بخشی از مقاله

چکیده؛

صرفنظر از اینکه جدایی بحرین از ایران جای بازبینی دارد چراکه نمی توان با نظر یک بخش از کشور، آن بخش را از کل مجموعه مملکت جدا کرد. بحرین در منطقه ای قرار دارد که از نظر استراتژیک منحصر به فرد است خاورمیانه خاورمیانه حساس ترین گلوگاه ها و آبراه های ارتباطی بین شرق و غرب عالم را داراست و از یکپارچگی اعتقادی اسلامی برخوردار است و فقط خلیج فارس بیش از ۰۶ درصد انرﮊی جهان را تامین می کند و به زعم غربیان میباید در خدمت چرخهای صنعت آنها باشد.

امنیت تامین انرﮊی به بهترین راه از طریق چینش دولتهایی سرسپرده محرز و مسلم بوده و است از طرفی ایران در خلیج فارس دارای دو مشخصه و توانایی بالقوه بود که دست برتر را به او می داد یکی اشراف بر تنگه هرمز و دیگر در اختیار داشتن بحرین به عنوان منقطه ای که از دو سو دارای ساحل طولانی است و موقعیت ویژه ای دارد لذا غرب تصمیم گرفت این دست برتر ایران را قطع کند و به طور حساب شده آن را از ایران جدا کند و طایفه ای از عربستان بر آن مسلط کند که از اصول حکومت داری هیچ اطلاعی ندارند و اقدامات آنها سراسر متناقض و با ارشادات تلفنی این و آن است در خصوص اقدام شورای همکاری ماده ۳۰۱ منشور ملل متحد می گوید چنانچه بین تعهدات اعضا در قالب موافقت نامه منطقه ای و منشور ملل متحد تعارضی ایجاد شود، منشور مقدم است.

بنابراین اقدام شورای همکاری باید با اجازه شورای امنیت باشد که این اتفاق نیفتاده است ماده ۲۵ منشور بر نقش قراردادها و نهادهای منطقه ای تصریح می کند اما در همان چارچوبی که گفته شد. این نقش آفرینی بر اساس فصل ششم منشور نوعا برای حل و فصل مسالمت آمیز است اینگونه که مداخله گران پیگیری کنند و صلح و صفا ایجاد کنند بنابراین صرفا اقداماتی از این دست برای نهادهای منطقه ای متصور است نه اینکه نیروی نظامی گسیل کنند توفیق و افتخاری برای بنده است که در محضر اساتید و اندیشمندان هستم تا ابعاد مختلف جنایاتی که در بحرین رخ می دهد بررسی کنیم و با یک نگاه چند جانبه ای مسائل مربوط به بحرین را تحلیل کنیم مطالبی در این خصوص در بندهای جداگانه ارائه می شود.

آنچه از بحرین با یک نگاه چند دهه ای می توان تحلیل کرد در دو دوره قبل و بعد از اجرای طرح انگلیسیها در اواخر دهه ۰۶ میلادی یعنی جدایی این بخش از ایران عزیز بر اساسی رفراندمی که مطرح شده بود که خود به اعتقاد من در مناسبات بین الملل جای بازبینی دارد که آیا بخشی از یک مملکت و کشوری را می توان صرفا بر اساس نظر ساکنین همان منطقه و بخش از آن مملکت جدا کرد .  مردمان یک کشور صاحبان تمام مملکت هستند پس همه مملکت باید نظر بدهند نه بخشی از آن چنانچه اگر بخواهد جزئی از یک کشور جدا شود و قالب تعریف شده اش را به رفراندم بگذارند باید همه مردمان آن کشور نظر بدهند نه یک بخش خاصی از آن کشور این مشابه مساله ای است که در سودان اتفاق افتاده، سودان یک دوره سی ساله جنگ و گریز را تجربه کرد بالاخره رهبرانش در نتیجه فشار ها تسلیم اراده خاصی که وجود داشت شدند و به نظر من کار خطایی کردند رهبران سودان باید به تاریخ سودان و مردم آینده این کشور پاسخ بدهند که چرا تمهیداتی برای تجزیه پهناورترین کشور اسلامی در منطقه به عمل آوردند.

  ۲.جایگاه و اهمیت خاورمیانه

حال چرا بحرین مهم بود و چه نگاه های حساس احیانا نگرانی به دنبال تفکیک آن از ایران بودند؟ برای پاسخ به این سوال ابتدا به جایگاه و موقعیت خاور میانه می پردازیم؛ موقعیت خاورمیانه برای صاحبنظران و حضار حاضر در جلسه اهمیتش از زوایای مختلف ﮊئوپلیتیک، ﮊئواکانومیک و بستر و زمینه های فرهنگی و تمدنی پوشیده نیست. خاورمیانه خاستگاه ظهور و بروز همه ادیان الهی است خاورمیانه حساس ترین گلوگاه ها و آبراه های ارتباطی بین شرق و غرب عالم را در خودش جای داده از یکپارچگی اعتقادی اسلامی برخوردار است دینی که به عنوان آخرین دین الهی ظهور کرد و کل منطقه و بخش عظیمی از عالم را به خود اختصاص داد.

خاورمیانه محور جنگهای صلیبی بوده که در دنیای غرب برای غلبه بر جهان اسلام ساماندهی کردند. خاورمیانه در یکصد و چند سال اخیر با کشف منابع انرﮊی اهمیت استراتژیکی پیدا کرده و هم اینک فقط خلیج فارس بیش از ۰۶ درصد انرﮊی جهان را تامین می کند خاورمیانه از دیر باز یعنی بعد از رنسانس که گفتمان مبتنی بر لیبرال دموکراسی بر پایه سکولاریزم اساس حکمرانی و جهانداری تلقی شد و سعی شد در قالب حکمرانی خوب یا good governance به عنوان کاملترین و بهترین الگوی حکمرانی به خورد جهانیان داده شود یک مقدمه لازم برای رسیدن به این هدف نیاز داشت و آن اینکه منطقه باید استحاله فرهنگی می شد محور این استحاله فرهنگی در خاورمیانه اسلام زدایی بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید