بخشی از مقاله

چکیده

انسان موجودی است که همواره برای رسیدن به مراحل والای کمال و تکامل روحی و روانی، نیازمند تعلیم و تربیت صحیح میباشد. تعلیم و تربیت که مهمترین ارکان اساسی در پرورش روحی انسان به شمار میروند همواره در دورههای مختلف تاریخ مورد توجه بشر و دانشمندان بوده است؛ تعلیم ناظر به شکوفا ساختن و به فعلیت درآوردن نیروی فکری یا ذهنی انسان بوده و تربیت به معنای رشد دادن یک پدیده با فراهم کردن زمینه رشد و شکوفایی استعدادها و به فعلیت رساندن نیروی نهفته در آن میباشد.

بنابراین اگر این دو مصداق با توجه به آموزه های وحیانی و معارف دینی مورد استفاده قرار گیرند نتیجه میشود یک انسان کامل با استعدادهایی که نه تنها در موفقیت نظام های آموزشی موثر بوده بلکه در راستای ایجاد جامعهای انسانی و آرمانگرا کمک شایان توجهی مینماید. به همین دلیل، تطبیق تعلیم و تربیت در حوزه دین - قرآن و سنت - با گسترش تمدن نیاز به راهکارهایی دارد تا بتواند جایگاه این دو مؤلفه را در شخصیت افراد مورد کاوش قرار دهد. در این پژوهش سعی بر آن است تا به روش کتابخانه ای- تحلیلی، جایگاه این دو مفهوم با توجه به قرآن و سنت و نقش آنان در پیشرفت تمدن مورد واکاوی و تبیین قرار گیرد.

مقدمه

تعلیم و تربیت دو مقوله بسیار مهمی است که هر انسانی برای رسیدن به سرمنزل مقصود و برای آراستگی هر انسان مورد نیاز و توجه است حال آنکه این دو مقوله با رویکرد تمدن و ارتباط آن با قرآن و سنت مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد بسیار حائز اهمیت بوده و در رسیدن به مدینه فاضله و ایجاد زندگی آرامشبخش میتواند کمک شایان توجهی نماید. اما بیش و پیش از آنکه این دو از منظر قرآن و سنت مورد بررسی قرار گیرند ارتباط پیوند میان این دو مورد اهمیت میباشد؛ بین تعلیم و تربیت پیوندهای دقیق و پیچیدهای است. درباره اهمیت تعلیم و تربیت همین بس که شکوفا شدن استعدادها و به فعلیت رسیدن قوای آدمی و تحقق گوهر وجود او در گرو آن است.

تعلیم و تربیت صحیح، شرط لازم کمال آدمی است. اگر آدمی زیر نظر مربیان الهی تربیت شود فرشته خو می گردد، وگاه از فرشتگان فراتر می رود وگرنه به قهقرا رفته، به مرتبه ی حیوانات و فروتر از آن تنزل خواهد کرد.رشد صحیح فردی و اجتماعی و پرورش استعدادهای آدمی، منوط به تعلیم و تربیت صحیح است. نظر به اهمیت تعلیم و تربیت، بزرگان علم اخلاق، تعلیم و تربیت را »اشرف صناعات« و برترین دانش ها دانسته اند. تربیت یا آموزش و پرورش، با رشد و تکامل، رابطه تنگاتنگی دارد؛ یعنی رشد و تکامل، باعث ظهور استعدادها می شود آموزش و پرورش آن ها را تحقق می بخشد و جهت می دهد.

اگر بخواهیم هدف تعلیم و تربیت را از دیدگاه دانشمندان، مکاتب و جوامع در یک کلام خلاصه نماییم. مقصد، سعادت و خوشبختی و سیر استکمالی انسان است و همگان به این موضوع توجه دارند که موجبات آسایش، آرامش و خیر بشر در پرتو آموزش و پرورش فراهم میگردد. اما آنچه ضروری به نظر میآید این است که: کمال و سعادت و خیر جامعه انسانی در چیست؟ و چه دیدگاه و کدام مسیر بشر را به رشد و کمال و پیروزی حقیقی اش میرساند؟ از آنجایی که در جوامع مختلف برای سعادت و خوشبختی معانی متفاوت ارائه کرده اند در نتیجه تعلیم و تربیت عمومی نیز در طول تاریخ مختلف بوده است و رنگهای گوناگون به خود گرفته است. اگر بشر کمال و سعادت را آنگونه که هست بشناسد و به اشتباه معنا و تفسیر ننماید، هرگز در مسیر اهداف تعلیم و تربیت به غلط نخواهد رفت اما متاسفانه در طول تاریخ بسیاری از اوقات این موارد به گونه غیر واقعی تفسیر و در نهایت، مقصد نیز به اشتباه گرفته شده است.

مثلاً عدهای از دانشمندان قبل از ارسطو در دنیای یونان باستان که در آن روزگار مهد فرهنگ، ادب، هنر، دانش و علم بود، معتقد بودند که سعادت تنها در پرتو سعادت و خوشبختی جان انسان میسر است و میگفتند که انسان صاحب کمال و سعادتمند کسی است که روحش ارتقا و تعالی پیدا کند و دارای چهار صفت »حکمت، عفت، عدالت، شجاعت« گردد و امیال نفسانی و نیازهای جسمانی را بیماری و رنجوری بدن و جسم می دانستند و آن را برای خوشبختی انسان مضر میپنداشتند و بیان میکردند که به معنویات و روح انسانی صدمه و لطمه وارد میسازد.

در دنیای به اصطلاح متمدن و طلایی امروزی بعضاً قضیه بر عکس شده و دیدگاهها معنا و مفهوم دیگری به خود گرفته است. به این معنی که اولویت های مادی و دنیایی و لذایذ جسمانی را میزان شناخته اند و کمتر به جنبه ها و زمینه های روحی، اخلاقی و عاطفی توجه دارند. تکیه داشتن بر اصل هدفداری در نظام تعلیم و تربیت بدین لحاظ است که آموزش و پرروش معنادار گردد تا از پوچی و بیهودگی محفوظ بماند.

روشن است که هر گونه مقصدی نمیتواند هدف نظام تربیتی را تامین نماید . بلکه اهداف باید دارای قداست، نزاهت و پاکیزگی باشد. در این میان اهمیت تعلیم و تربیت با رویکرد تمدن نیز حائز توجه میباشد؛ وقتی صحبت از تعلیم و تربیت به میان میآید بخشی از آن نقش معلم و متعلم و عملکرد وی مدنظر قرار میگیرد، از طرفی تمدن های تاریخ ساز از گذشته تاکنون، درباره امر تعلیم و تربیت و متعلّم، نظرات متنوّع و متعدّدی ارائه داده اند که در این تحقیق در پی بررسی جایگاه تمدن و تعلیم و تربیت اسلامی می-باشیم.

تعلیم و تربیت و اهداف آن:

در مفهوم و تعریف تعلیم و تربیت، یک معنای واحد و مشخصی وجود ندارد بلکه تعریفهای متعدد و گوناگونی برحسب نوع اندیشه ارایه شده که یقیناً نظریات و دیدگاه های مشخص تعریف کنندگان نیز در تعدد این مفاهیم بیبهره نبوده است، بدین لحاظ نمیتوان تعریف کامل - جامع و مانع - از آن عرضه نمود. اندیشمندان در تعریف و توضیح تعلیم آورده اند: »تعلیم یعنی پرورش نیروی فکری و عقلانی انسان«  تربیت نیز به معنای رشد دادن یک پدیده از راه برطرف ساختن موانع و فراهم کردن زمینه رشد و شکوفایی استعدادها و به فعلیت رساندن قوای نهفته در آن - راغب اهمیت شئون انسان و جایگاه تربیت برای پرورش انسان کامل در اسلام به حدی است که توفیق راهنمایی یک فرد، بهتر از هر چیزی است که در دنیا وجود دارد. خداوند از احیا ی یک انسان به عنوان احیای همه انسان ها و از میراندن یک انسان ب ه عنوان میراندن کل انسان ها یاد کرده است که این زنده کردن و میراندنصرفاً بعد فیزیکی انسان را پوشش نداده است، بلکه بعد انسانیت و معنوی را نیز شامل می شود.

این جاست که اهمیت تعلیم و تربیت در مکتب والای اسلام جایگاه خویش را نشان می دهد - نیلی احمدآبادی، . - 182 :1392 در یک تعریف کلی بهترین تعریفی را که می توان از تعلیم و تربیت با هم شرح داد این است: » تعلیم و تربیت، عبارت است از فراهم آوردن زمینه ها و عوامل به فعلیت رساندن یاشکوفا ساختن شخص در جهت رشد و تکامل اختیاری او به سوی هدف های مطلوب وبر اساس برنامه ای سنجیده شده« - فلسفه تعلیم و تربیت، بیتا، . - 341 تعلیم و تربیت صحیح شرط لازم کمال آدمی است بنابراین، در خصوص اهمیت تعلیم و تربیت باید اذعان نمود همین شکوفا شدن استعدادها و به فعلیت رسیدن قوای آدمی و تحقق گوهر وجود او در گرو آن است، کفایت مینماید و ارزش تعلیم و تربیت به وضوح نمایان است. رشد صحیح فردی و اجتماعی و پرورش استعدادهای آدمی، منوط به تعلیم و تربیت صحیح است.

نظر به اهمیت تعلیم و تربیت، بزرگان علم اخلاق، تعلیم و تربیت را »اشرف صناعات« و برترین دانش ها دانسته اند.ثمره ی تعلیم و تربیت صحیح به اصلاح فرد منحصر نمی شود، بلکه جامعه را هم متحول می کند.با نگرش دقیق به ساختار روحی و روانی انسان، ضرورت و اهمیت تعلیم و تربیت صحیح رخ می نماید؛ زیرا هر چند در نفس آدمی گرایش به خیر و شر وجود دارد و به تعبیر قرآن کریم، فجور و تقوا به او الهام گردیده است، اما گرایش یا آگاهی فطری به خیرو شر و سعادت و کمال، کفایت نمی کند؛ زیرا کمال و سعادت در پرتو تلاش و حرکت وتعلیم و تربیت به دست می آید. اگر سیستمهای تربیتی براساس اعتقاد به خدای بزرگ و اهداف معنوی استوار گردد آنگاه تمام کوششهای بینالمللی برای اصلاح جوامع نتیجه خواهد داد. همانطور که پرواضح است تعلیم کلمه است عربی و فارسی شده آن به معنای آموزش میباشد و همچنین تربیت به معنای پرورش است.

در مورد معنی و مفهوم این دو واژه اختلاف نظر است اما عامه مردم و عرف جامعه این دو واژه را از هم جدا دانستهاند؛ به این صورت که تعلیم یا آموزش به یاد دادن موضوع ها و مهارت های خاص به دانش آموزان و دانشجویان گفته می شود، مانند آموزش ریاضی، فیزیک، شیمی، عربی، و تربیت یا پرورش، به آموزش های دینی و اخلاقی و انسان بارآوردن دانش آموزان و دانشجویان می باشد؛ ولی در روانشناسی اعتقاد بر این است که هر عملی که از انسان سر می زند به کل وجودش مربوط است و هر گونه تفکیک و جدایی در رفتار انسان، یک امر ذهنی یا تصوری است که با وجود واقعی انسان همخوانی ندارد. هیچ یک از اعمال و رفتار و حرکات انسان را نمی توان یافت که با کل وجود او ارتباط نداشته باشد. در قرآن کریم نیز همیشه کل وجود انسان، مخاطب قرار گرفته است وخداوند او را به صورت یک کل یا واحد، مسؤول قرار داده است، اگر چه برای تعبیر ازاین وحدت، کلمات گوناگون از قبیل: بنی آدم، انسان، نفس، قلب و... به کار برده است.

ارتباط تعلیم و تربیت با یادگیری

آموزش و پرورش با انسان سروکار دارد و انسان و جامعه انسانی بخشی از جهان هستی است که باید توصیف و تبیین شود. هر نظام تربیتی خود را به زندگانی سعادتمند آدمی متعهد میداند. آموزش و پرورش با رویکرد اثبات گرایانه فرایند تغییر مطلوب رفتار آدمی است که مبنای رفتار مطلوب، کسب تجربه است. آموزش و پرورش پدیدهای است که ضمن اثرگذاری بر جهات مادی و معنوی هر جامعه، متأثر از سایر علوم مانند روان شناسی است - پاک سرشت، . - 1380 تعلیم و تربیت با یادگیری سروکار دارد که فصل ممیز انسان از حیوان است؛ اگر یادگیری را پدیده مادامالعمر و فراتر از مدرسه و دانشگاه بدانیم، گستردگی و حیاتی بودن این دانش بیشتر حس می شود.

تعلیم و تربیت آموزش و بسترسازی برای رشد انسان در ابعاد فردی، اجتماعی، مادی و معنوی و شکوفایی استعدادهای بالقوه اوست. هسته اصلی همه نظریه پردازان علوم تربیتی برای تعلیم و تربیت تلاش و توجه و احترام به هویت واقعی و شخصیت انسان به ویژه کودک است - بهشتی، . - 1386 از دیگر سو جنبه دیگر فلسفه آموزش و پرورش بحث درباره نظریه های مرتبط با مسائل آموزش و پرورش مانند نظریه های تدریس و یادگیری، خواستگاه های مختلف آنها و تأثیراتشان بر فرایند تربیت است.

انسان در فرایند جامعهپذیری از طریق کنش های مقابل اجتماعی، شیوه راه رفتن و گفتن را میآموزد و به تدریج به کسب تجربههای مختلف میپردازد. در واقع، جامعه پذیری کیفیتی است که در نتیجه آن آدمی شیوههای زندگی در جامعه را یاد میگیرد؛ شخصیتی کسب میکند و آمادگی آن را مییابد تا به عنوان عضو رسمی جامعه شناخته گردد. در جوامع امروزی خانواده و پس از آن مدرسه و گروه همسالان به واسطه قدرت تأثیرگذاری بیشتر از اهمیت ویژهای برخوردارند - ستوده، . - 49 :1395

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید