بخشی از مقاله

چکیده

منطقه مورد مطالعه در کمربند ساده چینخورده کوهزاد زاگرس، در قسمت ساحلی ناحیه فارس غربی کمربند و در جنوب شرق شهر بوشهر واقع شده است. ساختارهاي تکتونیکی اصلی منطقه شامل دیاپیرهاي نمکی از سري هرمز به سن پرکامبرین پایانی-کامبرین آغازین، چینها و گسلهایی است که دگرریختی تکتونیکی منطقه را در طول زمان در خود جاي دادهاند و اکنون نیز فعال میباشند.

مشاهدات صحرایی و دادهس هاي زیرسطحی نشان میدهد که دیاپیرهاي نمکی منطقه - دیاپیر رخنمون یافته دشتی و گنبد نمکی مدفون دارنگ - بسیار قدیمیتر از چینخوردگی نئوژن زاگرس هستند. فروسازش که خود نوعی بارگذاري تفریقی میباشد، امکان رشد و صعود این دیاپیرها را در طول زمان فانروزوئیک فراهم نموده است.

وجود این دیاپیرهاي نمکی به همراه چینهاي جدایشی منطقه که روند منظمی را از نظر تغییرات میزان دگریختی در عرض کمربند نشان نمیدهند، نشانهاي از وجود یک سطح جدایش قوي در قاعده پوشش رسوبی است که در داخل تبخیريهاي هرمز توسعه یافته است. این امر سبب توزیع - و نه تمرکز - دگرریختی ناحیهاي در داخل پوشش رسوبی شده است.

مهمتر اینکه دیاپیرهاي نمکی از پیش موجود در منطقه به همراه تغییرات ضخامت لایه نمکی هرمز در قاعده پوشش رسوبی نقش بسیار مهمی در شکلگیري چینهاي جدایشی و گسل امتدادلغز اصلی منطقه بازي کردهاند زیرا ضعف ساختارهاي نمکی به همراه پوشش رسوبی نازكتر بر روي آنها و همچنین تغییرات اصطکاك قاعدهاي ناشی از تغییرات ضخامت لایه نمکی هرمز مسیري ترجیحی را براي گسلش در زمان اعمال کوتاهشدگی فراهم مینماید.

-1 مقدمه

کمربند چین-راندگی زاگرس که پل ارتباطی رشته کوههاي آلپ-هیمالیا است، به عنوان بزرگترین پهنه ساختاري ایران مستقیماً حاصل برخورد صفحات عربی و ایران در سنوزوئیک میباشد که بر روي سکوي آرام صفحه عربی تشکیل شده است. این کمربند با طول تقریبی 1800 کیلومتر در جهت شمال غرب-جنوب شرق از گسل امتدادلغز چپگرد شرق آناتولی در نزدیکی کوههاي تاروس جنوب شرق ترکیه آغاز و تا تنگه هرمز در ایران کشیده شده است و در نزدیکی این تنگه توسط گسل راستگرد میناب از منشورهاي برافزوده مکران جدا میشود

زنجیره کوهستانی زاگرس از نظر دگرریختی و نوع ساختارها داراي بخشهاي متفاوتی است. چینها و گسلها ساختارهاي اصلی کمربند چین-راندگی زاگرس هستند. با این حال، بخش جنوب شرقی و شمال غربی کمربند چند تفاوت اساسی نیز با یکدیگر دارند. مرز این دو بخشتقریباً منطبق بر سیستم گسلی امتدادلغز کازرون است. یکی از مهمترین تفاوتها وجود تعداد زیادي دیاپیر نمکی در زاگرس جنوب شرقی بصورت برونزد یافته  و یا بصورت مدفون است که از سري تبخیري هرمز به سن پرکامبرین پسین-کامبرین آغازین منشأ گرفته اند - کتتل ,حئه صک طغهلاهپ - . توزیع امروزي این دیاپیرهاي نمکی، حوضه هرمز را در زاگرس و خلیج فارس تعیین میکند - شکل -1ه - . وجود سیستمهاي گسلی امتدادلغز با روند عموماً شمالی-جنوبی نیز یکی دیگر از مشخصههاي زاگرس جنوب شرقی است و در امتداد تعدادي از آنها دیاپیرهاي نمکی از سري هرمز رخنمون دارد

شکل -1ه - نقشه نشان دهنده توزیع نمک هرمز در کمربند زاگرس و منطقه خلیج فارس

نقشه زمینشناسی منطقه مورد مطالعه در کمربند چین-راندگی زاگرس که نشان دهنده موقعیت ساختارهاي اصلی منطقه است.

-2 جایگاه زمینشناختی منطقه مورد مطالعه و اهداف پژوهش

منطقه مورد مطالعه به لحاظ جغرافیایی در جنوب شرق شهر بوشهر و در نزدیکی ساحل ایرانی خلیج فارس واقع شده است - شکل -1ه - . به لحاظ تقسیمبندي ساختاري کمربند زاگرس، این منطقه به بخش ساحلی پهنه ساختاري فارس غربی تعلق دارد. مهمترین ساختارهاي این محدوده، تاقدیسهاي با روند شمال غرب- جنوب شرق، گسل امتدادلغز دشتی با روند تقریباً شمالی-جنوبی و دو دیاپیر از نمک هرمز است - شکل -1ت - . دیاپیر نمکی دشتی به شکل یک ساختار نمکی فعال در هسته تاقدیس نمک ظاهر شده است در حالی که دیاپیر نمکی دارنگ یک گنبد نمکی مدفون را در هسته تاقدیس دارنگ تشکیل میدهد

هدف این مطالعه بررسی تکامل زمینشناسی و ساختاري دیاپیرهاي نمکی دشتی و دارنگ براساس مشاهدات صحرایی، دادههاي منتشر نشده شرکت ملی نفت ایران و مطالعات پیشین میباشد. علاوه بر این، ارتباط این دیاپیرها با ساختارهایی که در زمان چینخوردگی نئوژن زاگرس شکل یافتهاند، مورد بررسی و بحث قرار خواهد گرفت. در نهایت نقش این دیاپیرها و لایه نمکی منشأ آنها - نمک هرمز - بر تکامل ساختاري این بخش از کمربند زاگرس و رفتار آنها در زمان چینخوردگی نئوژن زاگرس تحلیل خواهد شد.

-3 تاریخچه تکتونیک نمک منطقه

درباره سازوکار آغاز حرکت و صعود دیاپیرهاي نمکی نظیر دشتی و دارنگ و ادامه صعود آنها تاکنون، نظریات مختلفی ارائه شده است. گروهی مانند تالبوت و علوي  اعتقاد دارند که دیاپیریسم این ساختارهاي نمکی در حوضههاي کششی-جدایشی بین قطعات همپوشان گسلس هاي امتدادلغز شمالی-جنوبی اتفاق افتاده است.

به اعتقاد لتوزه و شرکتی صعود این دیاپیرها میتوانسته به طور محلی در خمهاي گسلی و حوضههاي کششی-جدایشی باشد. براساس مطالعات مدلسازي آنالوگ، کویی و همکاران پیشنهاد کردند که حرکت در راستاي گسلهاي امتدادلغز شمالی- جنوبی ناحیه فارس، حرکت مایل را در امتداد ساختارهاي با روند زاگرسی - چینها و گسلها - القا کرده و منجر به تشکیل حوضههاي کششی-جدایشی شده و نمک به داخل این فضاهاي کششی تزریق شده است. گروهی نیز اعتقاد دارند که تشکیل این دیاپیرها در اثر حرکت گسلهاي پیسنگی بوده و این ساختارهاي نمکی در زمان چینخوردگی زاگرس ایجاد شدهاند، زیرا شواهدي از واریزههاي بازیافتی هرمز در سازندهاي اطراف مشاهده ننمودند

عدهاي دیگر تشکیل این دیاپیرها و دیاپیرهاي مشابه در ناحیه فارس غربی را ناشی از حرکت بلوكهاي پیسنگی حول محور قائم و ایجاد فضاي کششی براي نفوذ نمک دانستهاند

تمام این نظرات بیان میکنند که این دیاپیرها جوان بوده و ساختارهاي همزمان یا بعد از چینخوردگی نئوژن زاگرس هستند.

با این وجود، تعدادي از محققین نیز بیان میکنند که دیاپیرهاي نمکی دشتی و دارنگ ساختارهاي قدیمیتر هستند. در این میان، بهترین شاهد ارائه شده مربوط به خطوط لرزهاي بر روي گنبد نمکی دارنگ است - شکل - 2 که فعالیت آن را قبل از کوهزایی زاگرس نشان میدهد

در مقایسه با تاقدیسهاي مجاور، پوشش رسوبی در تاقدیسهاي دارنگ - شکل - 2 و نمک کاهش ضخامت قابل ملاحظهاي نشان میدهد. همین امر سبب شد که کنت دیاپیرهاي دشتی و دارنگ را قدیمی و به سنتقریباً ژوراسیک در نظر بگیرد. گروهی نیز بدون ارائه شواهد مستند شروع این دیاپیرها را تریاس در نظر گرفتند

جهانی و همکاران با استفاده از خطوط لرزهاي زاگرس و خلیج فارس و مشاهدات صحرایی شروع حرکت نمک هرمز را به پالئوزوئیک پیشین نسبت داده و اعتقاد دارند که تقریباً تمام دیاپیرهاي نمکی قبل از چینخوردگی زاگرس فعال بودهاند.

شکل -2 برش ساختاري ترسیم شده بر روي تاقدیس دارنگ با استفاده از خطوط لرزه اي.

افزایش بستگی ساختاري، کاهش ضخامت سازندها به سمت رأس ساختار و وجود ناپیوستگیها بر روي قله و دامنه تاقدیس و نبود آنها در ناودیس مجاور نشان دهنده طبیعت رشدي این ساختمان ناشی از رشد گنبد نمکی موجود در هسته آن در طول زمان فانروزوئیک است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید