بخشی از مقاله
بررسی تطبیقی مدایح نبوي در شعر
سعدي شیرازي و قصیده برده بوصیري
چکیده
در این گفتار مدح نبوي یا منقبت، به عنوان یکی از انواع ادبی در زبان فارسی و عربی بررسی میشود. در این مختصر از میان انبوه شاعران برجستهي ادب فارسی و عربی سعدي و بوصیري انتخاب شدهاند و به مدایح نبوي ایشان و مفاهیم نهفته در آن توجه ویژهاي شده است. سعی بر این است که چهرههاي برجسته و مطرح این نوع ادبی در ادب فارسی و عربی معرفی شوند. این کار به بیان وجوه اشتراك و افتراق این دو منقبت، تفاوتهاي مدایح سعدي با دیگر شاعران، علت رويآوري بوصیري به مدح پیامبر به صورت جدّي و بسط و گسترش این نوع ادبی در قالب شعر، همچنین معرفی ویژگیهاي ظاهري و جسمانی پیامبر و نیز ارزش و مقام معنوي ایشان میپردازد که با پیش درآمد معرفی مدح و مجموعهاي از مشهورترین مدایح نبوي در ادب فارسی و عربی همراه میگردد که در نهایت به این نتیجه میرسد که قصیدهي بوصیري نسبت به اشعار سعدي از انسجام بیشتري برخوردار است زیرا سعدي شاعر اخلاق و حکمت است و اگر مدیحهاي هم در خصوص پیامبر دارد، بنابر سنتی دیرین است که شاعران آغاز دیوان خود را با یاد معصومین میآراستند؛ امّا بوصیري شاعري نبوي است.
واژگان کلیدي: مدایح نبوي، ادب فارسی و ادب عربی، سعدي شیرازي، بوصیري
مقدمه
شخصیت والاي پیامبر بی شک هر صاحب ذوقی را به تلاش و تکاپو براي خلق آثار ارزندهي ادبی وامیدارد. این شکوفایی استعدادها و نیز تولیدات ادبی تنها به دورههاي اخیر محدود نمیشود، بلکه پیشینهي تاریخی آن مربوط است به همان آغاز یعنی عصر رسول خدا (ص).
شاعران بسیاري سعی در بیان فضایل و مناقب این شخصیت الهی داشتهاند و ضمن شرح ویژگیهاي ظاهري و معنوي ایشان در قالب شعر، به نحوي موجبات تبلیغ و گسترش دین مبین اسلام را فراهم آوردهاند و به دنبال آن خشم دشمنان پیامبر (ص) را منجر میشدند. به عبارتی شعر ابزاري جهت تبلیغ و ترویج دین همیشه راستین اسلام به شمار میآمد.
ادبیات مذهبی به عنوان یکی از گونههاي ادبی از جمله مقولههاي رایج در ادبیات فارسی و عربی محسوب میشود. مولدان اشعار مذهبی با خلق آثار خود، خواسته یا ناخواسته زیباییها و فضایل آشکار و نهان شخصیتهاي الهی - عرفانی را به مخاطبان نشان داده و منجر به ارتقاي سطح فرهنگ و شعور اجتماعی آنها میشوند. این نوع ادبی در حقیقت تمام تلاش خود را در دفاع از ارزشهاي مذهبی و ترویج اندیشههاي الهی و ترغیب مخاطبان، به خدمت گرفته است.
شایان ذکر است که مدایح نبوي یکی از شاخههاي این نوع ادبی محسوب میشود. مدح اهل بیت در هر دو ادبیات فارسی و عربی، با قدمت تاریخی بسیار وجود دارد که یکی از آن بزرگان، پیامبر اکرم (ص) میباشند که از سوي شاعران زیادي از جمله سعدي و بوصیري بسیار مورد حمد و ثنا قرار گرفتهاند و هر کدام سعی داشتهاند که به نحو مؤثر و با ذوق سلیم و شیواي خود، دورنمایی از چهرهي تابناك این بزرگمرد تاریخ اسلام را در قالب شعر به تصویر بکشند؛ هرچند که شأن و منزلت افلاکیان بسی بالاتر و ارزندهتر از آن است که خاکیان به مدح آنها بپردازند، زیرا قرآن این کلام الهی که با نفس پاك موجودي آسمانی تقریر شده است، بارها پیامبر را مورد مدح و ستایش قرار میدهد و خود واژهي محمد نیز به معنی ستوده، چهار بار در قرآن تکرار شده است؛ با این اوصاف دیگر مجالی براي حتی سخنورترین شاعران باقی نمیماند که بتوانند آنطور که شایسته و بایسته باشد ایشان را بستایند!!
چگونه میتوان ستایشهاي این کلام الهی را با مدایح شاعران در یک راستا قرار داد؟! لیکن با وجود چنین مشکلاتی باز هم شاعرانی فرهیخته در سراسر این کرهي خاکی و با هر آئین و مذهبی، همواره برآنند تا از نهایت استعداد شاعرانهي خود بهره گیرند و برترین ستایشها را در خصوص پیامبر (ص) ارائه دهند، و این امریست مسلم که عاشقان معشوق را پیوسته بستایند!
پیشینهي تحقیق
- عبدالحمید احمدي در مقالهاي با عنوان »بررسی تطبیقی ستایش پیامبر در آثار عطار و بوصیري« جلوههاي مختلف مدایح نبوي را به عنوان یک هنر شعري در آثار این دو شاعر، بررسی کرده است. نگارنده در قسمت نتیجهگیري ضمن بیان شباهتهاي مدایح آنها به بیان وجوه افتراق و همچنین به درون مایههاي مبالغه آمیز آنها که با آیات قرآنی و احادیث نبوي در تضاد آشکار است پرداخته است.
- همچنین ابوالحسن امین مقدسی در مقالهي »مدح پیامبر از دیدگاه صفی الدین حلی« ضمن بیان نکاتی راجع به تاریخچهي مدح، در نتیجهي پژوهش، در مورد مکتب فکري و مذهبی صفی الدین حلی به دستاوردهاي تازهاي رسیده است. دیگر اینکه با بررسی مدایح نبوي این شاعر برجستهي ادبیات عرب، متوجه این نکته گردیده که وي در قصاید مختلف، مفاهیم واحدي را ارائه کرده است
و خود را تنها در آیات قرآن و رویدادهاي تاریخی محصور دیده است. از دیگر دستاوردهاي این پژوهش، آن است که شاعر بیش از هر چیز به کرامت یا مفاهیم کلی پرداخته و از ذکر ویژگیهاي اجتماعی در روح عدالت طلب پیامبر غافل مانده است.
»نقد و بررسی تحلیلی برخی مدایح نبوي در حدیقهي سنایی« اثر حمید طاهري، دیگر پژوهش انجام شده در ارتباط با موضوع تحقیق است. نگارنده در این مقاله پس از ذکر برخی توصیفات و تعریفات درمورد مدح، مدایح نبوي سنایی را بررسی کرده است. وي در نقد، شرح و تفسیر این ابیات به ذکر نکتههاي زیبایی شناختی، زبان شناختی، اشارات دقیق و لطیف قرآنی، فلسفی، کلامی و
عرفانی پرداخته است. همچنین به بیان و تفسیر دشواريهایی که منجر به عدم فهم معانی و اندیشههاي شاعر شده، با ذکر نمونههایی پرداخته است.
امین مقدسی در دیگر مقالهي خود به نام »مقارنهي مدایح نبوي عطار و صفی الدین حلی« بین روش مدح و ستایش عطار و صفی الدین حلی این تفاوتها را قائل شده است که عطار با نگاهی عارفانه و صوفیانه به مدح پیامبر پرداخته، در حالی که صفی الدین حلی با نگاهی شاعرانه به این کار توجّه کرده است. در این پژوهش، نگارنده علاوه بر بیان تفاوتها و تشابهات موضوعی مندرج در
اشعار مدحی این دو شاعر، به میزان کاربرد صنایع بدیعی در این هنر شعري نیز پرداخته است.
»درآمدي تطبیقی بر مدایح نبوي شوقی و بهار« عنوان دیگر مقالهي امین مقدسی است. ایشان در این پژوهش به موضوعات مشترك نهفته در مدایح نبوي این دو شاعر و بیان شرایط مشترك فرهنگی ایران و مصر توجه خاصی نشان دادهاند. همچنین در مقالهي دیگر خود با عنوان »مدح اهل بیت در دیوان بوصیري« بیشتر به معرفی بوصیري و شخصیت او، تفسیر اشعار مدحی وي و
موضوعات برجسته در این اشعار پرداخته است.
این مقاله با روش تحلیل محتوایی و رویکردي تطبیقی، بر آن است تا مشابهتها و مفارقتهاي موجود در اشعار این دو شاعر را
بیابد.
شعر مدحی: مدح در اصطلاح انواع شعر آن است که نویسنده یا گوینده کسی را به صفات نیکو و پسندیده متصف سازد و بستاید.
این گونهي ادبی از رایجترین مضامین شعر فارسی محسوب میشود.
»قالب ویژهي مدح، قصیده میباشد. قصیده یا چکامه یک قالب شعر کلاسیک فارسی است و معمولاً هم بسیار بلند و بیشتر از چهارده بیت است. این قالب شعري تنها براي مدح کاربرد ندارد بلکه جهت ذم، سوگواري، بزم، وصف طبیعت و موعظه نیز مورد استفاده شعرا قرار میگیرد. از جمله قصیدهسرایان بزرگ ادب فارسی میتوان به فرخی سیستانی، منوچهري دامغانی، عنصري،
ناصرخسرو، خاقانی، انوري، ظهیر فاریابی و سعدي اشاره کرد.« (همایی، .(102 :1364
»مدح تنها اختصاص به پادشاهان و وزرا و امثال آنها ندارد بلکه این امر در مورد پیامبر (ص) و ائمهي اطهار نیز صدق میکند که در این صورت از آن تحت عنوان نعت و منقبت یاد میشود.« (پوریزدانپناه کرمانی، (42 :1388
مدیحهگویی و منقبت سرایی علاوه بر اینکه هنر سخنوري و نکتهسنجی است، شهادتی است بر اینکه سرایندهي آن داراي احساس عالی و ادراکات برتر از معمولی است و اگر آن بهجا و به مورد باشد نیکو بود، ولی اگر نابهجا و در غیر مورد باشد، رنگ تملق و چاپلوسی به خود میگیرد و علاوه بر معرفی انحطاط و حقارت گوینده، موجب طغیان آن ممدوح نابهجا نیز خواهد گردید. از این رو پیامبر اکرم (ص) فرمودند: »احثوا التراب علی وجوه المداحین:« خاك بر روي متملقان و مداحان بیمورد بپاشید. (وفایی، .(3 :1349
»در بین شاعران پیشین تنها سعدي است که گرد مدیحهسرایی بیجا نگشته، بلکه آنچه را که سروده اندرزنامه است نه قصیدهي
مدحی« (ذکر جمیل سعدي، .(370 :1364
»این شاعر نامآور ادب فارسی شجاعانه و به طرز شگفتآوري توانسته بدون استفاده از هیچ دروغپردازي و تملقسرایی
گزاف و بیهوده، که این امر عمدتاً نتیجهي ضعف جایگاه شاعر و ترس از عدم جاوید ماندن اشعار خویش، به پند و اندرز حتی
جسورترین سلاطین بیدادگر بپردازد و در عصري که رواج تملق و چاپلوسی، با حقگویی گستاخانهاي که مسلک مسلم
اوست، توانایان زمان خود را درس رهبري مبتنی بر انسانیت میدهد.« (حسن لی،:1380 665 و .(41
شاعرانی همچون عنصري، انوري، منوچهري، فرخی و… از جمله شاعران مدیحهسراي درباري بودهاند که سرودههایشان تنها رنگ و بوي اشرافیگري، محالگویی و گه گاه دروغپردازي داشت، امّا در این میان سعدي در مدایحش به نحوي سعی در ارائهي تصویري روشن از اوضاع اجتماعی زمان خود را دارد و همواره از ستودن افراد نالایق اجتناب میکند. به عبارتی هرگز به این امر نپرداخت که نتایج ذوق و طبع لطیف خود را براي دو نان، به پاي دونان بریزد.
»به بیان دیگر، سایر مدیحهسرایان به اشکال گوناگون شعر خود را در قالب یک کالا عرضه کردهاند؛ به صورتی که به راحتی خويگدایی، طبع پست بندگی، خاموشی صداي عدالت و راستی، زوال اصل رادي و مردمی، دروغ و اغراق گوییهایی که از شأن
انسانیت میکاهد را، به اسم شعر در معرض تماشا گذاشتهاند و یکی از دردناكترین فصول تاریخ ادبی ایران را فراهم آوردهاند. وي در قصاید خود فضیلت و خوبی را میستاید و امرا را بدانها تشویق میکند و در این باب راه اغراق و مبالغه را پیش نمیگیرد، بلکه خوي اندرزگویی او ظاهر میشود.« (رزمجو، (32-28 :1382
پیدایش مدح نبوي
مدایح نبوي یکی از فنون شعري است که تصوف باعث انتشار آن شده و نوعی تعبیر از عواطف دینی و فصلی از ادبیات رفیع است که جز از قلوب سرشار از صدق و اخلاص صادر نمیشود.
»در طول قرونی که از زمان پیامبر میگذرد شعرا و ادباي بسیاري صرف نظر از اینکه متعلق به چه دیاري باشند، به هیچ شخصیت سیاسی، اجتماعی و دینی به اندازهي رسول اکرم (ص) اهمیّت نداده و احترام قائل نشدهاند. آنها در اشعارشان شخصیت نبی اکرم
(ص) نظیر فصاحت، بلاغت، اعجاز، بیان، سیاست، شجاعت، فرماندهی، مقامات بلند معنوي و روحی و نیز صفات ظاهري را برشمردهاند.
در حالی که در طول قرون متمادي هیچ پادشاه یا سیاستمداري یافت نمیشود که شعرا همهي جنبههاي شخصیت او را ذکر کرده و ستایش نمایند. آنها دورانهاي مختلف زندگی پیامبر مانند ولادت، کودکی، جوانی و نبوت را بیان میکنند و به مدح هر کدام از آنها میپردازند.« (مهدوي، .(74-69 :1373
مداحان پیامبر در ادبیات عرب
از جمله شاعران ادبیات عرب که به طور »آگاهانه« به مدح پیامبر پرداختهاند و به عبارتی آن را وظیفهي خود دانسته و در راه عقیده سروده و در سرودن آن هیچ گونه انگیزهي مادي نداشتهاند، میتوان ابوطالب، عبدا… بن رواحه، کعب بن مالک، نابغهي جعدي، حسان بن ثابت، اعشی، صفی الدین حلی، ابن معتوق، شاب الظریف، ابن الوردي، احمد شوقی، متنبی، کعب بن زهیر،
علاءالدوله سمنانی، بوصیري و جابر اندلسی را نام برد که در ادامه با نمونههاي کوتاهی از اشعار آنها آشنا خواهیم شد:
»فینا الرﱠسولُ شهابٌ ثم یتبعه نورٌ مضیء له فضلٌ علی الشهب«
(کعب بن مالک)
»و لا ترضَ فی عیشٍ بدونٍ و لا تنسم و کیف ینامُ اللیلَ من بات معسرا
فسر فی بلاد االله و التمس الغنی تعش ذایسارٍ اوتموت فتعذرا «
(نابغه جعدي)
»عفت ذات الاصابع فالجواء الی عفداء منزلتها خلاءُ
دیارٌ من بنی الحساس قضر تعضیها الرﱠوامس و السﱠماءُ «
(حسان بن ثابت)
»فانﱠه شمسُ فضلٍ هم کواکِبُها یظهرن انوارها للناس فی الظﱠلَمِ
أکرم بخَلق نبی زانه خلق بالحسن مشتملٍ بالبشر مُتﱠسِم«
(بوصیري) (همان: (124-144
مداحان پیامبر در ادبیات فارسی
در ادب فارسی شاعران بسیاري در این عرصه طبع آزمایی کردهاند، از جمله سعدي، ناصر خسرو، جامی، خواجوي کرمانی و گروهی دیگر، که به اختصار به ذکر نمونههایی از اشعار آنها میپردازیم:
»ماه فروماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمد«
(کلیات سعدي، بی تا: (549
»محمد کافرینش هست خاکش هزاران آفرین بر جان پاکش
چراغ افروز چشم اهل بینش طراز کارگاه آفرینش«
(خمسه نظامی، (190 :1386
»آن را که بر سر افسر اقبال سرمد است سردر ره محمد و آل محمد است
فرزند کاف و نوناند افراد کائنات احمد میان ایشان فرزند امجد است«
(دیوان جامی، (45 :1387
»آن شاه ابطحی که سلیمان گداي اوست تعظیم مروه و عرفات از صفاي اوست
آدم که او مقدمهي جیش اصفیاست خاشاك روب بارگه اصطفاي اوست«
(دیوان خواجوي کرمانی، (1 :1369
»اي از بر سدره شاهراهت وي قبهي عرش تکیهگاهت
اي نام تو دستگیر آدم وي خلق تو پایمرد عالم«
(دیوان عبدالرزاق اصفهانی، (2 :1362
محتوا
بنمایهي اصلی در این مقاله »مقایسهي مدایح نبوي« در اشعار شیخ اجل سعدي شیرازي شاعر قرن هفتم با قصیدهي بُردهي شاعر عرب »بوصیري«، شاعر قرن هفتم هجري است. این مقاله سعی دارد با رویکردي تطبیقی به آثار این دو شاعر برجسته، به بررسی محتوایی آنها و تا سرحد امکان به بیان وجوه اشتراك و افتراق هر یک از آنها بپردازد. لازم میدانم پیش از شروع مبحث اصلی مختصري پیرامون هر یک از دو شاعر، جهت مزید اطلاع بیان گردد.
مصلحالدین عبدا... سعدي شیرازي
از زندگی این شاعر برجستهي ادب فارسی، همه به اجمال یا به تفصیل، اطلاعاتی داریم. سعدي شاعر قرن هفتم، دوران کودکی
و نوجوانی خود را در شیراز گذراند و پس از فراگیري مقدمات علوم عصر خود، به مدرسهي نظامیهي بغداد راه یافت و سپس به سیر
و سیاحت بلاد پرداخت. مهمترین آثار ارزشمند او عبارتند از: گلستان، بوستان، غزلیات، قصاید فارسی و عربی. قصاید سعدي برخی در زهد و پند است و برخی دیگر در مدح و در این مقاله به مدایح وي و مخصوصاً مدایح نبوي ایشان توجه ویژهاي شده است ( آیتی،
1 :1369ـ.(4
بوصیري
شرفالدین محمد بن سعید در دلاص مصر متولد شد. سپس به بوصیر نقل مکان کرد و به بوصیري شهرت یافت. چنین برمیآید که او از آغاز زندگیش به تصوف گرایش داشت. شعر بوصیري سرشار از معانی است که فرهنگ او و به خصوص فرهنگ دینیاش را منعکس میکند و نیز بیانگر آگاهیاش از شعر عربی و تأثیر گرفتن از شعراي آگاهی همچون مبتنی و ابن فارض است. اولین قصیدهاي را که بوصیري در مدح نبوي سروده سال 654 هـ.ق بوده و مطلع این قصیده چنین است: