بخشی از مقاله
چکیده
یکی از راه های آشنایی با آداب، سنن و مذاهب ملت ها خوانش و بررسی کتب گذشتگان آنان است. طی قرن های نخستین، دین اسلام و فرهنگ عرب به سبب کشورگشایی اعراب در تعامل و تقابل با فرهنگ های مختلف قرار گرفت و مسلمانان درمقام پاسخ گویی به سوالات نوظهور، به چالش کشیده شدند. این چالش ها زمینه را برای پیدایی نحله های مختلف فکری ایجاد کرد. یکی از این گروه ها معتزله بود که در قرن نخست هجری با گرایش خاص فکری و سیاسی شکل گرفت. بعدها این مذهب طرفداران سیاسی یافت و بهعنوان اندیشهی سیاسی، مورد قبول بیشتر خلفای اولیهی بنیعباس قرار گرفت. معتزلیان بهشدت عقلگرا بودند و قلع را از هرگونه محدودیت و فهم و تبیین مسائل مبرّا میدانستند، آنان صرفاً عقل را ملاک تشخیص حقیقت میشمردند. این شیوه ی عقلی در خراسان که مهد علم و ادب ایران بود مورد اقبال بسیاری از نویسندگان و شعرا قرار گرفت به گونه ای که با روح کلی آثار آنان آمیخته گشت و در قالب عبارت ها و ابیات به ثبت رسید و به یادگار ماند. در این مقاله سیر جریان عقلگرایی و گسترش آن در بستر سیاسی و اجتماعی حکومت های سامانی و غزنوی در خراسان، و بازتاب دین و اندیشهی اعتزالی در شاهنامه حکیم فردوسی مورد بررسی و تبیین قرار گرفته است.
کلیدواژه ها: مذهب شیعه، معتزله، شاهنامه فردوسی.
مقدمه
ماندگاری ادیان در گرو شاخهای از معرفت است که به مدد آن، تبیین مبانی مذاهب برای پیروان میسر می گردد. اندیشمندانفِرَق مختلف از قرون گذشته با دریافت این مهم، همت گماشتند تا مبانی عقیدتی خود را توجیه عقلانی نمایند.
ادیان الهی نیز از این قاعده مستثنی نبودند. پیامبران بهترین تبیینکنندگان و پاسخگویان شبهات بوده، مبانی شریعت خویش را برای معتقدان تشریح و برای مخالفان توضیح میدادند. همچنین برخی از اندیشمندان که خود را نیازمند مطالعه در فرهنگ و معارف عقلی سایر اقوام و امم می دانستند؛ با کوشش، انطباقی میان افکار مذهبی خویش و پیشرفتهای فکری و عقلانی برقرار می کردند.
در اسلام نیز پس از رحلت پیامبر اکرم - ص - کوششهایی از جهات فوقالذکر صورت گرفت که معلول عوامل چندی است. معتزله دراینبین تلاش فراوانی می کردند و با استفاده از عقل، به شبهات و انتقادات مخالفان پاسخ میدادند، چه؛ عقل برای انسان از مهمترین ابزارهای شناخت در حوزههای معرفتشناسی دینی است و در معرفت نظری و اعتقادی دین، معرفت عملی و اخلاقی - احکام و اخلاق - ، معرفت اثبات دین و در قلمرو استنباط، تفسیر و تبیین دین کارایی لازم را دارد.
براساس اهمیت و نقش معتزله در پرورش عقلانیت جامعه و جایگاه عقل در عرصهی اندیشهی دینی و تأثیر آن در شعر فارسی، خاصه در سبک خراسانی، به بررسی تأثیر مذهب شیعه و تفکر اعتزالی در شعر حکیم فردوسی، بزرگ حماسه سرای تاریخ ادب ایران، می پردازیم.
شیعه معتزله
وحدت و افتراق در مبانی فکری جوامع بشری به اختلاف دیدگاه ها می انجامد و این امر مادامی که متوجه تفاوت در شیوه های درک و استنباط باشد نه تنها زیانی ندارد که موجب تحرک و تجسّس و بحث و کاوش وپیشرفت است. - مطهری، - 1358 ایدئولوژی های متفاوت در قرون اولیه اسلامی سبب شد تا مسلمانان همان طور که از نظر فقهی به فرقههای مختلفی تقسیم شدند از نظر اعتقادی نیز فرقهفرقه شدند و هر فرقه مبانی و اصول اعتقادی مخصوص به خود را داشت اعم از مذاهب کلامی که عبارت است از: شیعه معتزله اشاعره و مرجئه - همان -
شیعه:
پس از رحلت پیامبر، ابوبکر صدیق بر مسند خلافت نشست. عده ای به سبب آن که علی بن ابی طالب - ع - را جانشین رسول خدا می دانستند اعتراض نمودند. بدین ترتیب جمعی از صحابه مانند عماربن یاسر، اباذر غفاری، سلمان فارسی، جابربن عبداالله، عباس بن عبدالمطلب و جز آنان در اوان رحلت رسول از سایر مسلمین در امر جانشینی جدا شدند و هسته ی ایجاد یک فرقه ی بزرگ از مسلمین به نام شیعه گردیدند و »اهمیت شیعه در تاریخ ایران سه قرن اول هجری بسیار است. - «صفا، - 1366
معتزله:
معتزله فرقه ی معتبری است که از اول قرن دوم هجری در اواخر عهد بنی امیه ظهور کرده و تا چند قرن در تمدن اسلامی تأثیر شدید داشتند. مؤسس این فرقه یکی از شاگردان حسن بصری - م.110ه.ق - است به نام واصل بن عطا که با استاد خود بر سر سرنوشت مرتکب معاصی کبیره و تعیین حدود کفر و ایمان اختلاف نظر یافت و از مجلس درس او کناره گرفت و سپس یکی از شاگردان دیگر حسن به نام عَمرو بن عبید به او پیوست و این دو به یاری یکدیگر فرقه ی نوی را پدید آوردند به نام معتزله یا »اهل عدل و توحید« که در فارسی آنان را »عدلی مذهب« نیز می گفته اند. - همان - فرض مسلّم آن است که در نیمهی دوم قرن اول هجری بحثهایی نظیر جبر و اختیار و عدل و... دربین مسلمانان مطرح شد.
درمیان متکلّمان، معتزله قرابت بسیاری با شیعه داشتند. آنها مسایل اصلی خود را در پنج اصل تنظیم کردند که عبارتند از: 1 توحید و صفات خداوند 2 عدل 3 وعدووعید 4 المنزلهبینالمنزلتین 5 امربه معروف و نهی از منکر.
مناسبات شیعه و معتزله
روابط و مناسبات اجتماعی سیاسی فرهنگی معتزله با شیعه را در سه دورهی مختلف و متمایز میتوان عنوان کرد: دورهی اول، بیگانگی این دو گرایش نسبت به یکدیگر است به هنگامی که در نزاع میان شیعیان و خوارج، اهل اعتزال
میانه روی را برگزیدند و هیچکدام را تأیید نکردند.
دورهی دوم، آغاز قرابت معتزله و شیعه است. این قرابت در قالب ارتباط معتزله با زیدیه از یکسو و ارتباط آنها در بغداد با شکلگیری معتزله متشیّعه از سوی دیگر قوّت یافت. این پیوند از نظر سیاسی نیز در شخصیت مأمون و بعدها بهصورت قویتر در صاحببن عباد تبلور یافت. در این دوره تأثیر و تأثّر زیادی میان این دو گروه جریان داشت.
دورهی سوم، دورهی اضمحلال اعتزال در تشیّع است. در واقع از این مرحله به بعد - از قرن هفتم - معتزلهای وجود ندارد. از دو قرن پیشازآن بسیاری از معتزله یا زیدی یا امامی شدهبودند در این عهد بدون آنکه فشار سیاسی خاصی ازسوی ایلخانان بر معتزله وارد آید، دیگر اثر جدی از آنان نمیتوان یافت. ازاینپس باید آراء آنها را در متون زیدی یا امامی جستوجو کنیم. این واقعیت خارجی این روابط استکه درنهایت به نفع تشیّع خاتمه یافت. گرچه تشیّع نیز از تأثیر کلام معتزلی دور نماند و میراثدار اندیشه عقلانی در اسلام شد. - جعفریان، - 1377
خطوط کلی اندیشهی اعتزال 1 توحید
نخستین موضوع مورد بحث در جمیع فرق مسلمانان ازجمله معتزله مبحث توحید است. بحث از توحید را میتوان اساس دستگاه فکری عقیدتی تمامی فرقهها بهحساب آورد. توحید در لغت به معنای چیزی را به واحد یا وحدت برگرداندن و در