بخشی از مقاله
چکیده
مهمترین معیار در سیاستگذاري یک کشور شناخت جامعه است. موفقیت یا عدم موفقیت یک سیاست به شناخت و ارزیابی درست از بستر جامعه بستگی دارد. جامعه، آزمایشگاه علوم انسانی است. شاخههاي مختلف علوم انسانی هر یک جنبهاي از جامعه را مورد مطالعه قرار میدهند. پس علوم انسانی کاربردي در هر جامعه شناخت را که مهمترین معیار براي سیاستگذاري یک کشور است فراهم میکند. از سوي دیگر حرکت علوم انسانی از حالت کاربردي به حالت نقلی مهمترین آفتی است که چرخهي جامعه، علوم انسانی و سیاستگذاري را در ایران تضعیف و کم اثر کرده است. سؤالی که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهد گرفت این است که علوم انسانی در ایران چگونه میتواند در سیاستگذاريهاي کشور نقش داشته باشد؟ همچنین سعی خواهد شد با بررسی آفتهاي این نقش از جمله حاکمیت رویکرد نقلی بر این علوم، با استفاده از منابع کتابخانهاي و مقالات پژوهشی و اسناد و مدارك، راهکارهایی براي خروج از این وضعیت ارائه شود.
کلیدواژهها: سیاستگذاري، شناخت، علوم انسانی کاربردي، رویکرد نقلی.
1. مقدمه
سیاستگذاري به معناي پرداختن به مسائل دور و نزدیک زندگی روزمرة انسانها یکیاز دغدغههاي همیشگی نظامهاي سیاسی بوده است. در جوامع ساده و سنتی گذشته با نظامهاي سیاسی پادشاهی و اقتدارگرا و جمعیتهاي کم سیاستگذاري فعالیتی محدود به حوزههاي مشخص مثل امنیت بود و سیاستگذار اصلی نیز شخص حاکم محسوب میشد. رشد جمعیت و پیچیدگی روزافزون جوامع مدرن و پیدایی مسائلی مانند تخریب محیط زیست، امنیت محیط کار، بهداشت و خدمات بهداشتی، حقوق شهروندي، تأمین امنیت عمومی و دغدغهي توسعه از یک طرف و از طرف دیگر دگرگونی نظامهاي سیاسی پادشاهی و اقتدارگرا و شکلگیري نظامهاي سیاسی مردمی و دموکراتیک باعث تغییر فرآیند سیاستگذاري در دنیاي مدرن شده است. لذا در دنیاي معاصر اولاً سیاستگذاري محدود به حوزهي مشخصی مثل امنیت نظامی و دفاع خارجی نیست و ابعاد گستردهاي پیدا کرده است.
ثانیاً یکسره در ید قدرت و اختیار مطلق فرمانروایان نیست و سازمانهاي مشارکتی مختلف نیز در این عرصه سهیم شدهاند و ثالثاً جوامع امروزي دیگر مانند گذشته مطیع محض سیاستگذاري توسط مراکز سیاسی نیستند و هر سیاستگذاريیی عکسالعملهایی در پی دارد. بنابراین برخلاف گذشته که سیاستگذاري قدرت محور بود، در دنیاي کنونی سیاستگذاري تا حدودي جامعه محور شده است، به طوري که موفقیت یک سیاست در گرو شناخت جامعهي هدف میباشد و سیاستگذاري و سیاستگذاران نیازمند شناخت جامعهاند. از طرف دیگر، علوم انسانی با زیر شاخههایی مانند جامعه شناسی، اقتصاد، جغرافیا، روان شناسی، حقوق، زبانشناسی، علوم سیاسی، تاریخ و ...پرچمدار رسالت شناخت حوزههاي مختلف جامعه در هر کشور میباشد به طوري که هر کدام از این زیر شاخهها حوزهاي خاص از جامعه را مورد مطالعه قرار میدهند و از این طریق میتوانند به عنوان واسطهي جامعه و سیاستگذاري، به عنوان ابزاري مفید و مؤثر براي سیاستگذاري مورد بهره برداري قرار گیرند. حدود نیم قرن از شروع اندیشه وتجربهي عملی برنامهریزي و سیاستگذاري در ایران میگذرد.
در این مدت از یک طرف سیاستگذاري به شدت تحت تأثیر سیاستگذاران بوده است و از طرف دیگر علوم انسانی نیز از رسالت اصلی خود که شناخت جامعه است به دور بوده، تنها درصدد اشاعه و نقل و بیان علوم انسانی مختص جوامع عمدتاً غربی بوده است و این علوم نیز در ایران به شکل بحثهاي داغ نظري روشنفکرانه و بدون رابطه با حل مسائل اجتماعی - بومی و براي پزدادن و دهن پرکردن مورد استفاده قرار گرفته است. در نتیجهي این وضعیت چرخهي جامعه، علوم انسانی و سیاستگذاري در ایران به شکلی معیوب شکل گرفته، نتیجه آن ضعف در سیاستگذاريها در عرصههاي مختلف اجتماعی میباشد. با این وضعیت سؤالی که در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد این است که علوم انسانی در ایران چگونه میتواند در سیاستگذاريهاي کشور نقشی مؤثر داشته باشد؟ فرضی هاي که در سراسر این پژوهش دنبال میشود این است که علوم انسانی به عنوان فراهم کنندهي شناخت جامعه براي سیاستگذاري، در صورتی میتواند نقش مؤثر در این جهت داشته باشد که از حالت نقلی صرف خارج شود و با شناخت جنبههاي مختلف جامعهي ایران به ابزاري کارآمد براي سیاستگذاري ایران تبدیل شود و از این طریق چرخهي جامعه، علوم انسانی و سیاست-گذاري به شکلی کارآمد پدیدار شود.
2.تعریف مفاهیم الف - جامعه
مجموعهاي از افراد انسانی که با نظامات، سنن و آداب و قوانین خاص به یکدیگر پیوند خورده، زندگی دسته جمعی دارند، جامعه را تشکیل میدهند. تا آنجا که تاریخ نشان میدهد انسان از ابتداي حیات خود به صورت گروهی و دسته جمعی زندگی میکرده است. جامعه صرف گردآمدن گروهی از انسانها در یک منطقه و زیست گروهی آنها نیست. جامعه علاوه بر این ظواهر ماهیت اجتماعی نیز دارد. به عبارت دیگر جامعه انسانی،