مشهوری است از نواحی جبال که بین آذربایجان و دیگر شهرهای جبال واقع شده ، نزدیک قزوین و ابهر است . عجم آن را به فتح گاف ، زنگان می گویند : از این شهر مردانی از اهل علم و ادب و حدیث برخاسته اند . 3
اردشیر بابکان این شهر را به نام شهین تجدید بنا کرد . 4
کلمه ی زندیگان ، به معنای اهل کتاب زند ، معروف ترین کتاب آیین زردشتی در دوران ساسانی است و پسوند گان از پسوندهای پارسی باستان همچون آذربایگان و خدایگان بوده است . بنابراین این شهر در دوران ساسانی، زندیگان نام داشته که به علت کثرت استعمال ، تخفیف یافته در دوران استیلای اسلام ، زنگان نام داشته و چون در زبان عربی گ به ج بدل می شود ، بنابراین کلمه ی زنگان به زنجان تبدیل شده است .
از زمان اشکانیان ، مذهب رایج قاطبه ی مردم فلات ایران ، زردشتی بود ، و کتاب مقدس اوستا به زبان اوستایی بود که ترجمه ی پهلوی آن زند نامیده می شود . 5

از سکه های باقی مانده از دوره ی پهلوی در این شهر ، آشکار می گردد نام قریب به صحیح زنجان ، حداقل در پایان روزگار ساسانیان و سده ی اول اسلامی زانکان یا زنگان بوده که پس از تصرف به دست اعراب ، معرب گردیده و به زانجان یا زنجان تبدیل شده است 1 .
ایرج افشار در کتاب سیمای ایران می نویسد : طبق نوشته های متعدد نام اولیه ی این شهر شهین بوده است که بعدها به زنگان تغییر نام یافته است و چون پنج بلوک دارد به آن خمسه گویند و لقب آن دارالسعاده است 2 .
بابی ها شهر زنجان را ارض اعلی می خواندند . زیرا که زنجان و اعلی ، از لحاظ حساب جمل یکسان اند 3 . در گذشته زنجان ( خمسه ) انبار غلّه ی ایران نام گذاری شده بود 4 .
از دوره ی قاجار این ناحیه را خمسه نامیده اند و وجه تسمیه ی آن را اغلب ناشی از وجود پنج بلوک یا پنج ایل بزرگ در این منطقه ذکر کرده اند بلوک ها ، عبارت اند از : زنجان رود ، ایج رود ، ابهر رود ، سجاس رود و خرا رود و پنج ایل بزرگ منطقه به شاهسون ها ، مقدّم ها ، اوصانلوها ، بیات ها و خدابنده لوها هستند 5 .
البته پنج بلوک مناسب تر و منطقی تر به نظر می رسد .
بنابراین آن چه به نظر می رسد ، ابتدا نام شهر ، زندیگان بوده و سپس زنگان شده و پس از تسلط اعراب به زنجان بدل شده است و در زمان قاجار به خمسه معروف شده که در مناطق ما نیز به این نام ، خوانده می شود . ( روستاهای ابهر ، خدابنده )
ای خمسه نین اول ، سویوق سولاری ای هیدجین اول سرین هواسی
« حکیم هیدجی »

 

 

زبان
زبان پهلوی شمالی یا اشکانی که در عهد اشکانیان معمول بوده و زبان پهلوی جنوبی یا ساسانی که در عهد ساسانیان ، معمول بوده و کتیبه های پادشاهان ساسانی بدان نوشته شده ، نیز در موقع ظهور اسلام و غلبه ی اعراب ، زبان رسمی و رایج ایرانیان ، خاصه ی مردم عراق عجم و زنجان پهلوی بوده است 1 .
زبان هایی که ایرانیان در قرون نخستین اسلامی ، بدان تکلم می کردند ، در کنار لهجه های نخستین و دری که با درجات مختلف تلفظ های محلی در همه جا انتشار یافته بود ، زبان عربی نیز در ایران ریشه دوانده بود .
البته ، عربی ، زبان روزمره ی مهاجران عرب بود . پاره ای از شهر ها نظیر دنیور ، زنجان ، نهاوند ، کاشان ، قم و نیشابور دارای شمار زیادی سکنه ی عرب بودند . اما این عناصر عرب ، کما بیش به سرعت جذب جمعیت محل گردیدند 2 .


پس از فتح ایران توسط اعراب ، زبان عربی ، مدت مدیدی زبان دولتی و زبان ادب و نوشتار طبقه ی حاکمه ی کشور گشت به طوری که تا آغاز قرن سوم هجری ، ما دیگر به آثار ادبی که به زبان فارسی میانه یا پهلوی نوشته شده باشد ، برنمی خوریم 1 .
در سال 124 هجری به دستور خلیفه ی اموی ، تمام دفاتر دیوانی را به عربی نوشتند 2
در روزگار عباسیان ، ایرانیان اندیشه ها و سازمان اداری خود را در فرهنگ اسلامی رواج دادند و واژه های فارسی را در زبان تازی وارد ساختند 3 .
تداول خط و لهجه ی پهلوی در میان ایرانیان مسلمان و غیر مسلمان تا حدود قرن پنجم هجری از بین نرفت 4 .
در زمان سامانیان ادبیات فارسی شکوفا شد و رودکی و دقیقی شعرهای بلند فارسی ساختند.5
آل بویه اسلام و زبان عربی را برگزید ، زیرا هر دو جنبه ی بین المللی گرفته بودند 6 .
حمدا... مستوفی مورخ قرن هشتم زبان مردم زنجان را پهلوی راست یعنی پهلوی خالص می داند 7 .

جلال الدین همایی گوید : اگر کسی قصد تفحص در اصل و ریشه ی زبان پهلوی داشته باشد ، باید به دهات و روستاهای همدان ، زنجان و اصفهان سفر کند 1 .
بنابراین می توان چنین پنداشت که زبان مردم زنجان از دوران ساسانی تا قرن هشتم هجری پهلوی بوده است ، گرچه با آمدن اعراب و دیگر مهاجمان ، زبان رسمی کشور تغییر کرده ولی زبان مردم ، پهلوی ( پارسی باستان ) باقی مانده است ، شعر شاعران و نثر مؤلفان قرون چهارم و پنجم گویای این حقیقت است .
مذهب
وجود آتشکده ی آذر گشنسب شهر شیز ( تخت سلیمان ) در همسایگی زنجان ، پیروی از آیین زردشت را در روان ساسانیان در زنجان و آذربایجان ثابت می کند 2 .
ثبوتی علاوه بر آتشکده ی عظیم تخت سلیمان ( شیز ) در غرب ، عبادتگاه بهستان در جنوب و آتشکده های ساسانی در طارم را مؤید این نظریه در منطقه می داند که اهالی ، زردشتی مذهب بوده اند و نیز آتشکده ی تشویر در طارم علیا در قرون دوم تا پنجم میلادی نظر فوق را تایید می کند . آتشکده ی اخیر ، به عنوان آتشکده ی محلی مورد استفاده ی ساکنان آن محل قرار می گرفته است 3 .
در شاهنشاهی ساسانی آیین های زردشتی ، مسیحی ، مانوی ، مزدکی ، بودایی و یهود رواج داشت 4 .
در باز پسین سده ی فرمان روایی ساسانیان ، مسیحیان نیرو گرفتند و پیروان زیادی به دست آوردند . و بعضی بر آنند که اگر اسلام ، نرسیده بود ، مسیحیت ، جایگزین آیین زردشت می شد 1 .
سرعت و سهولت نسبی غلبه ی تازیان به احتمال زیاد تا حدّی معلول این حقیقت بود که اسلام به عامه ی مردم ، وعده می داد که از آن اوضاع و احوال نکبت بار طاقت فرسای اجتماعی رهایی خواهند یافت . 2
در سال 22 یا 24 هجری اعراب به زنجان حمله می کنند و آن را به جنگ و کار زار فتح می کنند .3
تدریجاً اکثر مردم ، شاهد نیرو گرفتن نفس و ایمان مهاجمین عرب شدند و نقطه مقابل آن ناظر فساد و تباهی تشکیلات اداری و روحانی ساسانیان بودند ، اسلام را پذیرفتند ، گر چه میراث تمدن و فرهنگ ایرانی ، رنگ اسلامی گرفت ولی جوهر واقعی آن ایرانی باقی ماند . 4
در روزگار عباسیان ، مسأله ی ایران و اسلام مطرح نبود ، بلکه اسلام ایرانی شده ی بین المللی در برابر اسلام محدود عرب ، قرار می گرفت . ایرانیان ، اندیشه ها و سازمان های ایرانی را در فرهنگ اسلامی رواج دادند و واژه های فارسی را در زبان تازی وارد ساختند . 5

کنگریان طارم ، اسماعیلی مذهب بودند و این شاید به خاطر مخالفت با عباسیان باشد نه جنبه ی مذهبی . 1
آل بویه شیعه بودند و خلفای عباسی سنی ، بنابراین خلفای عباسی را به شدت تحت نظر و سیطره ی خود داشتند . 2 معتقدات گروه حاکم در قرون 10 و 11 و 12 میلادی ( قرون 4 و 5 و 6 هجری ) مذهب حقه ی سنی بودند .3 سلجوقیان تشکیلات مذهبی را در دایره ی تشکیلات حکومت ، محدود کرده بودند . به گفته ی حمدا... مستوفی مردم منطقه ی زنجان در سال 740 سنی شافعی بوده اند 4 و غیر از زنجان ، اصفهان ، قزوین ، ابهر ، مزدقان ، شیراز ، گلپایگان ، یزد ، تبریز ، اردبیل ، مشکین ، اهر ، نخجوان نیز سنّی شافعی بوده اند . 5
به نظر می رسد واژه ی زنجان که قبلاً زندیگان بوده یعنی پیروان کتاب زند و آن کتاب زردشتیان در زمان ساسانیان بوده است ، بنابراین می توان گفت : مردم زنجان در زمان ساسانیان پیرو مذهب زردشت بوده اند ، هم چنانکه آتشکده های واقع در منطقه و همسایگی زنجان نیز ، آن را ثابت می کند .
مردم زنجان بعد از ظهور اسلام ، به تدریج اسلام آورده و مسلمان شده اند . به طوری که زمان حمدا... مستوفی ( قرن هشتم ) ، مذهب آن سنی شافعی بوده است .


خصوصیات مردم زنجان
زکریای قزوینی می نویسد : زنجان به سبب قرار گرفتن بر سر راه روم و خراسان و شام و عراق ، حرامیان همیشه در نواحی آن کمین می کنند و ( کاروان ها را غارت می کنند ) ، شهر در غایت نظافت است و اهل آن خوش رو و با دل و ظریف اند .
وی اضافه می کند در کوهستان آن جا معادن آهن است ، چون قحطی در آن ولایت واقع شود ، آهن را نفروشند مگر با گندم ، چنان که کسی یک من نان بخواهد بخرد ، باید یک من نان و یک من آهن همراه آن بخرد . 1
ابن حوقل مردم زنجان را اغلب ، دارای غفلت و تباهی عقل می داند . 2
نقل است شخص بلند قامتی وارد بازار زنجان می شود و از بقالی خربزه می خواهد . خریدار می گوید :
« خربزه های شما کوچک به نظر می رسد . بقال در جواب می گوید : از آن جایی که تو نگاه می کنی ، اگر شتر در مقابل تو باشد ، گنجشک دیده می شود ، پس تقصیر خربزه نیست . مرد بلند قامت شرمگین می شود . 3»
حمدا.. مستوفی مردم زنجان را افرادی پر طنز و کسانی که بسیار بر استهزا اقدام کنند ، می داند . 4
قزوینی حکایت ها را نقل می کند که قافله ای در آخر روز به این جا می رسد ، بعضی از افراد قافله بعضی دیگر را می گوید : مصلحت در آن است که شب را در اینجا نباشیم ، از این جا برویم . و چون فردا شود از این سرزمین دورتر رویم . پس به شهر آمدند تا نان بخرند ولی نان نیافتند مگر نزد خبازی که پیش او گلیمی بود . خباز گفت : نان را با این گلیم با هم می فروشم . هر که بهای نان و گلیم را به من بدهد ، نان را بگیرد و گلیم را برای من گذارد ، نان مال او باشد . تا آن که مرد ظریفی آمد . خباز گفت : بهای گلیم را بده . آن مرد گفت : احتیاج من به گلیم بیش از نان است . بهای گلیم را داد و آن را از خباز گرفت و سوزاند . 1
ثبوتی مردم زنجان را به لحاظ تداوم و استمرار مبارزه با طبیعت کوهستانی ، مردمانی نسبتاً خشن ، توأم با صبر و سخت کوش و قانع و مهمان نواز و با عفّت معرفی می کند و تاکید می کند که در طول تاریخ مردم به این صفات شناخته شده اند و در سفر نامه ها نیز مکتوب است .2
کلاویخو که در سال 808 هـ ق از ایران دیدن کرده ، مردم زنجان را مهمان نواز و دست و دل باز معرفی می کند و می گوید : در زنجان مردم از ما خوب پذیرایی کردند و آن چه از خوراک نیاز داشتیم برای ما آوردند و مخصوصاً میوه های خوب و عالی . 3
آن چه به نظر می رسد ، مردم زنجان افرادی شوخ و بذله گو می نما

یند به طوری که هم اکنون نیز بر این صفات خود باقی اند ، نیز مردمی مهمان نواز و با عفّت وتعصبی و به علاوه مذهبی و در رعایت شوونات اسلامی و تعصب به دین و سرزمین ، از جان خود مایه می گذارند و این را در مبارزات خود در طول جنگ تحمیلی ، عراق علیه ایران به اثبات رسانده اند .


زنجان جزو کدام ناحیه است ؟
نظر به وقوع زنجان بر ملتقای نواحی مختلف ، مورخین اسلامی ، گاه آن را جزء ناحیه ی جبال ، گاه جزو دیلم و گاه جزو آذر باییجان و گاهی نیز جزء ری به شمار آورده اند .1
ابن حوقل ، یاقوت حموی ، زکریای قزوینی ، جیهانی ، ابن خردادبه ، تعالبی ، زنجان را جزء ناحیه ی جبال می دانند . 2
اعتماد السلطنه به نقل از معجم البلدان یاقوت حموی می نویسد : جبال را جمع جبل و آن ناحیه ای است که عجم ها آن را عراق گویند و حاوی تمام نواحی ما بین اصفهان و زنجان و قزوین و همدان و دینور و قرمسین و ری می باشد .
وی به نقل از ابن حوقل می نویسد : همدان در وسط جبل است و زنجان در منتهای حد شمال . 3
اصطخری زنجان را گاهی جزو ناحیه ی ری و از دیار طبرستان و دیلم می داند و گاهی جزء دیار کوهستان و از شهرهای جبال . 4
ابن رسته صاحب کتاب الاعلاق النفیسه زنجان را از خوره های عراق می داند که به جبل نسبت داده شده ، ولی جزو جبل نیست ، جزء خراسان و جزء آذربایجان هم نیست . 5
حمدا... مستوفی زنجان را از اقلیم چهارم می داند که طولش از جزایر خالدات فج م و عرض از خط استوا لول است و آن از ناحیه ی عراق عجم است . 1
پروفسور یوزف مارکوارت ، در کتاب ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی اظهار می کند : دقیق ترین توضیح در باره ی اباختر ( جبال ) از جانب اعراب به وسیله ی یعقوبی بیان شده که سرزمین های زیر را جزء جبال می داند : 2 طبرستان ، ری ، قزوین ، زنجان ، قم ، اسپهان ، همدان ، نهاوند ، دینور ، حلوان ، ماسبندان ، مهرجانقذق ، شهر زور ، صامغان و آذرباییجان . 3
در تقویم البلدان ابوالفاء ترجمه ی آیتی ص 480 چنین جدولی آمده است : 4

نام بلد مآخذ نوزدهمین اقلیم از اقلیم های عرفی : بلادجبل اقلیم حقیقی اقلیم عرفی
طول عرض
درجه دقیقه درجه دقیقه
زنجان اطوال
قانون عج م لو ل از چهارم از جبل
سهرورد اطوال عج ک لو 0 از چهارم از جبل

در گذشته ناحیه ی جبال رایونانیان مدیا و جغرافی نویسان اسلامی جبل یا جبال یا بلاد جبل یا جبال گفته اند . برخی از متن های فارسی ، نام این ناحیه را کوهستان و در برخی دیگر اعم از فارسی و عربی قهستان و قوهستان نوشته اند که البته معرب هم

ان کوهستان است .
ابوالفداء و حمدا... مستوفی عبارت عراق عجم را به کار برده اند .
پیداست که نام گذاری این سرزمین های پهناور به جبال ، به سبب وجود رشته کوه های نسبتاً بلند و کوهستان های صعب العبور کوه پایه است که در سرتاسر آن پراکنده اند . کوهستان هایی که در طول تاریخ ، غالباً پناهگاه فرقه های مذهبی و سیاسی مثل اسماعیلیه و کنگریان بوده که از شرایط جغرافیای آن برای استحکام موقعیت و گسترش فعالیت خود بهره برداری کرده و یا مبادرت به ساختن دژهایی استوار ، نظیر الموت نموده اند . 1

فصل سوم – جغرافیای تاریخی – سیاسی – اقتصادی وفرهنگی زنجان
فتح زنجان وسکونت اعراب در آن
چگونگی وعلل پذیرش اسلام توسط مردم
اهمیت علم وترجمه در دوران اسلامی
مدرسه ومسجد
مساجد زنجان
دانشمندان وبزرگان زنجان
مهاجرت هنرمندان به زنجان
معادن ، صنعت وتجارت
کشاورزی ومحصول در زنجان
مالیات در دوره ی اسلامی
زنجان دارالضرب بوده است
شهرهای نزدیک به زنجان
1ـ طارم – طارمین
2ـ سرجهان
3ـ سهرورد
4 ـ سجاس

فتح زنجان وسکونت اعراب در آن
برابن عازب سردار معروف عرب بعد از فتح ابهر وقزوین ، یا محاربه زنجان را در سال 24 هجری فتح کرد 1 .
در سال 22 اعراب زنجان ، قزوین ، ری وقومس را به تصرف در آوردند .2
برابن عازب زنجان را به زور ، به عنوه ، به کارزار گشود .( ذیل حوادث بیست ودوم هجری )3
غیر از یاقوت حموی که فتح زنجان به دست اعراب را سال 24 می داند ، باقی مورخین فتح آن را در سال 22 هجری ثبت کرده اند ولی در به جنگ وکار زار گشوده شدن آن ، اتفاق نظر دارند .
بنابر این ، ما می گوییم ، زنجان در سال 22 یا 24 به جنگ وکار زار فتح شد وسرزمین آن جزو سرزمین های مفتوحه العنوه است ومالکیت آن ، از آن حکومت اس

لامی است .
پاره ای از شهرها نظیر دینور ، زنجان ، نهاوند ، کاشان ، قم ، نیشابور دارای شمار زیادی سکنه ی عرب بودند وعربی ، زبان روزمره ی مهاجران عرب بود که در آن روز در ایران ریشه دوانده بود .اما این عناصر عرب کما بیش به سرعت جذب جمعیت محل گردیدند .4 مسلمانان برای اسکان سپاهیان ومهاجران تازه وارد مجبور به احداث اردوگاه هایی شدند که در قرون بعد ، همین مراکز به شهر تبدیل شد .این اردوگاه ها در کنار شهر ها وسکونت گاه های قدیمی بودند.5
از ساکنان شهرها وروستاهای زنجان کسی را سراغ نداریم که عرب باشد یا به زبان عربی صحبت کند .بنابر این اعراب مورد نظر به علت قلت افراد وشاید با گذشت زمان ، چنان جذب جمعیت زنج


چگونگی وعلل پذیرش اسلام توسط مردم
با مرگ خسرو پرویز در سال 651 م ، قدرت مرکزی حکومت ساسانی از هم پاشید وشهریاران وشهر بانان محلی در برابر عربها قرار گرفتند .بسیاری از دهقانان ورهبران دینی اسلام را سال ها بعد پذیرفتند .1
ایران در دوره ی صدر اسلام ، موجودیت سیاسی نداشت .این کشور به عده ای از ولاماتی تقسیم شده بود که نخست به ممالک امویان وسپس عباسیان تعلق داشت .2
منبع عمده ی مالیات ، کشاورزی بود .3
خلاف آن چه تصور می رود همین که مسلمانان ایران را فتح کردند ، آیین اسلام سراسر این سرزمین را فرا نگرفت .بلکه در آغاز کار ، عده ای از کشاورزان واهل حرف وصنایع به دین خود باقی ماندند وبه تدریج تا اواخر قرن چهارم واوایل قرن پنجم به جهات مختلف دین اسلام را پذیرفتند .که اهم آنها به قرار زیر است :
1- فرار از تادیه جزیه ی سنگین به مسلمین 2 – ورود مسلمانان به خدمات اداری ودر باری وسیاسی در اوایل عهد عباسی 3- عده ی کثیری بر اثر تبلیغات معتزله واسماعیلیه وفرق دیگر ، مسلمان شدند .1
چون اکثر مردم ، شاهد قوت نفس وایمان مهاجمین عرب وناظر فساد وتباهی تشکیلات اداری وروحانی ساسانی بودند ، اسلام را قبول کردند ومیراث تمدن وفرهنگ ایران که از عهد ساسانیان باقی مانده بود ، رنگ اسلامی گرفت ، گرچه جوهر واقعی آن ایرانی باقی ماند .
امتیازات از بین رفت وکفشگر زاده ومؤبد زاده ، بدون فاصله ، در کنار هم دیگر به سر بردند .2
ایرانیان هر روز بیشتر از این حقیقت آگاه می شوند که پیشرفت ایشان تنها با همکاری کردن با جهان گشایان عرب ، شدنی است واین خود مردم را به گرویدن به اسلام می کشید به ویژه دهقانان از این راه سود جستند .3


ونیز برتری زبان عربی بر دیگر زبان ها شاید انگیزه ای شد بر این که ایرانیان به اسلام بگروند یا دست کم نام مسلمان بر خود بگذارند .4
سرعت وسهولت نسبی غلبه ی تازیان به احتمال زیاد ، تا حدی معلول این حقیقت بود که اسلام به عامه ی مردم ، وعده می داد که از آن اوضاع واحوال نکبت بار طاقت فرسای اجتماع

ی ، رهایی خواهند یافت .5
واین در حالی بود که ساسانیان در نزد مردم خوار وناچیز شده بودند ومردم نسبت به آن ها وفادار نبودند .جمع آوری خراج از مردم سرزمین های مغلوب ، زمانی میسر می شد که مردم شکست خورده ، تا حدی روی آسایش وراحتی را ببینند وکشاورزان به این راضی بودند وبدین ترتیب کشاورزی هم پیشرفت می کرد .1 مسلمانان صدر اسلام با اعتقاد به خیر وبرکت در کار وکار کردن زمین رابهتر کشت وزرع می کردند ودر نتیجه محصول بیشتر بدست می آوردند .
از میان حکومت های ایرانی ، آل بویه شیعه بودند وخلفای عباسی سنی ، بنابر این ، خلفای عباسی را به شدت تحت نظر وسیطره ی خود داشتند .2
سلاجقه به اسلام گرویدند وبا این کیش آشنا شدند .آنان به اسلام وسنت های اسلامی احترام زیادی قایل بودند3 آن هاسنی مذهب بودند ، البته این احترام تا حدی معلول مقتضیات سیاسی بود .4 همانگونه که می دانیم زنجان در سال 22 یا 24 هجری به دست مسلمانان عرب به جنگ وکار زار فتح شده ، بنابر این پذیرش اسلام توسط همه ی مردم نیز باید سال ها وشاید قرن ها زمان ببرد .پس نمی توان گفت : در ده سال نخست ورود مسلمانان به زنجان ، مردم زنجان ، همگی مسلمان شده اند .اوایل قرن دوم ، بابک خرمدین ، با قیام در آذر بایجان وسپس به دست گرفتن زنجان وحومه ، جبهه ی مخالفی در برابر اسلام واعراب تشکیل داد وبه تبلیغات فراوانی پرداخت که سر انجام به دست عمال خلیفه ی عباسی به قتل رسید .همچنین اوایل قرن چهارم هجری کنگریان ، مخالفت خود رابا حکومت عرب در ایران ، اعلام کرده ودر مقابل آن ها ، موضع گرفتند .
ولی احتمال می رود تا قرن پنجم مردم زنجان اسلام رابه کلی پذیرفته باشند ، زیرا شیخ اخی فرج زنجانی در این قرن ، در شهر زنجان خانقاه داشته ومریدان خود را در آن جا گرد می آورده ومراسم سیر وسلوک وسماع را انجام می داده است .1
اهمیت علم وترجمه در دوران اسلامی
با آغاز خلافت عباسی ، توجه به علوم آغاز گردید . 2
نهضت ترجمه که در قرون دوم وسوم هجری با قوت تمام وجود داشت ، در قرن چهارم ، نیز ادامه یافت . 3 در قرن سوم عراق ، مرکز مملکت اسلام ودل ایران شهر بوده است .4
سال 240 نخستین سالی است که اندازه ومقدار مالیات ها در دیوان ها ثبت گردیده است .5
در قرن چهارم ، علی الخصوص ایجاد اماکن خاصی برای تعلیم علوم دینی وادبی به نام مدارس ، معمول شد وایرانیان در ایجاد این مدارس ، از میان همه ی ملل اسلامی سمت تقدم دارند .لازم به ذکر است که قبل از مدارس ، مساجد مدت ها مراکز مهم تعلیم بود .6
قرن چهارم ونیمه ی اول قرن پنجم ، عهد حکومت های ایرانی است .این دوره عصر طلایی تمدن اسلامی ایران ودوره ی شکوه وجلال امارت های ایرانی وظهور علما وشعرای بزرگ وتألیف وتدوین کتب بی شمار است .7

تداول خط لهجه ی پهلوی در میان ایرانیان غیر مسلمان و مسلمان تا حدود قرن پنجم از میان نرفت.1


قرن چهارم واوایل قرن پنجم هجری ، عهد مفا خرت به نژاد ملیت ایران وآزادی افکار وعقاید فرق مختلف وعدم تعصب امرا وحفظ سیاست ملی ونژادی ایرانیان شمرده می شود وبه همین جهت بنیاد حماسه ها وداستان های ملی ما در این دوره گذاشته شده است .این عهد راباید ، دوره ی کمال تمدن اسلامی در ایران وعصر ظهور افکار وآرای مختلف علمی وفلسفی شمرد .2
گرچه در زمان انوشیروان ، پیشرفت علم وترجمه ی کتب واهمیت علم آموزی به حد اعلای خود رسیده بود ، ولی با هجوم اعراب ، دانشمندان وعلم آموزی در رکودی چندین ساله فرو رفت .
دوران امویان ، عرب را قوم برتر می شمرد ند وبه ایرانی اجازه هیچ گونه تحرکی نمی دادند .
ولی با روی کار آمدن عباسیان ، دانش واهمیت آن جای خود را باز می یابد ووزیران دانشمند ایرانی در دربار عباسی باعث رونق گرفتن دوباره ی علم می شوند وکار تألیف وترجمه ی کتب از زبان های دیگر ، به زبان عربی آغاز می گردد .مباحث علمی میان دانشمندان ، در مجالس خلفا روی می دهد واز فرقه های مختلف در آن جا گرد می آیند وبه بیان آرا وعقاید خود می پردازند .
در قرن چهارم وپنجم شعرای ایرانی ، اشعار خود را به زبان پارسی می سرایند وتحولی در دنیای ادبیات آن روز پدید می آید وبا سرودن حماسه ها ، سلسله های کوچک وبزرگ حکومتی در ایران نضج می گیرد ونفوذ عرب را در ایران کم رنگ وکم رنگ تر می کند .
این پدیده در منطقه ی زنجان نیز که تحت فرمان خلفای عباسی اداره می شد ، کما بیش اتفاق افتاده است .حکومت کنگریان در طارم گویای اعتراض علنی به وجود بیگانگان عرب در کشور وحمایت از زبان وفرهنگ ایرانی ، در آن برهه از زمان است همچنین ظهور سهروردی ها ودیگر دانشمندان از این خطه وجود واهمیت علم ودانش را در این منطقه ثابت می کند .
مدرسه ومسجد
شاپور پسر اردشیر ( 208 م) با نظر وسیع خود دستور داد آثار متعدد یونانی وهندی در مباحث طب ، نجوم ، فلسفه به زبان پهلوی ترجمه شود .وی در این زمان کندی شاپور را تأسیس کرد .1
این عصر ( عصر شاپور اول ) دوره ی حقیقی نهضت ایرانی محسوب می شود .ودوره ی انوشیروان از نظر اعماض به ادیان مختلف ، ممتاز بوده ، در این دوره فیلسوفان یونانی که در یونان مورد ایذا واذیت قرار گرفته بودند به سوی ایران جلب شدند ودر تیسفون ، پذیرایی گردیدند .در این دوره ، افکار روشن فکران ایرانی با نفوذ افکار غربی که از هند منتقل می شد ، باز تر شد .در این دوره

 

پزشک بزرگ برزویه طبیب ، در نوشته های خود از اخلاق وادیان بحث کرده است .2 در این دوره وجوه هنگفتی برای امور فرهنگی وساختمان مدارس ودارالعلم ها تخصیص داده می شد.3
زردشت در کتاب اوستای خود با نسبت دادن تمام نیکی ها به اهورا مزدا وتمام زشتی ها به اهریمن ، انسان ها را با تشویق به کردار نیک ، پندار نیک وگفتار نیک به سوی مبارزه با اهریمن دعوت می کرد .
در این آیین دانش از موقعیت ممتازی بر خوردار بود وفرشته ی چیستا از آن حمایت می کرد .4
زردشت پیروان خود را به علم آموزی وتعلیم وتربیت فرا می خواند وآن را یک فرض برای هر زردشتی می دانست .
آموزش فرزندان از 7 تا 15 سالگی در دانش وهنر از تعلیمات این آیین بود ودر 15 سالگی کمربند مقدس را به اومی بست تا او را به عنوان یک زردشتی مومن بشناساند .
اعلامیه ی حقوق بشر کوردش مفاهیمی چون احترام به مقدسات ملل وادیان ، حفاظت مرزها ، آزادی فردی ، تساوی حقوق وعدالت اجتماعی را در بر می گیرد که دال بر ارج واهمیت آموزش سیاسی در ایران باستان دارد .1
در صدر اسلام ، دو نوع مکتب خانه وجود داشته : الف – مکتب خانه های دینی ب – مکتب خانه های تعلیمات وآموزش خواندن ونوشتن .2
در ایران از همان قرن اول هجری ساختن مساجد به تدریج در شهرها آغاز شد ولی در نیمه ی قرن سوم هجری ، در تمام بلاد یک یا چند مسجد برای ترویج دین اسلام وتعلیم مبانی مذهبی ایجاد شده بود که در آن قرآن ، اصول وفروع دین ، حدیث ، تفسیر ، فقه ، صرف ونحو ومنطق ، آموزش داده می شد .1که زنجان نیز از این قاعده مستثنی نبوده ونیست .از اواسط قرن دوم هجری ، به علت تألیف کتب دینی ، به تدریج در مساجد مهم ، کتابخانه هم ایجاد شد وتوانگران وامیران کتاب هایی را به طلاب ودانشمندان ، وقف می کردند .2
از قرن دوم هجری پس از استقرار عباسیان واعمال نفوذ ایرانیان در امور مملکت داری ، وضع مدارس ومحافل علمی به تدریج تحول یافت وزمینه ی تأسیس مدارس قدیمه فراهم گردید .بیت الحکمه در بغداد در سال 200 هجری به دستور مأمون تأسیس شد .که دارای کتابخانه ورصد خانه ی مجهز بود وکتب مختلفی از زبان های گوناگون در آن ترجمه می شد .3
البته دانشگاه کندی شاپور چندین قرن فعالیت داشت یعنی تاحدود قرن سوم پس از اسلام ، این مرکز وشعبات وابسته به آن فعالیت می کردند .4
در قرن پنجم کتاب قابوس نامه ، توسط عنصر المعالی بزرگترین ودانشمند ترین امیر آل زیار در سال 475 برای اندرز پسرش گیلانشاه نوشته شده ، این کتاب اهداف تعلیم وتربیت را در این قرن نمایان می کند .در قرن پنجم هجری ، به خصوص در دوره ی حکومت سلجوقیان به منظور تربیت مدیران وکمرانان کشور ، فکر تأسیس مدارس خاصی قوت گرفت .در سال 459 مدرسه ی نظامیه بغداد را خواجه نظام الملک وزیر مقتدر ایرانی بنیان نهاد ودانشمندانی چون امام محمد غزالی در آن

 

تدریس می کردند .این مدارس به وسیله ی در آمد موقوفات اداره می شدند .5
سهروردی ها در نظامیه ی بغداد تحت تعلیم بوده اند وشیخ ابو نجیب سهروردی از سال 545 تا 547 در آن تدریس نیز کرده است .
از نظر توسعه ی هنر ها به ویژه معماری ، عهد سلجوقیان یکی از دوره های درخشان هنری است .1
به نظر می رسد مسجد ، مهم ترین پایگاه اسلامی در طول تاریخ بعد از اسلام بوده است ومحلی بوده که افراد در آن تجمع می کردند وهم فکری می نمودند واز سیاست زمان خود آگاهی کسب می کردند .جنبش های بزرگ برضد حکومت ویا مقابله با شخصیت ها از مسجد آغاز می شد .برای همین است که مغولان ابتدا مساجد را ویران می کردند .
مساجد تا عصر حاضر نیز ، این اهمیت خود را حفظ کرده اند .
مدارس ، پس از مساجد از مراکز حساس جامعه بوده است که فرقه های گوناگون اسلامی در آن به تبلیغ وتشریح اصول فقهی خود می پرداختند ودر آن علما ، مدرسان ، صاحب فکران زمان ، جمع شده وبه تبادل افکار می پرداختند ودانش آموختگان را آموزش وتعلیم می دادند .
از مساجد دوران اسلامی در شهر یا منطقه ی زنجان می توان به مسجد جامع سجاس ومسجد قلابر که در عصر سلجوقیان ساخته شده ومسجد جامع قروه که در شهرستان ابهر واقع است ودر همین عصر دوره ی ( سلجوقیان ) ساخته شده ، اشاره کرد .
ولی از مدارس این دوران آثاری به جای نمانده است .
ولی تعلیم وتربیت چه در مدارس وچه در مساجد گام به گام شهرهای دیگر ایران ، صورت می گرفته وخلایی در این مورد وجود نداشته است ، چنان که فلسفه ی اشراق شیخ سهروردی ، پدیده ای جهانی شده وتمام ملل او را می شناسند وکتاب های او به زبان های مختلف بر گردانده شده است .
مساجد زنجان
بیشتر مردم زنجان بر این باورند که مسجد سنگی ( داش مسجد ) ، در کوه چله خانه در شمال شهر زنجان ، به عنوان یک جایگاه مقدس محل چله نشینی شیخ اخی فرج زنجانی در قرن پنجم هجری بوده است .1
چله نشینی ، یکی از آداب سیر وسلوک صوفیه بوده که شیخ انجام می داده .2
قرن چهارم وپنجم هجری عصر طلایی اسلام ومخصوصاً عصر در خشان عرفان وتصوف است .3
این مسجد هماکنون نیز در شمال شهر زنجان در دامنه ی کوه گاوازنک وجود دارد .البته با امکاناتی که شهرداری فراهم آورده اطراف این مکان بیشتر به عنوان تفریح گاه ، مورد استفاده قرار می گیرد وهر ساله جشنواره ی آش در این مکان بر گزار می گردد .
مسجد وبقعه ی امام زاده سید ابراهیم (ع) در داخل شهر در قسمت قبرستان متروکه که در منتهی الیه سمت شرقی شهر قدیم ، مشرف به دیوار حصار شهر قرار گرفته واقع است .وی در اوایل قرن سوم هجری در زمان خلیفه معتز عباسی قیام کرد ودر سه کیلومت

 

ری سمت جنوب شهر زنجان در جریان جنگی با عمال خلیفه ، به شهادت رسید .4
مسجد جامع سجاس وقلابر در زمان سلجوقیان یعنی حدود قرن پنجم یا ششم که دلیل رونق وحیات سیاسی واقتصادی سلاجقه می باشد ، ساخته شده است .مسجد جامع سجاس را می توان یکی از آثار بر جسته ی منطقه دانست .1


دانشمندان وبزرگان زنجان
1- سعدبن علی زنجانی ، صوفی ، حافظ ، علامه ، عابد در سال 330 در زنجان متولد شد .وی از ابا عبد ا.. بن نظیف وحسین بن میمون الصرفی ومحمد بن ابی عبید در زنجان حدیث شنید .1
2- یوسف بن حسن تفکری زنجانی ، امام ، زاهد ، محدث .از ابی عبدا... حسین الفلاکی وابی عبدبن بندار در زنجان حدیث شنید .تولد وی در زنجان سال 395 وفوتش در بغداد به سال 473 در سن 78 سالگی بوده است .وی دارای خشوع وپرهیز گاری بوده است .2
3- ابو النجیب عبدالقاهربن عبدا... بن محمد عمویه سهروردی معروف به عبدا... بن سعد ( 490 – 563 ه. ق ) در سهرورد متولد شد .بیشتر عمر خود را در عراق وشهر بغداد سپری کرد . وی استاد بر جسته ی نظامیه ی بغداد بود که از سال 545 تا 547 در آن مرکز تدریس می کرد .
او پس از این ، به جهانگردی پرداخته وبه سیر آفاق وانفس ادامه داده وسر انجام در بغداد وفات یافته است .3


از فضایل اوست ، روزی در برابر دکان قصابی ایستاد .گوسفندی آویخته دید .فرمود : این گوسفند می گوید : من مرده ام نه کشته .قصاب بی هوش افتاد .وقتی که به هوش آمد به صحت قول شیخ اقرار کرد .1
4- ابو حفص شهاب الدین عمر بن محمد بن عبدا... الشافعی الصوفی الحکیم سهروردی ( 539 – 632 ) شاگرد عموی خود ابوالنجیب سهروردی در بغداد بود .نسب وی به ابوبکر می رسد گویند هر سال به زیارت مکه ومدینه می رفت .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید