بخشی از مقاله
چکیده:
جایگاه کنونی و وضعیت موجود جامعه روستایی را می توان برآیند روابط کارکردی و عملکردی این جامعه در ارتباط با عوامل بیرونی یعنی دولت و شهر دانست که به دگرگونی نهاد اجتماعی، اقتصادی و تولیدی روستا منجر شده است. در این روند دگرگونی جامعه روستایی سنتی از یک جامعه بسته، خودکفا، خودگردان و تاب آور، مبتنی بر تولید و ارزش کار، همکاری جمعی و نهادهای مشارکتی و محلی به جامعه ای غیر سنتی، وابسته، مصرفی، آسیب پذیر، بر محور فردگرایی و ارزش پول با نهادهای رسمی تبدیل شده است. در این گذار جامعه از یک جامعه ایستا و با ثبات سنتی به جامعه ای ناپایدار غیر سنتی و متلاطم تبدیل شده است. جامعه ای که در آن جایگاه فرد و جامعه در نظام کارکردی و عملکردی و روابط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی متزلزل و نامشخص است. سطح خواسته ها و انتظارات جامعه افزایش یافته و در شرایطی که دولت به عنوان مرجع پاسخگویی به نیازها، نمی تواند آن را برآورده کند به عدم رضامندی و احساس نابرابری در دسترسی به فرصتها و مهاجرت به شهر منجر شده است.
ایده این مقاله بررسی و نقد جریان حرکت از جامعه سنتی به جامعه غیر سنتی و شبه مدرن و ضرورت اصلاح مسیر حرکت به سوی جامعه پایدار اکولوژیک است. این روند در چارچوب رابطه دولت و ملت در قالب مفاهیم حاکمیت یا حکمروایی محلی، حاکمیت دولتی و حکمروایی خوب مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. به نظر ما جریان کارکردی و عملکردی در ارتباط با عامل بیرونی، جریان انتقال از حاکمیت محلی به حاکمیت دولتی است. تحول در رابطه شهر و روستا، تغییر نگرش ها به روستا و جامعه روستایی با توجه به نظام سیاست گذاری، دولت مرکزی و رویه های یک سویه بالا به پایین در قالب سیاست ها و الگوهای توسعه و رانت مرکزیت، همگی در قالب نقش و رابطه دولت و ملت قابل تبیین است. برای تغییر وضعیت موجود و ایجاد جامعه مطلوب باید به سوی حکمروایی خوب حرکت کنیم. این ایده در قالب تحلیل رابطه دولت و ملت به صورت عینی تر در این مقاله مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. مبنای نظری این بحث در ایده حکمروایی خوب و دیدگاههای اجتماعی و اکولوژیک برای ایجاد جامعه پایدار اکولوژیک است. روش این مقاله بررسی روند و توصیف و تحلیل مبتنی بر آرا و دیدگاه های نظری و تجارب عملی است.
کلمات کلیدی: رابطه دولت و جامعه روستایی، حکمرانی محلی، حاکمیت دولتی، حکمروایی خوب، توسعه پایدار و اکولوژیک
مقدمه:
با شکل گیری دولت مشروطه جامعه ایران عصر جدیدی را آغاز کرد که از آن به عنوان ورود به دوره مدرن یاد می شود. هر چند که بطور پراکنده پدیدار شدن جلوه هایی از نوگرایی در جامعه ایرانی تا دوره صفویه و نوسازی نیروی نظامی به عقب می رود. از یک منظر بزرگ ترین تحول در این روند، شکل گیری دولت شهری در انقلاب مشروطه است که مهمترین ویژگی آن به شمار می رود و برای اولین بار در تاریخ ایران شکل می گیرد. با شکل گیری دولت شبه مدرن در ایران با خاستگاه شهری بسیاری از الزامات و روابط جامعه سنتی دچار دگرگونی می شود. با روی کار آمدن حکومت پهلوی و در ادامه، حاکمیت دولت شهری تثبیت و تا حدودی از طریق شکل گیری نهادهای دولت مدرن تثبیت می شود. تغییر خاستگاه دولت و شکل حکومت داری و اداره سرزمین، روابط بین دولت و ملت که وجه اصلی آن روستایی بود را از یک سو و روابط میان جامعه اقلیت شهری و اکثریت روستایی را از سوی دیگر وارد مرحله جدیدی نمود که با نظم سنتی شکل گرفته در طی قرون و اعصار متفاوت می نمود و بر مدار گذشته پیش نمی رفت. این روند در دهه های بعد با شکل گیری ایده توسعه ادامه می یابد و در قالب برنامه های توسعه به یک فرهنگ و نگرش غالب تبدیل می شود. نگرشی که در آن، در چارچوب پارادایم های غالب توسعه، گذار از جامعه روستایی به شهری و جامعه کشاورزی به صنعتی راه رسیدن به توسعه و جامعه مطلوب تعریف می شود. در این رویه قالب که با استمرار خود در طی زمان به فرهنگ سیاست گذاری و اداره سرزمین تبدیل می شود و به مرور بخشی از فرهنگ عمومی را شکل می دهد. جایگاه، نقش و عملکرد جامعه روستایی دچار دگرگونی می شود.
تحول در رابطه شهر و روستا، تغییر نگرش ها به روستا و جامعه روستایی با توجه به نظام سیاست گذاری، دولت مرکزی و رویه های یک سویه بالا به پایین در قالب سیاست ها و الگوهای توسعه و رانت مرکزیت، همگی در قالب نقش و رابطه دولت و ملت قابل تبیین است. رشد نامتوازن شهری و توسعه نابرابر مناطق شهری و روستایی، شهرهای رانتی و روستاهای حاشیه ای تماما در قالب نقش و عملکرد دولت و نه در یک پویش معمول اقتصادی و اجتماعی تعریف می شود. طبیعتا اصلاح این روند که نمود آن رشد و توسعه نامتعادل و نامتوازن منطقه ای و میان جامعه شهری و روستایی است، نیازمند بازنگری و اصلاح نقش و جایگاه دولت ملی و حرکت از تمرکز به سوی عدم تمرکز است. می بایست به مداخله دولت و حکومت نقشی حداقلی و محدود داده شود. مثلا اطمینان از اجرای قانون، تامین زیر ساخت ها تامین امنیت، دفاع ملی و حل دعاوی و اختلافات - نک هایک 45 :1994 به نقل از اجلالی - 267 : 1391 در این مقاله از طریق بررسی رویدادها و اقدامات مهم و تاثیر گذار همچون انقلاب مشروطه، برنامه های توسعه، اصلاحات ارضی، رویکردهای توسعه و ساختارهای نهادی و اجرایی که همگی نگرش و عملکرد دولت در رابطه با جامعه روستایی را نمایندگی می کند به بررسی رابطه دولت و جامعه روستایی و شکل گیری وضعیت موجود می پردازیم.
طرح مسئله: بررسی و تحلیل هر گونه ارتباط و تعامل دوسویه نیازمند شناخت دو سوی رابطه، جریان ارتباطی و نوع روابط میان دو سوی پیوند است. در یک جریان دینامیک و پویا همچنانکه دو سوی رابطه دچار دگرگونی می شوند، نوع ارتباط و ماهیت آن نیز دچار تغییر می گردد. این قاعده کلی در بررسی رابطه دولت و ملت نیز قابل تعمیم است. ایده این مقاله بررسی رابطه دولت و ملت با تاکید بر بخشی از آن یعنی جامعه روستایی در جریان حرکت از جامعه سنتی به جامعه شبه مدرن است. در این روند دگرگونی هم جامعه و هم دولت، هم نوع رابطه و هم ماهیت رابطه دچار تغییر شده است. این روند را می توان در بررسی رابطه دولت و جامعه روستایی به شکل روشن تری تبیین کرد.
مبنای نظری این تحلیل را می توان در ایده حکمروایی تعریف کرد. رابطه دولت و جامعه روستایی را می توان انتقال از حکمروایی محلی به حکمروایی ملی یا به تعبیر دقیق تر به حمکروایی حاکمیتی و سپس در یک جریان تکاملی از حکمروایی حاکمیتی به سوی حکمروایی تعاملی و دوسویه یا حکمروایی خوب دانست. ما از جامعه سنتی با حکمروایی محلی به جامعه شبه مدرن یا مدرن حاکمیتی انتقال یافته ایم و روند تکاملی ایجاب می کند که به سوی جامعه مطلوب با حکمروایی خوب حرکت کنیم. در این پویش تاریخی ضمن اینکه تمامی مولفه های رابطه دچار تغییر و دگرگونی می شوند، عوامل و بازیگران، نقش و جایگاه دو سوی رابطه، مولفه های تاثیر گذار بر آن از جمله قدرت، سیاست و سیاستگذاری، تصمیم سازی و تصمیم گیری و حتی بستر و زمینه ها نیز تغییر می کنند. شناخت و تحلیل این روابط به ما برای انتخاب مسیر به سوی آینده مطلوب و اصلاح مسیر به سوی جامعه پایدار و اکولوژیک با حکمروایی خوب کمک می کند. جامعه ای که خوداتکا، تاب آور با مقیاس انسانی و بوم گراست هم به معنای زیستی و هم اجتماعی و در چنین جامعه پایدار و اکولوژیکی، مفاهیم همچون توانمند سازی، مشارکت، معیشت پایدار و تاب آوری از واژگان اصلی به شمار می روند.
پویش تاریخی:
در یک پویش تاریخی و بررسی روندها به نظر می رسد که بررسی رابطه دولت و ملت با تاکید بر تبیین رابطه دولت و جامعه روستایی، نیازمند بررسی برخی از رویدادهای مهم به عنوان نقطه عطف در تبیین این روابط و دگرگونی آن باشد. رویدادهای مهم و تاثیرگذار که در شکل گیری روابط و تغییر نقش و کارکردهای دو سوی این رابطه و ماهیت روابط نقش مهمی داشته است. ما در تحلیل این روند دگرگونی روابط دولت و ملت، رویدادهایی همچون؛ انقلاب مشروطه- شکل گیری دولت جدید- اصلاحات ارضی- انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی- دوره سازندگی و پرداخت یارانه ها را به عنوان نقاط عطف و تاثیر گذار مورد توجه قرار می دهیم. در این نیمرخ زمانی که بیش از یک قرن را به تصویر می کشد. جامعه روستایی از یک جامعه سنتی بسته و درون گرا به یک جامعه غیر سنتی و برون گرا دگرگونی می پذیرد و همراه با این دگرگونی بسیاری از وضعیت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تثبیت شده در طی قرون و اعصار از جمله رابطه با شهر و دولت دچار تغییر می شود.
انقلاب مشروطه: روستاهای ایران که در طی قرنهای متمادی از دگرگونی های عمده به دور بودند و در یک وضعیت ثابت نقش خود را ایفا می کردند، به تدریج پس از انقلاب مشروطه تحولاتی را پذیرا شدند. از منظر رابطه جامعه روستایی و حکومت، مهمترین اتفاقی که با انقلاب مشروطه روی داد، جایگزینی دولت شهری به جای حکومت های ایلی و محلی بود. با شکل گیری دولت با خاستگاه شهری به جای حکومت های ایلی، مرکز توجه دولت از جامعه ایلی و در وهله بعد جامعه روستایی به جامعه شهری تغییر جهت می دهد. این تغییر کانون توجه حکومت یا دولت از روستا به شهر نقطه آغازی است بر بسیاری ازدگرگونی ها در رابطه دولت و ملت، رابطه جامعه روستایی و جامعه شهری، تغییر نقش ها و جایگاه اجتماعات شهری و روستایی در پیوند با یکدیگر که به دنبال خود تغییرات زیرساختی، اجتماعی و اقتصادی گسترده ای را به همراه دارد. شاید یکی از اتفاقات مهم در انقلاب مشروطه در ارتباط با جامعه روستایی را بتوان لغو نظام تیولداری دانست که وارد ساختن اولین گسست ها بر پیکره نظام زمینداری و مالکیت با