بخشی از مقاله
بررسی جایگاه شاهنامه فردوسی و نقالی در ارتقای گردشگری ادبی ایران
چکیده
گردشگری ادبی شاخهای از گردشگری فرهنگی به شمار میرود. این نوع گردشگری با بهرهگیری از زمینههایی که به نوعی به شاعران و ادبیات مربوط میشوند، سعی بر جذب گردشگران علاقهمند به ادب و ادبیات دارد. از جمله این شاعران، استاد سخن حکیم ابوالقاسم فردوسی است که با تنظیم شاهنامه نقش بسزایی در زنده نگه داشتن زبان پارسی از سالیان دراز داشته است. شاهنامهخوانی و قصهخوانی از مهمترین انواع نقالیهای پهلوانی وحماسی هستند. در شاهنامهخوانی، نقال داستانهای منظوم شاهنامه فردوسی را با صدای رسا و حالات مختلف چهره و دست برای تماشاگران نقل میکند. این نوع نقالیها تداعیگر داستانها و اشعار شاهنامه برای علاقهمندان است. هدف از این پژوهش معرفی بخشهای پهلوانی و حماسی شاهنامه و زمینههای اجرای آن در قالب نقالی و نمایشی، همچنین بررسی میزان اهمیت شاهنامه فردوسی در سطح ایران و جهان در توسعه گردشگری داخلی و خارجی است. لازم به ذکر است که به منظور گردآوری اطلاعات از روشهای اسنادی و کتابخانهای و روش میدانی استفاده از پرسشنامه با نمونهگیری تصادفی در دو جامعه گردشگران ایرانی و خارجی بهره گرفته شده است و در نهایت آمارو ا طلاعات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مشخص گردید با توجه به اهمیت و علاقه به شاهنامه فردوسی در سطح ملی و حتی فراملی، زمینه های ارتقای گردشگری ادبی از این منظر بسیار قابل توجه است و برای جبران کمبودها نیز راهکارهایی ارائه گردید.
واژههای کلیدی: گردشگری ادبی، فردوسی، نقالی و شاهنامه خوانی، ایران.
-1 مقدمه
اهمیت گردشگری در جهان امروز بر همه آشکار است.[1] صنعت گردشگری منشور کثیرالوجهی است که هر وجه آن جنبه-هایی از زندگی و نیازهای جوامع انسانی را متأثر و مرتفع میسازد.[2] فرهنگ ایرانی از جمله سرمایههای ارزشمندی است که در صورت مطالعه، شناخت و معرفی جنبههای مختلف آن، میتواند تبدیل به یکی از موثرترین عوامل توسعه گردشگری درکشور ما شود.[1] شاهنامه فردوسی دیواری رفیع و بارویی منیع است که حصاری نامرئی به گرد عرصهی وسیع فرهنگی ایران کشیده و این حوزهی جوشنده را از تلاطم حوادث بنیانکن و طوفانهای خانمان برافکن و سیلهای توفندهی تهاجمهای نظامی و فرهنگی اقوام مهاجر و ممالک ستیزهکار مخالف پاس داشته است.[3] اوقاتی که به خواندن شاهنامه بگذرانی هدر نمیرود و حقیقتا˝ جزو عمر است.[4] نقل و روایت خصیصهی بارز شعر حماسه است و آیینها و رسم نیز تأثیر بسزایی در تدوین و کتابت شاهنامه داشته است.[5] نقالی در گذشتهی فرهنگی و ادبی ایران در معنای گستردهی خواندن و باز گفتن هر گونه داستان(اعم از پهلوانی، تاریخی، غنایی، دینی و...) به کار میرفته است. اما امروزه نقالی در معنای ویژه و اصطلاحی بر خواندن داستانهای ملی-پهلوانی ایران کاربرد دارد.[6]
در این مقاله برآنیم با نشان دادن جایگاه شاهنامه و معرفی نقالی به عنوان ابزاری تاثیرگذار برای شاهنامه خوانی و آشنایی با روایات آن، پنجرهای نوین به سوی گردشگری بگشاییم که همان گردشگری مبتنی بر ادبیات است. گردشگری ادبی راهی به سوی گسترش فرهنگ و ادبیات و همچنین ارتقای صنعت گردشگری کشورمان است.
-2 مروری بر ادبیات نمایشی
ادبیات نمایشی گونهای از ادبیات است که در قالب نمایش بر روی صحنه میآید. این گونه ادبیات بیشتر در یونان باستان و روم رواج داشته است. در ایران سابقهی نمایش به شیوهی امروزی به 100 سال نمیرسد. تعزیهخوانی، نقالی، نمایش روحوضی، سیاه بازی و ...، همگی جلوههایی از ادبیات نمایشی در بین مردم بوده است.[7] ادبیات نمایشی میتواند از زبان تصویر برای بیان مفاهیم خرد استفاده کند.[8]
-3 نقالی به عنوان گونهای از ادبیات نمایشی
نقالی یکی از جذابترین و قدیمیترین نمایشهای سنتی است که سابقهی آن را میتوان به پیدایی عنصر کلام در جوامع اولیهی انسانی نسبت داد.[9] این هنر شرقی (نقالی) که در هند و چین و ژاپن و ایران از قدمت، گوناگونی و تنوع فوقالعاده برخوردار است در جریان تکامل خویش با نقاشی نیز درمیآمیزد.[5] نقالی در گذشتهی فرهنگی و ادبی ایران در معنای گستردهی خواندن و باز گفتن هر گونه داستان(اعم از پهلوانی، تاریخی، غنایی، دینی و...) به کار میرفته است. اما امروزه نقالی در معنای ویژه و اصطلاحی بر خواندن داستانهای ملی-پهلوانی ایران کاربرد دارد و نقال کسی است که این روایات را از حافظه یا منبعی مکتوب(طومار) و به نثر برای شنوندگان نقل کند. نقال داستانهای ملی پهلوانی را که البته همواره داستانهای مذکور در شاهنامه کاملا˝ مطابق با آنها تیست، به نثر بیان میکند و گاهی نیز با خواندن بیتهایی از شاهنامه یا منظومههای پهلوانی دیگر بر رونق و تأثیر نقل خویش میافزاید.[6]
نقل داستانهای پهلوانی در ایران پیشینهی بسیار کهنی دارد و بنابر گواهیهایی، ظاهرا˝ به روزگار مادها و هخامنشیان می-رسد.[10] محققان عموما˝ آغاز و رواج نقالی را از عصر صفویان و در قهوهخانههای اصفهان میدانند.[11] نقالی به سبب خاستگاه
2
مردمی آن و رابطهاش با موضوعات ملی، به رغم هر گونه نکوهش و تحریم، در میان مردم ادامه یافت و در عصر قاجار و اوایل دوره پهلوی تا تقریبا˝ میانههای آن به اوج ظهور و رونق خود رسید.[6]
-1-3 جایگاه نقالی در انتقال مفاهیم
نقالی در مقطعی از تاریخ فرهنگی- اجتماعی ایران یکی از تأثیر گذارترین پیشهها بوده که در کنار سرگرمی مردم، نقش مهمی در آشنا کردن عامهی ایرانیان با روایات ملی-پهلوانی خویش و حتی گاهی تهذیب و تعلیم آنان داشته است. در عصر زرین نقالی تأثیر این فن در ذهن و روان طبقهی عامه به اندازهای بوده است که مردمان با بعضی از کسان و داستانهای طومارها میزیستند و پیوند ژرف عاطفی بین آنها شکل گرفته بود.[6] البته پیوند عاطفی مردم با بعضی از شخصیتها و روایات نقالی که میزان آن به دو عامل هنر بیان نقال و شهرت و اهمیت داستان یا شخصیت مورد نظر نیز بستگی دارد.[6] این همه دلبستگی و پیوند و تأثیر و تأثرات است که سبب شده نقالی به بیرون از مرزهای جغرافیایی ایران نیز بگسترد و گزارشهایی از شور و شیدایی نقالان افغانستان به دست ما برسد.[12]
-2-3 انواع نقالی
نقالی در طول تاریخ تحولات مختلفی را به خود دیده و انواع گوناگونی پیدا کرده است. به طور کلی نقالیهای ایران را به سه نوع "نقالی پهلوانی و حماسی"، "نقالی مذهبی" و "نقالی تفریحی" میتوان تقسیم کرد. از مهمترین نمونههای نقالی پهلوانی و حماسی شاهنامهخوانی است.[9]
-3-3 نقالیهای پهلوانی و حماسی
همانطور که ذکر شد شاهنامهخوانی از مهمترین انواع نقالیهای پهلوانی و حماسی است.[9] شاهنامه خوانی به واسطه موضوع آن زیر مجموعه نقالی حماسه دانسته می شود. واژه حماسه و منظومه حماسی در یکی از کهنترین دائرهالمعارفهای مرسوم به فرهنگ اسلامی، چنین معنی شده است: »دلاوری، منظو مههایی دربارهی دلاوریهای پهلوانان در نبردها.[1]« حماسه یک شعر بلند روایی است، دربارهی رفتار و کردار پهلوانان و رویدادهای قهرمانی و افتخار آمیز در حیات باستانی یک ملت. چشمانداز حماسه وسیع، سبکش عالی و پرآب و تاب و ساختش مبتنی بر تفسیر و تفصیل ماهرانه است.[13] در شاهنامهخوانی، نقال داستانهای منظوم شاهنامه فردوسی را با صدای رسا و گرم، حالات و حرکات مختلف چهره و دست و اندام در مکانهای مختلف برای تماشاگران نقل میکند. رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، بیژن و منیژه و ... از جمله این داستان ها هستند.[9] نقل و روایت خصیصه بارز شعر حماسه است و آیینها و رسم نیز تأثیر بسزایی در تدوین و کتابت شاهنامه داشته است. داستانهای شاهنامه سالیان سال به عنوان منبع نمایش مورد استفاده نقالان این مرزوبوم واقع میشده است.[5]
-4 فردوسی و اشعار شاهنامه
فردوسی پیشکسوت و سردمدار شاعرانی است که دل در گرو حفظ هویت ملی و افتخارات قومی دارند.[14] او از بزرگترین سرایندگان شعر حماسی است. فردوسی را سرودخوان وحدت ملل و اقوام ایران و اثر بزرگ او ، یعنی شاهنامه را گنجینهی گرانبهای ملی و یکی از مهمترین یادگارهای ادب و هنر جهان شمردهاند.[15] اثر بزرگ او شاهنامه، اثری شگرف و شگفت است. شاهنامه دیواری رفیع و بارویی منیع است که حصاری نامرئی به گرد عرصهی وسیع فرهنگی ایران کشیده و این حوزهی جوشنده را از تلاطم حوادث بنیانکن و طوفانهای خانمان برافکن و سیلهای توفندهی تهاجمهای نظامی و فرهنگی اقوام مهاجر و ممالک
3
ستیزهکار مخالف پاس داشته است.[3] شاهنامه فردوسی همچون دایرهالمعارفی مسائل گوناگون اجتماعی، اخلاقی، دینی، سیاسی
و ... را در بر دارد.[16] بیتردید ارزش شاهنامه تنها در این نیست که زبان پارسی را احیا کرده و حماسهی ملی ایران را به نظم درآورده است؛ و نیز ارزش آن محدود به جنبههای هنری بیهمتای آن نیست. شاهکار فردوسی نگاه او به انسان است. انسانی که تنها ایرانی نیست، بلکه جهانی است. آرمان بزرگ فردوسی برقراری خرد، داد، صلح و دوستی بین تمام مردم جهان بود.[15] شاهنامه شاهکار است و کاخ بلندی از هنر شاعری است که باد و باران و طوفانهای گذر زمان نتوانسته است کنگرههای بلند آن را بساید و این نه تنها به واسطهی زبان، بلکه بر اثر اندیشه و نه تنها بر اثر اندیشهی ایرانی، که بر اثر اندیشهی انسانی و جهانی و شمول عامﱢ نبوغ مردی بزرگ نام به نام فردوسی است که اگر از ایران است، به همهی جهانیان تعلق دارد؛ و اگر ایرانی است، جهانزاد
و جهانزادگاه است و تنها به زمان و مکان ویژهاش بستگی وابسته نیست. همیشه ایرانی، برای همیشهی ایران و همیشه جهانی، برای همیشهی جهان است[15]، (به نقل از شادروان علیاکبر کسمایی). هیچ یک از آثاری که در قلمرو زبان و ادب فارسی به وجود آمده به وسعت شاهنامه در میان مردم نفوذ نداشته است و هر جا که بساط شاهنامهخوانها و نقالها گسترده شده است، این سنت خجسته با اقبال گرم و عجیب مردم روبهرو گردیده است.[15] شاهنامه فردوسی، نیرومندترین و کارسازترین سلاح فرهنگی و روحی ماست.[17] گزاف نیست که آن را جزو شاهکارهای جهانی و بزرگترین حماسهی عالم و از مواریث جاودانی بشری شمرده-اند.[15]
-5 پایگاه جهانی فردوسی
از همان آغاز حضور شاهنامه در اجتماع، فردوسی و اثر او موضوع گفتگو واقع شدند.حوزهی جغرافیایی این گفتگوها خیلی زود از مرزهای ایرانزمین فراتر رفت و در حوزههای وسیعی بازتاب یافت. [15] شاهنامه را بالاتر از شاهکار ادبی یک ملت، جزو شاهکارهای جهانی و بزرگترین حماسهی ملی جهان و از مواریث جاودانی بشری شمردهاند و تقریبا̋ آن را به همهی زبانهای زندهی عالم ترجمه کردهاند.[17] دکتر صفا در بیان اثرات ادبی و فرهنگی شاهنامه در جهان میگوید: »شاهنامه بزرگترین کتاب فارسی است که در همهی جهان مورد توجه و اعتنا قرار گرفت و مهمترین دلیل این ادعا ترجمههای متعددی است که از آن صورت گرفته است و تحقیقات مفصل و جامعی که راجع به آن در زبانهای خارجی شد.« اولین ترجمهی شاهنامه به زبانهای دیگر، مربوط به سال 624 هجری به زبان عربی بود. علاوه بر آن ترجمههای دیگری به زبانهای ترکی، گرجی، روسی، انگلیسی، آلمانی، مجار، دانمارکی، سوئدی، گجراتی، ارمنی، فرانسوی و ... از شاهنامه صورت گرفته است.[15] علاوه بر آن نویسندگان اروپایی به شدت از افکار بلند و متعالی شاعران و نویسندگان شرق به ویژه ایران الهام گرفتند.[1] ویلیام جونز یکی از کسانی بود که در کمپانی هند شرقی به تحقیق وترجمه آثار ادب پارسی پرداخت و از بررسی متن و واژگان شاهنامه به شباهت زبا نهای هندواروپایی پی برد. جیمز اتکینسون از کالج فورت ویلیام در کلکته در سال 1814 م. ترجمه خود را از داستان رستم و سهراب منتشر ساخت.[15] دیدگاههای دانشمندان و پژوهشگران بزرگی همچون پروفسور راماسکویچ شرقشناس معروف روسی، پروفسور یان ریپکا ایران شناس معروف چکسلواکی، استاریکوف شرق شناس نامدار روسی، هرمان اتد خاورشناس نامدار آلماتی و ... نشان میدهد که جهانیان با ستایشی توأم با حیرت و شگفتی با فردوسی و شاهنامه رویاروی شدهاند.[15]
-6 بخشهای اساطیری شاهنامه
حماسه ملی، آمیختهای از تاریخ و افسانه است. این آمیزه نمایشگر فرهنگ و جلوهگاه اندیشهها و آرزوهای مردمی است که در راه آزادگی و فضیلت مبارزه کرده و در تحقیق آیینهای جوانمردی و آزادگی کوشیدهاند. شاید بهترین تعریف تحلیلی از داستان-های شاهنامه را فردوسی خود به دست داده است که:[18]
4
تو این را دروغ و فسانه مدان به یکسان روشن زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد دگر بر ره رمز معنی برد
بخش اساطیری و پهلوانی شاهنامه با شهریاری کیومرث که همان گیومرت یا انسان میرای داستانهای اوستایی است آغاز میشود. از دیگر نامداران شاهنامه، جمشیدشاه است که در دوران او مرگ و نیستی ایران را ترک کرده بود و آنچه بود شادی و آرامش و امنیت بود. زمانی که او به کژی گرایید، فره ایزدی و پهلوانی و شهریاری هر سه از او گسست و ایرانیان گرفتار ضحاک ستمکاره سه کله و سه پوزه و شش چشم شدند که هزار سال بر سرزمین آنان چیرگی داشت و مغز و خون آنها را خوراک مارشانههای خود کرد. در بخش اساطیری با فرزانه دادگری چون فریدون فرخ آشنا میشویم که نماد انسان راستین و شهریار بایسته است. دلیری که پس از به بند کشیدن ضحاک، شهریار آریاییان شد. این شهریار، بخشی از سرزمینهای آریاییان را به فرزند خود تور داغد و آنان را تورانی خواند. بخش دیگر را به سلم داد و آنان رومی شدند و بهترین و پربرکتترین را به فرزند سومش ایرج داد که ایران زمین خوانده شد. جشن پر بخشش مهرگان یادمان این شهریار بایستهی اساطیری است. نبردهای ایرانیان و تورانیان تقریبا̋ بقیهی بخش اساطیری شاهنامه را میپوشاند. کیخسرو نماد دیگری از شاه دادگستر و خردمند است که با از میان برداشتن افراسیاب گجستک شهریاری را به سهراب میسپارد و پس از آن، نوبت به شهریاری گشتاسب میرسد که با تکیه بر دین زرتشتی تلاش در جهانگشایی و چیرگی بر مردمان دارد و در این راه آرامش و امنیت ایران زمین را به مخاطره میافکند . شاه موبد میشود و موبدان شهریاری میکنند و حاصل آن، نبرد دوست با دوست و پهلوان با پهلوان است. داستان بلند شاهزاده اسفندیار، که خود نماد کاملی از حماسه و اسطوره است در این بخش رخ میدهد. داستانهای اساطیری شاهنامه سرانجام با مرگ رستم دستان این نماد پهلوانی و پایبندی قوم ایرانی و هجوم اسکندر مقدونی به سرزمین پاک ایرانیان پایان مییابد.[18]
بازگشت به دنیای اساطیری شاهنامه شاید همان شاهراهی است که نسلهای ایرانی ستمکشیده را به آرمانهای شهری می-رساند که در آن دلاوران و افتخارآفرینان آموزگاران و نمودارانند. ایرانیان کنونی در سرزمینهای گسترده در فلات ایران با تمرکز بر آموزشهای شاهنامه فردوسی میتوانند جایگاه خویش را در دنیای امروز بازیابند.[18]
-7 میزان آشنایی مردم با شاهنامه و نقالی
برای سنجش میزان علاقه و آشنایی مردم، نظر سنجیهای انجام شده از 2 جامعه آماری با حجم 200 نفرجامعه ایرانیها و 50 نفر جامعه گردشگران خارجی که به صورت تصادفی انتخاب شدهاند صورت گرفته است که در جدول 1 و جدول 2 به ترتیب نظرات جامعهی ایرانی و خارجی آمده است. پرسشنامه شامل 12 سوال مربوط است و برای نظرسنجی از طیف پنجگانه بهره برده شده است. آمارگیری در طول ماههای خرداد و تیر سال 1391 انجام گرفته است.
جدول((1خلاصه نتایج پرسشنامه گردشگران ایرانی