بخشی از مقاله

مقايسه بازارهاي قديم و جديد با رويکرد ارتقا کيفيت فضاي شهري (مطالعه موردي :شهر تبريز)
چکيده
در دهه هاي اخير بازار که در گذشته به عنوان کانون اقتصادي ، اجتمـاعي و فرهنگـي و مـذهبي شـهرهاي سـنتي ايـران شناخته مي شد ،هم اکنون دچار دگرگوني ها و تغييرات عديده اي شده است که اين گونه مي نمايد که از دوران اوج خود فاصله بسيار گرفته است به طوري که از مکاني چند نقشي به مکاني با يک و يا نهايتا در نمونه هاي بسيار عـالي امـروزين خود دو بعدي (تجاري –تفريحي)البته به صورتي نه تمام يکپارچه تبديل شده است .بازاري که در گذشته محل داد و ستد، اجتماعات انقلابي مردم و متجلي فرهنگ و مذهب مردم ايران در معماري خود و مکاني مفيد براي گذران زمان بود امروزه تحت تاثير فرهنگ هاي غربي به مکاني صرفا تجاري و يا تفريحي و خالي از ارزش هاي اجتماعي تبديل شده است و ديگر از حضور پورشورمردمي و خوانايي در بافت و کالبدش اثري نيست .در اين نوشته سعي شده است از لحاظ بافت کالبـدي و نقش هاي اجتماعي مقايسه اي بين بازارهاي قديم و جديدصورت گيرد.نوع نوشته حاضر به صورت تاريخي و تحليلي است به گونه اي که در ابتدا تعاريفي تاريخي در رابطه با موضوع براي تحليل هاي بعدي شرح داده مي شود،که روش مطالعه بـا استفاده از مطالعات کتابخانه اي مي باشد.و در پايان نتايج تحقيـق نشـان دهنـده ايـن مطلـب انـد کـه تغييـر و تحـولات شهرنشيني و نيازهاي جديد و تجمل کرايانه بشر امروز دليل اصلي اين تحولات نامبارک اند.
کلمات کليدي: بازار تبريز، بافت تاريخي،بازارسنتي،کالبد اجتماعي،روابط اجتماعي

مقدمه :
در ابتداي سخن براي تعريف بازار و فعاليت هايي که در آن جاري اند ابتده بايد تعريفي مناسـب از فضـاي شـهري را در اختيـار داشته باشيم تا با توجه به آن بتوانيم فضاي شهري مفيد و با ارزش را از فضاهاي غير مفيد بازشناسيم .
فضاي شهري درواقع چيزي نيست جزء فضاي زندگي روزمره شهروندان که هر روز به صورت آگاهانه و ناآگاهانـه در طـول راه از منزل تا محل کار ادراک مي شود(پاکزاد ٥٨٣١)لبته اين فضا بايد داراي يک ويژگي بسيارمهم نيز باشد که در تعريف اوليـه بـه آن اشاره نشده است و آن اينکه فضايي قابليت تبديل شدن به فضاي شهري را داراسـت کـه قابليـت حمـل روابـط اجتمـاعي و اهداف فرهنگي را داشته باشد.(شيخي ٥٨٣١) تعبير ديگري نيز ميتواند از مفهوم فضاي شهري ارائه شود و آن مفهوم ، در حقيقت ادراکيست که انسان با توجه به جميع جهات از يک شهر در ذهن خويش دارد. اين مفهوم به عنوان هويت معنايي و معنوي و ادراک معنايي و ذهني انسان از شهر مطرح ميباشد که مشتمل بر ويژگيها و اتفاقات و فعاليت ها و آداب و هنجارهاييست که در کليت شهر به عنوان يک واحد ميگذرد. به اين ترتيب ، مجموعه اي از ذهنيات و اتفاقات تاريخي، وقايع اتفاقيه ، انتظارات و خاطرات که ميتوانند کليات فضاي شهر را به عنوان يک پديده تعريف کنند، به نحوي فضاهاي جزئي در شهر و يا آنچه را که تاکنون فضاي شهري ناميده شده است ، تحت تأثير قرار ميدهند. (تقي زاده ٥٨٣١) بنابراين ، هر فضاي غيرخصوصي که از تلافي محيط مصنوع ، محيط طبيعي، انسان ، زمان ، تحت تأثير جهان بيني و فرهنگ اهلش شکل گرفته و از نظر فرم ، عملکرد و معنا داراي کيفيتي منحصر به فرد باشد (که اين کيفيت همان هويت آن است )، فضاي شهري به حساب ميآيد.
فضاهاي شهري در حوزه اجتماعي مکان هايي براي برقراري ارتباطات و مناسبات اجتماعي و رويارويي هاي انساني و مکاني است که افراد با علايق و خواستهاي متفاوت گرد هم ميآيند. بر اين اساس ميتوان گفت فضاهاي شهري به علت ماهيت اجتماعي و کالبدي خود چه بسا محملي مناسب براي بررسي و ارزشيابي کيفي محيط باشند .کيفيت محيط شهري نيز عبارت است از شرايط اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و کالبدي ـ فضايي محيط شهري که است که نشان دهنده ميزان رضايت يا عدم رضايت شهروندان از محيط شهري ميباشد
ديويد کانتر (David Counter) صاحب نظر ديگري است که در زمينه کيفيت محيط به ارائه نظريه پرداخته است . وي مدلي را براي مؤلفه هاي سازنده کيفيت محيط مطرح کرد که به مدل مکان شهرت دارد. در اين مدل «کانتر» ميگويد که محيط شهري به مثابه يک مکان متشکل از سه بعد درهم تنيده کالبد، فعاليت و تصورات است . از آن جا که کيفيت محيط شهري هر مکان ، ناگزير از پاسخ دهي مناسب به ابعاد گوناگون محيط شهري است ، ميتوان مؤلفه هاي سازنده کيفيت محيط شهري را مؤلفه هايي به موازات مؤلفه هاي سازنده مکان تعريف نمود. به عبارت ديگر با اقتباس از نظريه مکان کانتر ميتوان گفت که کيفيت محيط شهري عبارت است از برآيند سه مؤلفه که هر يک از آن ها مسئول برآورده ساختن يکي از کيفيت هاي سه گانه کالبدي، فعاليتي و تصوري محيط شهر هستند.(توسلي ٥٨٣٥)
واژه بــازار در زبــان پهلــوي بــه صــورت "واکــار"بــه کــار مــي رفتــه و در پارســي باســتان بــه صــورت «آباکــاري»(آبا=محــل اجتماع ،کاري=خريدن )به معني محل اجتماع و خريد و فروش بوده است .(لغت نامه دهخدا) هم اکنون نيز هنگامي که صـحبت از بازار به ميان ميآيد ذهن به سمت محلي که در آن داد و ستد و عرضه کالا ها اتفاق ميافد کشيده مي شود.(سلطانزاده ٥٨٣١) بازارها به دليل دارا بودن عناصر عملکردي زياد در درون خود و ماهيتي اجتماعي و داراي نفوذ اقتصادي و سياسي بر روي مـردم ،طبق پارامترهايي که ديويد کانتر ارائه داده است نمونه ي بسيار مناسبي براي ايجاد زمينه هاي لازم براي حضور مـردم و ارتقـاء کيفيت هاي محيطي اند. اکثر بازارها داراي رشد خطي مي باشند(مانند بازارهاي نائين ،دزفول ،تهران ،اصـفهان و...) .(دهاقاني)کـه ضمن پيشروي به صورت خطي به تجهيز خود از طريق اشغال فضاهاي اطراف و تبديل آنها به کارکردها و فعاليت هاي مورد نياز خود(بنا به مکان و زمان )مي پرداخته است بدين ترتيب بوده است که بازارها مجموعه هايي به هم پيوسـته و کـاملي را تشـکيل مي داده اند.فضاهاي مذبور شامل کاروانسراها،تيمچه ها،حمام ها،مدارس ،مساجد،محل هاي اجتماعات ،زورخانه و...بـوده اسـت .که اين عوامل در کنارهم تشکيل دهنده يک نمونه کامل ازبازار در هسته مرکزي شهربوده اند.(توسلي ٥٨٣٥) به کمک اين عناصر بوده است که بازار هاي قديم به نقش هاي اجتماعي،سياسي،اقتصادي و مذهبي-فرهنگي خـود بـه بهتـرين شکل ممکنه پاسخ ميداده اند.فضاي کالبدي بازاربراي پاسخ گويي به نيازهاي جديد مردم زمانه و همگام با تغييرات فرهنگـي در حال تغيير بوده است و علاوه بر امتداد راسته ي اصلي و نفوذ در محله ها،از طريـق راسـته هـاي فرعـي بخـش هـايي از فضـاي مسکوني اطراف بدنه راسته را نيز به خود جلب مي کرده و آنها را به صورت سراها يا تيمچه ها مورد استفاده کاربري هاي جديد مورد نياز قرار مي داده است .
حال آنکه بازارهاي کنوني عصر حاضر گرچه بسيار شکيل طراحي مي شوند اما به جرات مي توان گفت امـروزه هـيچ فضـايي در شهرها نيست که از نظر کارکرد هاي اقتصادي-اجتماعي،سياسي و مذهبي به گونه اي کنار هـم منسـجم ،بـا قـدرت و وسـعت و نفوذي که بازارها در حيات اجتماعي شهر داشته اند عمل کند
لکن بازار تبريز همواره يکي از نشانه هاي وسعت ،اهميت و بزرگي شهر تبريز بوده است .موقعيت جغرافيايي اين شهر چنان اسـت که در تمامي طول تاريخ آن را به محل تلاقي تمدن هاي باستاني تا دوران معاصر بـدل سـاخته است .اصـلي تـرين راه ارتبـاطي شرق و غرب و شمال و جنوب از چين و اروپا و از مصر و روسيه همه از تبريز عبور مي کرده اند و ايـن شـهر يکـي از شـهرهاي بزرگ بر سر راه تجاري ابريشم بوده است .اين موقعت ممتازو جايگاه ويژه آن از نظر مواصلاتي تبريز را همـواره مرکـزي بـزرگ و آباد براي مبادله ساخته است .بي دليل نيت که در هر کجا و هر زمان در تاريخ سخن از تبريز مي رود،توصـيف مفصـل و جـامعي نيز از بازار آن داده مي شود.
در ارتباط با شهر تبريز متاسفانه به خاطر زلزله سنگين سال ١١٩٣ اين شهر بازار اين شهر نيز به طور کامـل تخريـب شـد کـه مستندات زيادي در رابطه با چگونگي وضع آن قبل از زلزله در دست نيست اما مي توان به سـفرنامه هـايي کـه بزرگـاني چـون مقدسي ،ابن بطوطه و ديگران از شرح حال سفر و گذر خود از تبريز نوشته اند به کلياتي از سابقه آن پي برد.
به عنوان مثال ابن بطوطه در رابطه با تبريز قديم چنين نوشته است :«تبريز جايي بي مانند است و وفور نعمت در آن به حدي است که هر آنروز از دروازه بغداد به شهر تبريز وارد شديم و به بازار بزرگي که بازار غازان نام داشت رسيديم و آن بهترين بازارهايي بود که من در همه شهرهاي دنيا ديده بودم .هر يک از اصناف و پيشه وران در اين بازار محلي مخصوص به خود دارند.از اين توصيف ابن بطوطه اين طور مي توان نتيجه گرفت که در گذشته نيز همچون دوران پهلوي و قبل تر از آن قاجاريه که اين بازار دوباره داير بوده است داراي تيمچه ها و راسته هايي بوده است . اين بازار با داشتن حدود ٥٬٥٠٠ باب حجره ، مغازه و فروشگاه ، ٤٠ گونه شغل ، ٣٥ باب سرا، ٢٥ باب تيمچه ، ٢٠ باب مسجد، ٢٠ باب راسته و راسته بازار، ١١ باب دالان و ٩ باب مدرسه ٴ ديني، به عنوان اصليترين مرکز داد و ستد مردم تبريز شناخته ميشود لذا با انتخاب و بررسي اين بازار در تحقيق حاضر به دنبال دلايل کالبدي محرک و فراهم کننده محيط هـاي مفيـد شـهري کـه باعث ارتقاء کيفيت محيطي در آن روزگاران ميشده اند هستيم تا بتوانيم آنها را مشابه سازي کرده و متناسب با فرهنگ کنـوني و باورهاي تغيير يافته اکنون خود منطبق کرده و از آنها براي ارتقاء جامعه فعلي خود بهره گيريم .
بيان مسئله :
در روزگاري که بسر مي بريم کمتر نشانه اي از شهرهاي گذشته مي يـابيم .تغييـر و تحـولات اخيـر و پيشـرفت علـوم مـا را در شرايطي قرار داده است که حرکت بي سابقه اي به سمت شهرهاي مدرن غربي را شروع کرده ايم .الگوهاي برگرفته شده از غـرب
«در زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي»تاثير بسزايي در روند شهرسازي و الگوي زندگي ما گذاشـته انـد بـه طـوري کـه تغييـرات بلاجباري را در کالبد هاي مرسوم و پراز فرهنگ گذشتگان خود را شاهد هستيم .
به طور مثال به تعبير ادموند بيکن آثار بزرگ معماري و شهرسازي مستقل از خصوصيات شکلي دوره هـاي تـاريخي داراي يـک ويژگي مشترک ديگر نيز هستند که همان کيفيت فضايي است ،ضعف طراحي به سبک جديد در ايران در چند دهه ي اخيز نيز معلول همين عدم ادراک فضايي از سبک هاي قديم است .از اين گفته ي بيکن بـه ايـن واقعيـت و نتيجـه کلـي مـي رسـيم کـه فضاهاي شهري و نماهاي معماري دوره معاصر بايد هم سو و هم گام با ادراکات غني گذشته و نشات گرفتـه از تـاريخ و فرهنـگ گذشتکان باشند تا بتوانند با مردم همين سرزمين ارتباط برقرار کنند و ادراک شوند.بيکن به طراحان و سازندگان امروزي يادآور مي شود که براي پي ريزي طرحي موفق نيازمند شناخت نقاط قوت طرح هاي موفق و نقاط ضعف طـرح هـاي شکسـت خـورده گذشته اند و در غير اين صورت در طرح هاي جديد عملا هيچ اتفاقي به جز تغيير فضا به صرف کالبد آن اتفـاق نمـيافتـد و ايـن همان چيزي است که در طراحي و شهرسازي امروزه نه تنها فقط در بازارهاي جديد بلکه در تمامي عرصه ها دانش شهرسازي بـا آن دست و پنجه نرم مي کند.(توسلي ١٣٧١)
بازار داراي پتانسيل هاي بيشماري است که اگر بتوان آنها را به درستي تشخيص و مورد استفاده قرار داد بـا شـگفتي هـاي بـي نظيري رو به رو خواهيم شد بع عنوان مثال شاه عباس بازار را به عنوان عـاملي مردمـي و داراي روح اجتمـاعي و... ديـد و بـراي رونق شهرجديدش و رونق بخشيدن به ميدان نقش جهان از اين عنصر استفاده کرد به گونه اي که بـراي اتصـال شـهرجديد بـه شهر قديم بازار را که عمده ترين محور فعاليت هاي شهر بود انتخاب کرد و آن را تا ميدان نقش جهان که نقطه اتکا و مرکز ثقل شهر جديد بود ادامه داد.وي با اين عمل نه تنها وضع شهر جديد بهبود بخشيد بلکه بلافاصله بـه شـهر جديـدش روح و فعاليـت مردم شهر قديم را نيز تزريق کرد.هم اکنون مي توان از اين روش هاي بکر نيز براي ارتقا کيفيت محيط بهره برد به طـوري کـه با ايجاد بازارهايي مطابق با فرهنگ و سبک زندگي مردم و نه صرفا الگوبرداري شده از غرب مي توان مکاني را که حتي به خرابـه اي تبديل شده بارديگر زنده کرد و پويايي را به آن برگرداند تنها چيزي که در اين بـين بـدان توجـه نمـي شـود و دليـل تمـام شکست ها در اين زمينه است اين است که شهرسازان و يا مديران برنامه ريز به بازار به عنوان يـک رقيـب بـراي فعاليـت هـاي سودمند شهري نگاه مي کنند و ديگر به اين واقعيت که بازار مي تواند نقش هاي کليدي خود را که در گذشته نيز داشـته اسـت ايفا کند اعتقادي ندارند و در صدد پيدا کردن جاي گزين براي آن مي گردند حال آنکه راه حل ماجرا چيزي ديگر است .

هدف تحقيق :
هدف از اين مطالعه پيدا کردن راههاي ارتقا کيفيت فضاهاي شهري در شهرتبريز و به ويژه بازار ايـن شـهرو احيـاي ارزش هـاي کهن جامعه ايراني ميباشد.
بازار "
در شهر هاي اوليه مردم براي تامين نيازهاي خود محتاج به يکديگر بودند به طوري که فلسفه اوليه پيدايش شهرها نيز از همين نقطه آغاز شد که مردم در کنار هم بهتر مي توانند نيازهاي اوليه و در ادامه نيازهاي ثانويه خود را پاسخ دهند.
پس بازار به عنوان کانوني براي تبادل کالاهاي توليدي در بين مردم شکل گرفت که مردم محلي و بازرگانان و تجار ساير نواحي نيز براي خريد و فروش محصولات خود بدان جا مراجعه مي کردند.
با گسترش بازار به عنوان مکاني پويا که مردم در آن حضوري دائمي داشتند الحاقات کارکردي ديگري بدان اضافه شد و يا بازار که داراي رشدي خطي بود خود را بدان کاربري ها رساند به طوري که حالا بازار داراي کاردهايي فراي کارکردهاي اقتصادي است و در آن به نيازهاي روحي ،مذهبي ،اموزشي و ...مردم نيزتوجه مي شود.
بازار ها معمولا در نقاطي به وجود مي آمدند که بر سر راه هاي ارتباطي مهم قرار داشتند و يا در نقاطي که مردم در آنجا حضوري فعال داشتند .
به اين ترتيب با گسترش راه ارتباطي بازار نيز به حرکت خود به سوي مرکزي ديگر ادامه مي داد و در اين راه زمين هاي اطراف را به خود اضافه مي کرد و در اين زمين ها کاربري هايي همچون کاروانسرا و يا مساجد جامع و يا حتي مدارس را جانمايي مي کرد و به اين ترتيب روز به روز نقشي حائض اهميت تر از قبل را ايفا مي کرد.
با اين الحاقات جديد بازار شامل مدرسه براي پاسخ به نيازهاي آموزشي مردم ،حجره هاي بسيار مبادله کالا براي پاسخ به نيازهاي اقتصادي مردم ،و مساجد جامع و يا محلي براي پاسخ به نيازهاي مذهبي مردم وخود فضاي بازار که تمام اين امکانات را براي مردم در يک يا چند راسته ي اصلي و فرعي براورده کرده بود داراي حمام ها و کاروانسرا ها و تيمچه ها بود بهترين مکان براي براورده کردن نيازهاي اجتماعي مردم زمان بود (دهاقاني ١٣٧٣)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید