بخشی از مقاله
چکیده
زمینهگرایی ؛ زمینه را به مثابه رویدادی تاریخی میپندارد، که عناصر معماری در درون آن، شناخته وپرداخته و ساخته می شوند. دیدگاه مزبور ابتدا به جنبههای صرفا کالبدی توجه داشت، اما به تدریج به ابعاد انسانی گرایید و حوزه مطالعات خود را به وجوه اجتماعی - فرهنگی جامعه گسترش داد.در این دیدگاه، ایدهها و عناصر شهرهای گذشته در شکلدادن به کالبد شهرهای معاصر حضور دارند. بنابراین معماری زمینهگرا باید قادر باشد ویژگی های یک مکان را دریابد و آن را بخشی از فرایند طراحی خود قراردهد .معماری زمینهگرا بر زمینمداری و پیوند محیط با فضا تاکید دارد و با درک پیام بستر خود شکل میگیرد و در واقع پیامی را که بستر معماری به او انتقال داده به عینیت رسانده و طراحی میکند، در نتیجه ساختمان جزئی کوچک از طبیعت پیرامونی خواهد بود .محله قطارچیان یکی از قدیمیترین و مهمترین محلههای شهر سنندج با ویژگی جمعیت بالا، توپوگرافی ویژه و همچنین وجود بناهای باارزش است که هنوز نقش عمدهای در عملکردهای شهری را به عهده دارد.عدم توجه به این گنجینههای تاریخی، بناها و بافتهای با ارزش تاریخی را نیز در معرض خطر تخریب قرار دادهاست .در این مقاله ابتدا معماری زمینهگرا بررسی و بامطالعهی پیشینه تاریخی و شکلگیری محله قطارچیان و برداشت موردی بناهای این محله، زمینه کالبدی و شرایط خاص آن سایت مورد مطالعه قرارگرفتهاست .یافتههای تحقیق نشان میدهند که معماران برای تقابل معماری جدید با قدیم با توجه به ساختمانهای باارزش زمینه میتوانند به فهرست معیارها و الگوهایی دست یابند ازجمله آنها بهبود ویژگیهای بصری مستحکم و روشن - تضاد، همگونی و یا تقابل - است که در طراحی ساختمانهای جدید از آنها بهره میگیرند.
واژههای کلیدی: زمینهگرایی، قطارچیان، کالبدی، تقابل جدید و قدیم
مقدمه
راههای چندی برای طراحی ساختمانی جدید به صورتی همگون و موافق با زمینهی معماریاش وجوددارد، از یک سو طراح میتواند عینا عناصر معماری را از ساختمانهای اطراف کپی کند و از سوی دیگر از فرمهای کاملا جدید برای دگرگون کردن و بهبود بخشیدن ویژگیهای بصری ساختمانهای موجودبهره جوید.نظریهی" معماری زمینهگرا " مبتنی بر هر یک از این راهکارها و یا راهی میانه، رضایتبخش است.مشروط به اینکه با مهارت انجام گیرد در هر شرایطی اگر به جای سبکهای تقلیدی و یا نوآوریهای افراطی روابط بصری مستحکم و روشنی به وجود آمده باشد مایه ی آزردگی بصری نخواهد بود.
معماری زمینهگرا به مقولهی سبکهای معماری و چگونگی ایجاد هماهنگی میان ساختمانهای مجاور مربوط به دورهها و یا سبکهای مختلف میپردازد.طی نیم قرن اخیر موضوع توفیق در ایجاد چنین هماهنگی از توجه معماران به دور ماندهاست-.حاصل آموزش معماری نیز به جای ایجاد سازگاری بصری بین ساختمانها بر ایجاد تقابل بین ساختمانهای جدید و قدیم بودهاست. بیشتر ساختمانهای کنونی با محیط سنتی و غیرمدرن، مربوط به دورههای مختلف تاریخی هستند.برخی از این ساختمانها حتی آگاهانه و تعمدی زمینه خود را نادیده میگیرند به طور کلی ایجاد سازگاری بین معماری مدرن با زمینه مدرن همواره آسانتر از ایجاد سازگاری معماری مدرن با زمینه غیرمدرن بودهاست.
بایستی توجه کرد این بدان معنا نیست که ساختمانهای کنونی که زمینه غیرمدرن خود را نادیده میگیرند لزوما نازیبا و بدنما بوده و یا در برخی موارد از زمینهای که آن را نادیده انگاشتهاند کماهمیتترهستند، بلکه بیتوجهی در انکار زمینه اساسا ماهیت خودمحورانه و ضداجتماعی حرکت مدرن را نشان میدهد. - برولین, - 1386 از آنجا که بافتهای تاریخی نمودی از روند توسعه شهرها هستند و آثار ارزشنمدی از دوران گذشته در آنها قراردارد، نگهداری از آنها برای ما و نسلهای آینده بسیار حائز اهمیت است.در سالهای اخیر به دلیل پایین بودن سطح آگاهی مردم و نیز غفلت،دغدغههای غیرضروری و مدیریت غیراصولی مسئولان نسبت به این بافتها، ساختار آنها با دگرگونیهای عمده مواجه شدهاست.محله قطارچیان یک بافت تاریخی درون شهری در سنندج است اما بهرغم قرارگیری در مرکز اقتصادی -اجتماعی شهر تا حدود زیادی از گزند این تغییرات و دگرگونی به دور مانده است؛ اما عدم رسیدگی و در نظر نگرفتن تدابیری برای استفاده از قابلیت های تاریخی -فرهنگی این بافت و همچنین ساختوسازهای کنترلنشده موجب شده تا این محله تاریخی به تدریج روبه فرسودگی و نابودی گذارد - یوسف زمانی, نوراالله زاده, وخالدیان, . - 1392
روش تحقیق
نوع تحقیق کاربردی -توسعه ای در سطح منطقهای است و از انواع روشهای کتابخانهای، اسنادی و مشاهدات میدانی در گردآوری اطلاعات آن استفاده شده و تحلیل یافته های تحقیق از طریق اعتبارسنجی با همکاری استاد مربوطه انجام گردید.همچنین برای بیان کیفیتهای ارائه شده در راهکارهای پیشنهادی از روشهای توصیفی - تحلیلی بهره گرفته شده است.
معماری زمینهگرا
درنوع نگرش به منطقهگرایی در چارچوب واژگانی نظیر×منطقهگرایی مدرن یا منطقهگرایی انتقادی است. - مولانایی, سلیمانی , و برزگران, - 1392 زمینهگرایی یکی از دیدگاههای رایج در معماری و شهرسازی میباشد که ابتدا به ابعاد صرفا کالبدی توجه داشت، اما به تدریج به ابعاد انسانی گرایید و حوزهی مطالعات خود رابه وجوه اجتماعی- فرهنگی جامعه گسترشداد همچنین تلاشی است برای نشاندادن توان ایجاد محیط مطلوب بصری در زمینه. زمینهگرایان معتقدند که اجزای کالبدی شهر زیر پوشش نیروها یا ویژگیهای درونی خود نمیباشند،بلکه به محیط و مجموعه پیرامون آن وابسته هستند. - زمیننه گرایی در شهرسازی, - 1380 معماری زمینهگرا نه تاکید بر تقلید دارد و نه مانع نوآوری و خلاقیت میشود، ضرورت توجه به محیط کالبدی پیرامون اثر معماری است و نشان میدهد که این توجه میتواند هم برای خود اثر معماری و هم برای زمینه عاملی مقیاسی کلانتر از معماری باشد، در این میان معمار هنرمند با آفرینش اثری جدید در فضای شهری موجود میتواند نقش تعیینکنندهای در توجه به زمینه ایفا کند.در این میان مهم آن است که بناها میتوانند ضمن حفظ استقلال سبکی و نوآوری خود نسبت به بناهای مجاور نیز در همزیستی مسالمتآمیز قررگیرند.
تلاش برای این همزیستی مسالمتآمیز گامی به سوی پذیرش دیگران اعم از کالبد فیزیکی تا روح اجتماعی سازنده کالبد است.از این رو، نمیتوان فقط در جستجوی خواص و ابعاد پدیدهها بود و به جوهر پدیدهها بدون توجه به بعد زمان و زمینهای که در آن قراردارند نگریست.واحد تحلیل در این رویکرد ،مطالعه بناها یا فضاها در ارتباط با عوامل محیطی آن است و هرگونه تغییر و دخالت در آن ها نیز به این عوامل وابسته میباشد.میتوان زمینهگرایی را در3 حوزه-1 :کالبدی،-2 تاریخی 3- اجتماعی - فرهنگی مورد بررسی قرار داد .هدف معماری زمینهگرا آشنایی با روشها است که برای ایجاد ارتباط بصری سازگار و همگونتر میان ساختمانها میتوان از آن بهره جست. معماری زمینهگرا به مقوله سبکهای معماری و چگونگی ایجاد هماهنگی میان ساختمانهای مجاور- مربوط به دورهها یا سبکهای مختلف - میپردازد.طی نیم قرن اخیر موضوع توفیق در ایجاد چنین هماهنگی از توجه معماران به دور مانده است. - برولین, - 1386
زمینهگرایی کالبدی
در زمینهگرایی، اجزای شکل شهر به تنهایی ارزیابی و مطالعه نمیشود.بلکه در زمینه وسیعتر محیطی قرار میگیرند.یک اثر معماری با نظام بزرگتر شهری مرتبط است و در سلسله مراتبی از مجموعهها قرار دارد.بنابراین، زمینهگرایی پیوند میان معماری و شهرسازی را به هم مربوط میسازد.ساختوساز در مجموعه موجود به معنی درهم بافتن نو و کهنه به نحوی است که بتواند یک کل زنده و مطلوب ایجاد کند، پس باید تعهد خاصی نسبت به مساله ورود معماری جدید در درون زمینه موجود احساس شود. باید نخست با نظامی آشنا شویم که رابطه حقیقی میان ما و محیطمان را به ما بیاموزد.سپس وقتی که این نظام کار خود را کرد و توهمات پوچی را که حالا به آن ها چسبیدهایم زدود، آن وقت آماده خواهیمبود که خود را به دست آن نظام بسپاریم و مانند طبیعت عمل کنیم.هویت هر فضا حاصل رویدادهایی است که در آن اتفاق میافتد.
الگوی رویدادها که هویت فضاهارا به وجود میآورد لزوما رویدادهای انسانی نیست، آنچه در بنا یا شهر مهم است شکل بیرونی و صرف ترکیب کالبدی آن نیست بلکه رویدادهایی است که در آن پیش میآید. هویت هر بنا یا شهر ضرورتا حاصل رویدادهایی است که غالبا و مکرار در آن اتفاق میافتد در واقع هر فرهنگ همواره الگوی رویدادهای خود را با نام عناصر کالبدی فضا که در آن متداولند مشخص میکند و فهرست ساده ای از عناصر نمونه در هر شهر نحوه زندگی مردم آنجا را برای ما مشخص میکند.هر بنا هویت خود را از الگوهایی میگیرد که همواره در آنجا تکرار میشوند.هر محله را هم به هر صورتی که باشد الگوهایی تعریف میکنند که پیوسته در آن اتفاق میافتند.این الگوها عناصر عینی مثل آجر ودر نیستند بلکه بسیار ژرفتر و سیالترند جوهره ای هستند ناب و پنهان که هر بنا و شهر همواره از آنها ساخته میشوند. - الکساندر, - 1386
تضاد و تطبیق معماری جدید و قدیم