بخشی از مقاله
چکیده
نگارنده در پی تحقیقات متوالی در خصوص داستانهای هزار و یک شب قاجاری بر آن شد تا نسخه خطی نفیس و منحصر به فرد آن را که در کتابخانه سلطنتی کاخ گلستان موجود است جهت ثبت در حوزه آثار ملی و سپس ثبت اثر در حافظه جهانی میراث منقول به دفتر ثبت سازمان میراث فرهنگی ارائه کند که در مرحله اول این اثر به جهت ویژگیهای خاص نسخهشناسی و نیز نگارگری، علاوه بر ترجمه منقح طسوجی و نیز تک نسخه بودن آن در جهان، مورد پذیرش قرار گرفته و پرونده ثبت اثر در حافظه جهانی هم در دست اقدام است. در این مقاله به کلیات و خصوصیات متن و نسخه به اجمال پرداخته شده است که با توجه به پژوهشهای انجام شده در این زمینه مهر تاییدی بر گزارش ارسالی نگارنده به حوزه ثبت بوده است. نسخه خطی مذکور آخرین نسخه نگارگری شده دوره ناصری است که در نوع خود بینظیر است.
مقدمه
به حقیقت کتاب هزار و یک شب که عربها آن را به عنوان الف لیله و لیله میشناسند از کتابهای به جا مانده محدودی است که از آداب و رسوم ملتهای شرق به جای مانده است و از زمانهای باستانی حکایتهایی را بازگو میکند و همین اشارات تاریخی و نکتههای ادبی و تعلیمهای اخلاقی کفایت میکند تا هزار و یک شب به عنوان کتابی که در دو هزار سال قبل به وجود آمده است و از آداب و رسوم ملتهای شرق همچون هند و ایران و عرب و ترک حکایت میکند از ارزش بیحدی برخوردار باشد.
کتابی که کلیت آن از آنچه در زندگی روزمره اتفاق میافتاده است، اعم از معیشت و معاشرت و رزم و بزم و تجارت و زراعت گزارشاتی مستند ارائه میکند و در ممالک مختلف آسیایی از جمله شام و ایران و عراق و مصر و جزیره العرب تصویر روشنی به دست میدهد و در خلال حکایتهای داستانی از صفات رذیله و فضیلتهای انسانی سخن به میان میآورد. و تاثیر این حکایتها و افسانههای قدیم شرقی به حدی است که با ترجمه هزار و یک شب در قرن 18 این کتاب انقلابی شگرف در تاریخ ادبیات ایجاد میکند و بعدها در اروپا بسیاری از حکایات و اشعار با الهام از این کتاب ساخته و پرداخته میشود.
همانطور که ذکر شد کتاب الف لیله در دوره قبل از سلاطین هخامنش در دوره باستان در هندوستان وجود داشته و بعده ا در زمان قبل از اسکندر گویا به ایران آمده و طبق لغت فارسی قدیم به هزار افسانه ترجمه شده است و در قرن سوم هجری زمانی که در بغداد کتابهای علمی و ادبی از زبانهای مختلف به عربی ترجمه شدهاند، این کتاب نیز ترجمه عربی شده و در دورانهای مختلف بر آن حکایتهایی افزوده شده است.
در زمان متوکل عباسی در قرن چهارم این کتاب به مصر فرستاده شده است و در قاهره به دست قصهسرایان و نقالان افتاده است که در مصر هم بسیاری از این حکایتها به آن افزوده شده است و در قرن دهم هجری/ شانزدهم میلادی کتاب هزار و یک شب به طور کلی جمعآوری و تدوین شده و به صورت الف لیله امروزی درآمده است. در قرن 18 میلادی اولین ترجمه فرانسوی آن به دست آنتوان گلان به اروپا معرفی گردیده است.
درباره منشا هندی حکایتهای هزار و یک شب میتوان به چند نکته اشاره کرد که بسیاری از حکایات در کتاب قدیم هندی کاثا ساریت ساکارا katha sarit sagara از خیانت زنان پادشاه به دو شاهزاده برادر و سفر یکی از آنها حکایت میکند که با قصه ابتدایی الف لیله که با خیانت زنان آغاز میشود مشابهت تام دارد و دیگر اینکه طرز قرار گرفتن حکایت در دل حکایت دیگر از ویژگیهای داستانهای هندی است که در مهابهاراتا و کتب دیگر هندی نیز مثل کلیله و دمنه مرسوم است که گفتگو از زبان حیوانات نیز بر این امر صحه میگذارد.
درباره هزار و یک شب که این کتاب قبل از اسکندر به ایران وارد شده است میتوان به کلام مسعودی در مروج الذهب اشاره کرد که در یک قرن قبل از او این کتاب از پهلوی به عربی ترجمه شده بوده است و سپس میتوان به کتاب ابن الندیم اشاره کرد که به کرات در تحقیقهای انجام شده درباره هزار و یک شب به آن پرداخته شده است و از گفتههای ابن الندیم این طور استنباط میشود که کتاب هزار افسان قبل از اسکندر کتاب مستقلی بوده است و حتی بعضی از حکایتهای شاهنامه که بیشتر جنبه قصه و خرافه دارند از این کتاب نقل شده است که در فرهنگ جهانگیری به نقل از قطران تبریزی این شعر آمده است:
هزار و یک صفت از هفت خان روئین دژ فرو شنیدم و خواندم من از هزار افسان که نشان میدهد در قرن چهارم هجری کتاب وجود داشته و قطران تبریزی آن را خوانده است و حتی حکایات هفت خان روئین دژ را که در شاهنامه مفصل آمده است در آن کتاب دیده است. تمامی پژوهشگران که در داستانهای هزار و یک شب پژوهش کردهاند، بر سه اصل - ایرانی- هندی وعربی - بودن این داستانها متفقالقولاند.
در حکایتهای هزار افسان پهلوی، آنچه بیشتر مورد توجه است حکایاتی است که از اجنه و عفریتها و حوادث سِحرگونه سخن میگوید و جن و عفریت از وجود مستقلی برخوردارند که با طلسم و نقش خاتم از بین نمیروند و حوادث عجیب و غریبی به وجود میآورند که در بعضی از این حکایتها، زیبایی و حس غرابت و اعجاب که منظور نظر قصه است همراه با نکات اخلاقی موجبات جذابیت قصهها را به وجود آورده است. در قرن سوم هجری بود که دارالخلافه بغداد مدینه العلم روی زمین بود و کتابهای علمی و ادبی و تالیفات ارزشمند دانشمندان در آنجا جمعآوری میشد، کتابهای افسانه و نیز حکایات نیز به عربی ترجمه شده است. از مترجمین معروف که در این زمینه فعالیت داشتند میتوان به عبداالله بن مقفع جبله بن سالم نام برد که بسیاری از کتابهای هندی و پهلوی را به عربی ترجمه کردند.
کتاب هزار یک شب هم در این زمان از کتب ترجمه شده قرار گرفت ولی اینکه چه کسی آن را ترجمه کرده است مشخص و معلوم نیست و حکایات و نقل داستانهای معروف در کنار شعر و موسیقی و صنایع ظریفه از رونقی خاص برخوردار شد و نقل این حکایات در بین مردم مرسوم و رایج گشت و با تردد تجار عرب به شرق و غرب که از یک طرف در سواحل بحر الروم و از طرف دیگر در سواحل افریقا و جنوب هند و چین رفت و آمد میکردند، بسیاری از این حکایتها دست به دست میشد و با حکایت عجیبه و نوادر غریبه میآمیخت وآنچه اهالی بصره و بغداد از تجار و سیاحان میشنیدند با اغراق بیان میکردند و به دست مردمان اهالی دیگر میرساندند و بدین گونه حکایات شکل میگرفت که سفر سند باد بحری بهترین نمونه این حکایت است.
درباره مولف الف لیله و لیله عربی میتوان گفت که این کتاب در حدود قرن دهم هجری در مصر صورت تدوین یافته و نسخهای از آن را آنتوان گالان فرانسوی ترجمه کرده است که مولف کتاب شخص نویسنده و آگاهی نبوده است و به جهت نقالی و افسانهسرایی جمع آوری کتاب را انجام داده است و با قدرت بیان و سخنوری خویش مطالب را نوشته و آنها را به ترجمه الف لیله که از بغداد به مصر رسیده بود اضافه کرده و نسخه نهایی آن را به دست داده است و این مسئله به این دلیل است که نسخههای الف لیله با هم دیگر اختلاف کلی دارند و آنچه که از مقوله حکایات قدیم و ملحقات بغدادی است نسبت به ملحقات مصری ارجعیت و رجحان دارد.
درباره وجه تسمیه کتاب میتوان گفت که این کتاب موسوم به هزار افسانه بوده و بعد از ترجمه به عربی به الف لیل و لیله تغییر نام داده است و مسعودی به این مساله اشاره کرده است و با اینکه تعداد حکایات به هزار نمیرسد ولی از آن جهت که عدد هزار کنایه از کثرت است، ایرانیها کتاب را هزار افسانه و عربها به تقلید از ایرانیها الف لیله نامیدهاند و مخصوصا به این دلیل که میبایستی هزار شب بر راوی هزار و یک شب بگذرد تا او از همسر خود صاحب سه فرزند شود و او مانع از قتل همسر خویش شود.