بخشی از مقاله

چکیده

پیرو تغییر و تحوّلات مبانی زیباییشناختی شعر در دهه هفتاد، شعر عاشقانه تغییرات بنیادینی را تجربه کرد و به تبع آن، چهره و سیمای معشوق نیز در شعر این دوره با ویژگیها و شاخصههایی شناخته میشود که در شعر فارسی تازگی دارد. بنا بر یافتههای این پژوهش، معشوق در شعر دهه هفتاد با سه چهره متمایز ظهور و بروز یافته است؛ معشوقی با چهره مبهم و مهآلود، معشوق متنی و معشوق بینامتنی. سیمای معشوق در شعر دهه هفتاد، برخلاف شعر دورههای پیشین، وابسته به توصیفات و تشبیهات نیست، بلکه بیشتر معطوف به مؤلفهها و شگردهای شعر است و مؤلفههایی چون مجنوننگاری و محوریّت شخصیّت شیزوفرنیایی، چند صدایی، عدم ارجاع به واقعیت بیرونی و نگارش افشانشی نقش عمدهای در این امر دارند. چهره مبهم معشوق، حاصل نوع نگارش و نگرش شخصیّت شیزوفرنیک شعر دهه هفتاد است که مانع از شکلگیری یک روایت منسجم یا ارائهی توصیفی کامل و جامع میشود. معشوق متنی که وابسته به دنیای
متن است، بر پایه نظریه عدم ارجاع به واقعیّت بیرونی شکل گرفته و معشوق بینامتنی با چهره چند وجهی و متکثّر شناخته میشود و عشاق نامدار در شکلگیری آن سهیم هستند.

کلید واژهها: شعر دهه هفتاد، سیمای معشوق، معشوق متنی، معشوق بینامتنی.

مقدمه

پس از ظهور و بروز شعر نیمایی، جریانهای مختلف شعری به عرصه رسیدند و هر یک از این جریانهای شعری، با تکیه بر رهیافتهای نوین نقد ادبی دستاوردهای شاعران ملل دیگر، تجربیّات تازهای را رقم زدند. بیشتر این جریانها، شعر نیمایی را اصل قرار داده و سعی کردند تا وجوه اشباع شده یا غیر قابل گسترش شعر نیمایی را تصحیح یا تکمیل کنند. این روند تا دهه هفتاد شمسی ادامه یافت، تا اینکه در این دهه، موج جدیدی از نوگرایی در عرصه فرهنگ و هنر به طور کلّی و شعر فارسی به طور خاص پدید آمد. در سالهای آغازین دهه هفتاد، برخی از شاعران نسل قبل به همراه شاعران جوان، با تکیه بر نظریههای فلسفی-ادبی پست مدرنیستها، جریان تازهای در شعر به راه انداختند که با عنوان شعر دهه هفتاد شناخته میشود.

البته اطلاق دهه هفتاد بر این نوع شعر، نشان دهنده طول عمر این جریان شعری نیست، بلکه مراد از شعر دهه هفتاد، گونهای شعر است که در سالهای آغازین دهه هفتاد شکل گرفته و تا هنوز هم یکی از جریانهای مهم شعری به شمار میرود. شعر دهه هفتاد را باید یکی از متفاوتترین گونههای شعری در زبان فارسی به شمار آورد. زبان، بیان، محتوی و فرم در این نوع شعر، تفاوتهای بنیادینی با شعر شاعران دهههای قبل دارد. همین تفاوتهای بنیادین سبب شده که نوع نگرش شاعران این دهه به موضوعات و مضامین شعری نیز متفاوت باشد.این پژوهش، به بررسی و تحلیل سیمای معشوق در شعر دهه هفتاد اختصاص دارد و ضمن آن میکوشد تا مهمترین عناصر و مؤلفههای دخیل در این موضوع را واکاوی کند. از آن جایی که شعر این دهه، شعری موضوع محور به شمار نمیآید، بررسی سیمای معشوق نیز در این گونه شعری، از یک پژوهش محتوایی فراتر رفته، به مبانی ساختاری میرسد.

توضیح اینکه چهره معشوق در شعر دهه هفتاد از الگوهای مشخصی پیروی میکند که این الگوها، معطوف به ویژگیهای ساختاری شعر دهه هفتاد است. کاربرد برخی مؤلفهها و شگردهای شعری سبب شده تا چهره معشوق، به شدت نامشخص و مبهم بماند. یعنی عناصر دخیل در فرم شعر و ساختار روایی، شعر را به گونهای سامان دادهاند که مانع از شکلگیری چهره مشخص و تثبیت شده معشوق شدهاند. همچنین برخی مؤلفههای دیگر، چهرههای دیگری از معشوق را سامان دادهاند که از آنها با عنوان معشوق متنی و معشوق بینامتنی یاد میکنیم. بنابراین در این نوشتار تلاش میشود تا ضمن بازنمایی چهره معشوق در این-گونه شعرها، عوامل دخیل در این موضوع نیز واکاوی و تحلیل شود.

.2 ادبیات پژوهش

ادب غنایی یکی از انواع اصلی ادبیات و یکی از مهمترین شاخههای آن به شمار میرود. ادب غنایی، همزمان با گسترش شهرنشینی و تمدن رواج یافته است و از این منظر میتوان گفت که نسبت به نوع حماسه، متأخّرتر است. »در شعر فارسی، ادب غنایی به صورت داستان، مرثیه، مناجات، بثالشکوی، گلایه و تغزّل در قالبهای غزل، مثنوی، رباعی و حتی قصیده مطرح میشود، اما مهمترین قالب آن غزل است. در غزل قهرمان اصلی معشوق است و قهرمان دیگر که عاشق و خود شاعر باشد، معشوق را بهانه کرده و گلایهها و آرزوها و احساسات خود را مطرح میکند - «شمیسا،. - 146 :1383 با اینکه ادب غنایی، متأخّرتر از حماسه است، اما موضوع وصف زن و زیبایی او، قدمتی بیش از ادب غنایی دارد و در آثار حماسی نیز یافت میشود.

شعر عاشقانه یکی از شاخهای مهمّ ادب غنایی است که در همه دورهها و سبکهای ادبی، بخش قابل ملاحظهای از آثار تولید شده به آن اختصاص یافته است. این تداوم و حضور تأثیرگذار، نشان دهندهی اهمیّت شعر عاشقانه در تاریخ شعر فارسی است. شعر عاشقانه نیز همچون دیگر گونههای شعر فارسی، دورههای مختلفی را پشت سرگذاشته و تغییر و تحوّلات بسیاری را تجربه کرده است. معشوق در اینگونهی شعری نیز فراز و فرودهایی را از سرگذرانده است؛ در دورههای نخستین شعر فارسی، از جایگاه و موقعیّت نازلتری برخوردار بوده و در دورههای بعد، به مقامی فراانسانی نیز دست مییابد - ر.ک: مختاری،:1371 . - 15-13 به تبع این تغییرات، چهرهای که از معشوق در شعر عاشقانه ارائه میشود، در دورههای تاریخی و ادبی متفاوت است.

این تغییرات تا دوره معاصر ادامه مییابد و با شعر نیمایی، دوره جدیدی از حیات معشوق در شعر معاصر شروع میشود که همچنان با شکلگیری جریانهای جدید شعری، دستخوش تحوّل میشود. شعر دهه هفتاد یکی از جدیدترین جریانهای شعری است که در مباحث بعدی چهره معشوق در این جریان شعری مورد بررسی قرار میگیرد. شعر دهه هفتاد موضوع مقالات و پژوهشهای مختلفی بوده است که در این پژوهشها، مهمترین مؤلفهها و ویژگیهای این نوع شعر مورد بررسی قرار گرفته است، از جملهی این پژوهشها میتوان به این موارد اشاره کرد:قربانعلی مهرنوش. - . - 1380 در کتاب چشم انداز شعر معاصر ایران و در گفتگو با شاعران امروز ایران، برخی ویژگیهای شعر دهه هفتاد را نیز مورد بررسی قرار میدهد. در این کتاب، بیشتر پرسشها، درباره پیوندهای شعر دهه هفتاد و نگرههای پست مدرنیستی است و درک و فهم شاعران دهه هفتاد از نگرههای پست مدرنیستی و نحوه اجرای این نظریهها در شعر مورد پرسش قرار میگیرد.

خواجات، بهزاد. - . - 1381 در منازعه در پیراهن، با عنوان فرعی بازخوانی شعر دهه هفتاد، چند موضوع محوری در پیوند با شعر دهه هفتاد را مورد بررسی قرار میدهد. در این کتاب، مباحثی چون روایت، توصیف، چندصدایی، زیستبوم و فردیّت و تجربهگرایی در شعر دهه هفتاد واکاوی و تحلیل میشود.باباچاهی، علی. - . - 1385 در کتاب بیرون پریدن از صف، که مجموعه مقالات و گفت و گوهای او را در برمیگیرد، علاوه بر شرح و توضیح کلیّات شعر دهه هفتاد و طرح دیدگاه خویش در اینباره، بهطور خاص به نوآوریها و جنبههای تازه در شعر خویش میپردازد و تلاش میکند تا برخی مؤلفههای جدید شعرش را برای مخاطب شرح دهد. همچنین در برخی گفت و گوهای این کتاب، دیدگاه باباچاهی درباره برخی شاعران دهه هفتاد نیز مطرح میشود.

حسنلی، کاووس. - . - 1391 در گونههای نوآوری در شعر امروز ایران، ضمن نقد و بررسی مهمترین جلوههای نوآورانه در شعر معاصر، به بخشی از شعر دهه هفتاد نیز میپردازد. حسنلی به ویژه در مبحث نوآوری در حوزه زبان، نحوشکنیها و حذفهای غیرمتعارف در شعر دهه هفتاد را مورد بررسی قرار میدهد. همچنین در مبحث نوآوری در حوزه فرم و ساختار، به بیان روایی و آمیزش لحنها و هنجارگریزی نوشتاری در شعر دهه هفتاد نیز میپردازد. علاوه بر منابع یاد شده در برخی مقالات و کتابهای دیگر نیز شعر دهه هفتاد مورد بررسی قرار گرفته است، اما تا جایی که نگارنده جست و جو نموده است، بررسی سیمای معشوق در شعر دهه هفتاد با التفات به مؤلفههای ساختاری این نوع شعر، موضوع هیچ پژوهش مستقلی نبوده است.

پرسشهای تحقیق

-1سیمای معشوق در شعر دهه هفتاد چگونه بازتاب یافته است؟
-2 تأثیر مؤلفههای شعر دهه هفتاد بر سیمای معشوق در این نوع شعر چگونه است ؟

اهداف پژوهش

1 -بررسی سیمای معشوق در شعر دهه هفتاد با التفات به ویژگیهای ساختاری این نوع شعر.

2 بررسی و تحلیل عوامل و مؤلفههای دخیل در شکلگیری سیمای معشوق در شعر دهه هفتاد.

.3تجزیه و تحلیل دادهها

1-3پیشدرآمدی بر شعر عاشقانه در دهه هفتاد

شعر دهه هفتاد که با تکیه بر مؤلفهها و شاخصههای ساختارشکن و هنجارگریز پدید آمده است، بسیاری از مؤلفههای پست مدرنیستی را به مثابه شگرد شعری به کار میبندد. بهرهگیری از این مؤلفههاکه غالباً از ماهیّتی اختلالی و ساختارشکن برخوردارند، شعر دههی هفتاد را به عنوان یک جریان شعری متفاوت و هنجارگریز میشناساند. مؤلفههایی چون برخورد طنزآمیز با آرمانهاو مفاهیم کلان، به چالش کشیدن امور و اصول ظاهراً ثابت و بازتعریفِ مفاهیمی چون زیبایی، اصالت و عشق، توجّه به طبقات و آواهای فراموش شده، تکثّرگرایی و گریز از تکمعنایی، چند صدایی، توجه به گفتمانهای غیررسمی، به چالش کشیدن راوی اعظم و دانای کل، گریز از هنجارهای زبان معیار، تغذیه از زبان هر روزه، آفرینش شعر در بازآفرینی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید