بخشی از مقاله

چکیده:

واژهورزش و مصدر اصلی ورزیدن ودامنه وسیعِ برساخته ها و ترکیبات متنوع صرفی و معنایی آن، به علت بسامد و تکرار فراوان در ادب پارسی، چه از نظر ادبی و چه از نظر اجتماعی، از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار است که پرداختن بدان، اهمیت و توجه ادبیات پارسی به مقوله ورزش را بیشتر نمایان می کند. ورزش، شاید از نظر معنایی،کاربرد وسیع لغوي دیروز را از دست داده باشد و امروزه در جایگاه خاص تخصصی، آن هم با یک سري معانی جدید و محدودتر نسبت به گذشته، و صرفا در معناي اختصاصی: »اجراي مرتب تمرینهاي بدنی به منظور تکمیل قواي جسمی و روحی و یا تمرین و مشق و انجام هرکار مداوم براي هنرمند و کامل شدن و یا ریاضت و حرکات و اعمال مخصوص روزانه براي قوت اعمال بدنی و...« درادب پارسی و جامعه به کار برود، اما ماهیت اصلی خود را از طیف بسیار وسیع معانی ادبیات دیروز که به نوعی زیربناي تعابیر امروزي است، از دست نداده است.

اگر امروزه رشته هاي مختلف و متنوع ورزشی با تعاریف خاص خود، به عنوان فعالیتی در کنار دیگر فعالیتهاي اجتماعی بشر از جایگاه ویژه اي برخوردار است اما دراجتماع دیروزي، گذشته از آن که اثري از این رشته هاي متنوع ورزشی امروزي نیست، باوجود محدودیت رشته هاي ورزشی، دیگر این رشته ها در کنار فعالیتهاي اجتماعی بشر قرار نمی گیرد و خود جزوي از فعالیت اجتماعی و اصلا خود زندگی و حیات است.  مثلاکُشتی گرفتن، اگر امروزه ورزشی است تخصصی که در میادین ورزشی در کنار دیگر فعالیتهاي اجتماعی، براي کسب افتخار ورزشکار انجام می گیرد، دیروز جداي از خصلتها و منشهاي پهلوانی، در میدان جنگ و رزم، حکم مرگ و زندگی داشت و مجالی براي اندیشیدن، تأمل و اجراي فنون و تکنیکهاي پیچیده امروزي براي جنگجو نبود و چه بسا کوچکترین تعلل و ضعف به قیمت از دست دادن جان آن شخص تمام می شد.

اگر رشته هاي ورزشی اي از این دست، چون تیراندازي، پرتاب نیزه - نیزه اندازي - ، شنا، سوارکاري، شنا و... امروزه جزوي از فعالیتهاي اجتماعی بشر در کنار دیگر فعالیتهاي او و افتخارآفرین هر ورزشکار محسوب می گردد اما در ساختار اجتماعی دیروز جزو لاینفک زندگی بشري و حتی وسیله اي براي کسب و کار و تداوم زندگی به حساب می آمد. البته برخی از این ورزشها همچون شطرنج، نرد، چوگان و... با وجود مهارتها و هنرمندیهاي خاص خود از دیدگاه اجتماعی و ادبی دیروز نه تنها حیاتی نبود بلکه جنبه تفریحی و خوشی و مسرت خاطر داشت و چه بسا اشرافی هم بود. در ادب پارسی، عدم پرداختن به ورزش و تحرکات جسمانی، ناپسند و قبیح است و سستی و کاهلی و تن پروري از ویژگیهاي زشت بشري محسوب می شود. انسان تن پرور و تن آسا و سست، انسانی بی دین، بی روح، بی خرد، سرافکنده و بیمار است.

مقدمه

واژه ورزش و ساختارهاي متنوع صرفی و معنایی آن، از دیرباز در آثار بزرگان پارسی، دامنه بسیار وسیعی دارد. شعرا و نویسندگان پارسی از مصدر اصلی این واژه یعنی ورزیدن به همراه ساختارهاي برگرفته از آن در جاي جاي آثار خود در خلق معانی متعدد و ترکیبات دستوري متنوع، بهره فراوان برده اند. هرچند در عصر حاضر با پیشرفت علوم و تکنولوژي و به تبع آن تغییرات اساسی و بنیادي در فعالیتهاي اجتماعی، رشته ها و تعابیر مختلف و متعددي در عرصه ورزش به وجود آمده اند که در جامعه کهن دیروزي اثري از آن را نمی توان یافت، اما زیرساخت لغوي و ادبی ورزش، تغییر چندانی از دیرباز نداشته است.

اگر امروزه رشته هاي مختلف و متنوع ورزشی با تعاریف خاص خود، به عنوان فعالیتی در کنار دیگر فعالیتهاي اجتماعی بشر از جایگاه ویژه اي برخوردار است اما در اجتماع دیروزي، گذشته از آن که اثري از این رشته هاي متنوع ورزشی امروزي نیست، با وجود محدودیت رشته هاي ورزشی، دیگر این رشته ها در کنار فعالیتهاي اجتماعی بشر قرار نمی گیرد و خود جزوي از فعالیت اجتماعی و اصلا خود زندگی و حیات است. مثلا کشتی گرفتن، اگر امروزه ورزشی است تخصصی که در میادین ورزشی در کنار دیگر فعالیتهاي اجتماعی، براي کسب افتخار ورزشکار انجام می گیرد، دیروز جداي از خصلتها و منشهاي پهلوانی، در میدان جنگ و رزم، حکم مرگ زندگی داشت و مجالی براي اندیشیدن، تأمل، درنگ و اجراي فنون و تکنیکهاي پیچیده امروزي براي جنگجو نبود و چه بسا کوچکترین تعلل  ضعف و ناتوانی به قیمت از دست دادن جان آن شخص تمام می شد.

هر جنگجو و مبارز و پهلوان دیروزي، به واسطه بدنی ورزیده و قوي، کشتی گرفتن و فنون مختلف آن را خوب می دانست چرا که کشتی گرفتن جزو زندگی و آبروي او و ابزاري براي بقاي جان و حفظ آبروي او شمرده می شد.اگر رشته هاي ورزشی اي چون تیراندازي، پرتاب نیزه - نیزه اندازي - ، شنا، سوارکاري و... امروزه جزوي کوچکی از فعالیتهاي اجتماعی بشر در کنار دیگر فعالیتهاي او و افتخارآفرین هر ورزشکار محسوب می گردد اما در ساختار اجتماعی دیروز جزو لاینفک زندگی بشري به حساب می آمد. البته برخی از این ورزشها همچون شطرنج، نرد، چوگان و... با وجود مهارتها و هنرمندیهاي خاص خود از دیدگاه اجتماعی و ادبی دیروز نه تنها حیاتی نبود بلکه جنبه تفریحی و خوشی و مسرت خاطر داشت و چه بسا اشرافی هم بود.

بیان و اهمیت و ضرورت مسأله:

واژه ورزش و دامنه وسیعِ برساخته هاي دیگر آن، به علت بسامد و تکرار فراوان در ادب پارسی، چه از نظر ادبی و چه از نظر اجتماعی از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار است که پرداختن بدان، اهمیت و توجه ادبیات پارسی به مقوله ورزش را بیشتر نمایان می کند. ورزش از نظر معنایی، شاید کاربرد وسیع لغوي دیروز را از دست داده باشد و امروزه در جایگاه خاص تخصصی، آن هم با یک سري معانی جدید و محدودتر نسبت به گذشته، صرفا در معناي اختصاصی: » اجراي مرتب تمرینهاي بدنی به منظور تکمیل قواي جسمی و روحی و یا تمرین و مشق و انجام هر کار مداوم براي هنرمند و کامل شدن و یا ریاضت و حرکات و اعمال مخصوص روزانه براي قوت اعمال بدنی و...« به کار برود، اما ماهیت اصلی خود را از طیف بسیار وسیع معانی ادبیات دیروز که به نوعی زیربناي تعابیر امروزي است، از دست نداده است.

از دیدگاه انسان امروزي، تعابیر و تعاریف ورزشی و رشته هاي مربوط بدان،آشکار و مشخص است ولی براي آشنا شدن با تعابیر ورزشی و برخی فعالیتهاي اجتماعی در آثار ادبی گذشتگان، لازم است برخی از این آثار مورد بررسی و توجه قرار گیرد. با پرداختن به واژه پرکاربرد ورزش و ساختارهاي صرفی و معنایی برگرفته از مصدر اصلی آن، و بیان دامنه پرکاربرد معانی و تعبیرات مختلف لغوي آن، جایگاه و اهمیت اجتماعی ورزش و برخی از فعالیتهاي بدنی و جسمی از منظر ادبی مشخص می شود.

پیشینه تحقیق:

هر چند در زمینه ورزش و مقوله هاي مختلف آن، مقالات و تحقیقات مبسوط و فراوانی انجام شده است که هریک در جاي خود ارائه دهنده اطلاعات جامع و کافی درخصوص امر ورزش و رشته هاي مربوط بدان است اما با عنایت بر این که امروزه تعابیري که از ورزش و رشته هاي ورزشی می شود با تعابیر دیروزي و بالتبع با تعریف جایگاه ادبی و اجتماعی حال و گذشته متفاوت است، به ورزش از دیدگاه ادبی و اجتماعی و بر اساس تعابیر و تعاریف و ساختارهاي ادبی پرداخته نشده است. در این مقاله سعی کرده ایم ضمن پرداختن به واژه ورزش و دامنه گسترده ساختارها و تعابیر برساخته شعرا و نویسندگان از ورزش، با ارائه شواهد شعري و نثري، به رشته هاي ورزشی اشاره شده در ادب پارسی نیز بپردازیم.
 
-1  جایگاه ادبی ورزش

مصدر ورزیدن و نیز معانی و اشکال و تعابیر مختلف صرفی برساخته از آن، همچون ورزش، ورزنده، ورزیده، ورزیدگی و... از جمله واژه هایی است که در ادب پارسی، دامنه پرکاربردي دارد و شعرا و نویسندگان در آثار خود به گونه هاي متفاوتی از آن بهره جسته اند که در ذیل، قبل ازپرداختن به مصدر اصلی، به علت اهمیت واژه ورزش و ساختارهاي برساخته ازآن، به چند نمونه ازآن به همراه شواهد نظم ونثراشاره می شود.

ورزش: اسم مصدر از مصدر اصلی ورزیدن - که در ادامه مقاله به طور مبسوط بدان خواهیم پرداخت - در معناي:     - 1 اجراي مرتب تمرینهاي بدنی به منظور تکمیل قواي جسمی و روحی به طور مرتب     - 2 تمرین و مشق، هرکاري که بسیار و پی در پی کنند براي آن که در آن هنرمند و کامل شوند، مداومت دادن در هر کاري     - 3 ریاضت و حرکات و اعمال مخصوص که براي قوت اعمال بدنی همه روزه به جاي می آورند - 4 عمل کردن، کارکردن     - 5 عمل، کار     - 6 کار با مشقت و تعب و رنج و محنت     - 7 کوشش و جهد     - 8 کسب کردن، به دست آوردن، حاصل کردن، تحصیل، اندوختن، گردآوردن   - 9 فایده، حاصل، منفعت     - 10 شغل، حرفه، پیشه     - 11 زراعت، کشت، کاشت     - 12 پرهیز، اجتناب     - 13 زهد.. وبه. کرّار در آثار بزرگان به کار رفته است. از دیدگاه ادبی و اجتماعی، ورزشِ جسم در کنار ورزش روح، از ضروریات زندگی بشري شمرده می شود و سستی و کاهلی در هر دو بعد، آدمی را به شکست و هلاکت می کشاند.                    

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید