بخشی از مقاله

چکیده

عقل یکی از منابع استنباط است و در کنار دو منبع دیگر کتاب و سنت است. اولین نقطه راجع به جایگاه عقل، در دین است. دین ما به عقل اهتمام خاصی دارد و هم آیات و هم روایات، بحثهای زیادی را در رابطه با عقل مطرح کردهاند و بدون شک در روایات ما روشن و گویا جایگاه عقل را مطرح کردهاند. در رابطه عقل و دین دو نوع رابطه وجود دارد: یک رابطه که دین و عقل در بسیاری از امور با هم موافقند و توازن دارند؛ مباحثی چون عدالت، حرمت ظلم، دانش اندوزی، احترام به والدین و بزرگترها، انفاق، کمک و احسان به دیگران، بهداشت، آموزههایی هستند که عقل و دین با هم موافقند و توازن دارند، بخش دیگری تفوقی است، یعنی بخشی از دین نسبت به عقل تفوق دارد؛، یعنی در آنجا برای عقل جایگاهی نبوده و برای ورود عقل در آن حوزه میدانی نیست و یا اگر باشد، رگههای خاصی دارد که در عقول عمومی مشاهده نمیکنیم. این مقاله متکی بر این است که اگر عقل هم بخواهد مبحثی را مطرح کند، در حد حوزههای دینی و گزارشهای بسیار جزئی است و میتواند کارکرد های زیر را در تفسیر داشته باشد:

1.    رفع تعارض ظاهری بین آیات؛

2.    تدبر و دستیابی به مفاهیم جدید. هر چند در بحث ملازمات کارهای اندکی انجام شده و مباحث جدیدی قابل استخراج است. کلیدواژگان: تفسیر، قرآن، روششناسی، عقل، روش تفسیر.

.1سرآغاز

عقل یکی از منابع استنباط است و در کنار دو منبع دیگر کتاب و سنت است. در اصل بحث جایگاه عقل، به عنوان منبعی برای فهم و تفسیر و اجتهاد، در متون قدما اشارهای شده است؛ اما در مرحله عمل، جایگاه عقل در متون دوران متاخر مشاهده میشود. علامه مظفر در اصول فقه از بسیاری از علمای گذشته گلهمند هستند  .1 سطح چهار حوزه علمیه، عضو هیئت علمی جامعه المصطفی، i_h_alavimehr@imam.miu.ac.ir؛ ارائه استاد در روز کنفرانس.که چرا عقل را به عنوان یک منبع مطرح کردهاند ولی از نوع عقل و چگونگی استفاده از آن، سخنی به میان نیامده است. ایشان تقریبا گزارشهایی را از دوران متاخر میدهد که عقل وارد مباحث آنها شده است.

.1 جایگاه عقل در دین

اولین نقطه ضروری در این مبحث، جایگاه عقل در دین است. دین ما به عقل اهتمام خاصی دارد و هم آیات و هم روایات، بحثهای زیادی را در رابطه با عقل مطرح کردهاند. بدون شک در روایات ما جایگاه عقل به صورت روشن و گویا مطرح شده است. روایت معروف از امام موسی کاظم : »انلّه علی الناس حجتین: حجه ظاهره و حجه باطنه« در این روایت، حجه باطن، عقل و به عنوان دلیل و منبع مطرح میشود. از دسته دیگر روایات میتوان به روایات زیر اشاره کرد:

»ما قسم االله للعباد شیئا افضل من العقل:« خداوند چیزی برتر از عقل به انسانها نداده است. »انما ... العباد فی الحساب یوم القیامه علی قدر ما آتاهم من العقول فی الدنیا« و همچنین روایات دیگری که ثواب را بر اساس عقل بیان میکنند. اگر بخواهیم در واژههای قرآن جستجو کنیم، واژههای »فؤاد«، »صدر«، »قلب«، »عقل« و ... هستند که میتوان برای یافتن برخی گزارهها در مورد عقل در قرآن کریم از آنها استفاده کرد. کلمه اولوالالباب در قرآن کریم نیز به همین موضوع اشاره دارد.

.2 رابطه دین و عقل

مسأله دوم، رابطه دین و عقل است. برای دین و عقل، دو نوع رابطه میتوان در نظر گرفت. یک رابطه که

دین و عقل، در بسیاری از امور با هم موافقند و توازن دارند که از جمله آنها میتوان به عدالت، حرمت ظلم، دانش اندوزی، احترام به والدین و بزرگترها، انفاق، کمک و احسان به دیگران، بهداشت، اشاره کرد. رابطه دیگر، تفوقی است؛ یعنی بخشی از دین نسبت به عقل تفوق دارد و در آن بخش، برای عقل جایگاهی نیست و یا اگر باشد، رگههای بسیار خاصی دارد که در عقول عمومی مشاهده نمیکنیم؛ مثل مسائل عبادی چون تعداد رکعات نماز و تعداد دفعات طواف حج و موارد مافوق ماده مانند عالم لوح و قلم و عالم فرشتگان و امثال اینها. در این موارد، عقل نمیتواند جایگاه چندانی داشته باشد، بنابراین متکی به شرع و دین هستیم. اگر عقل هم بخواهد مبحثی را مطرح کند، در حد حوزههای دینی و گزارشهای بسیار جزئی است.

.3 کارکردهای عقل در تفسیر
 
نکته دیگر بحث کارکردهای عقل در تفسیر است. یکی از کارکردها، رفع تعارض ظاهری بین آیات است. یکی از ایرادهایی که عموم مستشرقان و برخی از متفکران بیان میکنند، در مورد همین تعارضاتی است که به ظاهر در آیات قرآن وجود دارد؛ مثال معروف آن، اینکه خداوند قبض روح میکند و یا ملک الموت قبض روح میکند؟ یا آیهای که میفرماید روز قیامت روزی استأَلْفَکه» سَنَمِمﱠا هعُدﱡونَتَ« وخَمْسِیانَ»أَلْفَی سَنَه.« در این موارد هم مفسران به آن پاسخ دادهاند و هم حوزه عقل باید وارد شود.بحث مباشر و غیر مباشر بودن در بسیاری از آیات مثل آیات شفاعت، خلق، توسل، جایگاه بسیار خوبی برای عقل است.

به کمک این بحث، بیش از صد نوع تعارض برطرف میشود. یک نوع از تعارضات تعارض آیه به آیه است، نوع دیگری از تعارضات، تعارض آیات با علم روز است، نوع دیگر تعارض با تاریخ بشری است، مثلا فلان موضوع در مورد فرعون با تاریخ مصر سازگار نیست ؛ تمامی این موارد به بررسی و پاسخگویی نیاز دارد. دومین کارکرد عقل در آیات، تدبر و دستیابی به مفاهیم جدید است. یکی از آموزه های بسیار جدی که قرآن بیان میکند، بحث تدبر است. تدبر در آیات منشأ علوم خواهد شد. امروزه شاهد رشد و توسعه علوم انسانی در اسلام هستیم، بهترین راه رشد این علوم، تدبر در آیات است. به طور مثال آقای قرائتی در »تفسیر نور«، برخی از گزارهها را ایجاد کردهاند؛ ولی خیلی ناقص است و نیازمند کار دقیقتری است.

مثال سادهای که در حوزه مدیریت، میتوان از تدبر در قرآن استخراج کرد؛ در داستان حضرت سلیمان، وقتی ایشان، هدهد را ندید، از علت غیبت او جویا شد. با تدبر درآیه این مفهوم را میتوان استخراج کرد که اگر کسی غائب بود، باید پیگیری کرد، اگر غیبت فرد موجه بود که هیچ و اگر موجه نبود، باید او را جریمه کرد. یا در آن جایی که خدا به حضرتسَنَشُدﱡموسیفرمود:عَضُدَکَ» بِأَخِکَی «، میتوان نکته جالبی را دریافت که هرکسی بخواهد نیرویی را بفرستد، یک بازو برای او بفرستد و یک ابزاری را در اختیار او قرار دهد. به این ترتیب از این طریق، بسیاری از مفاهیم در آیات قرآن کریم، قابل جستجو است.

نکته دیگر، کشف و بیان ملازمات است، که در این زمینه، کم کار شده است. مراد از ملازمات، حوزه دلالتهای مطابقی، التزامی، تضمنی است. در نظریه »بطن و تأویل« آیه االله معرفت، به مباحث دلالتهای التزامی غیربیّن دسترسی پیدا میکنیم. شایسته است که در حوزه کارکردهای ملازمات، پژوهشهایی در قالب رسالههای دکتری انجام پذیرد و دلالت های تضمنی و التزامی که در آیات وجود دارد، استخراج شود. مباحث

نو و جدیدی در این حوزه قابل استخراج است.

.4 دیدگاه مفسران

مبحث آخر، نقش مفسران امروزی در سه حوزه عقل عملی، نظری و تجربی است. مفسران در این حوزه کم کار کردهاند، البته در تفسیر تسنیم و در المیزان به این بحث پرداخته شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید