بخشی از مقاله

چکیده

هدف مقاله مروری حاضر آن است که قالب شعری قصیده و فراز و نشیب آن را در قرن دهم و همزمان با دوران صفویه بررسی کرده و به زمینه های تنزل و ضعف قصیده در آن دوره بپردازد. در این مسیر مولف ابتدا در مقدمه، نگاهی کلی و مروری به قصیده در آن دوره را داشته و سپس به اوضاع ادبی قرن دهم و وضع عمومی شعر سخن پرداخته است. در ادامه دلایل کاستی ها و نقصان قالب قصیده در آن دوره از منابع گوناگون ذکر شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که این قالب به دلایل متعددی از جمله؛ رویکرد مذهبی و دینی حکومت صفوی، مهاجرت شاعران مدیحه سرا به هند و دیگر کشورها، رواج سبک هندی و ... دچار ضعف ئ تنزل گردیده است.

واژگان کلیدی: قصیده، مدح، حکومت صفویه، تشیع، قرن دهم

مقدمه

در گذری به سیر تاریخی قصیده در می یابیم که این قالب شعری در نمیه دوم قرن سوم تشکیل و اوج رواج آن قرن ششم می باشد. اما بعد از قرن هفتم شاهد آن هستیم که قصیده رو به ضعف نهاد و از طراز اول شعری خارج شد که اهم دلایل آن در قرن هفتم و هشتم رواج عرفان و تصوف یا به عبارتی پیدایش سبک عراقی می باشد که احساسات و عواطف بیشتر بها داده شد تا برسد به مدح و ستایش شاهان. و با رسیدن به دوره صفویه و رسمی کردن مذهب شیعه توسط حکومت صفویه اشعار دینی بیشتر رواج یافت و شاهان صفویه معتقد بودند که شعرا باید به جای مدح و ستایش شاهان به مدح و ستایش امامان بپردازند. از این رو قصیده دیگر طالب چندانی نداشت. و از سویی هم شاهان اکثر اوقاتشان معطوف به جنگ بود به همین دلیل وقت زیادی به شعر و ادبیات نداشتند. و به دلیل بی توجهی شاهان به شاعران اغلب آنان راهی کشورهای همسایه و ادب دوست از جمله هند شدند که در کل باعث ضعف و انحطاط شعر و ادب به خصوص قصیده گردید.

.2 وضع ادبی ایران از قرن نهم تا قرن دوازدهم

در ابتدای این دوره که عهد سلطنت فرزندان و نوادگان تیمور بود، به سبب دلبستگی این پادشاهان به جلب اهل علم و ادب به دربار خویش، گروهی از علما و فضلا در سمرقند و ماوراء النهر گرد آمدند. بیشتر فرزندان تیمور مانند شاهرخ و میرانشاه، شاعران را تشویق می کردند دانشمندان را به تالیف کتب فرا می خواندند. در دوره صفویه نیز دربار برخی شاهان محل آمد و شد شاعران و نویسندگان بود، اما سلاطین این سلسله آن چنان که باید به شاعران توجه نمی کردند و به همین سبب گروهی از سخن سرایان توانا و خوش سخن راه دیار هند در پیش گرفتند. در این دوره اشعار مذهبی و سرودن قصاید دراز در منقبت ائمه اطهار و وقایع کربلا و مصائب اهل بیت مرسوم شد و شاعرانی همچون محتشم به توصیه و فرمان شاه تهماسب صفوی شروع به ساختن قصاید دینی کردند. دیگر از اختصاصات این دوره توجه شاعران به صنایع لفظی و معنوی می باشد. اینان غالبا ردیف های دشوار انتخاب می کردند و آن را نشانه ی مهارت خود به شمار می آوردند. - نادر وزین پور - 478 . 477 : 1374

.3 وضع عمومی شعر در این دوره:

در این دوره قصیده رو به ضعف و کسادی نهاده بود و اگر قصیده ای هم سروده می شد بیشتر به موضوعات و مضامینی از قبیل حمد خدا، نعت رسول اکرم - ص - ، مناقب امامان شیعه، عرفان، حکمت و امثال آن سروده می شد. درمیان شاعران این دوره تقلید با شدت تمام رواج داشت و در شعر این دوره به دو صورت جلوه کرد: نخست تقلید از شیوه و سبک استادان پیشین و دیگر، جواب گویی شعرهای مشهور پیشینیان غالبا بر همان وزن و قافیه. و از لحاظ محتوا چندان تفاوتی با دوره قبل نداشت. گسترش و عمومیت یافتن شعر و ادب در کوچه و بازار و در میان افراد نافرهیخته به تباهی و کم مایگی هر چه بیشتر شعر و ادب دامن می زد. - محمد جعفر یاحقی، 8: 1392، - 7

.4 دوره صفوی و دلایل فراز و نشیب قصیده:

-1-4 بی توجهی شاهان صفوی به شاعران و اشعار آنها

حکومت صفویه ایدئولوژی مذهبی شیعه را ترویج می کرد و به شعر مدحی و در باری توجه نداشت. لذا شاعران به دنبال قصیده و شعر مدحی نرفتند. علاوه بر این شعر عاشقانه و زمینی هم بهایی نمی داد و از طرف دیگر با آموزه های سنتی عرفانی علی القاعده در تضاد بود. از این رو توجه شاعران به امور جزئی و پند معطوف شد. بیرون آمدن شعر از دربار و از بین رفتن طبقه شاعران درباری در معنای قدیمی و سنتی آن باعث شد که همه ی اصناف حق ادعای شاعری بیابند زیرا دیگر شعر و شاعری در انحصار طبقه خاصی نبود. عدم درآمد از شعر مدحی باعث شد که شاعران جهت امرار معاش یا ثروت اندوزی به دربارهای هند روی آورند. زیرا آنجا هنوز به آیین قدیم بازار قصیده و مدح رونق داشت. - شمیسا، - 162:1391

-2-4 رویکرد مذهبی و دینی سلسله صفوی

با طلوع صفویه که مذهب تشیع در دوران آنها ایران را در مقابل تهدید عثمانیها و ازبکهای اهل تسنن فرصت اعتلا به مرحله دولت ملی داد، سنتهای شعر هم که در فرهنگ گذشته ی ایران، در مذاهب سنی ریشه داشت مثل سایر شقوق فرهنگ گذشته، اهمیّت و اعتبار خود را از دست داد شعر و مخصوصا قصیده و مدیحه را از لوازم جلال و شکوه دستگاه حکومت وا می داشت، در این دوره در دستگاه قزلباش و در نزد فرمانروایانی که خود را»غلام شاه ولایت« و»کلب آستان علی« می خواندند با چشم اهمیت تلقی نمی شد. شاه طهماسب اول، چنان که از روایت مؤلف عالم آرای عباسی بر می آید،در جواب مدیحه یی که محتشم کاشانی برایش فرستاد پیغام داد که شاعر بهتر است به جای مدایح سلطانی، مراثی و مناقب اهل بیت را به نظم آورد و مؤلف کتاب سلم السموات که خود معاصر شاه عباس اول بود خاطرنشان می کند که »برخلاف ملوک ماضیه« چون سلاطین و ملوک متأخرین را حفظ قواعد دین و تربیت علما و مجتهدین بر مراعات حال شعرا و استماع مفتریات ایشان غالب است، چندان التفاتی به مقالات ایشان نیست. - دکتر عبد الحسین زرین کوب، صفحه392تا - 393

اسکندر بیگ منشی، نویسنده عالم آرای عباسی این مسئله را به خوبی و روشنی توضیح داده است و در کتابش در موقعیت شعرا در زمان سلطنت شاه طهماسب اول - - 930-984/1524-76 می گوید:» هر چند حضرت جنت مکان در اوایل حیاتش از شعرا حمایت می کرد، در سالهای واپسین زندگی، چنان مشغول بود که توجه و عنایتی بدین موضوع نداشت؛ وی این طبقه محترم را مردانی آزاد اندیش می خواند، افرادی پر هیز گار و وارسته، و آنها را از خواندن اشعارشان در حضور خود منع می فرمود.بنابراین هنگامی که شاهزاده خانم پری خان خانم دو قصیده از مولانا محتشم کاشانی یکی در مدح او و دیگری در ستایش شاهزاده خانم را برای وی خواند؛ فرمود: من راضی نیستم که شعرا مدح و ثنای من را گویند. اگر اشعاری در مدح نیکدار مملکت - خلیفه علی - ع - و امامان معصوم علیهم السلام بسرایند آن گاه آنها را به واسطه رواج مقدس پاداش دهند و در درجه دوم خود به آنان پاداش خواهم داد.« این مسائل نشانگر نگرش شاهان صفوی نسبت به شعرا و آثار آنان در قالب غزل یا مدحه سرایی است. و این مسئله تنها به شاه طهماسب محدود نمی گردد. - تیمور قادری، - 160:1387

رواج غزل

بی اعتنایی به شعر و شعرا درین دوره به طور کلی در مجموع احوال همه جا به چشم می خورد. اما شعر در واقع از مدتها قبل و حتی اندکی پیش از ظهور صفویه هم احساس کرده بود که جهت بقای خود می بایست در بیرون از چهار دیوار دستگاه ملوک و امرا پناهگاه ایمن تری برای خویش بجوید و ازین جمله، مخصوصا غزل اندک اندک به چارسو و بازارها و مجالس محترفه روی آورد چنان که به سبب بی تمیزی ارباب قدرت که خوب و بد شعر را درک نمی کردند لا اقل از عهد شاهرخ تیموریو اخلاف او تدریجا تعداد قابل ملاحظه ای از اهل بازار خود را در زمره شعرای عصر در آوردند و چون امرا و میرزایان هم ذوق و حوصله ای برای قصاید ستایش گران و آنچه در سبک خاقانی و انوری و ظهیر و امثال آنها نظم می شد، نشان نمی دادند رسم قصیده سرایی، آن گونه که نزد قدما رایج بوداز اعتبار افتاد و شعر فقط به صورت غزل و ترانه آن هم برای مجالس بزم و عشرت مورد توجه اهل دیوان واقع شد و با انحطاط قصیده، سبک قدما هم که شیوه ی عراقی و خراسانی قدیم را شامل می شد از اهمیت افتاد و در عصر صفوی چون طبقه ی مداحان و ادبای رسمی جای خود را به صوفیان ولایت شعار داد شعر هم جز آنچه می توانست خادم مذهب و مروج سیاست حکومت باشد نقش قابل ملاحضه ای نیافت و در نزد عامه وسیله یی برای اقامه ی مراسم سوگواری محرم و نشر مناقب و مراثی » ائمه هدی« گشت و ورای آن در تبیین عشق و عاشقی های معمول عامه و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید